بدترین شرایط برای یک خانواده، رسیدن به نقطهٔ بیخانمانی است! آنگاه که دیگر سقفی نیست تا زیر آن پناه بگیرند. وقتی حصار و چاردیواری نباشد که احساس امنیت کنند. بر اساس آمارهای حکومتی که البته بخشی از واقعیت است. در فصل تابستان ١٤٠٠متوسط افزایش هزینه اجارهبها برای کل خانوارهایی که تمدید قرارداد داشتهاند، برابر با ٤٦ممیز ٩دهم درصد بوده است
حال شرایط کرونا، قراردادهای سفید یا یک ماههٔ استخدامِ کارگران را به این وضعیت اضافه کنید. کارگر برای گریز از بیخانمانی از چه چیزهایی باید بزند؟! خوراک، پوشاک، رفاه، تحصیل فرزندان و فهرستی دردناک که ادامه دارد، باین همه باز هم هر سال بهسوی حاشیهها رانده میشود! یک کارگر با خانوادهای ۳ممیز ۳دهم نفری باید هر ساعت ۵۰هزار تومان حقوق بگیرد تا در لبهٔ خط فقر زندگی کند در حالیکه پایهٔ حقوق کارگر ساعتی ۱۱هزار تومان است. به اعتراف کارشناسان حکومتی الآن ۸ دهک مردم ایران زیر خط فقر حقوق میگیرند و روزنامههای حکومتی با تیترهایی همچون تبخیر طبقهٔ متوسط، ذوب شدن طبقه متوسط به این فاجعه اعتراف میکنند.