آخوند حسن روحانی در سخنرانی خود بهمناسبت روز کار در جمع گروهها ی دست چین شده در سالن 12هزارنفره استادیوم آزادی در زمینههای مختلف مسایل کارگری دجالگری و طرح ادعاهای شیادانه پرداخت.
روحانی در این سخنرانی در حالی از خودکفایی و حمایت از تولید داخلی سخن گفت، که وزیران اقتصادی دولت او یک روز در میان به صحنه میآیند و از ورشکستگی تولید، صنایع و کارخانهها آه و ناله سرمیدهند و از گسترش ابعاد لشکر بیکاران ابراز وحشت میکنند.
روحانی در این سخنرانی با اهانت به طبقه کارگر ایران، آنان را بهعنوان بسیجی، سرباز و جهادگر، عقبه پاسداران و بسیجیان جنایتکاری دانست که تنور جنگ ضدمیهنی خمینی را گرم نگاه میداشتند. درصورتیکه کارگران ایران همپای همه اقشار ملت ایران، جنگ ضدمیهنی را نامشروع میدانستند و صفاتی که روحانی به کارگران نسبت داد، شایسته بسیجیها و پاسداران نظام است و این لکه ننگ به دامان پاک کارگر ایرانی نمیچسبد.
روحانی در سخنرانیاش از بیکاری میلیون ها جوان تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده به صراحت حرفی به میان نیاورد بلکه شیادانه از جوانان تحصیل کرده و بیکار بهعنوان جوانانی که آماده اشتغال هستند یاد کرد که این هم از شارلاتانیسم خاص آخوندی خصوصاً آخوند بهاصطلاح ”اعتدالگرا“ است.
روحانی هیچ اشارهیی نکرد که چرا میلیون ها جوان تحصیلکرده بیکار در کشور وجود دارد و نگفت علت بیکاری جوانان، ورشکستگی صنعت و تولید و حاکمیت نظامی است که او ریاست دولتش را به عهده دارد.
رئیسجمهور نظام ولایت با ترفندهای شیادانه آخوندی به جای اینکه به علت بیکاری جوانان اشاره کند وعده پوشالی و دست نیافتنی ایجاد اشتغال برای آنان در سال 93 را داد و گفت: ”امروز میلیونها جوان تحصیلکرده ما آماده اشتغال (بخوانید بیکار) هستند. دولت تدبیر و امید در سایه حمایت شما این بار را بر دوش دارد و مصمم است سال 1393 را سال رونق تولید و شکستن رکود اقتصادی اعلام کند“
روحانی خطاب به وزیر کار دولتش میگوید ”آقای وزیر نگذارید خانه کارگری بیفروغ بماند. چراغ کار و اشتغال در سراسر ایران عزیز ما باید همواره تابناک باشد. آقای ربیعی باید برای حل مشکل کارگران ساختمانی و کارگران فصلی اقدام جدی را انجام دهد“.
معلوم نیست چرا آخوند روحانی در جلسه هیأت دولت، این رهنمودهای «گهربار» را به وزیر کار نمیدهد و این ادعاهای شیادانه را جلو مردم و در جلو دوربینها میگوید؟
به احتمال قوی در جلسه هیأت دولت هر دو آنها، یعنی هم روحانی و هم وزیر کارش ربیعی که مهره کارکشته اطلاعاتی و از جانیان سابقهدار رژیم است، آنچنان سخت مشغول برنامهریزی برای جلوگیری از تظاهرات کارگران در روز کارگر و نحوه مقابله و سرکوب حرکتهای اعتراضی کارگری هستند که فرصتی برای رد و بدل کردن اینگونه تعارفات رنگ باخته اندر باب «فروغ خانه کارگر» و روشن بودن ”چراغ کار و اشتغال“ برایشان باقی نمیماند.
واضح است که آخوند شیادی که خودش در طول 35سال گذشته عمدتاً در مناصب امنیتی و سرکوب بوده هیچگاه نه خود و نه هیچیک از گماشتگان خود را در برابر مطالبات مردم پاسخگو نمیداند.
