روزنامههای باند حسن روحانی مهمترین و بیشترین عنوانهای خود را به دعوای سهمخواهی در کابینه حسن روحانی اختصاص دادهاند:
آرمان: «غضنفرها» گل به خودی را کلید زدند – تلاش برای تاثیرگذاری بر شورای شهر
آفتاب یزد: ناطق پیشنهاد روحانی برای حضور در کابینه را قبول نکرد
ابتکار: مجید انصاری: پرونده رقابتهای انتخاباتی را بسته و به رئیس جمهوری کمک کنید
جهان صنعت: ضرورت تغییر در عملکرد وزارت کشور؛ خطر ابقای رحمانی فضلی برای روحانی
شقه و بحران در باند خامنهای مضمون عنوانهای مهم و برخی سرمقالهها در روزنامههای باند حسن روحانی است:
آرمان: عبور قالیباف از اصولگرایی
آفتاب یزد: امیر محبیان:اصولگریان در بازیهای ماکیاولیستی بیفتند همه چیز را باخته اند
ابتکار: سرمقاله: اعتراف نامه
«محمدباقر قالیباف» را طی سالهای اخیر نه در مقام فرمانده یگان رزمی در دوره جنگ تحمیلی یا در قامت رئیس دستگاه انتظامی کشور و نه حتی با ردای شهرداری تهران، بلکه او را بهعنوان عضو ثابت و شکستخورده بزرگ چند «انتخابات» اخیر «ریاست جمهوری» میشناسند.
در میان جریان اصولگرایی شاید هیچ شخصیتی چون او تجربه حضور در عرصه رقابت انتخاباتی و البته شکستهای پیاپی را نداشته باشد. شهرداری که این روزها ناچار و ناگزیر به خداحافظی از امپراطوری شهرداری تهران است، حالا و پس از انصراف از رقابتهای دوازدهمین دوره ریاستجمهوری اسلامی ایران در آخرین روزها، دست به قلم شده و یاران دیروز به تیغ نقد کشیده است.
اینکه نامزد همیشگی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری چنین برآشفته و اینبار نقد را متوجه رفتار سازمانی و نهادی این جریان میداند، یک گام اساسی به جلو محسوب میشود.
او در فرازهای آتی نامه، به مفهومسازی تازهیی دست میزند که شاید هدف اصلی از نگارش این متن باشد. او از «نواصولگرایی» سخن میگوید. در ادبیات سیاسی، بکارگیری واژهها معنا و مفهومی دقیق، موشکافانه و حساس دارند. پیشوند «نئو» یا «نو» برای هر جریان سیاسی پژواک ناکارآمدی آن جریان قلمداد شده و بازتابدهنده بنبست در روشها، عملکردها، ارزیابیها و سیاستهای اجرایی است.
آنطور که از متن نامه برمیآید، «قالیباف» تلاش دارد تا این بار «ردای» رهبری جریان خودساخته «نواصولگرایی» را به تن کند. البته نامه مشخص نمیکند که هدف غایی و نهایی قالیباف از طرح چنین مسألهای چیست و او چه هدف یا اهدافی را از طرح آن دنبال میکند. نامه خاکستری «قالیباف» سعی دارد تا گروهی از اصولگرایان «رادیکال» را از پیکره کلی آن جدا کرده و تعریفی تازه از «جریان سوم» در سپهر سیاست ایران به دست دهد.
زهر شکست خامنهای در مهندسی انتخابات و تعمیق شکاف در باندش مضمون برخی مطالب نیش دار در باند رقیب است:
ایران: ناگفتههای میرسلیم از انتخابات: 50عضو خبرگان، رئیسی را به میدان رقابت آوردند – اگر من و قالیباف، دور دوم میرفتیم، تخلفات مالی او را رو میکردم.
میرسلیم از همان زمان اعلام موجودیت «جمنا» انتقاداتی را متوجه این نهاد کرد؛ او در گفتگو با «ایران» از دلایل مخالفتش با «جمنا» میگوید؛ همچنین از تفاوت دیدگاهش با حزب مؤتلفه اسلامی که مقرر کرده بود او در مناظرهها درباره تخلفات منتسب به محمدباقر قالیباف شهردار اصولگرای تهران حرفی نزند. میرسلیم همچنین خبر داد پیش از تشکیل «جمنا» 50نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواستار نامزدی سید ابراهیم رئیسی بودند و اصرار و پافشاری آنها بود که تولیت آستان قدس رضوی را به میدان رقابت آورد. میرسلیم: «برآورد حزب مؤتلفه اسلامی از شرایط عمومی کشور و وضعی که در آن بهسر میبریم، این بود که قطعاً باید تحولی رخ دهد تا موجب بروز مشکلات اجتماعی نشود. بر مبنای اطلاعات دقیقی که از استانهای کشور داشتیم، خسارتهای مهمی احساس میکردیم. از نظر شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز مشکلاتی وجود داشت که باید چارهجویی میشد».
روزنامههای باند علی خامنهای با ابراز نگرانی از پیامدهای اطلاعیه جدید کاخ سفید و وضعیت برجام به باند رقیب حمله کردهاند
جوان: دستور سند سازی برای نقض برجام؛ رئیسجمهور آمریکا به گروهی از نزدیکان مورد اعتماد خود ۳ماه فرصت داد تا برای نقض برجام از سوی ایران سند سازی کند.
کلید: در بیانیهیی اعلام شد:تهدید کاخ سفید علیه ایران درباره جاسوسان آمریکایی
کیهان: پاسخ نقض عملی برجام حرف نیست
وطن امروز: رونمایی مادر تحریمها
وطن امروز: مکتبخانه برجام
ارگان خامنهای (کیهان) برای در بردن ولیفقیه ارتجاع تمام ناکامی برجام را بر سر باند رقیب ریخته و هشدار داده است برجام را به ولیفقیه نسبت ندهند:
کیهان:فاجعه برجام نتیجه بیتوجهی به توصیههای رهبری
تیم مذاکرهکننده هستهیی و برجامیان، آن روز که جیک جیک مستانشان بود و تذکرات و انتقادهای دلسوزان نظام و کشور را با عناوینی چون دلواپسان و بیشناسنامهها و ترسوها و بزدلها جواب میدادند، و هر دستاوردی در کشور را –حتی موشکهایی که خود مورد حملات سیاسی و رسانهیی قرار میدهند- به برجام ربط میدادند و آن را جزء افتخارات برجامی خود تلقی و دیگران را از صدر تا ذیل نظام متهم به مانعتراشی در مسیر توسعه کشور و حل مشکلات مردم میکردند، حالا که زمستان برجام فرا رسیده و در قافیه آن ماندهاند و هر روز با تحریم و تهدید جدیدی روبهرو میشوند، برای فرار از پاسخگویی در محضر ملت، به فرافکنی و تناقضگویی رو آوردهاند و ادعا میکنند «کشور متولی دارد»!.
هر چند این ادعا، ادعای جدیدی نیست اما قابل تأمل و سؤالبرانگیز است و باید نسبت به تلاش دستگاه تبلیغاتی دولت برای جریان سازی درباره این ادعا هشدار داد، که ممکن است در ماههای آینده بر شدت این جریان سازی نیز افزوده شود.
