روزنامه اخبار الخلیج چاپ بحرین در مطلبی با عنوان «آلترناتیو قدرتمند رژیم ولایت فقیه» نوشت:
این روزها در رسانههای خبری از آلترناتیو احتمالی رژیم کنونی حاکم بر ایران یاد میشود. اگر از موضع واقعبینانه به این موضوع نگاه کنیم میتوان اینگونه نتیجه گرفت که در سرنگونی رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران تردیدی نیست و سرنگونی رژیم امری محتوم است. در نتیجه باید دید که آلترناتیو این رژیم کیست؟
این روزنامه برای معرفی بیشتر جایگزین رژیم ایران اینچنین ادامه میدهد: قیام مردم ایران که از اواخر دسامبر ۲۰۱۷ در ۱۴۲شهر شورشی ایران آغاز شد با افت و خیزهایی همچنان ادامه دارد. پیام این قیام گسترده این بود که مردم ایران به نقطهیی از آگاهی و انگیزش رسیدهاند که بهرغم سرکوب شدید، میتوانند قیام کنند و نیروهای رژیم سرکوبگر را عقب برانند.
یکی از برجستهترین تظاهرات و اعتراضاتی که علیه رژیم حاکم صورت گرفته اعتصاب روزهای اخیر بازار بزرگ تهران است. این اعتراض و قیام بهخوبی «نظریه حتمیت سرنگونی» را به اثبات میرساند. چون آخوندها بنابه خاستگاه طبقاتیشان بازار را بخش اصلی نیرو و منبع مالی خود به حساب میآوردند و اینگونه محاسبه میکردند که بازار هرگز علیه حاکمیت شورش و اعتراض نخواهد کرد. اما اعتراضات و تظاهرات و اعتصاب چهار روزه بازاریان شجاع تهران این خوش خیالی و محاسبه را بهم زد، بهنحوی که خامنهای برای جلوگیری از بر هم خوردن تعادلش ناگزیر شد پهلوان پنبه سرکوبگرش یعنی صادق لاریجانی را به صحنه بفرستد و از حربه اعدام استفاده کند و بگوید که با تظاهر کنندگان اینگونه برخورد خواهد شد. لاریجانی تهدید کرد:
”اینگونه کارها اخلال در نظام اقتصادی کشور است و مطابق «قانون اخلال در نظام اقتصای کشور»؛ بر آن مجازاتهای سنگین اعمال میشود. اگر این اقدام فساد بر روی زمین باشد مجازات آن اعدام و اگر فساد روی زمین نباشد مجازات آن ۲۰سال زندان خواهد بود.“
چرا ولایت فقیه به این نقطه رسیده است؟
سؤال این است که چرا رژیم ولایت فقیه برخلاف اینهمه سرکوب داخلی و صدور بحران به کشورهای منطقه و حمایت از تروریسم به این نقطه رسیده است؟ آیا این یک امر اتفاقی است یا اینکه قانونمند است؟
پاسخ این است که باید واقعیتها و عوامل مربوط به بحرانهای داخلی و اوضاع بینالمللی مرتبط با رژیم ولایت فقیه را مورد توجه قرار داد. واقعیت بارز و غیرقابل انکار این است که رژیم ملاها در بنبست مطلق داخلی و بینالمللی قرار گرفته و واقعیت عینی دیگر این است که این شرایط و این وضعیت، بهصورت خودبهخودی و غیرقانونمند بهوجود نیامده است.
عامل بسیار مهم دیگر در رابطه با رژیم ولایت فقیه این است که پدیده موسوم به مماشات به بنبست رسیده است. این بنبست بهصورت خود به خودی بهوجود نیامده بلکه کسانی بودهاند که با سیاستی اصولی و پایداری تمامعیار و پرداخت قیمت این وضعیت را به رژیم ملاها و سیاستمداران مماشاتگر حامی این رژیم تحمیل کردند.
