با روشن شدن ریشه فساد در بالاترین لایههای نزدیک به خامنهای، موج وحشت از خشم و نفرت عمومی نسبت به رأس اژدهای فساد بالا گرفت.
مجری برنامه کشیک سلامت: «الآن شما نگاه کنید معاون قوه قضاییه را امروز دارند محاکمه میکنند با آنهمه فساد آدم میبیند این آدم چند تا رئیس محترم قوه را کنارشان بوده و بدنام کرده واقعاً یعنی واقعاً آدم نگاه میکند خجالت میکشد یک آدمی این همه سال بتواند پشت دو تا مسئول بلندپایه کشور قائم بشود».
یک سایت حکومتی رأس اژدهای هف سر فساد را نشان داد: «باید درباره رهبر هم بتوان بحث کرد. اگر نتوان درباره اصلیترین رکن نظام بحث کنیم پس راجع به چه چیزی میتوان بحث کرد؟» (روزنامه حکومتی ستاره صبح ـ عماد افروغ).
وقتی پای خامنهای وسط میآید، افشای رئیسی و سایر غارتگران قضاییه سهل میگردد.
فریدون احمدی ـ مجلس ارتجاع ۲۹اردیبهشت ۹۹: «بر این حقیر ثابت شد که قوه قضاییه نه تنها مأمن و پناهگاه مردم مظلوم نیست بلکه هنوز بهعنوان ابزاری برای سرپوش نهادن بر ضعفها و ناتوانیها و سوءمدیریتهای کشور عمل میکند... وای بر حال ملت».
روزنامه حکومتی ایران فساد رأس قضاییه را نوک کوه یخ فساد توصیف کرد و سخنگوی قضاییه با دستپاچگی تلاش کرد جریان فساد در رأس نظام را انکار کند.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه ۲۰خرداد ۹۹: «تخلف و جرم در قوه قضاییه یک حادثه و استثنا است نه یک رویه و قاعده».
اما نقش خامنهای در عزل و نصب فاسدان قابل انکار نیست.
فریدون احمدی، مجلس ارتجاع ۲۹اردیبهشت ۹۹: «معاون اول قوه در گذشته و حال با استجازه آقای آملی از مقام معظم رهبری دادگاههای انقلاب را به تابویی تبدیل کرده است که داد قضات و وکلای انتصابی هم درآمده است عدالت در آن بر مبنای مصلحتهای سیاسی است».
ضعف خامنهای و شکستن هیمنه او و برملا شدن بنیاد فاسد، وحشت کلیت نظام را از فرجامشان توسط مردم و مقاومت پیشتاز آنها دهچندان کرده است.