بنابراین همه حرفهای آخوند روحانی و اشک تمساح ریختن او برای کم فروغ شدن خانه کارگر جنبه عوامفریبی دارد وگرنه خودش بهتر از هر کسی میداند که در 7ماهه دوران حکومتش خط و سیاست عملی که این دولت ضدمردمیرفته است همان خط بیفروغ کردن. بیش از پیش تشکلهای مستقل کارگری است.
روحانی در جای دیگری از سخنانش مدعی برابری جنسی در صحنه کار و تلاش شد و با شیادی خاص یک آخوند ”مدره“ نما گفت: ”بنده در این جا اعلام میکنم که آقای ربیعی، بنده در دنیای کار و تلاش و تولید، تبعیض جنسیتی را نمیپذیرم. زنان و مردان ما در صحنه کار، تلاش و فعالیت برابر و باید از امتیاز و حقوق برابر برخوردار باشند“.
ضمنا آخوند روحانی برای این جلوگیری از رسوایی بیش از پیش این قبیل ادعاهایش در مورد برابری جنسی، باید مصرف آنها را چند هفته عقب میانداخت تا کمی از حرفهای خامنهای در مورد ضرورت اعمال تبعیض علیه زنان بگذرد. خامنهای 12روز قبل از این ادعاهای روحانی صراحتاً برابری زنان را رد کرده و گفته بود:
”مسألهی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلی نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتی ندارم، مادامیکه با آن مسائل اصلی (خانواده) معارضه و تنافی پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است... نگاه کنند ببینند آن مشاغلی که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست. بعضی از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند“.
حالا رئیسجمهوری نظامی که به چنین ولیفقیهی التزام قلبی داده و در سوگند نامهاش به این التزام تأکید کرده است، یکباره در برابر دوربینها مدعی برابری جنسی زن و مرد در اشتغال میشود و مدعی میشود که در زمینه تولید و کار «تبعیض جنسی را نمیپذیرد». به این میگویند وقاحت فوق تصور.
قسمت پایانی سخنان روحانی وعدههای او در مورد تحول در بخش تولید و بهبود وضعیت کارگران است که تمامی این وعدهها را مشروط به این میکند که قفلهای تحریم علیه رژیم بشکند و در سایه تعامل دربها را به روی صادرات کالاها باز کند و به درد و رنج کارگران پایان دهد: ”دولت مصمم است تمام قفلهای تحریم نابجا علیه ملت را بشکند. تحریم نابهجای قدرتهای بزرگ علیه ملت ایران برای همه مردم بهویژه کارگران درد و رنج بود. دولت مصمم است با حفظ حقوق ملت ایران در سایه تعامل با جهان دربها را به روی صادرات کالاهای ایرانی باز کند. اگر ما مسیر درست کالاها را هموار کنیم این مسیر بهمعنای استقلال بیشتر و رونق تولید است“
طبعاً این حرفها هم وعده سرخرمن و نسیهای بیش نیست. اگر روحانی میخواست کار عملی و بالفعلی برای کم کردن از درد و رنج کارگران انجام بدهد، میبایست تمامی قوانین ضدکارگری رژیم را ملغی میکرد و حقوق کارگران را چه بهلحاظ صنفی و سندیکایی و چه بر اساس قوانین شناخته بینالمللی بهرسمیت میشناخت.
ضمنا آخوند روحانی به این نکته اشارهیی نمیکند که اگر خانه خرابی و درد و رنج کارگران معلول تحریم است، چه کسی جز نظام آخوندی که برای بقای حکومت ننگینش درصدد دستیابی به سلاح اتمی است مسبب آن است؟
آخوند روحانی آنچنان وضعیت فاجعهبار معیشتی کارگران میهنمان را نتیجه تحریمها میداند که گویی چپاول سران و مهرهها و کارگزاران رژیم و دزدیهای چند صد میلیارد دلاری و به یغما و تاراج دادن ثروت مردم ایران هیچ نقشی در رقم زدن حال و روز کنونی کارگران ایران نداشته است.
حرفهای آخوند روحانی در روز کارگر به همراه عملکرد و سیاستهای یک ساله حکومت ننگینش، بیش از پیش نقاب شیادی از چهرهٴ این آخوند دغلکار به کنار میزند و ادعاهای کذب اعتدال و میانهروی او را رسوا میکند. راه رهایی کارگران میهن ما و رسیدن آنها به حقوق حقه خود تنها و تنها از پایان دادن به سلطه رژیم چپاولگر آخوندی میگذرد.
