قیل و قال در مورد قطعنامه اخیر پارلمان اروپا، همچنان در رژیم ادامه دارد. تمام رسانهها و دستگاه تبلیغاتی تحت کنترل باند ولیفقیه از رادیو تلویزیون تا نمایشهای جمعه و آخوندهای تحت امرش در حوزه تا نمایندگان این باند در مجلس با شدت به جیغ و فریاد علیه آن مشغولند. بهوضوح میتوان مشاهده کرد که این قطعنامه، شکافهای درون رژیم را عمیقتر کرده و دو باند حاکم را بیش از پیش به جان هم انداخته است. باند ولیفقیه گناه این قطعنامه و لحن تند و تحقیرآمیز آن را به گردن باند رفسنجانی ـ روحانی میاندازد و بهخصوص علت آن را کوتاه آمدن و کرنش تیم مذاکرهکننده هستهیی میداند.
کیهان خامنهای بدون ذکر نام ظریف، بهطور محتاطانهیی عبارات او را در قبال این قطعنامه مانند: « «رفتار غیرمسئولانه طرف اروپایی» یا «غیرقابل پذیرش بودن قطعنامه» مورد طعنه قرار داده و خاطرنشان میکند که غربیها از این لحن و این بیان، «نیاز» رژیم را نتیجه میگیرند، در حالی که نیاز به «اقدامی قاطع و عملی است». کیهان در این مقاله، منظورش را از «اقدام قاطع و عملی» مشخص نمیکند، اما در مقاله دیگری از ظریف خواسته است که ضیافت شام خود با خانم اشتون را به هم بزند! همین!
اما بعضی نمایندهها در مجلس ارتجاع، تندتر تاختهاند و خواستار این شدهاند که دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده در جواب این قطعنامه، مذاکرات هستهیی را ترک کند. محمدحسن آصفری عضو کمیسیون امنیت مجلس، از پیشنهاد تعدادی از نمایندگان در جلسه علنی امروز (17فروردین) مجلس برای توقف مذاکرات هستهیی خبر داده. نقوی حسینی سخنگوی همین کمیسیون امنیت، طی گفتگویی با تلویزیون آخوندها گفت: «ای کاش هیأت دیپلوماتیک ما بلافاصله بعد از این قطعنامه مذاکرات را ترک میکرد». البته این حرفها، به قول معروف پارس کردن خوابیده است و آنها را بایستی برای مصرف داخلی برای تلقی کرد. چرا که همین فرد، همان روز (دیروز) در یک میزگرد سیاسی در تلویزیون رژیم مدعی شد که هدف از این قطعنامه، اخلال در مذاکرات بوده و تصریح کرد: «کشورهای غربی فکر میکردند که جمهوری اسلامی ایران در نشستهای کار شناسی میز مذاکره را ترک خواهد کرد، اما اینگونه نشد». یعنی از یک طرف میگوید واکنش درست تیم مذاکرهکننده این بود که باید میز مذاکره را ترک میکرد، از طرف دیگر میگوید این توطئه و دام غربیها بوده که ما مذاکرات را ترک کنیم! این پرت و پلاگویی که خاص همین فرد هم نیست، علی لاریجانی را واداشت که در جواب به این قبیل رجزخوانیها بگوید: «واکنش به هر اتفاقی در دیپلوماسی سیاسی باید متناسب با ابعاد و اهمیت آن رویداد باشد».
