وطنی که از آن دفاع نکنم شایسته زندگی در آن نیستم، این حرف کسانی است که آماده هر گونه فدایی برای آزادی هستند.
گزارشی از تلویزیون اورینت:
12رزمنده که میانگین سن آنان 60سال میباشد، دور هم جمع شده و سلاح برداشته و در جبهههای نبرد برای جنگ علیه کسی که زندگی مردم را تباه کرده، شرکت کردهاند:
داستان از این انبار سلاح شروع شد، هر کدام از آنان سلاح و جلیقه گرفته و خودشان را آماده میکنند و به سمت خودرو میروند تا آنها را به جبهههای نبرد منتقل کند، این 12نفر هر کدام قصهای در این انقلاب دارند. آنها دوست دارند خودشان را یکان نخبگان صدا کنند
یک رزمنده: یکان ختایره (نخبگان) را ما با 12نفر تشکیل دادیم، سن ما بین 55 تا 65سال است هدف اصلی از تشکیل آن تقویت عزم و اراده و روحیه جوانان بود و بعد هم ظلمی است که ا ز این رژیم دیدیم، کشتن جوانان و نخبگان و مادرها و کودکان و ویران کردن خانههایمان،
بیش از 5ساعت با این رزمندگان سر کردم و قصههای زیادی از مشکلاتی که بر خودشان و خانوادهشان گذشته شنیدم که مسبب آن رژیم اسد بوده است، یکی پسرها و نوههایش را از دست داده، یکی سه بار متوالی مجروح شده است، یکی دیگر خانهاش توسط نیروهای اسد بمباران و ویران شده است و دیگری بعد از اینکه رژیم اسد شهر او را اشغال کرد هجرت کرده است. اینها همه عواملی بوده که آنها را بر آن داشته تا سلاح شان را در یکی از خطرناکترین جبهههای منطقه مًرج در جبهه دیر سلمان، به سمت مسبب اصلی قتل و کشتار و ویرانیها نشانه بگیرند
یک رزمنده: مجبور شدیم خانه را رها کرده و بیرون بزنیم، کمی دورتر برویم، بعد نیروهای اسد وارد شده و روستا را گرفتند، چند وقت بیشتر طول نکشید 2 یا 3ماه خمپارهها در اطرافمان فرود آمد و بعد هم هلیکوپترهای اسد با بشکههای انفجاری خانههایمان را بمباران کردند، همه پسرهایم و نوههایم و بچهها و زنها همه کشته شدند
این مردان چیزی به اسم تسلیم نمیشناسند، در خنده این پیرمرد و چروک صورت دیگری، امیدی وجود دارد که مرا را نسبت به پیروزی مردم سوریه خوشبین میکند. به گفته یکی از آنها آزادی که مردم سوریه خواهان آن هستند ارزان بهدست نمیآید و بهای آن خون کودکان و زنان و جوانان و پیرمردان این سرزمین است. آنها برای زندگی شرافتمندانه در آزادی، آماده فدای خون خود هستند
وقتی از آنها علت برداشتن سلاح و رفتن به جبهههای نبرد را سؤال کردم، گفتند: کشوری که از آن دفاع نکنم شایسته زندگی در آن نیستم.
12رزمنده که میانگین سن آنان 60سال میباشد، دور هم جمع شده و سلاح برداشته و در جبهههای نبرد برای جنگ علیه کسی که زندگی مردم را تباه کرده، شرکت کردهاند:
داستان از این انبار سلاح شروع شد، هر کدام از آنان سلاح و جلیقه گرفته و خودشان را آماده میکنند و به سمت خودرو میروند تا آنها را به جبهههای نبرد منتقل کند، این 12نفر هر کدام قصهای در این انقلاب دارند. آنها دوست دارند خودشان را یکان نخبگان صدا کنند
یک رزمنده: یکان ختایره (نخبگان) را ما با 12نفر تشکیل دادیم، سن ما بین 55 تا 65سال است هدف اصلی از تشکیل آن تقویت عزم و اراده و روحیه جوانان بود و بعد هم ظلمی است که ا ز این رژیم دیدیم، کشتن جوانان و نخبگان و مادرها و کودکان و ویران کردن خانههایمان،
بیش از 5ساعت با این رزمندگان سر کردم و قصههای زیادی از مشکلاتی که بر خودشان و خانوادهشان گذشته شنیدم که مسبب آن رژیم اسد بوده است، یکی پسرها و نوههایش را از دست داده، یکی سه بار متوالی مجروح شده است، یکی دیگر خانهاش توسط نیروهای اسد بمباران و ویران شده است و دیگری بعد از اینکه رژیم اسد شهر او را اشغال کرد هجرت کرده است. اینها همه عواملی بوده که آنها را بر آن داشته تا سلاح شان را در یکی از خطرناکترین جبهههای منطقه مًرج در جبهه دیر سلمان، به سمت مسبب اصلی قتل و کشتار و ویرانیها نشانه بگیرند
یک رزمنده: مجبور شدیم خانه را رها کرده و بیرون بزنیم، کمی دورتر برویم، بعد نیروهای اسد وارد شده و روستا را گرفتند، چند وقت بیشتر طول نکشید 2 یا 3ماه خمپارهها در اطرافمان فرود آمد و بعد هم هلیکوپترهای اسد با بشکههای انفجاری خانههایمان را بمباران کردند، همه پسرهایم و نوههایم و بچهها و زنها همه کشته شدند
این مردان چیزی به اسم تسلیم نمیشناسند، در خنده این پیرمرد و چروک صورت دیگری، امیدی وجود دارد که مرا را نسبت به پیروزی مردم سوریه خوشبین میکند. به گفته یکی از آنها آزادی که مردم سوریه خواهان آن هستند ارزان بهدست نمیآید و بهای آن خون کودکان و زنان و جوانان و پیرمردان این سرزمین است. آنها برای زندگی شرافتمندانه در آزادی، آماده فدای خون خود هستند
وقتی از آنها علت برداشتن سلاح و رفتن به جبهههای نبرد را سؤال کردم، گفتند: کشوری که از آن دفاع نکنم شایسته زندگی در آن نیستم.