با تخریب روستاها، موج مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها و متورم شدن آلونک نشینهای شهرها شتاب بیشتری گرفته است در سرشماری سال 1390 مشخص شده که از حدود 74 میلیون نفر کل جمعیت، ترکیب جمعیت به 71 درصد شهرنشین و 29درصد روستایی رسیده است.
بر اساس آمارهای رژیم در دهه هشتاد، نرخ رشد جمعیت روستایی به منهای ۰.۴۴ رسیده است که نشان میدهد جمعیت روستاها با کاهش همراه بوده است.
کارشناسان علت خالی شدن روستاها و مهاجرت فزایندهٴ روستاییان به شهرها را به علل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ربط میدهند که در این بین، دلایل اقتصادی مانند بیکاری و تفاوت سطح درآمد بین روستاییان و شهرنشینان در صدر این عوامل قرار دارد.
به گزارش مرکز آمار رژیم بین سالهای 1375 تا 1385 8 میلیون و 300هزار نفر از روستاها، به مقصد حاشیه نشینها و آلونک نشینها مهاجرت کردهاند که دلیل عمده آن پایین آمدن متوسط درآمد سالانه و مشکل کمبود آب و خاک بوده است.
معاون وزیر بهداشت دولت آخوند حسن روحانی از جمله عوامل توسعهی حاشیه نشینی در ایران را نبود تعادل میان جوامع روستایی و شهری، توسعه نامتوازن ساختارهای اقتصادی، مقابله با معلولها بهجای علتها، توسعهی شکاف طبقاتی میان شهر و روستا دانسته و گفته است: ”علاوه بر هشت میلیون نفر جمعیت حاشیهنشین کشور، 23 میلیون نفر از جمعیت روستایی، عشایر و شهرهای زیر بیست هزار نفر جمعیت در وضعیتی مناسب بهسر نمیبرند“.
بر اساس گزارش 3سال پیش سازمان جهانی خواربار و کشاوری (فائو) از مساحت زمینهای کشاورزی ایران کاسته شده و مشکل کمبود زمین برای روستاییان بغرنج شده است.
گزارشها حاکی است که 65 درصد از روستاهای یزد تخلیه شدهاند و300 روستا در حاشیه هامون تخلیه شده و مهاجرت گسترده روستاییان اطراف دریاچه خشک شده ارومیه نیز آغاز شده است. پیشبینی میشود که بسیاری از اینروستاها از سکنه خالی شوند و ساکنان آنان به حاشیه نشینان شهرها میپیوندند.
مشکل کمبود آب نیز مشکلات روستاییان و کشاورزان روستایی را مضاعف کرده است و در ماههای اخیر خبرهای بسیاری درباره بحران آب کشاورزی و آشامیدنی در روستاهای ایران و آبرسانی با تانکر به روستاها منتشر شدهاست. بر اساس گزارش مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب رژیم، آب حدود 6هزار روستای ایران با تانکر تأمین میشود.
هماکنون بسیاری از روستاهای استان سمنان از جمله روستاهای شاهرود با مشکل کم آبی و یا بیآبی مواجه هستند
در موارد متعدد، روستاییانی که با بحران آب دست به گریبان هستند، همچون روستاهای حاشیهٴ زایندهرود در استان اصفهان و استان چهار محل و بختیاری، دست به حرکتهای اعتراضی زده و با مأموران سرکوبگر رژیم درگیر شدهاند. در سفر اخیر آخوند روحانی به استان چهار محال، مردم پیدرپی با فریادهای اعتراض خود سخنرانی او را قطع میکردند و با پلاکاردهایی که در دست داشتند، خشم و ناراحتی خود را از به یغما بردن آب زاینده رود که بهطور آبا و اجدادی متعلق به آنها بوده، توسط سپاه پاسداران را به رخ روحانی میکشیدند.
در نمونهٴ دیگر جمعی از روستاییان شهرستان خدابنده در استان زنجان ماه گذشته، در اعتراض به سیاستهای ضدمردمی رژیم و در اعتراض به کمبود آب آشامیدنی در برابر دفتر فرمانداری رژیم تجمع کردند و با سر دادن شعار ”آب حق مسلم ماست“ و طعنه به سیاست ضدمردمی رژیم و شعار رژیم ساخته ”انرژی هستهیی حق مسلم ماست“ خشم خود را ابرازکردند و با مأموران سرکوبگر درگیر شدند.
این موارد در سراسر کشور، هم در مناطق روستایی و هم در شهرها، با تشدید بحران بیآبی رو به افزایش و حادتر شدن است.