روحانی در این سخنرانی در حالی از خودکفایی و حمایت از تولید داخلی سخن گفت، که وزیران اقتصادی دولت او یک روز در میان به صحنه میآیند و از ورشکستگی تولید، صنایع و کارخانهها آه و ناله سرمیدهند و از گسترش ابعاد لشکر بیکاران ابراز وحشت میکنند.
روحانی در این سخنرانی با اهانت به طبقه کارگر ایران، آنان را بهعنوان بسیجی، سرباز و جهادگر، عقبه پاسداران و بسیجیان جنایتکاری دانست که تنور جنگ ضدمیهنی خمینی را گرم نگاه میداشتند. درصورتیکه کارگران ایران همپای همه اقشار ملت ایران، جنگ ضدمیهنی را نامشروع میدانستند و صفاتی که روحانی به کارگران نسبت داد، شایسته بسیجیها و پاسداران نظام است و این لکه ننگ به دامان پاک کارگر ایرانی نمیچسبد.
روحانی در سخنرانیاش از بیکاری میلیون ها جوان تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده به صراحت حرفی به میان نیاورد بلکه شیادانه از جوانان تحصیل کرده و بیکار بهعنوان جوانانی که آماده اشتغال هستند یاد کرد که این هم از شارلاتانیسم خاص آخوندی خصوصاً آخوند بهاصطلاح ”اعتدالگرا“ است.
روحانی هیچ اشارهیی نکرد که چرا میلیون ها جوان تحصیلکرده بیکار در کشور وجود دارد و نگفت علت بیکاری جوانان، ورشکستگی صنعت و تولید و حاکمیت نظامی است که او ریاست دولتش را به عهده دارد.
رئیسجمهور نظام ولایت با ترفندهای شیادانه آخوندی به جای اینکه به علت بیکاری جوانان اشاره کند وعده پوشالی و دست نیافتنی ایجاد اشتغال برای آنان در سال 93 را داد و گفت: ”امروز میلیونها جوان تحصیلکرده ما آماده اشتغال (بخوانید بیکار) هستند. دولت تدبیر و امید در سایه حمایت شما این بار را بر دوش دارد و مصمم است سال 1393 را سال رونق تولید و شکستن رکود اقتصادی اعلام کند“
روحانی خطاب به وزیر کار دولتش میگوید ”آقای وزیر نگذارید خانه کارگری بیفروغ بماند. چراغ کار و اشتغال در سراسر ایران عزیز ما باید همواره تابناک باشد. آقای ربیعی باید برای حل مشکل کارگران ساختمانی و کارگران فصلی اقدام جدی را انجام دهد“.
معلوم نیست چرا آخوند روحانی در جلسه هیأت دولت، این رهنمودهای «گهربار» را به وزیر کار نمیدهد و این ادعاهای شیادانه را جلو مردم و در جلو دوربینها میگوید؟
به احتمال قوی در جلسه هیأت دولت هر دو آنها، یعنی هم روحانی و هم وزیر کارش ربیعی که مهره کارکشته اطلاعاتی و از جانیان سابقهدار رژیم است، آنچنان سخت مشغول برنامهریزی برای جلوگیری از تظاهرات کارگران در روز کارگر و نحوه مقابله و سرکوب حرکتهای اعتراضی کارگری هستند که فرصتی برای رد و بدل کردن اینگونه تعارفات رنگ باخته اندر باب «فروغ خانه کارگر» و روشن بودن ”چراغ کار و اشتغال“ برایشان باقی نمیماند.
واضح است که آخوند شیادی که خودش در طول 35سال گذشته عمدتاً در مناصب امنیتی و سرکوب بوده هیچگاه نه خود و نه هیچیک از گماشتگان خود را در برابر مطالبات مردم پاسخگو نمیداند.
بنابراین همه حرفهای آخوند روحانی و اشک تمساح ریختن او برای کم فروغ شدن خانه کارگر جنبه عوامفریبی دارد وگرنه خودش بهتر از هر کسی میداند که در 7ماهه دوران حکومتش خط و سیاست عملی که این دولت ضدمردمیرفته است همان خط بیفروغ کردن. بیش از پیش تشکلهای مستقل کارگری است.