متولی کشور در عینحالی که 20فروردین 94 صریحاً ادعای دخالت رهبری در جزئیات مذاکرات هستهیی را رد کردند، بارها ملاحظات و انتقادهای خود درباره مذاکرات هستهیی و برجام را صریح و علنی به تیم مذاکرهکننده جهت رعایت حقوق ملت و کشور اعلام کرده بودند.
متولی کشور در نامه تاریخی ۲۹مهرماه ۹۴ در الزامات نه گانه تأکید کردند «وضع هر گونه تحریم در هرسطح و به هربهانهای، نقض برجام محسوب خواهد شد» و دولت را موظف کردند در این صورت «طبق بند ۳مصوّبه مجلس، فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند» ؟ چرا طبق نظر متولی کشور در برابر این همه اعمالِ تحریمهای جدید فعالیتهای برجام را متوقف نکردید؟ چرا رئیسجمهور در جلسه هفته گذشته دولت باز تأکید میکند ایران به تعهدات خود پایبند خواهد بود؟ چرا به فرمایش رهبرمعظم انقلاب و اذعان وزیر امور خارجه از خطوط قرمز نظام عبور کردید؟ و... . لذا نتیجهیی که اکنون از برجام حاصل شده، حاصل اقدامات نابجایی است که از اول تیم مذاکرهکننده برخلاف تذکرات رهبرمعظم انقلاب انجام داده و چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!
رئیسجمهور با اشاره به اینکه امروز یکی از توطئههای آمریکاییها این است که ایران دست از تعهدات خود بردارد تأکید کرده ما متعهد به تعهداتمان خواهیم بود. رئیس سازمان انرژی اتمی هم با طرح این سؤال که «چرا ترامپ میگوید برجام بدترین قرارداد تاریخ آمریکاست» تلاش کرده القاء کند برجام برای ایران سود داشته و برای آمریکا ضرر!، هر چند ادعا میکردند مذاکرات برد – برد!. اما در پاسخ به این القاء باید گفت که توطئه اصلی آمریکا این است که با این حربه میخواهد ایران را متعهد به تعهداتش نگه دارد و خود به هیچ تعهدی عمل نکند!.
لذا آقایان «متولی اجرایی»! که پشت پرده اینگونه زد و بند میکنید و بر محرمانه بودن قراردادها با آمریکاییها و فرانسویها و دیگران اصرار دارید، حداقل جوانمرد باشید و برای توجیه سرانجام نافرجام برجام از رهبری هزینه نکنید و مسئولیت آنچه کردید خود باید بپذیرید.
حمله به مواضع باند روحانی در برابر آمریکا موضوع مقالات و سرمقالههای روزنامههای باند ولیفقیه است. در این حملات قبل از هر چیز تنگترشدن حلقه تحریمها بر گردن رژیم و انزوای فزاینده جهانی و لاعلاجیش برجسته شده است:
جوان: سرمقاله: بیانیههای ضدایرانی آمریکا را پاسخ دهید
ایالات متحده آمریکا در هفته گذشته دو بیانیه ضدایرانی منتشر کرد. در بیانیه نخست وزارتخارجه این کشور در گزارش سالانه وضعیت تروریسم در جهان، بار دیگر ایران را دولت اصلی حامی تروریسم توصیف کرد و مدعی شد ایران، سوریه، یمن، عراق، بحرین و دیگر مناطق خاورمیانه را بیثبات کرده است: «در سال ۲۰۱۶، ایران همچنان دولت پیشتاز در حمایت از تروریسم باقی ماند.» در بیانیه دیگر، آزادی فوری تمامی آمریکاییهایی را که بهصورت ظالمانه در ایران بازداشت شدهاند، میخواهد: «نظام ایران همچنان به بازداشت شهروندان آمریکایی و خارجی به دلایل امنیت ملی ادامه میدهد.» این کشور در یک روال تثبیت شده در چند سال اخیر خواهان آزادی سران غائله سال88 میشود و در شرایطی که یکی از رفتارهای ثابت دستگاه سیاست خارجه آمریکا حداقل طی چهار سال اخیر، انتشار بیانیه ضدایرانی با محوریت «تروریسم» و «حقوقبشری» است، تاامروز از سوی وزارت امور خارجه کشورمان با پاسخ درخور و متناسبی همراه نبوده است.
بر پایه کاربرد و کارکرد عرف بینالملل دولت آمریکا سه هدف عمده را همچنان مورد توجه قرار داده است:
جمهوری اسلامی ایران باید همچنان تحت فشار تحریمهای بینالمللی قرار گیرد و با توسعه این تحریمها مجبور به تغییر رفتار شود و مواضع خود را در مقابل خواستههای بینالمللی آمریکا تعدیل کند که باید از آن تحت عنوان «استانداردسازی» رفتار ایران یاد کرد که بر اساس آن انتشار مستمر بیانیههای ضدایرانی بهویژه با محوریت «حقوقبشر» و «تروریسم» مورد توجه قرار گرفته تا انتشار آن بتواند زمینه شکلگیری عرف بینالمللی و پس از آن ایجاد یک قاعده حقوقی را شکل دهد.
معرفی کردن ایران بهعنوان کشوری که اقداماتش «ضد صلح، ثبات و امنیت بینالمللی» است میتواند «ایران هراسی» قبل از امضای برجام را که تاحدودی در حال فروکش کردن بود، احیا کند و مانع بهرهبرداری ایران از آن شود. بهصورتی که با تکرار ادعاهای رسمی مبنی بر فعالیتهای ضد حقوقبشری ایران در داخل و خارج از کشور، ایران را بدون برجام و با برجام خطرناک معرفی و با تکرار اینگونه ادعاها کشورمان را بهعنوان نخستین عامل بیثباتی معرفی کند.
روزنامههای باند خامنهای علاوه بر بنبست برجام بر بیحاصلی امتیاز دهی به سایر کشورها برای «تثبیت برجام» تأکید کردهاند:
وطن امروز: سرمقاله: باجدهی اقتصادی
تظلمخواهی نیویورکی
سفر نیویورکی محمدجواد ظریف در شرایطی به پایان رسید که بر پیشانی همه مذاکرات و دیدارهای برگزار شده، گلهگذاری از نقض برجام توسط آمریکا میدرخشید. از گفتگو با رسانههای آمریکایی تا مذاکره با شورای روابط خارجی آمریکا و دیدارهای یواشکی احتمالی که ما از چند و چون آن بیخبریم.
به هر حال رسانههای آمریکایی گفتند و نوشتند که دومین اعتراض رسمی ایران در طول یک ماه اخیر به مقامات آمریکایی به علت نقض برجام ارائه شد. این در حالی است که ایران برای بار دوم تصمیم گرفت به نقض توافق برجام در نشست کمیسیون مشترک اعتراض نکند! توافقی که بنا بود به قول آقای رئیسجمهور به فروپاشی ساختار تحریمها و تبدیل ایران به کشوری عادی در حوزه اقتصاد بینالملل منجر شود اما اکنون با سازوکاری ترمیم شده، پیشرفته و حرفهییتر از قبل به اضافه مجموعهیی از تحریمهای هوشمند فزاینده، مقابل کشورمان سر برافراشته است!
قضاوت کدخدا!
تحلیل شرایط کمی مشکل شده، چرا که برای پیگیری نقض برجام، شکایت نزد ناقض توافق در نیویورک بردهایم! انتظار هم داریم سازوکار جدید تحریمها که بر بستر برجام استوار شده، با «اعتراض و انفعال»، حل و فصل شود!
