سایت ایلاف لندن روز پنجشنبه ۳۰ فروردین در مطلبی به قلم موسی افشار درباره ترس و نگرانی رژیم ایران از گسترش جنگ در خاورمیانه به این موضوع پرداخت و نوشت:
در زمانیکه درخواستها برای یک پاسخ سخت در انتقام از کشته شدن فرماندهان ارشد میدانی رژیم اوج میگیرد، موضعگیریهای سران رژیم ایران از زمان شروع جنگ خونین غزه بین اظهارات تند و شدید که بهصورت کلی بیان میشوند در نوسان است. این مواضع آنقدر مبهم هستند که منظور مشخصی را بیان نمیکنند. بلکه مملو از مهربانی و ملایمت بهنظر رسیده و خواستار اقداماتی برای آتشبس و عدم گسترش جنگ هستند. اما آنچه که باید در نظر داشت این است که آن تغییری که در موضعگیریهای این رژیم به چشم میخورد در چارچوب برحذر داشتن از افتادن در دام این جنگ است که باعث شود امکان بازگشتی باقی نماند. اما نباید فراموش کنیم که سران و مسئولان رژیم ایران بازیگران ماهری هستند و وقتی چیزی را اعلام میکنند یا میگویند، در محافل خاص خودشان برای آن برنامهریزی کاملاً متفاوتی انجام میدهند.
هر کس که معتقد است رژیم ایران در جنگ غزه دست به نوعی تنش خواهد زد و بهدنبال رویارویی و وارد شدن به این جنگ است یا اطلاعاتش از این رژیم کم است و یا عملاً تحت تأثیر مانورهای سیاسی و تبلیغاتی قرار گرفته است که میخواهند با فضاسازی چنین القاء نمایند که اگر چنین جنگی در منطقه واقع شود همه ضرر خواهند کرد و فاجعهیی ناخوشایند بهوقوع خواهد پیوست. اما واقعیتی که باید هر کس که پیگیر اوضاع رژیم ایران است و بهطور خاص مسائل مرتبط با دست داشتن این رژیم در جنگ غزه و پیامدهای آن را دنبال میکند بداند در زیر خلاصه شده است:
یکم: رژیم ایران نمیخواهد جنگ گسترش پیدا کند و وقتی که ببیند مجبور است که خود یکطرف متخاصم این جنگ است، از آن اجتناب خواهد کرد. همه شواهد و قرائن نشان میدهند که رژیم در موقعیتی نیست که وارد جنگی شود که ممکن است به ضررش تمام شود. روند تحولات پس از گذشت شش ماه از جنگ غزه ثابت کرده است که خامنهای تمام تلاشش را کرد که آتش جنگ دامن نظام بحرانزدهاش را نگیرد.
دوم: رژیم خوب میداند که در صورت ورود به جنگ، حتی اگر بسیار کوتاه باشد، نمیتواند تخریب ناشی از آن را بهویژه در سایه مجازاتهای آمریکا که همچنان برقرار است، جبران نماید. و این بهمعنی قرار گرفتن رژیم در دهانه آتشفشان خشم مردم ایران است. بنا بر این مجبور است به هر قیمت از ورود به جنگ اجتناب نماید.
سوم: بعد از سه قیام اخیر و فعالیتهای مستمر علیه این رژیم که توسط شبکههای داخل کشور که غالباً توسط سازمان مجاهدین خلق هدایت میگردند، دستگاههای امنیتی رژیم ایران اینطور فکر میکند که در صورت وقوع یک جنگ، این شبکهها دست بهعملیات خواهند زد و شرایط و فضایی بهوجود خواهند آورد که رژیم نتواند آن را کنترل نماید و این ممکن است بر سر رژیم خراب شود. بهخصوص اگر بدانیم که دستگاههای امنیتی در وضعیت کنونیشان و بهخصوص پس از عملکرد ضعیف و لرزانشان در مقابل اعتراضات اخیر در شهریور ۱۴۰۱، دیگر قادر به کنترل یا محدود کردن این شبکهها نیستند.
رهبران رژیم ایران همانگونه که بارها اعلام کردهاند آماده دادن امتیاز به طرفهای خارجی هستند، اما در مقابل طرد و نفرت داخلی راهی جز استفاده از خشونت و سرکوب بیش از حد در پیش روی خود ندارد.