به گواهی تاریخنگاران و تحلیل کنندگان تاریخ، تمامی جهانگشایان و لشگرآرایان میتوانستهاند. سرزمینی را از دم تیغ بگذارنند، خاک آن را به توبره بکشند و حرث و نسلش را براندازند اما وقتی نوبت به ادارهٴ آن سرزمین و صیانت آن از گزند دیگر مدعیان فرا میرسید از اینکار عاجز بودند. بسیار پیش آمده است که برای بازپسگیری آب و خاک تصرف شده، دوباره ناگزیر به لشگرکشی شدهاند.
در تاکتیک مدرن نظامی هم، چه در دفاع و چه در هجوم، ابتکارعمل در دست نیرویی خواهد بود که زمین دارای اهمیت تاکتیکی یا مهم را در اختیار خود داشته باشد.
زمین را چگونه میتوان تصرف کرد و نگهداشت؟
- وقتی قلبهای ساکنان آن با تو باشد. وقتی نه بر آب و خاک و درخت و خیابان و کارخانه و دانشگاه که بر قلب مردم حکومت کنی. وقتی قلبها با تو نباشد، اگر مسلح به دریایی از ناوهای هواپیمابر، آسمانی از هواپیماهای رادارگریز، دیواری از زیردریاییهای اتمی و جنگلی از موشکهای قارهپیما نیز باشی کاری از پیش نخواهی برد.
بسیار تاجداران و امپراطورها بودهاند که نتوانستهاند حتی یک قلب را فتح کنند؛ با آنکه بیش از نیمی از زمین آبی ما را در زیر شمشیر و نگین خود داشتهاند.
قلبها را چگونه میتوان فتح کرد؟
قلب آدمی بسیار عجیب است همچنان که با هیچ سلاح پیشرفتهیی نمیتوان آن را فتح کرد اما بسادگی با یک جملهٴ سادهٴ فروتن و برآمده از سویدای دل، حتی گاهی با یک قطرهٴ کوچک اشک فتح میشود. قلب در برابر یک لبخند بیریا نمیتواند در هم نشکند و مقهور نشود.
سادگی، شفافیت، داشتن درونمایهیی زلال و شخصیتی خاکی، دفاع بیچشمداشت از حقیقتی ناب، صداقتورزی تا بن استخوان، شجاعت، شرافت و پاکدامنی سیاسی، دوست داشتن دیگران با تمام وجود و فدا کردن بهخاطر مردم از عزیزترین دارایی خویش از سلاحهایی هستند که ناباورترین قلب در برابر آنها بدون کمترین مقاومت فتح میشود. همهٴ اینها را بخواهیم در یک کلمه شامل، فراگیر و تک هجایی خلاصه کنیم، کلمهیی نمییابیم جز «عشق».
عشق، تنها کلید و یگانه اسم رمزی است که میتوان با آن هر دلی را گشود و تا بکرترین قلمرو آن نفوذ کرد.
و کسی که آن را در دست داشته باشد، قدرت و توانی غیرقابل وصف دارد، قدرتی که هیچ نیروی زمینی دیگری با آن یاری نتواند کرد.
