· مردم فقط کنجکاو هستند وسرک میکشند آمپول چطور ی است قرص چطوری است، دیدن آمپول و دارو برای آنها خاطره میشود بعداً میروند مشاهداتشان را از آمپول و دارو و تیم پزشکی برای مردمی که تا کنون تیم پزشکی ندیدهاند تعریف میکنند.
استان سیستان و بلوچستان یکی از فقیرترین مناطق کشور است که با توجه به پراکندگی و فاصله روستاها و مناطق مسکونی، بهلحاظ بهداشت و درمان وضعیت مناسبی ندارد. مشکل این منطقه بهدلیل عدم رسیدگیهای بهداشتی، بیماریهای واگیردار است که رشد روزافزونی در این منقطه دارد. اضافه بر اینکه اساساً رژیم آخوندی تلاش چندانی برای رسیدگی به این منطقه نمیکند. به علت پراکندگی روستاها و فاصله زیاد آنها با مراکز درمانی، مردم نمیتوانند به سهولت به درمانگاهها ی موجود مراجعه کنند. مشکل دیگر این منطقه کمبود پزشک و تجهیزات پزشکی است و مردم باید برای مراجعه به پزشک به مراکز درمانی هزینه گزافی بدهند.
در زمینه کمبود امکانات پزشکی در منطقه پشنگ ریگی نمایندهٴ مجلس ارتجاع در خاش میگوید: ”بهعلت تعرفه پایین حقوق پزشک کمتر پزشکی حاضر میشود به استخدام دانشگاه علوم پزشکی در آید. این نمایندهٴ مجلس ارتجاع گفت: ده بیمارستان در سطح استان در حال ساخت داریم که بهعلت کمبود بودجه هنوز ساخته نشده و این در حالی است که اگر ساخته هم شود اولاً برای تجهیزات بیمارستانی اعتباری نیست و بعد از آن پزشک برای راهاندازی بیمارستانها نیست زیرا هماکنون از ده بیمارستان در حال ساخت یک بیمارستان به اتمام رسیده ولی پزشکی وجود ندارد که از آن استفاده شود. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر 50 درمانگاه روستایی فاقد پزشک است و مردم نقاط دور دست استان که گاها هزینه تأمین معیشت خود را ندارند باید برای انجام کارهای در مانی از فاصله چند کیلومتری به شهرهای بزرگ جهت انجام امور در مانی خود و خانواده مراجعه نمایند“.
وضعیت درمان در منطقه
در یک منطقه از این استان به اصلاح درمانگاهی وجود دارد که متشکل از یک چادر و یک پزشک است که هرماه فقط یک روز به این بهاصطلاح درمانگاه مراجعه دارد. یک تخت برای معاینه بیماران، چند نوع دارو در سبدهای دسته دار میوه و انبوه بیمارانی که جلو درمانگاه صف کشیدهاند. دستیار پزشک در زمینه ناآشنایی مردم و به وضعیت درمان و بهداشت میگوید: ”وقتی یک تیم پزشکی وارد یک روستا میشود انگاری که کلی صفا و صمیمیت و انگاری که کلی چیز به آنها میدهد. مردم میخواهند فقط خود آقای دکتر را ببینند. بعضیها دنبال گوشی آقای دکترند، بعضیها کنجکاو هستند فشارخون را چطور میگیرند. اصلاً دنبال این نیستند که کسی از آنها مریض است، فقط کنجکاو هستند و سرک میکشند آمپول چطوری است؛ قرص چطوری است؛ اینها برای مردم خاطره میشود بعداً میروند از مشاهداتشان برای مردمی که دکتر و تیم پزشکی ندیدهاند تعریف میکنند. دستیار پزشک که بهعنوان راهنمای مردم نیز انجام وظیفه میکند ضمن استقبال از مراجعین، آنها را به محل پذیرش راهنمایی میکند و از همان اول به مردم میگوید باید چند ساعت در نوبت بمانید چون جمعیت بیماران خیلی زیاد است. قبل از اینکه پزشک کار ویزیت را شروع کند، دستیار پزشک مردم را توجیه میکند که دارو و امکانات از جمله سرنگ کم داریم و به این وسیله پیشاپیش میخواهد از انتظارات مردم بکاهد که امید چندانی به گرفتن دارو و امکانات نداشته باشند. اکثر زنان منطقه مبتلا به بیماری فشارخون هستند. مردی که کودک خردسالش حالش وخیم است و خودش نیز دچار کمردرد شدید است میبایست به یکی از مراکز درمانی با فاصله زیادی از ده برود اما بهدلیل کمردرد نمیتواند. تا کنون 4بچهاش در سن یکی دو سالگی بهدلیل بیماری مردهاند او نسبت به آینده بچهاش نا امیداست میگوید او مثل سای ربچههایم برای من بچه نمیشود هر چه در زندگی داشتم فروختم اما بچهها برای من بچه نشدند.. بهدلیل نداشتن توان مالی مانع از این میشود که بچهاش را به مرکز استان ببرند و فقط راضی میشود چند دارو از پزشک بگیرد درصورتیکه پزشک اصرار دارد بچه باید به مرکز برود و حال او وخیم است.
