تحلیگر افغانی که مصاحبهاش در تلویزیون رژیم آخوندی سانسور شد: اگر شبکهی خبر بقیه صحبت من را پخش نکند، به نهادهای بینالمللی شکایت میکنم. گفتوگوی فضل الرحمن اوریا، کارشناس مسایل سیاسی افغان و خبرنگار در کابل با شبکه خبر رژیم ایران نیمهکاره ماند. دوشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۰، مجری «شبکه خبر» صدا و سیمای رژیم آخوندی از آقای اوریا درباره «توافقنامه امنیتی آمریکا و افغانستان» سؤال کرد.
این خبرنگار در همان ۲دقیقه اول از نقش ایران و پاکستان در ایجاد بیثباتی در افغانستان سخن گفت و مجری برنامه سخنان او را قطع کرد.
فضل الرحمن اوریا، به دویچه وله گفت: «قرار بود ۲۰ دقیقه صحبت کنم که فقط ۲ دقیقه و ۱۶ ثانیه از آن پخش شد. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگر به من بدهکارند. اگر شبکهی خبر بقیه صحبت من را پخش نکند، مجبور هستم بهخاطر اعادهی حیثیت خود به نهادهای بینالمللی از جمله سازمان مللمتحد مراجعه و شکایت کنم».
دویچه وله: داستان مصاحبه با شبکه خبر جمهوری اسلامی ایران چه بود؟ چه طور شد که برای این گفتگو از شما دعوت کرده بودند؟
فضل الرحمن اوریا: روز دوشنبه گذشته، شبکهی خبری دولت ایران برای یک برنامه ۲۰ دقیقهای زنده، پیرامون اوضاع افغانستان و منطقه از من دعوت کردند تا صحبتی داشته باشیم و مسائل را تحلیل کنیم.
من بهخاطر اینکه مردم ایران را دوست دارم و دوست داشتهام، این دعوت را پذیرفتم. دولت ایران را دوست ندارم. تقریباً نیم ساعت پیش از مصاحبه به دفتر مراجعه کردم و با آنها صحبت کردم. اکثریت مطلق کسانی که در این دفتر حضور داشتند من را میشناختند.
با طرز تفکر و بینش من و اینکه من یک ژورنالیست مستقل هستم و اینکه هرچه باشد، آن را منعکس میسازم آشنا بودند. من آنجا دیدهام که آنها به برخی از ژورنالیستها پول میدهند، تا مطابق میلشان مسائل را تحلیل کنند.
بالاخره ساعت ۱۱ مصاحبه شروع شد. قرار بود نخست پیرامون افغانستان و سپس عربستان و بعد تاجیکستان و بعد سایر مسائل منطقه صحبت کنیم. اما بعد از ۲دقیقه و ۲۶ثانیه بر خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اصول و بر خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اصول و اخلاق بینالمللی ژورنالیسم، مصاحبهی من را قطع کردند.
آیا قبل از شروع برنامه با شما هماهنگ شده بود که دربارهی چه موضوعی قرار است صحبت کنید؟
بله، هماهنگ کرده بودند. روز دوشنبه تقریباً ساعت ۸ با من هماهنگ کردند که پیرامون افغانستان و منطقه صحبت میکنیم. من قبول کردم. اما زمانی که آنها بعد از ۲ دقیقه ۲۶ ثانیه، صحبت من را قطع کردند، خیلی متأسف شدم.
احساس کردم چرا باید دولت ایران حقوق من را پایمال کند. به حیثیت من تجاوز کردند. آنها من را دعوت کردند و مواضع من هم معلوم بود، من را میشناختند. من در ژورنالیسم افغانستان تقریباً یک چهرهی شناخته شده هستم.
به همین علت، خواهان اعادهی حقوق و اعادهی حیثیت خود از شبکهی خبر هستم. به این معنا که به من ۲۰ دقیقه وقت داده بودند. من ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه صحبت کردم. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگرهم باید به من وقت میدادند تا من صحبت کنم و برخلاف وعدهی خود عمل نکنند.
اگر شبکهی خبر چنین نکند من مجبور هستم بهخاطر اعادهی حیثیت خود به نهادهای بینالمللی از جمله سازمان مللمتحد مراجعه کنم. هیچ رسانهیی حق ندارد خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اخلاق بینالمللی ژورنالیسم عمل کند که البته آنها چنین کردند.