روحانی در جای دیگری از سخنانش مدعی برابری جنسی در صحنه کار و تلاش شد و با شیادی خاص یک آخوند ”مدره“ نما گفت: ”بنده در این جا اعلام میکنم که آقای ربیعی، بنده در دنیای کار و تلاش و تولید، تبعیض جنسیتی را نمیپذیرم. زنان و مردان ما در صحنه کار، تلاش و فعالیت برابر و باید از امتیاز و حقوق برابر برخوردار باشند“.
ضمنا آخوند روحانی برای این جلوگیری از رسوایی بیش از پیش این قبیل ادعاهایش در مورد برابری جنسی، باید مصرف آنها را چند هفته عقب میانداخت تا کمی از حرفهای خامنهای در مورد ضرورت اعمال تبعیض علیه زنان بگذرد. خامنهای 12روز قبل از این ادعاهای روحانی صراحتاً برابری زنان را رد کرده و گفته بود:
”مسألهی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلی نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتی ندارم، مادامیکه با آن مسائل اصلی (خانواده) معارضه و تنافی پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است... نگاه کنند ببینند آن مشاغلی که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست. بعضی از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند“.
حالا رئیسجمهوری نظامی که به چنین ولیفقیهی التزام قلبی داده و در سوگند نامهاش به این التزام تأکید کرده است، یکباره در برابر دوربینها مدعی برابری جنسی زن و مرد در اشتغال میشود و مدعی میشود که در زمینه تولید و کار «تبعیض جنسی را نمیپذیرد». به این میگویند وقاحت فوق تصور.
قسمت پایانی سخنان روحانی وعدههای او در مورد تحول در بخش تولید و بهبود وضعیت کارگران است که تمامی این وعدهها را مشروط به این میکند که قفلهای تحریم علیه رژیم بشکند و در سایه تعامل دربها را به روی صادرات کالاها باز کند و به درد و رنج کارگران پایان دهد: ”دولت مصمم است تمام قفلهای تحریم نابجا علیه ملت را بشکند. تحریم نابهجای قدرتهای بزرگ علیه ملت ایران برای همه مردم بهویژه کارگران درد و رنج بود. دولت مصمم است با حفظ حقوق ملت ایران در سایه تعامل با جهان دربها را به روی صادرات کالاهای ایرانی باز کند. اگر ما مسیر درست کالاها را هموار کنیم این مسیر بهمعنای استقلال بیشتر و رونق تولید است“
طبعاً این حرفها هم وعده سرخرمن و نسیهای بیش نیست. اگر روحانی میخواست کار عملی و بالفعلی برای کم کردن از درد و رنج کارگران انجام بدهد، میبایست تمامی قوانین ضدکارگری رژیم را ملغی میکرد و حقوق کارگران را چه بهلحاظ صنفی و سندیکایی و چه بر اساس قوانین شناخته بینالمللی بهرسمیت میشناخت.
ضمنا آخوند روحانی به این نکته اشارهیی نمیکند که اگر خانه خرابی و درد و رنج کارگران معلول تحریم است، چه کسی جز نظام آخوندی که برای بقای حکومت ننگینش درصدد دستیابی به سلاح اتمی است مسبب آن است؟
آخوند روحانی آنچنان وضعیت فاجعهبار معیشتی کارگران میهنمان را نتیجه تحریمها میداند که گویی چپاول سران و مهرهها و کارگزاران رژیم و دزدیهای چند صد میلیارد دلاری و به یغما و تاراج دادن ثروت مردم ایران هیچ نقشی در رقم زدن حال و روز کنونی کارگران ایران نداشته است.
حرفهای آخوند روحانی در روز کارگر به همراه عملکرد و سیاستهای یک ساله حکومت ننگینش، بیش از پیش نقاب شیادی از چهرهٴ این آخوند دغلکار به کنار میزند و ادعاهای کذب اعتدال و میانهروی او را رسوا میکند. راه رهایی کارگران میهن ما و رسیدن آنها به حقوق حقه خود تنها و تنها از پایان دادن به سلطه رژیم چپاولگر آخوندی میگذرد.