خامنهای در اظهارات 21اسفند خود، بهخاطر قرار گرفتن آخوند 83 ساله، یزدی، بر کرسی ریاست خبرگان ارتجاع، ابراز آرامش و رضایت کرد و آن را «انتخاب مناسب» خواند. او با این عبارت، در واقع سیلی پایانی یک زورآزمایی طولانی بر سر ریاست این نهاد مهم حکومتی را بر بناگوش رفسنجانی نواخت. او که در برابر اعضای خبرگان ارتجاع ظاهر شده بود، مدعی شد که این انتخاب «با متانت کامل و بدون این حرفها و چیزهایی که معمولاً در جلسات یارگیری و انتخاباتی پیش میآید» صورت گرفته است. البته آخوندهای حاضر در دلشان به این ادعا میخندیدند، چرا که آنها در جریان جنگ چندینماهه خبرگان میان خامنهای و رفسنجانی بودند، آنها در آخرین صحنهٴ آن شرکت داشتند و میدانستند که دو طرف برای قبضهٴ کرسی ریاست خبرگان، چه کشمکشها و بهقول خودش «یارگیریهایی» کردهاند. آنگونه که روزنامههای باند رفسنجانی نوشتهاند، سفر آخوند موحدی کرمانی به قم روز قبل از رأیگیری و تکاپوی آخوند احمد خاتمی در جلسه 19اسفند خبرگان، از جملهٴ این «یارگیریهای» باندی است. روزنامه حکومتی اعتماد در روز 21اسفند در این مورد نوشته است: «احمد خاتمی چند مرتبه از صندلی بلند میشود و با یزدی گفتگو میکند؛ گفتوگویی که خیلیها در آن لحظه ساده از کنارش گذشتند». جالب این جاست که رد پای استفاده از یک آخوند پیر، بیمار و عاجز بهعنوان دکور ریاست، در اظهارات خود خامنهای هم آشکار است. آنجا که وقتی از قرار گرفتن یزدی در ریاست خبرگان ابراز رضایت میکند، بلافاصله میگوید: «انشاءالله که ایشان از لحاظ مزاجی و آمادگیهای گوناگون، خداوند کمکشان کند و بتوانند به وظایفشان عمل کنند».
روزنامههای باند خامنهای شکست رفسنجانی را جشن گرفتند. با تیترها و عبارتهایی مانند: «بزنگاه»، «محک دوباره»، «یک باخت دیگر»، «واقعیت عبرتآموز»، «ظرفیتهای منفی هاشمی»، «نگاه مطلوبی بههاشمی رفسنجانی نیست» و «پیام دلسوزانه مجلس خبرگان».
روزنامههای باند رفسنجانی به توجیه ناکامی او پرداختند. با تیترها و عباراتی مانند: «چرا هاشمی آمد؟»، «احساس تکلیف و وظیفه»، «آبروی خود را گذاشتند»، «نوعی شکست، تعبیر غلط اصولگرایان»، «ایستادن تمام قد در برابر خطر تندروی»، «تغییر جایگاه حقوقی تاثیری در میزان اثرگذاری ایشان نخواهد داشت».
روزنامههای باند خامنهای شکست رفسنجانی را جشن گرفتند. با تیترها و عبارتهایی مانند: «بزنگاه»، «محک دوباره»، «یک باخت دیگر»، «واقعیت عبرتآموز»، «ظرفیتهای منفی هاشمی»، «نگاه مطلوبی بههاشمی رفسنجانی نیست» و «پیام دلسوزانه مجلس خبرگان».
روزنامههای باند رفسنجانی به توجیه ناکامی او پرداختند. با تیترها و عباراتی مانند: «چرا هاشمی آمد؟»، «احساس تکلیف و وظیفه»، «آبروی خود را گذاشتند»، «نوعی شکست، تعبیر غلط اصولگرایان»، «ایستادن تمام قد در برابر خطر تندروی»، «تغییر جایگاه حقوقی تاثیری در میزان اثرگذاری ایشان نخواهد داشت».
ناکامی رفسنجانی از بهدست گرفتن هژمونی خبرگان ارتجاع و پیامدهای آن در میان دو باند چند واقعیت مهم را آشکار میکند:
1ـ جنگ چندین ماهه بر سر تصاحب کرسی ریاست خبرگان ارتجاع میان باند خامنهای و رفسنجانی نشاندهندهٴ نیاز بسیار شدید هر دو باند بهقبضه کردن هژمونی این نهاد حکومتی است. نیاز باند رفسنجانی برای پیشبرد نقشهٴ مسیر خود در راستای خوراندن زهر به ولیفقیه ارتجاع و نیاز باند خامنهای در راستای ادامه جادهٴ انقباض هرچه بیشتر نظام ولایتفقیه است. حفظ ظرفیتهای کسب بمب اتمی، گسترش اقدامات جنگافروزانه در منطقه و حذف و تصفیهٴ باندی پس از عبور مفروض از گردنهٴ تحریمها از الزامات انقباض رژیم است.
2ـ کشمکش طولانی که روزنامه حکومتی ابتکار در تیتر خود آن را «ماراتن انتخاب رئیس خبرگان» نامیده نشان میدهد که هر دو باند برای قبضهٴ کردن هژمونی خبرگان آخوندی بسیج بسیار گستردهیی کرده بودند.