اما چرا شکایت از آمریکا را نزد آمریکا بردهاند؟ مگر برای پیگیری نقض برجام، سازوکار حقوقی در نظر گرفته نشده است؟ بر اساس 2بند 36 و 37 نخستین مرجع رسیدگی به شکایت برای حل و فصل اختلافات برجامی، کمیسیون مشترک است.
کمیسیون مشترک شامل کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین، روسیه، ایران و نماینده اتحادیه اروپاست که جمعاً 8عضو دارد. کمیسیون مشترک 15روز زمان خواهد داشت موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. تصمیمگیری در کمیسیون مطابق رأی حداکثری است یعنی اگر 5کشور از 8کشور عضو، همرای باشند، رأی آنان ملاک قرار میگیرد. اگر ایران نتیجه را نپذیرد در نهایت در رفت و برگشتها و نشستها پس از 65روز تمام تحریمها به اضافه تحریمهای پسابرجامی که به قوت خود باقی است، بهصورت خودکار بازمیگردد و برخلاف تبلیغات دولتیهایی همچون دکتر صالحی، بازگشتپذیری خسارات هستهیی با توجه به خروج ذخایر اورانیوم از کشور و از دست رفتن تأسیسات آب سنگین اراک دستکم روی کاغذ محال است!
پس محمدجواد ظریف به این علت برای پیگیری نقض برجام راهی نیویورک شده که مطمئن است در صورت ارجاع شکایت به کمیسیون برجام، آمریکا دستکم 5رای از 8رای را از آن خود خواهد کرد.
این در حالی است که پیش از تغییر مانیفست حسن روحانی، غربگرایان در داخل و خارج کشور در روزنامهها و رسانههای خود از «موفقیت دولت در منزوی کردن آمریکا» پرده برداشته و موضع جشن و سرور گرفته بودند.
باجدهی ضدملی
میتوان قویاً چنین اندیشید که امتیازدهی به اروپاییها در قالب قراردادهای ضدمنافع ملی همچون «توتال» و شریک کردن فرانسه و انگلیس و آلمان و چین و روسیه در سهم مردم ایران از اقتصاد ملی با نسبتهای غیرصیانتی، برای محقق کردن سریع هدف «نجات برجام» از مرگ حتمی است. به عبارت سادهتر، بیش از آنچه ذیل برجام برای تغییر سیاست خارجی ایران به غرب امتیاز دادند، در حوزه اقتصاد و منافع مردم واگذار میکنند که آبروی غربگرایان و هدف «آشتی با آمریکا» را نجات دهند! فارغ از کنایههای سیاسی و رقابتهای حزبی، آیا این بارزه سیاست خارجی شاهزادگان قاجار نبوده است؟! مهمتر اینکه همه از رویه «باجگیری پسابرجامی» راضی هستند.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که محاسبات غربگرایان به علت تحلیل غلط نوع روابط به هم پیوسته اروپا و آمریکا پراشتباه بوده و دقیقاً به همین دلیل است که تاکنون سیاست امتیازدهی به فرانسه، انگلیس، آلمان، ایتالیا و... منجر به دفاع حقوقی آنها از ایران در کمیسیون مشترک برجام نشده است.
منافع تحریمها
به دنبال وضع هر تحریم جدید توسط آمریکا، ایران به اروپا باج اقتصادی بیشتری میدهد و نفت نیز ارزانتر میشود! با انعقاد قراردادهایی مثل توتال بنا بر مدل جدید قراردادهای نفتی که به نظر میرسد محصول مشترک دولت «ایران و انگلیس» است، حتی اگر در آینده ایران برجام را ترک کند و بهدنبال آن نفت گران شود نیز مطابق توافق مکتوب، تبادل با همان قیمت قبل صورت خواهد گرفت! خدا بدهد برکت...
روزنامههای باند حسن روحانی، ضمن همسو دانستن دلواپس های باند خامنهای با آمریکا، از ادامه بستن قراردادهای اقتصادی و دادن امتیازات جدید به سایر کشورها برای حفظ برجام دفاع کرده و رو در روی شعارهای باند رقیب این را تنها راه مقابله نظام با مخالفت آمریکا با برجام دانسته اند:
ایران: سرمقاله: ایران؛ معمای دیپلوماسی ترامپ
آنچه امروز کاخ سفید را در برابر ایران با چالش مواجه کرده است، بیش از شعارهای مرگ بر آمریکا و فریادهای انقلابی بر سر آمریکا، کنش انقلابی دولت یازدهم با هدایت رهبری ایران در کدگذاری این حرکت با نام «نرمش قهرمانانه» است. آمریکا تلاش داشت بر اساس تئوری جنگهای «نامتعادل» به بزرگنمایی قدرت ایران در قالب تهدید بینالمللی و کنشگر آشوبساز منطقهیی نائل آید. از این رو اسلامهراسی را در بعد بینالمللی و ایرانهراسی را در بعد منطقهیی دنبال کرد. برجام اما تئوری جنگ نامتعادل را با چالش روبهرو کرد بهگونهیی که پست نئو محافظهکارها با روی کارآمدن ترامپ در برابر برجام با بحران روبهرو شدند. یکی از وعدههای انتخاباتی ترامپ پاره کردن برجام بود که طیفهای تندرو بدان دل خوش کرده بودند اما با روی کار آمدن او، استحکام برجام در چارچوب تعهد بینالمللی مشخص شد و رئیس جمهوری آمریکا دریافت که ایجاد اجماع علیه ایران بسیار مشکل شده است. از این رو تمام تلاش خود را به خرج داد تا زمینه پرور ایجاد تحریمهای جدید علیه تهران شود.
او همچنین بیمیل نبود که یک دولت رادیکال در تهران بر سر کار آید تا برهم زننده برجام شود.
امضای قراردادهای بزرگ ایران با شرکتهای بینالمللی و بهخصوص اروپایی همچون توتال، سفر موفقیتآمیز ظریف به اروپا و مواضع روشنگرانه او در ایالات متحده آمریکا بیانگر آن است که با وجود تلاشهای ترامپ و تیم همراه او برای فاصله انداختن بین ایران و اروپا منجر به نتایج رضایتبخش نشده است. اروپاییها امروز با صراحت بیشتری از برجام دفاع میکنند چنانکه در بیانیه پایانی نشست کمیسیون مشترک یک بار دیگر بر اجرای کامل این معاهده بینالمللی تأکید کردند و در چنین فضایی به نظر میرسد ایران به معمای دیپلوماسی ترامپ تبدیل شده است.
در روزنامه ارگان باند مؤتلفه گوشهیی از یک «رانت» ویژه دولتی رو شده است که در طی سالیان «دولتها» ی مختلف، زیر سکوت دیوان محاسبات از آن بهره میبردند:
رسالت:سرمقاله: مانده باز حسابهای 10ساله!