***
با توجه به آنچه گفته شد قدرت این مقاومت و سخنگوی اصلی آن یعنی خانم مریم رجوی در فتح قلبهاست. این یک ادعای صرف نیست. نیمنگاهی به گردهمایی کهکشان امسال و فرازهای زیبا و غرورانگیز آن این حقیقت را عاری از هر تحلیل و پیشداوری به ما میگوید. کدام تشکل سیاسی، کدام دولت فراگیر، کدام اپوزیسیون در تبعید میتواند این رنگین کمان هفتاد رنگ انسانی را در زیر یک سقف گردآورد؟ کدام آرمانی است که این میزان گرایش سیاسی، شخصیت شهیر، دولتمردان سابق و لاحق، تنوعات فکری، زبانی، نژادی و جغرافیایی را برای آرمان آزادی، هم رأی و هم داستان کند؟
آیا سازمان مجاهدین پولدار است و روی گنجهای خسرو پرویز و ثروت بادآوردهٴ نفت خوابیده؟ آیا در حاکمیت است و همهٴ امکانات دولتی در اختیار اوست؟ آیا به گردآیندگان وعده و وعید میدهد؟ اگر میشد با پول چنین ارزشهایی را خرید، دشمن ما پیشتر با دلارهای آغشته به خون آنها را خریده بود. قرآن، از هزار و چهارصد و اندی سال پیش، به این واقعیت جوابی قانع کننده و در عینحال قابل تأمل داده است:
لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیز حَکِیم (انفال 63)
اگر تمام دارایی زمین را میپرداختی تا بین قلبهای آنان الفت برقرار کنی نمیتوانستی و خدا، این رابطههای قلبی را بین آنان برقرار کرد و او عزتمند حکیم است.
این سازمان، سازمان صداقت و فداست. تنها آنانی جذبش میشوند که دل در گرو آزادی دارند. آمدهاند چیزی برای خلق بپردازند؛ کسانی که سینههایشان را برای آزمایشات صعب و دشوار فراخ کردهاند. میدانند فقط و فقط باید انتظار سختی بیشتر داشته باشند و کمتر به چشمانداز پیروزی آسان و «بیهزینه!» فکر کنند و البته این غرورانگیز و افتخارآمیز است. این دارایی از هر گنج زمینی برای مقاومت ایران ارزشمندتر و پایندهتر است.
ارزشهای انسانی این مقاومت در سیمایی سمبلیزه شده که ایرانیان، «مریم رجوی» مینامندش. او کسی است که با تاریخچهیی از یک مبارزه سخت و نفسگیر در پشت سر، و آیندهیی پراطمینان در پیش رو، و با ده مادهٴ معجزه آسا در دست، کانون الهام ایران و ایرانی است.
او نه فقط ایران و مقاومت ایران را نمایندگی میکند، بلکه گرداگرد خود لشگری از وجدانهای دردمند بینالمللی را نیز برانگیخته است. به گواهی بسیاری از شرافتمندان و واقعیتنگران، او امروز منبع الهام و انگیزش برای بسیاری از زنان و مردان آزادیخواه و شرافتمند جهان است. به اعتبار رهبری خردمندانه و خارقالعادهٴ او، مقاومت ایران در قلبها و عشقهای بسیاری جای گرفته و باز هم خواهد گرفت. به یقین میتوان گفت با این کیفیت از رهبری، پیروزی سرنوشت محتوم این مقاومت است و از هماکنون پرتوهای پگاه آفرین آن را میتوان در برق نگاه هزاران ایرانی گردآمده در کهکشان امسال دید.
در یک کلام مریم رجوی رهبری است که قلبها را فتح میکند و کسی که قلبها را فتح کند، نبض اکنون و آینده را در دست دارد.
فرشتگاه سپیدبال کوچکی که چون ستارگان دنبالهدار او را در ورود به سالن ویلپنت همراهی کرده و همراه با او در قاب ویلپنت امسال جای گرفتند، با حضور لطیفشان اثبات کردند که مریم و پیام مریم متعلق به نسلهای فردا و فرداییتر ایران است.
آری، از هماکنون میتوان سیمای ایران آزاد فردا، با رنگینکمانی از زیباییها را به چشم دید؛ و یقین کرد که بر گلزخمهای 120000یار شهید و اعدامی؛ [آنانی که با سرود زندگی بر لب به سوی مرگ رفتند] نوید روز آزادی روییده است:
...
هنگامی که یاران
با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ میرفتند
امیدی آشنا میزد چو گل در چشمشان لبخند
به شوق زندگی آواز میخواندند
و تا پایان به راه روشن خود با وفا ماندند.
عزیزم!
پاک کن از
چهره اشکت را، ز جا برخیز
تو در من زندهیی من در تو، ما هرگز نمیمیریم
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال میگیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی
عزیزم!