بعد از اینکه مجری شبکهی خبر صحبتهای شما را قطع کرد، آیا صحبتی با برنامهسازان داشتید؟ برنامهسازان چه توضیحی برای قطع صحبتهای شما دادند؟
بله با برنامهسازان صحبتهایی داشتم. یک عده از کسانی که در دفتر آنها کار میکردند خوشحال بودند. اما عدهی دیگر کمی غمگین به نظر میرسیدند و برای ما توضیحات ندادند و گفتند ما نمیفهمیم چرا قطع شد و علت چیست.
آنها توضیحی برای ما ندادند و خود را به کوچه علی چپ زدند. بهخاطر اینکه آنها نمیتوانستند توضیحی بدهند. من امروز در یک سایت اینترنتی که مربوط به نظام آخوندی ایران است، خواندم همان کسانی که برای من زمینهی چنین مصاحبهای را مساعد ساخته بودند، آنها را پیگیری و تعقیب کردهاند.
من فکر میکنم این بزرگترین جرم است که دولت ایران حتی در درون افغانستان بخواهد ژورنالیستها را پیگیری کند و تحت تعقیب و بازپرسی قرار دهد.
شما دربارهی نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان صحبت میکردید که سانسور شدید. نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان چیست؟
در منطقهی ما کشورهایی با منافع متضاد وجود دارند. بهخصوص ایران و پاکستان. دولتهای این ۲کشور بیشتر ازکشورهای دیگر با مردم افغانستان دشمن بودند. ما مردم افغانستان مردم ایران و پاکستان را قلباً دوست داریم.
در ۳۰سال گذشته دولتهای این ۲کشور با تمام قدرت علیه مردم ما عمل کردند و عمل میکنند. از جمله دولت ایران یک تهاجم گستردهی فرهنگی، سیاسی، استخباراتی و نظامی را در طول ۱۰سال گذشته علیه مردم مظلوم ما به راه انداخته است.
دولت ایران آرزو دارد فرهنگ، سنت و افتخارات ما را منهدم سازد. هستی مادی و معنوی ما را معدوم کند. روشنفکران، تحصیلکردگان و شخصیتهای علمی و فرهنگی ما را یکی پس از دیگری ترور میکند و مسئولیت آن را به دوش طالبان میاندازد.
در حالی که طالبان چنین کاری نکرده و اصلاً خبر ندارد. دولت ایران شبخانهها، کلینکها و مکاتب ما را منهدم میکند و به حریق میکشاند و بعد هم میگوید این کار را طالبان کرده است. تنها در شهر قندهار در حدود ۶۰۰نفر سران اقوام را آنها ترور کردهاند.
به روی ژورنالیستها تیزاب میپاشند، آنها فکر میکنند که هرگاه هستی مادی و معنوی و فرهنگ افغانستان را منهدم و منقرض کنند، میتوانند همان انقلابی را که بهاصطلاح آنها انقلاب اسلامیست به افغانستان صادر و به افغانها تحمیل کنند.
من فکر میکنم برای کسانی که در تهران و ایران حکومت میکنند این یک خواب و خیال است. عملکرد حکام تهران برای ما افغانها قابلقبول و قابلتحمل نیست.
شما برای این گفتهها، یعنی دخالت ایران در ایجاد بیثباتی در افغانستان طی ۱۰سال گذشته چه مدارکی دارید؟ بر چه اساسی این ادعا را مطرح میکنید؟
من یک افغان هستم و در جامعه افغانی زندگی میکنم. یک ژورنالیست کاملاً آزاد و مستقل هستم. من تمام دخالتهای ایران را در عرصههای فرهنگی، سیاسی، نظامی، استخباراتی با گوشت و پوست خود لمس میکنم و هر روز با چشمان خود میبینم.
علاوه براین مثالهای عمدهی دیگری هم برای شما میزنم. بهعنوان مثال در سال ۹۱ که شوروی شکست خورد و از افغانستان بیرون رفت، پلان ۵فقرهیی سازمان مللمتحد باید در افغانستان عملی میشد.
ایران در تبانی با روسیه و پاکستان در تاریخ ۱۲ ماه نوامبر با یکی از رهبرهای مجاهدین که به نمایندگی ایران آقای نجفی تشریف داشت و به نمایندگی پاکستان، یک معاهده امضا میکنند و بر بنیاد این معاهده جنگ آزادیبخش مردم افغانستان که این معاهده جنگ آزادیبخش مردم افغانستان که باید به ثمر میرسید، با شکست مواجه میشود.