اما در ورای ژستها و پرت و پلاگوییهای سردمداران رژیم، یک وحشت عمیق و البته غیرقابل کتمان، موج میزند و آن وحشت شدید از مورد ضربه قرار گرفتن شیشهٴ عمر رژیم یا اعدام و سرکوب روزانه و مستمر است. چیزی که رژیم آن را با کد «حقوقبشر» بیان میکند و سعی میکند با دجالگری خاص خود آن را بهعنوان یک اصل و ارزش مقدس، جلوه بدهد. اما باز هم جای سؤال دارد که یک قطعنامه، چرا بایستی رژیم را این چنین دچار وحشت کند؟ پاسخ را خود مهرهها و سردمداران رژیم در خلال داد و قالهای خود بهروشنی دادهاند. مثلاً بروجردی رئیس کمیسیون مجلس ارتجاع در میز گرد تلویزیونی (16فروردین) با اذعان به اعتبار بینالمللی مجاهدین، وحشت رژیم را چنین بروز میدهد: «مجاهدین دائماً در پارلمان اروپا حضور دارند و تاثیرگذارند بر افکار نمایندگان ملتهای اروپایی در این پارلمان». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
در همان برنامه نقوی حسینی، این قطعنامه را حاصل جمع حرفهای مجاهدین علیه نظام قلمداد میکند که «(مجاهدین) جمعآوری کردهاند و دادهاند به اینها و شده قطعنامه پارلمان اروپا». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
علی لاریجانی رئیس مجلس هم بدون ذکر نام صریح مجاهدین، همین معنا را بیان میکند و در توجیه قطعنامه پارلمان اروپا میگوید: «اینها را فریب دادند که در یک مسیر غلطی بیفتند». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
آری، رژیم در پشت این قطعنامه نقش مجاهدین و دست مقاومت ایران را میبیند. نام مجاهدین هم در هر جا که به میان بیاید، معنی و پیام «سرنگونی» دارد و این همان چیزی است که رژیم را در تمامیتش میلرزاند و دچار رعشه میکند.
اما این همه وحشتزدگی و اینکه جیغهای وحشت رژیم بلاوقفه ادامه دارد و قطع نمیشود، از یک واقعیت دیگر هم خبر میدهد و آن شدت بحران گریبانگیر رژیم است. قطعنامه پارلمان اروپا، از آنجا که بندی از آن ناظر به تأسیس دفتر در تهران است در یک شرایط بالنسبه عادی، مثلاً یک سال پیش و در وانفسای طرد و انزوای بینالمللی، میتوانست موهبتی برای رژیم باشد، اما اینکه اینچنین آن را سراپا به لرزه و رعشه دچار کرده، تنها با وضعیت بیمار زهر خورده و مشرف به موتی قابل مقایسه است که زهر تمام اندامهای داخلی آن را متلاشی کرده و تاب تحمل هیچ دارویی، حتی یک جرعه آب را هم ندارد.
کیهان خامنهای بدون ذکر نام ظریف، بهطور محتاطانهیی عبارات او را در قبال این قطعنامه مانند: « «رفتار غیرمسئولانه طرف اروپایی» یا «غیرقابل پذیرش بودن قطعنامه» مورد طعنه قرار داده و خاطرنشان میکند که غربیها از این لحن و این بیان، «نیاز» رژیم را نتیجه میگیرند، در حالی که نیاز به «اقدامی قاطع و عملی است». کیهان در این مقاله، منظورش را از «اقدام قاطع و عملی» مشخص نمیکند، اما در مقاله دیگری از ظریف خواسته است که ضیافت شام خود با خانم اشتون را به هم بزند! همین!