چندی پیش رئیس محترم دیوان محاسبات در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان از بلاتکلیفی 26هزار میلیارد تومان در حسابهای باز شرکت ملی نفت ایران خبر داد که فرازهای این خبردهی به شرح زیر است: مراتب زیر با وظایف و اختیارات ذاتی دیوان به شرح مفاد آتیالذکر همخوانی ندارد. 1- دیوان باید به حسابهای باز رسیدگی کند و موارد نقض قانون را به کمیسیون بودجه ارائه دهد. 2-از سال 87 تاکنون این حسابها بازمانده و رقم تسویه نشده 26هزار میلیارد تومان است. 3-مبلغ 23هزار میلیارد تومان آن مربوط به واردات بنزین است که بیش از مصوبه مجلس است. 4-مبلغ 3هزار و 200میلیارد تومان مابهالتفاوت فرآوردههای نفتی است که به اشتباه به حساب بدهی دولت گذاشته شده است. 5-همه بدانند در اینجا پولی خورده و برده نشده و این 26هزار میلیارد تومان در حساب بیتالمال قرار دارد.
دیوان در گزارش اول بعد محاسباتی پرونده عدهیی را توبیخ و به عدهیی حکم انفصال داد و در گزارش دوم که نمایندگان مجلس هم در آن همکاری میکنند ابعاد حقوقی پرونده را مشخص میکند.
دیوان کار خود را انجام داده اما برخی از دستگاهها که باید حساب و کتاب میکردند موضوع را بلاتکلیف گذاشتند.
وزیر نفت و خزانهدار دولت دهم رفتند وزیر نفت و خزانهدار دولت یازدهم آمدند چرا این مانده باز را تسویه نکردهاند؟ رأی دیوان در مورد آنان چیست؟
دیوان که میگوید 10سال است که 26هزار میلیارد تومان مانده حساب فیمابین شرکت نفت با خزانه بازمانده کدام رأی بدوی و قطعی در این مورد علیه کدام مسئول را صادر کرده است؟ اگر این رأی اجرا شده که دیگر بازمانده 26هزار میلیارد تومان سالبه به انتفاء موضوع است. و اگر چنین رایی صادر شده ولی اجرا نشده چرا در طی این 10سال گذشته که 4سال آن مربوط به دولت فعلی است. دادستان دیوان محاسبات در اجرای ماده 26قانون دیوان عدم اجرای چنین رأی را به مجلس اعلام نکرده است؟
- موضوع این 26هزار میلیارد تومان خیلی سادهتر از آن است که به چنین وضعی درآمده باشد ساده از آن جهت که از قاعده دو کلمه حرف حساب بدهکار و بستانکار بین دولت به ماهو خزانهدار کل کشور و شرکت ملی نفت حکایت دارد و همهاش بعد محاسباتی است بیش از آنکه ابعاد حقوقی داشته باشد و کافی است همین الان شرکت ملی نفت، دولت به ماهو خزانه 26هزار میلیارد تومان را در حسابهای خود بستانکار نماید.
آیا وزارت نفت دولت یازدهم تن به چنین اعمال حسابی میدهد؟
ختم کلام اینکه اظهارات رئیس محترم دیوان حاکی است از 10سال گذشته تاکنون که 4سال آن در دوره تصدی دولت یازدهم بوده به تخلف 26هزار میلیارد تومانی یا رسیدگی نشده یا شده ولی بلااجرا مانده و این عدم اجرا به رعایت ماده 26قانون دیوان محاسبات کشور به مجلس اعلام نشده و اگر شده بود بند " ز " تبصره یک قانون بودجه 95 مبتنی بر اقدام به تسویه 261855میلیارد ریال مانده باز حساب خزانه با شرکت ملی نفت به ماهو وزارت نفت دولت یازدهم در بودجه کل کشور موضوعیت نداشت.
برخی روزنامههای باند روحانی از امکان سازش او بهمنظور جان به دربردن خودش در چینش کابینه با باند خامنهای خبر داده و به وی هشدار دادهاند:
جهان صنعت: حسن روحانی که در همه این دههها در مراکز قدرت حضور جدی و متعالی داشته و دارد، نیز بازی را پیچیده کرده است و التهاب و نگرانیها درباره کابینه آینده را با دادن برخی آدرسها در رفتار و گفتار افزایش میدهد. او چند راه در پیش دارد؛ یک راه این است که کابینهای یکدست از اصلاحطلبان و افراد نزدیک به جریان سیاسی مشهور به اعتدالیون تشکیل دهد. روحانی با رجوع به منطق، خرد سیاسی و آرایش در هسته مرکزی قدرت و شاخههای آن به احتمال قوی چنین کاری انجام نمیدهد. او میخواهد در چهار سال آینده کاری انجام دهد و سرنوشتی مشابه دو همتای قبلی پیدا نکند... آنچه میتوان امروز به روحانی توصیه کرد، این است که... باید کارآمدترین روش را در انتخاب کابینه لحاظ کند. این موضوع بسیار اهمیت دارد که یک اندیشه واحد بر کار دولت آینده حاکم باشد و این مسأله بهویژه در حوزه اقتصاد بسیار اهمیت دارد. شاید یک توصیه کارشناسی به روحانی این باشد که دستکم گروه اقتصادی دولت به مناقصه و مزایده داده نشود.
روزنامههای باند حسن روحانی بهصورتی کج دار و مریز از ضرورت برقراری مذاکرات با آمریکا نوشتهاند و امکان مذاکره و سازش را برای آزادی اتباع آمریکایی مطرح کردهاند:
اعتماد: در دولت ترامپ با بسته شدن کانالهای دیپلوماتیک میان ایران و آمریکا عملاً مجرایی برای بحثهای بشردوستانه نیز وجود ندارد. فقدان این کانال دیپلوماتیک در داخل آمریکا نیز در میان سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی نگرانیهایی را ایجاد کرده است و برخی مقامهای اطلاعاتی میگویند که حضور نیروهای آمریکایی در خلیجفارس یکی از دغدغههایی است که نیاز به حفظ کانال را توجیه میکند. یکی دیگر از این موارد نیز مسأله زندانیان دو کشور در پایتختهای هم است. این مسأله از هفته گذشته و با اعلام سخنگوی قوه قضاییه در مورد دستگیری یک تبعه آمریکایی- چینی در ایران به اتهام جاسوسی برای سرویسهای امنیتی غرب به سرخط اخبار بازگشت. محمدجواد ظریف نیز در مدت زمان ٧روز حضور خود در نیویورک بارها و بارها در مصاحبههای متفاوت در این مورد توضیحاتی داد و در نهایت روز جمعه به وقت آمریکا، کاخ سفید در بیانیهیی خواهان آزادی فوری شهروندان دو تابعیتی در ایران شد. رسانههای بینالمللی این بیانیه را بهنقل از دونالد ترامپ پوشش دادند و نوشتند: رئیسجمهور آمریکا به ایران هشدار داد که اگر شهروندان آمریکایی دربند در ایران آزاد و به آمریکا بازگردانده نشوند، ایران با تبعات جدی و جدیدی روبهرو خواهد شد.
در حالی که از جزییات رایزنیهای محمدجواد ظریف در آمریکا اطلاعات چندانی در دست نیست اما برخی از منابع آمریکایی میان دیدار رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا و یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان و ماجرای تبادل احتمالی زندانیان میان ایران و آمریکا ارتباط ایجاد کردند. واشینگتن در گذشته نیز برای انجام این تبادل میانجیگری مسقط را پذیرفته بود و عمان نه تنها در ماجرای تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا که در آزادسازی آمریکاییهایی که توسط حوثیها در یمن اسیر شده بودند نیز نقشآفرینی کرده بود.