مردم محصول جهاد افغانستان را نگرفتند و در نتیجه ۴سال و ۴ماه و ۱۶روز در افغانستان، کوچه به کوچه، خیابان به خیابان، جنگ و نبرد درگرفت. هزاران هموطن ما کشته شدند و در پشت این سناریو ایران قرار داشت. پشت عدهیی زیادی از گروهها و سازمانها ایران قرار داشت، پول میداد و سلاح و مهمات میداد و به گروهها را جنگ تشویق میکرد.
در ماهها و سالهای قبل بارها مقامات محلی و پلیس محلی افغانستان از کشف مهمات ساخت ایران در افغانستان خبر دادند. ولی به نظر میرسد که هربار مقامات دولتی افغانستان محتاطانه با این قضیه برخورد میکنند و حاضر نیستند روی این مورد تأکید کنند. علت این احتیاط چیست؟
مشکل همین جاست. یک مثلث نامقدسی وجود دارد. همین ضعف مدیریت در کابل یک ضلع این ائتلاف نامقدس است که دیگر اضلاع آن تهران و اسلامآباد است. این هر ۳، دست به دست هم دادهاند و دموکراسی را در ۳کشور خفه ساختهاند و در برابر هر نوع خشونت سکوت میکند.
در مجامع جهانی دخالتهای ایران هر روز افشا و آشکارتر میشود. مسئولان دولتی ما خاموشی اختیار میکنند که این ناشی از موجودیت گستردهی فساد در دستگاه دولتی و ضعف مدیریت است.
از طرفی ایران بهطور گسترده سلاح و مهمات وارد افغانستان میکند و در ایران کمپهای تربیت تروریست وجود دارد. در آنجا حتی افراد و اشخاص بهخاطر انجام عملیات انتحاری تربیت میشوند و بعد به افغانستان فرستاده میشوند.
شما اگر در ایران زندگی میکردید و این چنین سیاستهای خارجی ایران را زیر سؤال میبردید، احتمالاً چند دقیقه بعد از مصاحبه با شما برخورد میکردند. در برخی خبرگزاریهای ایران هم شما را تهدید کردهاند. آیا این تهدیدها را جدی میگیرید؟
نه من جدی نمیگیرم. من از هیچ تهدیدی هراس ندارم. من دوست دارم و وظیفه خود میدانم که واقعیت را انعکاس دهم. آنها معمولاً شخصیتهای فرهنگی و کسانی که بر ضداستبداد حاکم بر تهران گام برمیدارند یا لب میگشایند را تهدید میکنند. من از این اعمال حکام تهران هراسی ندارم و از دیدگاه من نظام آخوندی تهران بینهایت فاسد است و فرسوده شده و در حال از هم فروپاشی قرار دارد.
در ماههای اخیر، با شروع روند انتقال مسئولیتها از طرف نیروهای خارجی به نیروهای دولتی افغانستان، حملات طالبان به شهرها و مردم افغانستان شدت گرفته است. فکر میکنید با ادامه انتقال مسئولیتها، آیا نیروهای افغانستان خواهند توانست جلوی افزایش حملات طالبان را بگیرند؟
در صورتی که دخالتهای خصمانه ایران و پاکستان در افغانستان قطع شود و در صورتی که مدیریت خوبی در کامل انجام شود، ما افغانها از آینده خود هراس نداریم. نکته مهم این است که جهان به سمت نظم نوین در حرکت است و مشکلات جامعه افغانستان ابعاد بینالمللی دارد و در سطح بینالملی باید حلوفصل گردد.
حل وفصل این مشکلات بالاتر از امکانات و ظرفیتهای کشورهای همسایه ما چون ایران و پاکستان است که در این راستا افغانها را کمک بکنند. ما امیدوار هستیم که در سطح سازمان ملل و شورای امنیت مشکل افغانستان حل شود. هرگاه نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو، مرحله به مرحله از افغانستان خارج شوند و در کنار آن آگر دخالتهای ایران و پاکستان قطع شود، ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
اگر دخالتهای ایران و پاکستان در افغانستان قطع نشود، اتفاقات دهه ۹۰ یکبار دیگر تکرار خواهد شد. ایران باز هم یکتعداد از احزاب، سازمانها و گروهها را علیه نیروهای دیگری از لحاظ نظامی و پولی تأمین میکند، ایران یکتعداد از اقوام و مذاهب افغانستان را علیه اقوام و مذاهب دیگری تنویل میکند و از هر سو در افغانستان خون جاری میشود و ایران تماشا میکند.