اما بعضی نمایندهها در مجلس ارتجاع، تندتر تاختهاند و خواستار این شدهاند که دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده در جواب این قطعنامه، مذاکرات هستهیی را ترک کند. محمدحسن آصفری عضو کمیسیون امنیت مجلس، از پیشنهاد تعدادی از نمایندگان در جلسه علنی امروز (17فروردین) مجلس برای توقف مذاکرات هستهیی خبر داده. نقوی حسینی سخنگوی همین کمیسیون امنیت، طی گفتگویی با تلویزیون آخوندها گفت: «ای کاش هیأت دیپلوماتیک ما بلافاصله بعد از این قطعنامه مذاکرات را ترک میکرد». البته این حرفها، به قول معروف پارس کردن خوابیده است و آنها را بایستی برای مصرف داخلی برای تلقی کرد. چرا که همین فرد، همان روز (دیروز) در یک میزگرد سیاسی در تلویزیون رژیم مدعی شد که هدف از این قطعنامه، اخلال در مذاکرات بوده و تصریح کرد: «کشورهای غربی فکر میکردند که جمهوری اسلامی ایران در نشستهای کار شناسی میز مذاکره را ترک خواهد کرد، اما اینگونه نشد». یعنی از یک طرف میگوید واکنش درست تیم مذاکرهکننده این بود که باید میز مذاکره را ترک میکرد، از طرف دیگر میگوید این توطئه و دام غربیها بوده که ما مذاکرات را ترک کنیم! این پرت و پلاگویی که خاص همین فرد هم نیست، علی لاریجانی را واداشت که در جواب به این قبیل رجزخوانیها بگوید: «واکنش به هر اتفاقی در دیپلوماسی سیاسی باید متناسب با ابعاد و اهمیت آن رویداد باشد».
اما در ورای ژستها و پرت و پلاگوییهای سردمداران رژیم، یک وحشت عمیق و البته غیرقابل کتمان، موج میزند و آن وحشت شدید از مورد ضربه قرار گرفتن شیشهٴ عمر رژیم یا اعدام و سرکوب روزانه و مستمر است. چیزی که رژیم آن را با کد «حقوقبشر» بیان میکند و سعی میکند با دجالگری خاص خود آن را بهعنوان یک اصل و ارزش مقدس، جلوه بدهد. اما باز هم جای سؤال دارد که یک قطعنامه، چرا بایستی رژیم را این چنین دچار وحشت کند؟ پاسخ را خود مهرهها و سردمداران رژیم در خلال داد و قالهای خود بهروشنی دادهاند. مثلاً بروجردی رئیس کمیسیون مجلس ارتجاع در میز گرد تلویزیونی (16فروردین) با اذعان به اعتبار بینالمللی مجاهدین، وحشت رژیم را چنین بروز میدهد: «مجاهدین دائماً در پارلمان اروپا حضور دارند و تاثیرگذارند بر افکار نمایندگان ملتهای اروپایی در این پارلمان». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
در همان برنامه نقوی حسینی، این قطعنامه را حاصل جمع حرفهای مجاهدین علیه نظام قلمداد میکند که «(مجاهدین) جمعآوری کردهاند و دادهاند به اینها و شده قطعنامه پارلمان اروپا». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
علی لاریجانی رئیس مجلس هم بدون ذکر نام صریح مجاهدین، همین معنا را بیان میکند و در توجیه قطعنامه پارلمان اروپا میگوید: «اینها را فریب دادند که در یک مسیر غلطی بیفتند». (تلویزیون رژیم ـ 16فروردین)
آری، رژیم در پشت این قطعنامه نقش مجاهدین و دست مقاومت ایران را میبیند. نام مجاهدین هم در هر جا که به میان بیاید، معنی و پیام «سرنگونی» دارد و این همان چیزی است که رژیم را در تمامیتش میلرزاند و دچار رعشه میکند.
اما این همه وحشتزدگی و اینکه جیغهای وحشت رژیم بلاوقفه ادامه دارد و قطع نمیشود، از یک واقعیت دیگر هم خبر میدهد و آن شدت بحران گریبانگیر رژیم است. قطعنامه پارلمان اروپا، از آنجا که بندی از آن ناظر به تأسیس دفتر در تهران است در یک شرایط بالنسبه عادی، مثلاً یک سال پیش و در وانفسای طرد و انزوای بینالمللی، میتوانست موهبتی برای رژیم باشد، اما اینکه اینچنین آن را سراپا به لرزه و رعشه دچار کرده، تنها با وضعیت بیمار زهر خورده و مشرف به موتی قابل مقایسه است که زهر تمام اندامهای داخلی آن را متلاشی کرده و تاب تحمل هیچ دارویی، حتی یک جرعه آب را هم ندارد.