استان سیستان و بلوچستان یکی از فقیرترین مناطق کشور است که با توجه به پراکندگی و فاصله روستاها و مناطق مسکونی، بهلحاظ بهداشت و درمان وضعیت مناسبی ندارد. مشکل این منطقه بهدلیل عدم رسیدگیهای بهداشتی، بیماریهای واگیردار است که رشد روزافزونی در این منقطه دارد. اضافه بر اینکه اساساً رژیم آخوندی تلاش چندانی برای رسیدگی به این منطقه نمیکند. به علت پراکندگی روستاها و فاصله زیاد آنها با مراکز درمانی، مردم نمیتوانند به سهولت به درمانگاهها ی موجود مراجعه کنند. مشکل دیگر این منطقه کمبود پزشک و تجهیزات پزشکی است و مردم باید برای مراجعه به پزشک به مراکز درمانی هزینه گزافی بدهند.
در زمینه کمبود امکانات پزشکی در منطقه پشنگ ریگی نمایندهٴ مجلس ارتجاع در خاش میگوید: ”بهعلت تعرفه پایین حقوق پزشک کمتر پزشکی حاضر میشود به استخدام دانشگاه علوم پزشکی در آید. این نمایندهٴ مجلس ارتجاع گفت: ده بیمارستان در سطح استان در حال ساخت داریم که بهعلت کمبود بودجه هنوز ساخته نشده و این در حالی است که اگر ساخته هم شود اولاً برای تجهیزات بیمارستانی اعتباری نیست و بعد از آن پزشک برای راهاندازی بیمارستانها نیست زیرا هماکنون از ده بیمارستان در حال ساخت یک بیمارستان به اتمام رسیده ولی پزشکی وجود ندارد که از آن استفاده شود. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر 50 درمانگاه روستایی فاقد پزشک است و مردم نقاط دور دست استان که گاها هزینه تأمین معیشت خود را ندارند باید برای انجام کارهای در مانی از فاصله چند کیلومتری به شهرهای بزرگ جهت انجام امور در مانی خود و خانواده مراجعه نمایند“.
وضعیت درمان در منطقه
در یک منطقه از این استان به اصلاح درمانگاهی وجود دارد که متشکل از یک چادر و یک پزشک است که هرماه فقط یک روز به این بهاصطلاح درمانگاه مراجعه دارد. یک تخت برای معاینه بیماران، چند نوع دارو در سبدهای دسته دار میوه و انبوه بیمارانی که جلو درمانگاه صف کشیدهاند. دستیار پزشک در زمینه ناآشنایی مردم و به وضعیت درمان و بهداشت میگوید: ”وقتی یک تیم پزشکی وارد یک روستا میشود انگاری که کلی صفا و صمیمیت و انگاری که کلی چیز به آنها میدهد. مردم میخواهند فقط خود آقای دکتر را ببینند. بعضیها دنبال گوشی آقای دکترند، بعضیها کنجکاو هستند فشارخون را چطور میگیرند. اصلاً دنبال این نیستند که کسی از آنها مریض است، فقط کنجکاو هستند و سرک میکشند آمپول چطوری است؛ قرص چطوری است؛ اینها برای مردم خاطره میشود بعداً میروند از مشاهداتشان برای مردمی که دکتر و تیم پزشکی ندیدهاند تعریف میکنند. دستیار پزشک که بهعنوان راهنمای مردم نیز انجام وظیفه میکند ضمن استقبال از مراجعین، آنها را به محل پذیرش راهنمایی میکند و از همان اول به مردم میگوید باید چند ساعت در نوبت بمانید چون جمعیت بیماران خیلی زیاد است. قبل از اینکه پزشک کار ویزیت را شروع کند، دستیار پزشک مردم را توجیه میکند که دارو و امکانات از جمله سرنگ کم داریم و به این وسیله پیشاپیش میخواهد از انتظارات مردم بکاهد که امید چندانی به گرفتن دارو و امکانات نداشته باشند. اکثر زنان منطقه مبتلا به بیماری فشارخون هستند. مردی که کودک خردسالش حالش وخیم است و خودش نیز دچار کمردرد شدید است میبایست به یکی از مراکز درمانی با فاصله زیادی از ده برود اما بهدلیل کمردرد نمیتواند. تا کنون 4بچهاش در سن یکی دو سالگی بهدلیل بیماری مردهاند او نسبت به آینده بچهاش نا امیداست میگوید او مثل سای ربچههایم برای من بچه نمیشود هر چه در زندگی داشتم فروختم اما بچهها برای من بچه نشدند.. بهدلیل نداشتن توان مالی مانع از این میشود که بچهاش را به مرکز استان ببرند و فقط راضی میشود چند دارو از پزشک بگیرد درصورتیکه پزشک اصرار دارد بچه باید به مرکز برود و حال او وخیم است.