پدیده فقر در میان زنان آنچنان فراگیر شده است که اصطلاح ”زنانه شدن فقر ”در میان مهرهها و رسانههای رژیم، به یک اصطلاح رایج تبدیل شده است.
مجری شبکه 2 تلویزیون رژیم در گفتگوی تلویزیونی روز 25مرداد 94 در مورد فقر زنان، از قول پرویز فتاح رئیس کمیته امداد رژیم نیز به این اصطلاح اشاره کرد که پرویز فتاح نیز در مورد زنان نظرش این است که فقر زنانه شده است.
در همین برنامه شبکه 2 رژیم معاون سلامت کمیته امداد رژیم اعتراف کرد: ”جمعیت زنان فقیر سال به سال در حال افزایش است و در حوزه زنان آسیبپذیری در حوزه فقر بیشتر از مردان است“.
حسین راغفر یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم نیز در این گفتگو ضمن اعتراف به اینکه در سالهای اخیر فقر بهطور گستردهیی همه گیر شده است، به مشکلات زنان فقیر و خصوصاً زنان سرپرست خانوار اشاره کرده و میگوید: ”طبعا جلوه حضور زنان فقیر به اشکال مختلف بیشتر نمود پیدا کرده است و علت ازدیاد فقر در میان زنان نیز بهدلیل افزایش فقر عمومی است“. از نظر این کارگزار رژیم بهدلیل ازدیاد فقر، خانوارهای فقیری که سرپرستی آنها برعهده زنان است آسیب پذیریشان بهشدت بیشتر است.
به گفته ذوالفقاری معاون سلامت کمیته امداد رژیم، بر اساس سرشماری سال 90، ۲.۵میلیون زن سرپرست خانوار وجود دارد که با فقر و تنگدستی مفرط معیشتشان را میگذرانند.
مجری شبکه 2 تلویزیون رژیم در گفتگوی تلویزیونی روز 25مرداد 94 در مورد فقر زنان، از قول پرویز فتاح رئیس کمیته امداد رژیم نیز به این اصطلاح اشاره کرد که پرویز فتاح نیز در مورد زنان نظرش این است که فقر زنانه شده است.
در همین برنامه شبکه 2 رژیم معاون سلامت کمیته امداد رژیم اعتراف کرد: ”جمعیت زنان فقیر سال به سال در حال افزایش است و در حوزه زنان آسیبپذیری در حوزه فقر بیشتر از مردان است“.
حسین راغفر یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم نیز در این گفتگو ضمن اعتراف به اینکه در سالهای اخیر فقر بهطور گستردهیی همه گیر شده است، به مشکلات زنان فقیر و خصوصاً زنان سرپرست خانوار اشاره کرده و میگوید: ”طبعا جلوه حضور زنان فقیر به اشکال مختلف بیشتر نمود پیدا کرده است و علت ازدیاد فقر در میان زنان نیز بهدلیل افزایش فقر عمومی است“. از نظر این کارگزار رژیم بهدلیل ازدیاد فقر، خانوارهای فقیری که سرپرستی آنها برعهده زنان است آسیب پذیریشان بهشدت بیشتر است.
به گفته ذوالفقاری معاون سلامت کمیته امداد رژیم، بر اساس سرشماری سال 90، ۲.۵میلیون زن سرپرست خانوار وجود دارد که با فقر و تنگدستی مفرط معیشتشان را میگذرانند.
مجتبی رحماندوست نماینده مجلس رژیم نیز در این گفتگو ضمن تأیید زنانه شدن فقر، به گسترش فقر در سالهای اخیر بین مردان و زنان اشاره کرد و با اتکا به آمار وزارت اطلاعات رژیم گفت: ”13 درصد جامعه ایران با گرسنگی مواجه هستند“.
از نظر وی با وضعیت آمارگیری فعلی، مشکل است که بتوان همه فقرا و بهخصوص زنان فقیر و زنان سرپرست خانوار را شناسایی کرد. زیرا ”یک سازوکار خاص معینی“ در نظام آخوندی برای آمارگیری وجود ندارد.
در این گفتگوی تلویزیونی، معاون سلامت کمیته امداد رژیم ادعا کرد ۱.۵ میلیون خانواده که سرپرست آنها زنان هستند تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفتهاند، اما جواب مشخص این کارگزار رژیم به این سؤال مجری تلویزیون که آیا یک سوم حداقل حقوق به این خانوادهها پرداخت میشود این است: ”بنده بهعنوان مجری میگویم نه و یکی از جدیترین مشکلات زنان سرپرست خانوار نداشتن معیشت لازم و کافی است“.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در دولت آخوند حسن روحانی نیز اعتراف میکند که مشکل سازمان بهزیستی نیز این است که حتی رقم مصوب لایحه بودجه امسال نیز از طرف دولت روحانی به این کار اختصاص پیدا نکرده است.