سردمداران تهران بهجای آنکه این پولها را برای میلیونها ایرانی بیکار در ایران مصرف کنند و برای ترقی ایران هزینه کنند، این پول را برای ویرانی و بر باد دادن افغانستان به مصرف میرسانند تا بهزعم خودشان انقلاب خود را صادر بکنند.
این خبرنگار در همان ۲دقیقه اول از نقش ایران و پاکستان در ایجاد بیثباتی در افغانستان سخن گفت و مجری برنامه سخنان او را قطع کرد.
فضل الرحمن اوریا، به دویچه وله گفت: «قرار بود ۲۰ دقیقه صحبت کنم که فقط ۲ دقیقه و ۱۶ ثانیه از آن پخش شد. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگر به من بدهکارند. اگر شبکهی خبر بقیه صحبت من را پخش نکند، مجبور هستم بهخاطر اعادهی حیثیت خود به نهادهای بینالمللی از جمله سازمان مللمتحد مراجعه و شکایت کنم».
دویچه وله: داستان مصاحبه با شبکه خبر جمهوری اسلامی ایران چه بود؟ چه طور شد که برای این گفتگو از شما دعوت کرده بودند؟
فضل الرحمن اوریا: روز دوشنبه گذشته، شبکهی خبری دولت ایران برای یک برنامه ۲۰ دقیقهای زنده، پیرامون اوضاع افغانستان و منطقه از من دعوت کردند تا صحبتی داشته باشیم و مسائل را تحلیل کنیم.
من بهخاطر اینکه مردم ایران را دوست دارم و دوست داشتهام، این دعوت را پذیرفتم. دولت ایران را دوست ندارم. تقریباً نیم ساعت پیش از مصاحبه به دفتر مراجعه کردم و با آنها صحبت کردم. اکثریت مطلق کسانی که در این دفتر حضور داشتند من را میشناختند.
با طرز تفکر و بینش من و اینکه من یک ژورنالیست مستقل هستم و اینکه هرچه باشد، آن را منعکس میسازم آشنا بودند. من آنجا دیدهام که آنها به برخی از ژورنالیستها پول میدهند، تا مطابق میلشان مسائل را تحلیل کنند.
بالاخره ساعت ۱۱ مصاحبه شروع شد. قرار بود نخست پیرامون افغانستان و سپس عربستان و بعد تاجیکستان و بعد سایر مسائل منطقه صحبت کنیم. اما بعد از ۲دقیقه و ۲۶ثانیه بر خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اصول و بر خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اصول و اخلاق بینالمللی ژورنالیسم، مصاحبهی من را قطع کردند.
آیا قبل از شروع برنامه با شما هماهنگ شده بود که دربارهی چه موضوعی قرار است صحبت کنید؟
بله، هماهنگ کرده بودند. روز دوشنبه تقریباً ساعت ۸ با من هماهنگ کردند که پیرامون افغانستان و منطقه صحبت میکنیم. من قبول کردم. اما زمانی که آنها بعد از ۲ دقیقه ۲۶ ثانیه، صحبت من را قطع کردند، خیلی متأسف شدم.
احساس کردم چرا باید دولت ایران حقوق من را پایمال کند. به حیثیت من تجاوز کردند. آنها من را دعوت کردند و مواضع من هم معلوم بود، من را میشناختند. من در ژورنالیسم افغانستان تقریباً یک چهرهی شناخته شده هستم.
به همین علت، خواهان اعادهی حقوق و اعادهی حیثیت خود از شبکهی خبر هستم. به این معنا که به من ۲۰ دقیقه وقت داده بودند. من ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه صحبت کردم. ۱۷دقیقه و چند ثانیه دیگرهم باید به من وقت میدادند تا من صحبت کنم و برخلاف وعدهی خود عمل نکنند.
اگر شبکهی خبر چنین نکند من مجبور هستم بهخاطر اعادهی حیثیت خود به نهادهای بینالمللی از جمله سازمان مللمتحد مراجعه کنم. هیچ رسانهیی حق ندارد خلاف معیارهای ژورنالیستی و خلاف اخلاق بینالمللی ژورنالیسم عمل کند که البته آنها چنین کردند.
بعد از اینکه مجری شبکهی خبر صحبتهای شما را قطع کرد، آیا صحبتی با برنامهسازان داشتید؟ برنامهسازان چه توضیحی برای قطع صحبتهای شما دادند؟
بله با برنامهسازان صحبتهایی داشتم. یک عده از کسانی که در دفتر آنها کار میکردند خوشحال بودند. اما عدهی دیگر کمی غمگین به نظر میرسیدند و برای ما توضیحات ندادند و گفتند ما نمیفهمیم چرا قطع شد و علت چیست.
