فقر، فربه و پروار میشود؟ به درک!
اعتیاد و فساد، بیداد میکند؟ به درک!
گرانی کمر مردم را تا میکند. به درک!
یأس، مثل گرگی در نوک کوه نگاهها پوزار میکشد. به درک!
بیلان خودکشی رکورد میشکند. به درک!
کودک آزاری، بیماری اجتماعی میشود. به درک!
اعتماد، زیر پاها پرپر و له میشود. به درک!
فرزندکشی، باب میشود. به درک!
پسر، پدر را بر شاخهٴ درخت حیاط دار میزند. به درک!
پدر، از ترس تجاوز پاسداران به دخترکش، وجود معصوم و پاک را با کوبیدن آجر بر سرش، میکشد. به درک!
کارگران از دو تا ده ماه حقوق نمیگیرند. به درک!
حقوق زنان سرپرست خانواده، نصف حقوق مردان است! به درک! (دندشان نرم! میخواستند زن نشوند!)
سرانهٴ مطالعه برای هر ایرانی شش دقیقه است. به درک! (خاک بر سر اروپاییها که سرانهٴ مطالعهشان 48دقیقه است!)
دختر کوچولوی پنج ساله، کارگر ساختمان است و بلوک و آجر و سیمان حمل میکند. به درک!
بیپناهان و بیچیزان در کارتن میخوابند و از سرما و گرسنگی یخ میزنند و میمیرند. به درک!
... ... ... ... ... ... ... ... ... ! به درک!
***
من دندان همهٴ این «به درک» ها را کشیدهام. من میخواهم به بمب برسم. پس مبارک!
من مالیات و درآمد خالص و ناخالص و ثروت عظیم مملکت را خرج زندانها و دوستاقبانها و جارچیان و ملازمان و سرکوبگران و اعدامچیان و تبلیغاتچیها و چاپلوسان دستآموزم میکنم. مبارک!
من از بالای سر قرون وسطی دستم را دراز میکنم و تکنولوژی مدرن حفظ خودم را خرید و وارد میکنم. مبارک!
زندگی مردم میمیرد. به درک!
من به بمب میرسم. مبارک!
اعتیاد و فساد، بیداد میکند؟ به درک!
گرانی کمر مردم را تا میکند. به درک!
یأس، مثل گرگی در نوک کوه نگاهها پوزار میکشد. به درک!
بیلان خودکشی رکورد میشکند. به درک!
کودک آزاری، بیماری اجتماعی میشود. به درک!
اعتماد، زیر پاها پرپر و له میشود. به درک!
فرزندکشی، باب میشود. به درک!
پسر، پدر را بر شاخهٴ درخت حیاط دار میزند. به درک!
پدر، از ترس تجاوز پاسداران به دخترکش، وجود معصوم و پاک را با کوبیدن آجر بر سرش، میکشد. به درک!
کارگران از دو تا ده ماه حقوق نمیگیرند. به درک!
حقوق زنان سرپرست خانواده، نصف حقوق مردان است! به درک! (دندشان نرم! میخواستند زن نشوند!)
سرانهٴ مطالعه برای هر ایرانی شش دقیقه است. به درک! (خاک بر سر اروپاییها که سرانهٴ مطالعهشان 48دقیقه است!)
دختر کوچولوی پنج ساله، کارگر ساختمان است و بلوک و آجر و سیمان حمل میکند. به درک!
بیپناهان و بیچیزان در کارتن میخوابند و از سرما و گرسنگی یخ میزنند و میمیرند. به درک!
... ... ... ... ... ... ... ... ... ! به درک!
***
من دندان همهٴ این «به درک» ها را کشیدهام. من میخواهم به بمب برسم. پس مبارک!
من مالیات و درآمد خالص و ناخالص و ثروت عظیم مملکت را خرج زندانها و دوستاقبانها و جارچیان و ملازمان و سرکوبگران و اعدامچیان و تبلیغاتچیها و چاپلوسان دستآموزم میکنم. مبارک!
من از بالای سر قرون وسطی دستم را دراز میکنم و تکنولوژی مدرن حفظ خودم را خرید و وارد میکنم. مبارک!
زندگی مردم میمیرد. به درک!
من به بمب میرسم. مبارک!