این کارگزار دولت روحانی ضمن اعتراف به اینکه این سازمان منابع کافی در اختیار ندارد، کمک این سازمان به خانوادههای بهاصطلاح تحت حمایت خود را بهطور متوسط برای هر خانواده حتی خانوادههای 5نفره ”بین 65 تا 70هزار تومان “اعلام میکند.
ملاحظه میشود که در دولت آخوند حسن روحانی که مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم است، چگونه سازمان بهزیستی این دولت با پرداخت ماهیانه چندرغاز به خانوادههای بهاصطلاح تحت حمایت از خود رفع تکلیف میکند، تا جایی که مجری تلویزیون رژیم مجبور میشود با تعجب از کارگزاران شرکت کننده در این مصاحبه سؤال کند ”فکر میکنید این عدد 53هزارتومان تا 70هزارتومان واقعاً مشکلی از فقر یک خانواده را رفع میکند و یا فقط صرفاً برای رفع تکلیف است!؟“.
طبعاً اعترافهای کارگزاران رژیم در این گفتگوی تلویزیونی بیانگر همه واقعیت در زمینه فقر عمومی، زنانه شدن فقر و مشکلات زنان سرپرست خانوار و... نیست و قطعاً برش کوچکی از بحرانی است که جامعه ایران از جمله زنان خانوار با آن دست به گریبانند. تردیدی نیست که در رژیم آخوندی بهدلیل عنصر زنستیزی این رژیم، محرومیت زنان میهنمان ضریب میخورد. اعترافهای کارگزاران رژیم نیز در این برنامه که ریشه در درگیریهای باندی برای کسب قدرت بیشتر دارد، اگر چه بیانگر بخش کوچکی از واقعیتی است که زنان محروم میهنمان با آن روبهرو هستند، ولی همین میزان اعتراف کافی است که بتوان حدیث مفصل را از این مجمل خواند و آنچه حاکمیت آخوندی برای جامعه ایران به ارمغان آورده است را درک کرد.
از نظر وی با وضعیت آمارگیری فعلی، مشکل است که بتوان همه فقرا و بهخصوص زنان فقیر و زنان سرپرست خانوار را شناسایی کرد. زیرا ”یک سازوکار خاص معینی“ در نظام آخوندی برای آمارگیری وجود ندارد.
در این گفتگوی تلویزیونی، معاون سلامت کمیته امداد رژیم ادعا کرد ۱.۵ میلیون خانواده که سرپرست آنها زنان هستند تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفتهاند، اما جواب مشخص این کارگزار رژیم به این سؤال مجری تلویزیون که آیا یک سوم حداقل حقوق به این خانوادهها پرداخت میشود این است: ”بنده بهعنوان مجری میگویم نه و یکی از جدیترین مشکلات زنان سرپرست خانوار نداشتن معیشت لازم و کافی است“.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در دولت آخوند حسن روحانی نیز اعتراف میکند که مشکل سازمان بهزیستی نیز این است که حتی رقم مصوب لایحه بودجه امسال نیز از طرف دولت روحانی به این کار اختصاص پیدا نکرده است.
این کارگزار دولت روحانی ضمن اعتراف به اینکه این سازمان منابع کافی در اختیار ندارد، کمک این سازمان به خانوادههای بهاصطلاح تحت حمایت خود را بهطور متوسط برای هر خانواده حتی خانوادههای 5نفره ”بین 65 تا 70هزار تومان “اعلام میکند.
ملاحظه میشود که در دولت آخوند حسن روحانی که مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم است، چگونه سازمان بهزیستی این دولت با پرداخت ماهیانه چندرغاز به خانوادههای بهاصطلاح تحت حمایت از خود رفع تکلیف میکند، تا جایی که مجری تلویزیون رژیم مجبور میشود با تعجب از کارگزاران شرکت کننده در این مصاحبه سؤال کند ”فکر میکنید این عدد 53هزارتومان تا 70هزارتومان واقعاً مشکلی از فقر یک خانواده را رفع میکند و یا فقط صرفاً برای رفع تکلیف است!؟“.
طبعاً اعترافهای کارگزاران رژیم در این گفتگوی تلویزیونی بیانگر همه واقعیت در زمینه فقر عمومی، زنانه شدن فقر و مشکلات زنان سرپرست خانوار و... نیست و قطعاً برش کوچکی از بحرانی است که جامعه ایران از جمله زنان خانوار با آن دست به گریبانند. تردیدی نیست که در رژیم آخوندی بهدلیل عنصر زنستیزی این رژیم، محرومیت زنان میهنمان ضریب میخورد. اعترافهای کارگزاران رژیم نیز در این برنامه که ریشه در درگیریهای باندی برای کسب قدرت بیشتر دارد، اگر چه بیانگر بخش کوچکی از واقعیتی است که زنان محروم میهنمان با آن روبهرو هستند، ولی همین میزان اعتراف کافی است که بتوان حدیث مفصل را از این مجمل خواند و آنچه حاکمیت آخوندی برای جامعه ایران به ارمغان آورده است را درک کرد.