کار دنیا رو به آبادی ست
و هر لاله که از خون شهیدان میدمد
امروز
نوید روز آزادیست. (1)
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای روزنبرگها ـ یادگار خون سرو ـ هوشنگ ابتهاج
از علیرضا
11تیر 96.
در تاکتیک مدرن نظامی هم، چه در دفاع و چه در هجوم، ابتکارعمل در دست نیرویی خواهد بود که زمین دارای اهمیت تاکتیکی یا مهم را در اختیار خود داشته باشد.
زمین را چگونه میتوان تصرف کرد و نگهداشت؟
- وقتی قلبهای ساکنان آن با تو باشد. وقتی نه بر آب و خاک و درخت و خیابان و کارخانه و دانشگاه که بر قلب مردم حکومت کنی. وقتی قلبها با تو نباشد، اگر مسلح به دریایی از ناوهای هواپیمابر، آسمانی از هواپیماهای رادارگریز، دیواری از زیردریاییهای اتمی و جنگلی از موشکهای قارهپیما نیز باشی کاری از پیش نخواهی برد.
بسیار تاجداران و امپراطورها بودهاند که نتوانستهاند حتی یک قلب را فتح کنند؛ با آنکه بیش از نیمی از زمین آبی ما را در زیر شمشیر و نگین خود داشتهاند.
قلبها را چگونه میتوان فتح کرد؟
قلب آدمی بسیار عجیب است همچنان که با هیچ سلاح پیشرفتهیی نمیتوان آن را فتح کرد اما بسادگی با یک جملهٴ سادهٴ فروتن و برآمده از سویدای دل، حتی گاهی با یک قطرهٴ کوچک اشک فتح میشود. قلب در برابر یک لبخند بیریا نمیتواند در هم نشکند و مقهور نشود.
سادگی، شفافیت، داشتن درونمایهیی زلال و شخصیتی خاکی، دفاع بیچشمداشت از حقیقتی ناب، صداقتورزی تا بن استخوان، شجاعت، شرافت و پاکدامنی سیاسی، دوست داشتن دیگران با تمام وجود و فدا کردن بهخاطر مردم از عزیزترین دارایی خویش از سلاحهایی هستند که ناباورترین قلب در برابر آنها بدون کمترین مقاومت فتح میشود. همهٴ اینها را بخواهیم در یک کلمه شامل، فراگیر و تک هجایی خلاصه کنیم، کلمهیی نمییابیم جز «عشق».
عشق، تنها کلید و یگانه اسم رمزی است که میتوان با آن هر دلی را گشود و تا بکرترین قلمرو آن نفوذ کرد.
و کسی که آن را در دست داشته باشد، قدرت و توانی غیرقابل وصف دارد، قدرتی که هیچ نیروی زمینی دیگری با آن یاری نتواند کرد.
***
با توجه به آنچه گفته شد قدرت این مقاومت و سخنگوی اصلی آن یعنی خانم مریم رجوی در فتح قلبهاست. این یک ادعای صرف نیست. نیمنگاهی به گردهمایی کهکشان امسال و فرازهای زیبا و غرورانگیز آن این حقیقت را عاری از هر تحلیل و پیشداوری به ما میگوید. کدام تشکل سیاسی، کدام دولت فراگیر، کدام اپوزیسیون در تبعید میتواند این رنگین کمان هفتاد رنگ انسانی را در زیر یک سقف گردآورد؟ کدام آرمانی است که این میزان گرایش سیاسی، شخصیت شهیر، دولتمردان سابق و لاحق، تنوعات فکری، زبانی، نژادی و جغرافیایی را برای آرمان آزادی، هم رأی و هم داستان کند؟
آیا سازمان مجاهدین پولدار است و روی گنجهای خسرو پرویز و ثروت بادآوردهٴ نفت خوابیده؟ آیا در حاکمیت است و همهٴ امکانات دولتی در اختیار اوست؟ آیا به گردآیندگان وعده و وعید میدهد؟ اگر میشد با پول چنین ارزشهایی را خرید، دشمن ما پیشتر با دلارهای آغشته به خون آنها را خریده بود. قرآن، از هزار و چهارصد و اندی سال پیش، به این واقعیت جوابی قانع کننده و در عینحال قابل تأمل داده است:
لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیز حَکِیم (انفال 63)
اگر تمام دارایی زمین را میپرداختی تا بین قلبهای آنان الفت برقرار کنی نمیتوانستی و خدا، این رابطههای قلبی را بین آنان برقرار کرد و او عزتمند حکیم است.