آرمان: «غضنفرها» گل به خودی را کلید زدند – تلاش برای تاثیرگذاری بر شورای شهر
آفتاب یزد: ناطق پیشنهاد روحانی برای حضور در کابینه را قبول نکرد
ابتکار: مجید انصاری: پرونده رقابتهای انتخاباتی را بسته و به رئیس جمهوری کمک کنید
جهان صنعت: ضرورت تغییر در عملکرد وزارت کشور؛ خطر ابقای رحمانی فضلی برای روحانی
شقه و بحران در باند خامنهای مضمون عنوانهای مهم و برخی سرمقالهها در روزنامههای باند حسن روحانی است:
آرمان: عبور قالیباف از اصولگرایی
آفتاب یزد: امیر محبیان:اصولگریان در بازیهای ماکیاولیستی بیفتند همه چیز را باخته اند
ابتکار: سرمقاله: اعتراف نامه
«محمدباقر قالیباف» را طی سالهای اخیر نه در مقام فرمانده یگان رزمی در دوره جنگ تحمیلی یا در قامت رئیس دستگاه انتظامی کشور و نه حتی با ردای شهرداری تهران، بلکه او را بهعنوان عضو ثابت و شکستخورده بزرگ چند «انتخابات» اخیر «ریاست جمهوری» میشناسند.
در میان جریان اصولگرایی شاید هیچ شخصیتی چون او تجربه حضور در عرصه رقابت انتخاباتی و البته شکستهای پیاپی را نداشته باشد. شهرداری که این روزها ناچار و ناگزیر به خداحافظی از امپراطوری شهرداری تهران است، حالا و پس از انصراف از رقابتهای دوازدهمین دوره ریاستجمهوری اسلامی ایران در آخرین روزها، دست به قلم شده و یاران دیروز به تیغ نقد کشیده است.
اینکه نامزد همیشگی اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری چنین برآشفته و اینبار نقد را متوجه رفتار سازمانی و نهادی این جریان میداند، یک گام اساسی به جلو محسوب میشود.
او در فرازهای آتی نامه، به مفهومسازی تازهیی دست میزند که شاید هدف اصلی از نگارش این متن باشد. او از «نواصولگرایی» سخن میگوید. در ادبیات سیاسی، بکارگیری واژهها معنا و مفهومی دقیق، موشکافانه و حساس دارند. پیشوند «نئو» یا «نو» برای هر جریان سیاسی پژواک ناکارآمدی آن جریان قلمداد شده و بازتابدهنده بنبست در روشها، عملکردها، ارزیابیها و سیاستهای اجرایی است.
آنطور که از متن نامه برمیآید، «قالیباف» تلاش دارد تا این بار «ردای» رهبری جریان خودساخته «نواصولگرایی» را به تن کند. البته نامه مشخص نمیکند که هدف غایی و نهایی قالیباف از طرح چنین مسألهای چیست و او چه هدف یا اهدافی را از طرح آن دنبال میکند. نامه خاکستری «قالیباف» سعی دارد تا گروهی از اصولگرایان «رادیکال» را از پیکره کلی آن جدا کرده و تعریفی تازه از «جریان سوم» در سپهر سیاست ایران به دست دهد.
زهر شکست خامنهای در مهندسی انتخابات و تعمیق شکاف در باندش مضمون برخی مطالب نیش دار در باند رقیب است:
ایران: ناگفتههای میرسلیم از انتخابات: 50عضو خبرگان، رئیسی را به میدان رقابت آوردند – اگر من و قالیباف، دور دوم میرفتیم، تخلفات مالی او را رو میکردم.
میرسلیم از همان زمان اعلام موجودیت «جمنا» انتقاداتی را متوجه این نهاد کرد؛ او در گفتگو با «ایران» از دلایل مخالفتش با «جمنا» میگوید؛ همچنین از تفاوت دیدگاهش با حزب مؤتلفه اسلامی که مقرر کرده بود او در مناظرهها درباره تخلفات منتسب به محمدباقر قالیباف شهردار اصولگرای تهران حرفی نزند. میرسلیم همچنین خبر داد پیش از تشکیل «جمنا» 50نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواستار نامزدی سید ابراهیم رئیسی بودند و اصرار و پافشاری آنها بود که تولیت آستان قدس رضوی را به میدان رقابت آورد. میرسلیم: «برآورد حزب مؤتلفه اسلامی از شرایط عمومی کشور و وضعی که در آن بهسر میبریم، این بود که قطعاً باید تحولی رخ دهد تا موجب بروز مشکلات اجتماعی نشود. بر مبنای اطلاعات دقیقی که از استانهای کشور داشتیم، خسارتهای مهمی احساس میکردیم. از نظر شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز مشکلاتی وجود داشت که باید چارهجویی میشد».
روزنامههای باند علی خامنهای با ابراز نگرانی از پیامدهای اطلاعیه جدید کاخ سفید و وضعیت برجام به باند رقیب حمله کردهاند
جوان: دستور سند سازی برای نقض برجام؛ رئیسجمهور آمریکا به گروهی از نزدیکان مورد اعتماد خود ۳ماه فرصت داد تا برای نقض برجام از سوی ایران سند سازی کند.
کلید: در بیانیهیی اعلام شد:تهدید کاخ سفید علیه ایران درباره جاسوسان آمریکایی
کیهان: پاسخ نقض عملی برجام حرف نیست
وطن امروز: رونمایی مادر تحریمها
وطن امروز: مکتبخانه برجام
ارگان خامنهای (کیهان) برای در بردن ولیفقیه ارتجاع تمام ناکامی برجام را بر سر باند رقیب ریخته و هشدار داده است برجام را به ولیفقیه نسبت ندهند:
کیهان:فاجعه برجام نتیجه بیتوجهی به توصیههای رهبری
تیم مذاکرهکننده هستهیی و برجامیان، آن روز که جیک جیک مستانشان بود و تذکرات و انتقادهای دلسوزان نظام و کشور را با عناوینی چون دلواپسان و بیشناسنامهها و ترسوها و بزدلها جواب میدادند، و هر دستاوردی در کشور را –حتی موشکهایی که خود مورد حملات سیاسی و رسانهیی قرار میدهند- به برجام ربط میدادند و آن را جزء افتخارات برجامی خود تلقی و دیگران را از صدر تا ذیل نظام متهم به مانعتراشی در مسیر توسعه کشور و حل مشکلات مردم میکردند، حالا که زمستان برجام فرا رسیده و در قافیه آن ماندهاند و هر روز با تحریم و تهدید جدیدی روبهرو میشوند، برای فرار از پاسخگویی در محضر ملت، به فرافکنی و تناقضگویی رو آوردهاند و ادعا میکنند «کشور متولی دارد»!.
هر چند این ادعا، ادعای جدیدی نیست اما قابل تأمل و سؤالبرانگیز است و باید نسبت به تلاش دستگاه تبلیغاتی دولت برای جریان سازی درباره این ادعا هشدار داد، که ممکن است در ماههای آینده بر شدت این جریان سازی نیز افزوده شود.