آنها توضیحی برای ما ندادند و خود را به کوچه علی چپ زدند. بهخاطر اینکه آنها نمیتوانستند توضیحی بدهند. من امروز در یک سایت اینترنتی که مربوط به نظام آخوندی ایران است، خواندم همان کسانی که برای من زمینهی چنین مصاحبهای را مساعد ساخته بودند، آنها را پیگیری و تعقیب کردهاند.
من فکر میکنم این بزرگترین جرم است که دولت ایران حتی در درون افغانستان بخواهد ژورنالیستها را پیگیری کند و تحت تعقیب و بازپرسی قرار دهد.
شما دربارهی نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان صحبت میکردید که سانسور شدید. نقش کشورهای منطقه در امنیت افغانستان چیست؟
در منطقهی ما کشورهایی با منافع متضاد وجود دارند. بهخصوص ایران و پاکستان. دولتهای این ۲کشور بیشتر ازکشورهای دیگر با مردم افغانستان دشمن بودند. ما مردم افغانستان مردم ایران و پاکستان را قلباً دوست داریم.
در ۳۰سال گذشته دولتهای این ۲کشور با تمام قدرت علیه مردم ما عمل کردند و عمل میکنند. از جمله دولت ایران یک تهاجم گستردهی فرهنگی، سیاسی، استخباراتی و نظامی را در طول ۱۰سال گذشته علیه مردم مظلوم ما به راه انداخته است.
دولت ایران آرزو دارد فرهنگ، سنت و افتخارات ما را منهدم سازد. هستی مادی و معنوی ما را معدوم کند. روشنفکران، تحصیلکردگان و شخصیتهای علمی و فرهنگی ما را یکی پس از دیگری ترور میکند و مسئولیت آن را به دوش طالبان میاندازد.
در حالی که طالبان چنین کاری نکرده و اصلاً خبر ندارد. دولت ایران شبخانهها، کلینکها و مکاتب ما را منهدم میکند و به حریق میکشاند و بعد هم میگوید این کار را طالبان کرده است. تنها در شهر قندهار در حدود ۶۰۰نفر سران اقوام را آنها ترور کردهاند.
به روی ژورنالیستها تیزاب میپاشند، آنها فکر میکنند که هرگاه هستی مادی و معنوی و فرهنگ افغانستان را منهدم و منقرض کنند، میتوانند همان انقلابی را که بهاصطلاح آنها انقلاب اسلامیست به افغانستان صادر و به افغانها تحمیل کنند.
من فکر میکنم برای کسانی که در تهران و ایران حکومت میکنند این یک خواب و خیال است. عملکرد حکام تهران برای ما افغانها قابلقبول و قابلتحمل نیست.
شما برای این گفتهها، یعنی دخالت ایران در ایجاد بیثباتی در افغانستان طی ۱۰سال گذشته چه مدارکی دارید؟ بر چه اساسی این ادعا را مطرح میکنید؟
من یک افغان هستم و در جامعه افغانی زندگی میکنم. یک ژورنالیست کاملاً آزاد و مستقل هستم. من تمام دخالتهای ایران را در عرصههای فرهنگی، سیاسی، نظامی، استخباراتی با گوشت و پوست خود لمس میکنم و هر روز با چشمان خود میبینم.
علاوه براین مثالهای عمدهی دیگری هم برای شما میزنم. بهعنوان مثال در سال ۹۱ که شوروی شکست خورد و از افغانستان بیرون رفت، پلان ۵فقرهیی سازمان مللمتحد باید در افغانستان عملی میشد.
ایران در تبانی با روسیه و پاکستان در تاریخ ۱۲ ماه نوامبر با یکی از رهبرهای مجاهدین که به نمایندگی ایران آقای نجفی تشریف داشت و به نمایندگی پاکستان، یک معاهده امضا میکنند و بر بنیاد این معاهده جنگ آزادیبخش مردم افغانستان که این معاهده جنگ آزادیبخش مردم افغانستان که باید به ثمر میرسید، با شکست مواجه میشود.
مردم محصول جهاد افغانستان را نگرفتند و در نتیجه ۴سال و ۴ماه و ۱۶روز در افغانستان، کوچه به کوچه، خیابان به خیابان، جنگ و نبرد درگرفت. هزاران هموطن ما کشته شدند و در پشت این سناریو ایران قرار داشت. پشت عدهیی زیادی از گروهها و سازمانها ایران قرار داشت، پول میداد و سلاح و مهمات میداد و به گروهها را جنگ تشویق میکرد.