این سازمان، سازمان صداقت و فداست. تنها آنانی جذبش میشوند که دل در گرو آزادی دارند. آمدهاند چیزی برای خلق بپردازند؛ کسانی که سینههایشان را برای آزمایشات صعب و دشوار فراخ کردهاند. میدانند فقط و فقط باید انتظار سختی بیشتر داشته باشند و کمتر به چشمانداز پیروزی آسان و «بیهزینه!» فکر کنند و البته این غرورانگیز و افتخارآمیز است. این دارایی از هر گنج زمینی برای مقاومت ایران ارزشمندتر و پایندهتر است.
ارزشهای انسانی این مقاومت در سیمایی سمبلیزه شده که ایرانیان، «مریم رجوی» مینامندش. او کسی است که با تاریخچهیی از یک مبارزه سخت و نفسگیر در پشت سر، و آیندهیی پراطمینان در پیش رو، و با ده مادهٴ معجزه آسا در دست، کانون الهام ایران و ایرانی است.
او نه فقط ایران و مقاومت ایران را نمایندگی میکند، بلکه گرداگرد خود لشگری از وجدانهای دردمند بینالمللی را نیز برانگیخته است. به گواهی بسیاری از شرافتمندان و واقعیتنگران، او امروز منبع الهام و انگیزش برای بسیاری از زنان و مردان آزادیخواه و شرافتمند جهان است. به اعتبار رهبری خردمندانه و خارقالعادهٴ او، مقاومت ایران در قلبها و عشقهای بسیاری جای گرفته و باز هم خواهد گرفت. به یقین میتوان گفت با این کیفیت از رهبری، پیروزی سرنوشت محتوم این مقاومت است و از هماکنون پرتوهای پگاه آفرین آن را میتوان در برق نگاه هزاران ایرانی گردآمده در کهکشان امسال دید.
در یک کلام مریم رجوی رهبری است که قلبها را فتح میکند و کسی که قلبها را فتح کند، نبض اکنون و آینده را در دست دارد.
فرشتگاه سپیدبال کوچکی که چون ستارگان دنبالهدار او را در ورود به سالن ویلپنت همراهی کرده و همراه با او در قاب ویلپنت امسال جای گرفتند، با حضور لطیفشان اثبات کردند که مریم و پیام مریم متعلق به نسلهای فردا و فرداییتر ایران است.
آری، از هماکنون میتوان سیمای ایران آزاد فردا، با رنگینکمانی از زیباییها را به چشم دید؛ و یقین کرد که بر گلزخمهای 120000یار شهید و اعدامی؛ [آنانی که با سرود زندگی بر لب به سوی مرگ رفتند] نوید روز آزادی روییده است:
...
هنگامی که یاران
با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ میرفتند
امیدی آشنا میزد چو گل در چشمشان لبخند
به شوق زندگی آواز میخواندند
و تا پایان به راه روشن خود با وفا ماندند.
عزیزم!
پاک کن از
چهره اشکت را، ز جا برخیز
تو در من زندهیی من در تو، ما هرگز نمیمیریم
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال میگیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی
عزیزم!
کار دنیا رو به آبادی ست
و هر لاله که از خون شهیدان میدمد
امروز
نوید روز آزادیست. (1)
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای روزنبرگها ـ یادگار خون سرو ـ هوشنگ ابتهاج
از علیرضا
11تیر 96.