3ـ رفسنجانی گرچه در این رویارویی از خامنهای شکست خورده، اما کسی است که با 24رأی در خبرگان آخوندی، توانسته است نمودی از شقه را در عمق نظام یعنی در مهمترین دستگاه حکومتی محقق کند. روشن است که نام نویسی علنی و آشکار یک سوم اعضای خبرگان در صف باند رفسنجانی و پشت سر او بیانگر همین برش یا بیش از آن در سایر نهادها و دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم هم هست. این واقعیت توسط محمد هاشمی، رئیس دفتر رفسنجانی در روزنامه حکومتی آرمان چنین بیان شده است: «نکته مهم این است که ترکیب خبرگان همان ترکیب قبلی بود اما تغییر قابلتوجهی در آرایی که اینبار به صندوقها ریخته شد، پدید آمد».
صادق زیباکلام، یک مهرهٴ دیگر باند رفسنجانی در همین روزنامه آرمان تحت عنوان «چرا هاشمی آمد؟!»، دلیل به صحنه آمدن رفسنجانی را چنین توضیح داده است: «اصولگرایان به نادرستی این مورد را نوعی شکست تحلیل میکنند. اما هاشمی مدتهاست که به این جمعبندی رسیده که خطر تندروی فضای سیاسی کشور را تهدید میکند. ایشان وظیفه و تکلیف خود میدانستند که تمامقد در برابر این موضوع ایستادگی کنند». منظور او از تندروی مسیر باند خامنهای است و منظورش از ایستادن در برابر آن، ضرورت ادامه جنگ باندی برای پیشبرد مسیر زهرخوران همهٴ جانبهٴ نظام است.
بنابراین پاسخ به این سؤال که ناکامی رفسنجانی در تکیه زدن بر مسند ریاست خبرگان چه معنایی دارد، در دو جمله خلاصه میشود: چشمانداز انقباض هرچه بیشتر نظام ولایت و آشکار شدن و نهادینه شدن شقه و صفبندی در اعماق موجودیت رژیم، امری که نشان میدهد رژیم آخوندی در سراشیبی پایانی عمرش شتاب گرفته و روز فرود آمدن ضربه نهایی توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران هرچه نزدیکتر میشود.
1ـ جنگ چندین ماهه بر سر تصاحب کرسی ریاست خبرگان ارتجاع میان باند خامنهای و رفسنجانی نشاندهندهٴ نیاز بسیار شدید هر دو باند بهقبضه کردن هژمونی این نهاد حکومتی است. نیاز باند رفسنجانی برای پیشبرد نقشهٴ مسیر خود در راستای خوراندن زهر به ولیفقیه ارتجاع و نیاز باند خامنهای در راستای ادامه جادهٴ انقباض هرچه بیشتر نظام ولایتفقیه است. حفظ ظرفیتهای کسب بمب اتمی، گسترش اقدامات جنگافروزانه در منطقه و حذف و تصفیهٴ باندی پس از عبور مفروض از گردنهٴ تحریمها از الزامات انقباض رژیم است.
2ـ کشمکش طولانی که روزنامه حکومتی ابتکار در تیتر خود آن را «ماراتن انتخاب رئیس خبرگان» نامیده نشان میدهد که هر دو باند برای قبضهٴ کردن هژمونی خبرگان آخوندی بسیج بسیار گستردهیی کرده بودند.
3ـ رفسنجانی گرچه در این رویارویی از خامنهای شکست خورده، اما کسی است که با 24رأی در خبرگان آخوندی، توانسته است نمودی از شقه را در عمق نظام یعنی در مهمترین دستگاه حکومتی محقق کند. روشن است که نام نویسی علنی و آشکار یک سوم اعضای خبرگان در صف باند رفسنجانی و پشت سر او بیانگر همین برش یا بیش از آن در سایر نهادها و دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی رژیم هم هست. این واقعیت توسط محمد هاشمی، رئیس دفتر رفسنجانی در روزنامه حکومتی آرمان چنین بیان شده است: «نکته مهم این است که ترکیب خبرگان همان ترکیب قبلی بود اما تغییر قابلتوجهی در آرایی که اینبار به صندوقها ریخته شد، پدید آمد».
صادق زیباکلام، یک مهرهٴ دیگر باند رفسنجانی در همین روزنامه آرمان تحت عنوان «چرا هاشمی آمد؟!»، دلیل به صحنه آمدن رفسنجانی را چنین توضیح داده است: «اصولگرایان به نادرستی این مورد را نوعی شکست تحلیل میکنند. اما هاشمی مدتهاست که به این جمعبندی رسیده که خطر تندروی فضای سیاسی کشور را تهدید میکند. ایشان وظیفه و تکلیف خود میدانستند که تمامقد در برابر این موضوع ایستادگی کنند». منظور او از تندروی مسیر باند خامنهای است و منظورش از ایستادن در برابر آن، ضرورت ادامه جنگ باندی برای پیشبرد مسیر زهرخوران همهٴ جانبهٴ نظام است.
بنابراین پاسخ به این سؤال که ناکامی رفسنجانی در تکیه زدن بر مسند ریاست خبرگان چه معنایی دارد، در دو جمله خلاصه میشود: چشمانداز انقباض هرچه بیشتر نظام ولایت و آشکار شدن و نهادینه شدن شقه و صفبندی در اعماق موجودیت رژیم، امری که نشان میدهد رژیم آخوندی در سراشیبی پایانی عمرش شتاب گرفته و روز فرود آمدن ضربه نهایی توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران هرچه نزدیکتر میشود.