متولی کشور در عینحالی که 20فروردین 94 صریحاً ادعای دخالت رهبری در جزئیات مذاکرات هستهیی را رد کردند، بارها ملاحظات و انتقادهای خود درباره مذاکرات هستهیی و برجام را صریح و علنی به تیم مذاکرهکننده جهت رعایت حقوق ملت و کشور اعلام کرده بودند.
متولی کشور در نامه تاریخی ۲۹مهرماه ۹۴ در الزامات نه گانه تأکید کردند «وضع هر گونه تحریم در هرسطح و به هربهانهای، نقض برجام محسوب خواهد شد» و دولت را موظف کردند در این صورت «طبق بند ۳مصوّبه مجلس، فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند» ؟ چرا طبق نظر متولی کشور در برابر این همه اعمالِ تحریمهای جدید فعالیتهای برجام را متوقف نکردید؟ چرا رئیسجمهور در جلسه هفته گذشته دولت باز تأکید میکند ایران به تعهدات خود پایبند خواهد بود؟ چرا به فرمایش رهبرمعظم انقلاب و اذعان وزیر امور خارجه از خطوط قرمز نظام عبور کردید؟ و... . لذا نتیجهیی که اکنون از برجام حاصل شده، حاصل اقدامات نابجایی است که از اول تیم مذاکرهکننده برخلاف تذکرات رهبرمعظم انقلاب انجام داده و چون خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!
رئیسجمهور با اشاره به اینکه امروز یکی از توطئههای آمریکاییها این است که ایران دست از تعهدات خود بردارد تأکید کرده ما متعهد به تعهداتمان خواهیم بود. رئیس سازمان انرژی اتمی هم با طرح این سؤال که «چرا ترامپ میگوید برجام بدترین قرارداد تاریخ آمریکاست» تلاش کرده القاء کند برجام برای ایران سود داشته و برای آمریکا ضرر!، هر چند ادعا میکردند مذاکرات برد – برد!. اما در پاسخ به این القاء باید گفت که توطئه اصلی آمریکا این است که با این حربه میخواهد ایران را متعهد به تعهداتش نگه دارد و خود به هیچ تعهدی عمل نکند!.
لذا آقایان «متولی اجرایی»! که پشت پرده اینگونه زد و بند میکنید و بر محرمانه بودن قراردادها با آمریکاییها و فرانسویها و دیگران اصرار دارید، حداقل جوانمرد باشید و برای توجیه سرانجام نافرجام برجام از رهبری هزینه نکنید و مسئولیت آنچه کردید خود باید بپذیرید.
حمله به مواضع باند روحانی در برابر آمریکا موضوع مقالات و سرمقالههای روزنامههای باند ولیفقیه است. در این حملات قبل از هر چیز تنگترشدن حلقه تحریمها بر گردن رژیم و انزوای فزاینده جهانی و لاعلاجیش برجسته شده است:
جوان: سرمقاله: بیانیههای ضدایرانی آمریکا را پاسخ دهید
ایالات متحده آمریکا در هفته گذشته دو بیانیه ضدایرانی منتشر کرد. در بیانیه نخست وزارتخارجه این کشور در گزارش سالانه وضعیت تروریسم در جهان، بار دیگر ایران را دولت اصلی حامی تروریسم توصیف کرد و مدعی شد ایران، سوریه، یمن، عراق، بحرین و دیگر مناطق خاورمیانه را بیثبات کرده است: «در سال ۲۰۱۶، ایران همچنان دولت پیشتاز در حمایت از تروریسم باقی ماند.» در بیانیه دیگر، آزادی فوری تمامی آمریکاییهایی را که بهصورت ظالمانه در ایران بازداشت شدهاند، میخواهد: «نظام ایران همچنان به بازداشت شهروندان آمریکایی و خارجی به دلایل امنیت ملی ادامه میدهد.» این کشور در یک روال تثبیت شده در چند سال اخیر خواهان آزادی سران غائله سال88 میشود و در شرایطی که یکی از رفتارهای ثابت دستگاه سیاست خارجه آمریکا حداقل طی چهار سال اخیر، انتشار بیانیه ضدایرانی با محوریت «تروریسم» و «حقوقبشری» است، تاامروز از سوی وزارت امور خارجه کشورمان با پاسخ درخور و متناسبی همراه نبوده است.
بر پایه کاربرد و کارکرد عرف بینالملل دولت آمریکا سه هدف عمده را همچنان مورد توجه قرار داده است:
جمهوری اسلامی ایران باید همچنان تحت فشار تحریمهای بینالمللی قرار گیرد و با توسعه این تحریمها مجبور به تغییر رفتار شود و مواضع خود را در مقابل خواستههای بینالمللی آمریکا تعدیل کند که باید از آن تحت عنوان «استانداردسازی» رفتار ایران یاد کرد که بر اساس آن انتشار مستمر بیانیههای ضدایرانی بهویژه با محوریت «حقوقبشر» و «تروریسم» مورد توجه قرار گرفته تا انتشار آن بتواند زمینه شکلگیری عرف بینالمللی و پس از آن ایجاد یک قاعده حقوقی را شکل دهد.
معرفی کردن ایران بهعنوان کشوری که اقداماتش «ضد صلح، ثبات و امنیت بینالمللی» است میتواند «ایران هراسی» قبل از امضای برجام را که تاحدودی در حال فروکش کردن بود، احیا کند و مانع بهرهبرداری ایران از آن شود. بهصورتی که با تکرار ادعاهای رسمی مبنی بر فعالیتهای ضد حقوقبشری ایران در داخل و خارج از کشور، ایران را بدون برجام و با برجام خطرناک معرفی و با تکرار اینگونه ادعاها کشورمان را بهعنوان نخستین عامل بیثباتی معرفی کند.
روزنامههای باند خامنهای علاوه بر بنبست برجام بر بیحاصلی امتیاز دهی به سایر کشورها برای «تثبیت برجام» تأکید کردهاند:
وطن امروز: سرمقاله: باجدهی اقتصادی
تظلمخواهی نیویورکی
سفر نیویورکی محمدجواد ظریف در شرایطی به پایان رسید که بر پیشانی همه مذاکرات و دیدارهای برگزار شده، گلهگذاری از نقض برجام توسط آمریکا میدرخشید. از گفتگو با رسانههای آمریکایی تا مذاکره با شورای روابط خارجی آمریکا و دیدارهای یواشکی احتمالی که ما از چند و چون آن بیخبریم.
به هر حال رسانههای آمریکایی گفتند و نوشتند که دومین اعتراض رسمی ایران در طول یک ماه اخیر به مقامات آمریکایی به علت نقض برجام ارائه شد. این در حالی است که ایران برای بار دوم تصمیم گرفت به نقض توافق برجام در نشست کمیسیون مشترک اعتراض نکند! توافقی که بنا بود به قول آقای رئیسجمهور به فروپاشی ساختار تحریمها و تبدیل ایران به کشوری عادی در حوزه اقتصاد بینالملل منجر شود اما اکنون با سازوکاری ترمیم شده، پیشرفته و حرفهییتر از قبل به اضافه مجموعهیی از تحریمهای هوشمند فزاینده، مقابل کشورمان سر برافراشته است!
قضاوت کدخدا!
تحلیل شرایط کمی مشکل شده، چرا که برای پیگیری نقض برجام، شکایت نزد ناقض توافق در نیویورک بردهایم! انتظار هم داریم سازوکار جدید تحریمها که بر بستر برجام استوار شده، با «اعتراض و انفعال»، حل و فصل شود!
