پنج زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین بیانیهیی درباره شهادت ستار بهشتی در زیر شکنجه صادر کردند و این جنایت دژخیمان را محکوم کردند
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بیانیه ۵ تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در خصوص شهادت مظلومانه ستار بهشتی
بهنام خدا و به خون شهیدان و پاکان
بهنام خون ستار
جوان غیور، ستار قهرمان جان بداد و پایداری از این جان ما جان گرفت، او را کوفته و زخمی و مضطرب تحویل بند ۳۵۰ اوین دادند، وارد اتاق که شد، با فروتنی و هیجان گفت: ”فقط یک روز اینجا هستم، فردا میبرندم، قاضی برایم ۱۰ روز دیگر بازجویی در اختیار پلیس فتا نوشته“.
ستار ادامه داد: ”در وبلاگم از زندانیان سیاسی اوین و گوهردشت (رجایی شهر) دفاع کردهام بهویژه از محکومین به اعدام بسیار یاد کردهام، چه خوب شد که چهرههای آشنای شما را از نزدیک دیدم، کاش گوهر دشتیها را هم میدیدم، همهتان را دوست دارم“. عشق به تودههای محروم در چشمانش موج میزد و چهره معصومش تجلیگاه صدق و فدا بود. ستار ادامه داد، ”خیلی شکنجه شدم، آویزانم کردند، بهسر و شکمم میکوبیدند، فحش و توهین و ضرب و شتم بود که میبارید، بدنم درد میکند، باز هم فردا به پلیس فتا میبرندم، بگویید چکار کنم که زیر شکنجه طاقت بیاورم، به مادرم گفتهام که اگر من شهید شدم، غصهدار نباشید و افتخار کنید“.
روز بعد را به یاد میآوریم، زمانی که بلندگو نام ستار را برای انتقال صدا کرد و او کف اتاق نشسته و روی برگه دولتی شکایت نامهاش را مینوشت و در پایان خواست تا برایش به امضاء گواهی کردیم، هنگام خروج از اتاق گفت: ”دعا کنید طاقت بیاورم“.
چند روز بعد خبر شهادت ستار را شنیدیم. شرمسار از زنده بودن خویش، بند ۳۵۰ فرو رفته در بهت، حال و هوای دیگری گرفت.
القصه در این زمانه با صد فرهنگ یک کشته بهنام به ز صد زنده به ننگ
ستار ای فرشته سمایی که به آسمان تاختی، خونت پیام اتحاد داد. پیام اعتراض به شکنجه و سرکوب، پیام وفای به عهد تا آخرین نفس.
در پی افشاگریهای بر حق زندانیان سیاسی راجع بهشهادت ستار، رژیم منفور، ناکام و ناتوان از سرپوش گذاشتن بر جنایت خویش، دنبال سناریو سازیهای انحرافی و خلاف واقع برای توجیه این جنایت و افزایش فشار بر زندانیان سیاسی است، که جز رسوایی بیشتر برای جنایتکاران، حاصلی نخواهد داشت.
خون ستار میجوشد ایران میخروشد
مجید اسدی –غلامرضا خسروی – اصغر قطانی- علی معزی - اسداله هادی.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بیانیه ۵ تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در خصوص شهادت مظلومانه ستار بهشتی
بهنام خدا و به خون شهیدان و پاکان
بهنام خون ستار
جوان غیور، ستار قهرمان جان بداد و پایداری از این جان ما جان گرفت، او را کوفته و زخمی و مضطرب تحویل بند ۳۵۰ اوین دادند، وارد اتاق که شد، با فروتنی و هیجان گفت: ”فقط یک روز اینجا هستم، فردا میبرندم، قاضی برایم ۱۰ روز دیگر بازجویی در اختیار پلیس فتا نوشته“.
ستار ادامه داد: ”در وبلاگم از زندانیان سیاسی اوین و گوهردشت (رجایی شهر) دفاع کردهام بهویژه از محکومین به اعدام بسیار یاد کردهام، چه خوب شد که چهرههای آشنای شما را از نزدیک دیدم، کاش گوهر دشتیها را هم میدیدم، همهتان را دوست دارم“. عشق به تودههای محروم در چشمانش موج میزد و چهره معصومش تجلیگاه صدق و فدا بود. ستار ادامه داد، ”خیلی شکنجه شدم، آویزانم کردند، بهسر و شکمم میکوبیدند، فحش و توهین و ضرب و شتم بود که میبارید، بدنم درد میکند، باز هم فردا به پلیس فتا میبرندم، بگویید چکار کنم که زیر شکنجه طاقت بیاورم، به مادرم گفتهام که اگر من شهید شدم، غصهدار نباشید و افتخار کنید“.
روز بعد را به یاد میآوریم، زمانی که بلندگو نام ستار را برای انتقال صدا کرد و او کف اتاق نشسته و روی برگه دولتی شکایت نامهاش را مینوشت و در پایان خواست تا برایش به امضاء گواهی کردیم، هنگام خروج از اتاق گفت: ”دعا کنید طاقت بیاورم“.
چند روز بعد خبر شهادت ستار را شنیدیم. شرمسار از زنده بودن خویش، بند ۳۵۰ فرو رفته در بهت، حال و هوای دیگری گرفت.
القصه در این زمانه با صد فرهنگ یک کشته بهنام به ز صد زنده به ننگ
ستار ای فرشته سمایی که به آسمان تاختی، خونت پیام اتحاد داد. پیام اعتراض به شکنجه و سرکوب، پیام وفای به عهد تا آخرین نفس.
در پی افشاگریهای بر حق زندانیان سیاسی راجع بهشهادت ستار، رژیم منفور، ناکام و ناتوان از سرپوش گذاشتن بر جنایت خویش، دنبال سناریو سازیهای انحرافی و خلاف واقع برای توجیه این جنایت و افزایش فشار بر زندانیان سیاسی است، که جز رسوایی بیشتر برای جنایتکاران، حاصلی نخواهد داشت.
خون ستار میجوشد ایران میخروشد
مجید اسدی –غلامرضا خسروی – اصغر قطانی- علی معزی - اسداله هادی.