افشاگریهای مقاومت ایران
اگر به سابقه امر مراجعه شود، اولین افشاگری مقاومت ایران در رابطه با بمبسازی اتمی ملاها در سال ۱۹۹۱ توسط آقای محمد محدثین مسئول کمیسیون روابط خارجی شورای ملی مقاومت ایران صورت گرفت که طی آن سایت معلم کلایه که بمبسازی در آن شروع شده بود را افشا کرد. این سیاست افشاگرانه در رابطه با پروژه ضدمردمی و ضدامنیت بینالمللی رژیم ملاها همچنان ادامه دارد و طبعاً افشای این پروژه مخفیانه برای رژیم ایران بسیار گران تمام شده است؛ کما اینکه در جبهه مقابل، مقاومت ایران نیز بهخاطر همین افشاگریها بهای سنگینی پرداخته چرا که تعدادی از اعضا و هواداران مقاومت در داخل کشور که در رابطه با این افشاگریها بودند توسط رژیم سرکوبگر آخوندی دستگیر و اعدام شدند.
اقدامات صلح طلبانه و مردمی مقاومت ایران با هدف سرنگونی رژیم ملاها همچنان ادامه دارد تا این رژیم در تمامیتش سرنگون شود. تنها نیرویی که قادر به سرنگونی این رژیم سرکوبگر و توسعهطلب و حامی تروریسم بینالمللی است، شورای ملی مقاومت ایران است.
سرنگون کردن این رژیم بهمعنای بهدست گرفتن قدرت و حاکمیت توسط همین آلترناتیو نیست. چون این آلترناتیو بر اساس طرح و برنامه اعلام شدهاش اهداف خود را دنبال میکند. ارتش آزادیبخش ملی ایران بازوی نظامی این آلترناتیو و برای سرنگونی است. کانونهای شورشی نیز که در حال حاضر در داخل ایران فعالیت دارند بهخاطر سرنگونی این رژیم و نیروهای همین ارتش آزادیبخش هستند.
شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو
این حقیقت که شورای ملی مقاومت ایران تنها آلترناتیو حقیقی این رژیم است یک مقوله ذهنی نیست بلکه امری مسبوق به سابقه و اثبات شده است. از روز ۲۰ژوئن ۱۹۸۱ که خمینی همه پردهها را کنار زد و بهطور تمامعیار به سرکوب مجاهدین و نیروهای مترقی فرمان داد، همین آلترناتیو را مطرح کرد و گفت «اینها میخواستند به حاکمیت برسند». یک ماه بعد از این موضع علنی خمینی بود که شورای ملی مقاومت توسط آقای مسعود رجوی بهعنوان آلترناتیو سیاسی رژیم تأسیس و اعلام شد که سوابق آن تماماً موجود است.
در اساس علت اینکه خمینی در تظاهرات مسالمتآمیز ۲۰ژوئن سال ۱۹۸۱ مجاهدین و هواداران آن در تهران را به رگبار گلوله بست این بود که تشخیص داد مجاهدین بمثابه آلترناتیو مسالمتآمیز و با فعالیت گسترده سیاسی در حال جارو کردن رژیمش هستند. عزیمت آقای رجوی به همراه رئیسجمهور برکنارشده خمینی به پاریس نیز برای حفظ همین آلترناتیو بود.
در حال حاضر خامنهای و نیروهای سرکوبگرش نیزه کانونهای شورشی را روی قلبشان و شمشیر آن را بر بالای سر خود احساس میکنند. به همین دلیل است که به سرکوب شدیدتر و تهدید به اعدام توسط رئیس قوه قضاییهاش روی آورده است. ولی این آلترناتیو همچنان در صحنه سیاسی به پیش میرود و هر روز از شناختهشدگی و استقبال داخلی و بینالمللی بیشتری برخوردار میشود...
همایش سالانه مقاومت ایران در پاریس
گردهمایی سالانه مقاومت ایران در ۳۰ام ژوئن امسال نمایش قدرت آلترناتیو واقعی رژیم ایران است و معنای آن را بهتر از هر فردی خامنهای در رأس رژیم ولایت فقیه فهم میکند. همچنین به دوستان مقاومت در سراسر جهان نشان میدهد که با سرنگون شدن رژیم ولایت فقیه، آلترناتیو قدرتمندی وجود دارد که بهطور موقت امور کشور را در دست میگیرد و مطابق آنچه که در برنامه شورای ملی مقاومت آمده است، دولت موقت طی ۶ماه کشور را اداره میکند تا مجلس مؤسسان تشکیل شود و اداره آینده کشور را بهصورت قانونی و بر اساس رأی مردم مشخص نماید.
سرنگونی رژیم ملایان حاکم بر ایران فرا رسیده و همانطور که خانم مریم رجوی در همایش سال گذشته نیز گفت: «آفتاب تغییر بر ایران تابیده است.»