اما چرا شکایت از آمریکا را نزد آمریکا بردهاند؟ مگر برای پیگیری نقض برجام، سازوکار حقوقی در نظر گرفته نشده است؟ بر اساس 2بند 36 و 37 نخستین مرجع رسیدگی به شکایت برای حل و فصل اختلافات برجامی، کمیسیون مشترک است.
کمیسیون مشترک شامل کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، چین، روسیه، ایران و نماینده اتحادیه اروپاست که جمعاً 8عضو دارد. کمیسیون مشترک 15روز زمان خواهد داشت موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. تصمیمگیری در کمیسیون مطابق رأی حداکثری است یعنی اگر 5کشور از 8کشور عضو، همرای باشند، رأی آنان ملاک قرار میگیرد. اگر ایران نتیجه را نپذیرد در نهایت در رفت و برگشتها و نشستها پس از 65روز تمام تحریمها به اضافه تحریمهای پسابرجامی که به قوت خود باقی است، بهصورت خودکار بازمیگردد و برخلاف تبلیغات دولتیهایی همچون دکتر صالحی، بازگشتپذیری خسارات هستهیی با توجه به خروج ذخایر اورانیوم از کشور و از دست رفتن تأسیسات آب سنگین اراک دستکم روی کاغذ محال است!
پس محمدجواد ظریف به این علت برای پیگیری نقض برجام راهی نیویورک شده که مطمئن است در صورت ارجاع شکایت به کمیسیون برجام، آمریکا دستکم 5رای از 8رای را از آن خود خواهد کرد.
این در حالی است که پیش از تغییر مانیفست حسن روحانی، غربگرایان در داخل و خارج کشور در روزنامهها و رسانههای خود از «موفقیت دولت در منزوی کردن آمریکا» پرده برداشته و موضع جشن و سرور گرفته بودند.
باجدهی ضدملی
میتوان قویاً چنین اندیشید که امتیازدهی به اروپاییها در قالب قراردادهای ضدمنافع ملی همچون «توتال» و شریک کردن فرانسه و انگلیس و آلمان و چین و روسیه در سهم مردم ایران از اقتصاد ملی با نسبتهای غیرصیانتی، برای محقق کردن سریع هدف «نجات برجام» از مرگ حتمی است. به عبارت سادهتر، بیش از آنچه ذیل برجام برای تغییر سیاست خارجی ایران به غرب امتیاز دادند، در حوزه اقتصاد و منافع مردم واگذار میکنند که آبروی غربگرایان و هدف «آشتی با آمریکا» را نجات دهند! فارغ از کنایههای سیاسی و رقابتهای حزبی، آیا این بارزه سیاست خارجی شاهزادگان قاجار نبوده است؟! مهمتر اینکه همه از رویه «باجگیری پسابرجامی» راضی هستند.
بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که محاسبات غربگرایان به علت تحلیل غلط نوع روابط به هم پیوسته اروپا و آمریکا پراشتباه بوده و دقیقاً به همین دلیل است که تاکنون سیاست امتیازدهی به فرانسه، انگلیس، آلمان، ایتالیا و... منجر به دفاع حقوقی آنها از ایران در کمیسیون مشترک برجام نشده است.
منافع تحریمها
به دنبال وضع هر تحریم جدید توسط آمریکا، ایران به اروپا باج اقتصادی بیشتری میدهد و نفت نیز ارزانتر میشود! با انعقاد قراردادهایی مثل توتال بنا بر مدل جدید قراردادهای نفتی که به نظر میرسد محصول مشترک دولت «ایران و انگلیس» است، حتی اگر در آینده ایران برجام را ترک کند و بهدنبال آن نفت گران شود نیز مطابق توافق مکتوب، تبادل با همان قیمت قبل صورت خواهد گرفت! خدا بدهد برکت...
روزنامههای باند حسن روحانی، ضمن همسو دانستن دلواپس های باند خامنهای با آمریکا، از ادامه بستن قراردادهای اقتصادی و دادن امتیازات جدید به سایر کشورها برای حفظ برجام دفاع کرده و رو در روی شعارهای باند رقیب این را تنها راه مقابله نظام با مخالفت آمریکا با برجام دانسته اند:
ایران: سرمقاله: ایران؛ معمای دیپلوماسی ترامپ
آنچه امروز کاخ سفید را در برابر ایران با چالش مواجه کرده است، بیش از شعارهای مرگ بر آمریکا و فریادهای انقلابی بر سر آمریکا، کنش انقلابی دولت یازدهم با هدایت رهبری ایران در کدگذاری این حرکت با نام «نرمش قهرمانانه» است. آمریکا تلاش داشت بر اساس تئوری جنگهای «نامتعادل» به بزرگنمایی قدرت ایران در قالب تهدید بینالمللی و کنشگر آشوبساز منطقهیی نائل آید. از این رو اسلامهراسی را در بعد بینالمللی و ایرانهراسی را در بعد منطقهیی دنبال کرد. برجام اما تئوری جنگ نامتعادل را با چالش روبهرو کرد بهگونهیی که پست نئو محافظهکارها با روی کارآمدن ترامپ در برابر برجام با بحران روبهرو شدند. یکی از وعدههای انتخاباتی ترامپ پاره کردن برجام بود که طیفهای تندرو بدان دل خوش کرده بودند اما با روی کار آمدن او، استحکام برجام در چارچوب تعهد بینالمللی مشخص شد و رئیس جمهوری آمریکا دریافت که ایجاد اجماع علیه ایران بسیار مشکل شده است. از این رو تمام تلاش خود را به خرج داد تا زمینه پرور ایجاد تحریمهای جدید علیه تهران شود.
او همچنین بیمیل نبود که یک دولت رادیکال در تهران بر سر کار آید تا برهم زننده برجام شود.
امضای قراردادهای بزرگ ایران با شرکتهای بینالمللی و بهخصوص اروپایی همچون توتال، سفر موفقیتآمیز ظریف به اروپا و مواضع روشنگرانه او در ایالات متحده آمریکا بیانگر آن است که با وجود تلاشهای ترامپ و تیم همراه او برای فاصله انداختن بین ایران و اروپا منجر به نتایج رضایتبخش نشده است. اروپاییها امروز با صراحت بیشتری از برجام دفاع میکنند چنانکه در بیانیه پایانی نشست کمیسیون مشترک یک بار دیگر بر اجرای کامل این معاهده بینالمللی تأکید کردند و در چنین فضایی به نظر میرسد ایران به معمای دیپلوماسی ترامپ تبدیل شده است.
در روزنامه ارگان باند مؤتلفه گوشهیی از یک «رانت» ویژه دولتی رو شده است که در طی سالیان «دولتها» ی مختلف، زیر سکوت دیوان محاسبات از آن بهره میبردند:
رسالت:سرمقاله: مانده باز حسابهای 10ساله!