در ماهها و سالهای قبل بارها مقامات محلی و پلیس محلی افغانستان از کشف مهمات ساخت ایران در افغانستان خبر دادند. ولی به نظر میرسد که هربار مقامات دولتی افغانستان محتاطانه با این قضیه برخورد میکنند و حاضر نیستند روی این مورد تأکید کنند. علت این احتیاط چیست؟
مشکل همین جاست. یک مثلث نامقدسی وجود دارد. همین ضعف مدیریت در کابل یک ضلع این ائتلاف نامقدس است که دیگر اضلاع آن تهران و اسلامآباد است. این هر ۳، دست به دست هم دادهاند و دموکراسی را در ۳کشور خفه ساختهاند و در برابر هر نوع خشونت سکوت میکند.
در مجامع جهانی دخالتهای ایران هر روز افشا و آشکارتر میشود. مسئولان دولتی ما خاموشی اختیار میکنند که این ناشی از موجودیت گستردهی فساد در دستگاه دولتی و ضعف مدیریت است.
از طرفی ایران بهطور گسترده سلاح و مهمات وارد افغانستان میکند و در ایران کمپهای تربیت تروریست وجود دارد. در آنجا حتی افراد و اشخاص بهخاطر انجام عملیات انتحاری تربیت میشوند و بعد به افغانستان فرستاده میشوند.
شما اگر در ایران زندگی میکردید و این چنین سیاستهای خارجی ایران را زیر سؤال میبردید، احتمالاً چند دقیقه بعد از مصاحبه با شما برخورد میکردند. در برخی خبرگزاریهای ایران هم شما را تهدید کردهاند. آیا این تهدیدها را جدی میگیرید؟
نه من جدی نمیگیرم. من از هیچ تهدیدی هراس ندارم. من دوست دارم و وظیفه خود میدانم که واقعیت را انعکاس دهم. آنها معمولاً شخصیتهای فرهنگی و کسانی که بر ضداستبداد حاکم بر تهران گام برمیدارند یا لب میگشایند را تهدید میکنند. من از این اعمال حکام تهران هراسی ندارم و از دیدگاه من نظام آخوندی تهران بینهایت فاسد است و فرسوده شده و در حال از هم فروپاشی قرار دارد.
در ماههای اخیر، با شروع روند انتقال مسئولیتها از طرف نیروهای خارجی به نیروهای دولتی افغانستان، حملات طالبان به شهرها و مردم افغانستان شدت گرفته است. فکر میکنید با ادامه انتقال مسئولیتها، آیا نیروهای افغانستان خواهند توانست جلوی افزایش حملات طالبان را بگیرند؟
در صورتی که دخالتهای خصمانه ایران و پاکستان در افغانستان قطع شود و در صورتی که مدیریت خوبی در کامل انجام شود، ما افغانها از آینده خود هراس نداریم. نکته مهم این است که جهان به سمت نظم نوین در حرکت است و مشکلات جامعه افغانستان ابعاد بینالمللی دارد و در سطح بینالملی باید حلوفصل گردد.
حل وفصل این مشکلات بالاتر از امکانات و ظرفیتهای کشورهای همسایه ما چون ایران و پاکستان است که در این راستا افغانها را کمک بکنند. ما امیدوار هستیم که در سطح سازمان ملل و شورای امنیت مشکل افغانستان حل شود. هرگاه نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو، مرحله به مرحله از افغانستان خارج شوند و در کنار آن آگر دخالتهای ایران و پاکستان قطع شود، ما هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
اگر دخالتهای ایران و پاکستان در افغانستان قطع نشود، اتفاقات دهه ۹۰ یکبار دیگر تکرار خواهد شد. ایران باز هم یکتعداد از احزاب، سازمانها و گروهها را علیه نیروهای دیگری از لحاظ نظامی و پولی تأمین میکند، ایران یکتعداد از اقوام و مذاهب افغانستان را علیه اقوام و مذاهب دیگری تنویل میکند و از هر سو در افغانستان خون جاری میشود و ایران تماشا میکند.
سردمداران تهران بهجای آنکه این پولها را برای میلیونها ایرانی بیکار در ایران مصرف کنند و برای ترقی ایران هزینه کنند، این پول را برای ویرانی و بر باد دادن افغانستان به مصرف میرسانند تا بهزعم خودشان انقلاب خود را صادر بکنند.