چندی پیش رئیس محترم دیوان محاسبات در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان از بلاتکلیفی 26هزار میلیارد تومان در حسابهای باز شرکت ملی نفت ایران خبر داد که فرازهای این خبردهی به شرح زیر است: مراتب زیر با وظایف و اختیارات ذاتی دیوان به شرح مفاد آتیالذکر همخوانی ندارد. 1- دیوان باید به حسابهای باز رسیدگی کند و موارد نقض قانون را به کمیسیون بودجه ارائه دهد. 2-از سال 87 تاکنون این حسابها بازمانده و رقم تسویه نشده 26هزار میلیارد تومان است. 3-مبلغ 23هزار میلیارد تومان آن مربوط به واردات بنزین است که بیش از مصوبه مجلس است. 4-مبلغ 3هزار و 200میلیارد تومان مابهالتفاوت فرآوردههای نفتی است که به اشتباه به حساب بدهی دولت گذاشته شده است. 5-همه بدانند در اینجا پولی خورده و برده نشده و این 26هزار میلیارد تومان در حساب بیتالمال قرار دارد.
دیوان در گزارش اول بعد محاسباتی پرونده عدهیی را توبیخ و به عدهیی حکم انفصال داد و در گزارش دوم که نمایندگان مجلس هم در آن همکاری میکنند ابعاد حقوقی پرونده را مشخص میکند.
دیوان کار خود را انجام داده اما برخی از دستگاهها که باید حساب و کتاب میکردند موضوع را بلاتکلیف گذاشتند.
وزیر نفت و خزانهدار دولت دهم رفتند وزیر نفت و خزانهدار دولت یازدهم آمدند چرا این مانده باز را تسویه نکردهاند؟ رأی دیوان در مورد آنان چیست؟
دیوان که میگوید 10سال است که 26هزار میلیارد تومان مانده حساب فیمابین شرکت نفت با خزانه بازمانده کدام رأی بدوی و قطعی در این مورد علیه کدام مسئول را صادر کرده است؟ اگر این رأی اجرا شده که دیگر بازمانده 26هزار میلیارد تومان سالبه به انتفاء موضوع است. و اگر چنین رایی صادر شده ولی اجرا نشده چرا در طی این 10سال گذشته که 4سال آن مربوط به دولت فعلی است. دادستان دیوان محاسبات در اجرای ماده 26قانون دیوان عدم اجرای چنین رأی را به مجلس اعلام نکرده است؟
- موضوع این 26هزار میلیارد تومان خیلی سادهتر از آن است که به چنین وضعی درآمده باشد ساده از آن جهت که از قاعده دو کلمه حرف حساب بدهکار و بستانکار بین دولت به ماهو خزانهدار کل کشور و شرکت ملی نفت حکایت دارد و همهاش بعد محاسباتی است بیش از آنکه ابعاد حقوقی داشته باشد و کافی است همین الان شرکت ملی نفت، دولت به ماهو خزانه 26هزار میلیارد تومان را در حسابهای خود بستانکار نماید.
آیا وزارت نفت دولت یازدهم تن به چنین اعمال حسابی میدهد؟
ختم کلام اینکه اظهارات رئیس محترم دیوان حاکی است از 10سال گذشته تاکنون که 4سال آن در دوره تصدی دولت یازدهم بوده به تخلف 26هزار میلیارد تومانی یا رسیدگی نشده یا شده ولی بلااجرا مانده و این عدم اجرا به رعایت ماده 26قانون دیوان محاسبات کشور به مجلس اعلام نشده و اگر شده بود بند " ز " تبصره یک قانون بودجه 95 مبتنی بر اقدام به تسویه 261855میلیارد ریال مانده باز حساب خزانه با شرکت ملی نفت به ماهو وزارت نفت دولت یازدهم در بودجه کل کشور موضوعیت نداشت.
برخی روزنامههای باند روحانی از امکان سازش او بهمنظور جان به دربردن خودش در چینش کابینه با باند خامنهای خبر داده و به وی هشدار دادهاند:
جهان صنعت: حسن روحانی که در همه این دههها در مراکز قدرت حضور جدی و متعالی داشته و دارد، نیز بازی را پیچیده کرده است و التهاب و نگرانیها درباره کابینه آینده را با دادن برخی آدرسها در رفتار و گفتار افزایش میدهد. او چند راه در پیش دارد؛ یک راه این است که کابینهای یکدست از اصلاحطلبان و افراد نزدیک به جریان سیاسی مشهور به اعتدالیون تشکیل دهد. روحانی با رجوع به منطق، خرد سیاسی و آرایش در هسته مرکزی قدرت و شاخههای آن به احتمال قوی چنین کاری انجام نمیدهد. او میخواهد در چهار سال آینده کاری انجام دهد و سرنوشتی مشابه دو همتای قبلی پیدا نکند... آنچه میتوان امروز به روحانی توصیه کرد، این است که... باید کارآمدترین روش را در انتخاب کابینه لحاظ کند. این موضوع بسیار اهمیت دارد که یک اندیشه واحد بر کار دولت آینده حاکم باشد و این مسأله بهویژه در حوزه اقتصاد بسیار اهمیت دارد. شاید یک توصیه کارشناسی به روحانی این باشد که دستکم گروه اقتصادی دولت به مناقصه و مزایده داده نشود.
روزنامههای باند حسن روحانی بهصورتی کج دار و مریز از ضرورت برقراری مذاکرات با آمریکا نوشتهاند و امکان مذاکره و سازش را برای آزادی اتباع آمریکایی مطرح کردهاند:
اعتماد: در دولت ترامپ با بسته شدن کانالهای دیپلوماتیک میان ایران و آمریکا عملاً مجرایی برای بحثهای بشردوستانه نیز وجود ندارد. فقدان این کانال دیپلوماتیک در داخل آمریکا نیز در میان سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی نگرانیهایی را ایجاد کرده است و برخی مقامهای اطلاعاتی میگویند که حضور نیروهای آمریکایی در خلیجفارس یکی از دغدغههایی است که نیاز به حفظ کانال را توجیه میکند. یکی دیگر از این موارد نیز مسأله زندانیان دو کشور در پایتختهای هم است. این مسأله از هفته گذشته و با اعلام سخنگوی قوه قضاییه در مورد دستگیری یک تبعه آمریکایی- چینی در ایران به اتهام جاسوسی برای سرویسهای امنیتی غرب به سرخط اخبار بازگشت. محمدجواد ظریف نیز در مدت زمان ٧روز حضور خود در نیویورک بارها و بارها در مصاحبههای متفاوت در این مورد توضیحاتی داد و در نهایت روز جمعه به وقت آمریکا، کاخ سفید در بیانیهیی خواهان آزادی فوری شهروندان دو تابعیتی در ایران شد. رسانههای بینالمللی این بیانیه را بهنقل از دونالد ترامپ پوشش دادند و نوشتند: رئیسجمهور آمریکا به ایران هشدار داد که اگر شهروندان آمریکایی دربند در ایران آزاد و به آمریکا بازگردانده نشوند، ایران با تبعات جدی و جدیدی روبهرو خواهد شد.
در حالی که از جزییات رایزنیهای محمدجواد ظریف در آمریکا اطلاعات چندانی در دست نیست اما برخی از منابع آمریکایی میان دیدار رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا و یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان و ماجرای تبادل احتمالی زندانیان میان ایران و آمریکا ارتباط ایجاد کردند. واشینگتن در گذشته نیز برای انجام این تبادل میانجیگری مسقط را پذیرفته بود و عمان نه تنها در ماجرای تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا که در آزادسازی آمریکاییهایی که توسط حوثیها در یمن اسیر شده بودند نیز نقشآفرینی کرده بود.