اما خطرناکتر از این، چیزی است که زیر پوست حاشیهٴ سیاه و متورم شهرها جریان دارد. روستاییان گرسنه بیکار و فقر زدهیی که در حال حاضر در حاشیهٴ شهرها تلنبار میشوند، همان انبار دینامیت و ذخیرهٴ انفجاری جامعه ایران است. نیروی اصلی ارتش بیکاران و ارتش گرسنگان که خواب حاکمان را آشفته و انباشته از خشم و نفرت آمادهٴ تهاجم به کاخ ستمکاران عمامهدار است، در همین حاشیهٴ شهرها نهفته است. این حاشیهٴ داغ و متورم زود یا دیر و چه بسا بسیار زود، منفجر خواهد شد.
بر اساس آمارهای رژیم در دهه هشتاد، نرخ رشد جمعیت روستایی به منهای ۰.۴۴ رسیده است که نشان میدهد جمعیت روستاها با کاهش همراه بوده است.
کارشناسان علت خالی شدن روستاها و مهاجرت فزایندهٴ روستاییان به شهرها را به علل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ربط میدهند که در این بین، دلایل اقتصادی مانند بیکاری و تفاوت سطح درآمد بین روستاییان و شهرنشینان در صدر این عوامل قرار دارد.
به گزارش مرکز آمار رژیم بین سالهای 1375 تا 1385 8 میلیون و 300هزار نفر از روستاها، به مقصد حاشیه نشینها و آلونک نشینها مهاجرت کردهاند که دلیل عمده آن پایین آمدن متوسط درآمد سالانه و مشکل کمبود آب و خاک بوده است.
معاون وزیر بهداشت دولت آخوند حسن روحانی از جمله عوامل توسعهی حاشیه نشینی در ایران را نبود تعادل میان جوامع روستایی و شهری، توسعه نامتوازن ساختارهای اقتصادی، مقابله با معلولها بهجای علتها، توسعهی شکاف طبقاتی میان شهر و روستا دانسته و گفته است: ”علاوه بر هشت میلیون نفر جمعیت حاشیهنشین کشور، 23 میلیون نفر از جمعیت روستایی، عشایر و شهرهای زیر بیست هزار نفر جمعیت در وضعیتی مناسب بهسر نمیبرند“.
بر اساس گزارش 3سال پیش سازمان جهانی خواربار و کشاوری (فائو) از مساحت زمینهای کشاورزی ایران کاسته شده و مشکل کمبود زمین برای روستاییان بغرنج شده است.
گزارشها حاکی است که 65 درصد از روستاهای یزد تخلیه شدهاند و300 روستا در حاشیه هامون تخلیه شده و مهاجرت گسترده روستاییان اطراف دریاچه خشک شده ارومیه نیز آغاز شده است. پیشبینی میشود که بسیاری از اینروستاها از سکنه خالی شوند و ساکنان آنان به حاشیه نشینان شهرها میپیوندند.
مشکل کمبود آب نیز مشکلات روستاییان و کشاورزان روستایی را مضاعف کرده است و در ماههای اخیر خبرهای بسیاری درباره بحران آب کشاورزی و آشامیدنی در روستاهای ایران و آبرسانی با تانکر به روستاها منتشر شدهاست. بر اساس گزارش مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب رژیم، آب حدود 6هزار روستای ایران با تانکر تأمین میشود.
هماکنون بسیاری از روستاهای استان سمنان از جمله روستاهای شاهرود با مشکل کم آبی و یا بیآبی مواجه هستند
در موارد متعدد، روستاییانی که با بحران آب دست به گریبان هستند، همچون روستاهای حاشیهٴ زایندهرود در استان اصفهان و استان چهار محل و بختیاری، دست به حرکتهای اعتراضی زده و با مأموران سرکوبگر رژیم درگیر شدهاند. در سفر اخیر آخوند روحانی به استان چهار محال، مردم پیدرپی با فریادهای اعتراض خود سخنرانی او را قطع میکردند و با پلاکاردهایی که در دست داشتند، خشم و ناراحتی خود را از به یغما بردن آب زاینده رود که بهطور آبا و اجدادی متعلق به آنها بوده، توسط سپاه پاسداران را به رخ روحانی میکشیدند.
در نمونهٴ دیگر جمعی از روستاییان شهرستان خدابنده در استان زنجان ماه گذشته، در اعتراض به سیاستهای ضدمردمی رژیم و در اعتراض به کمبود آب آشامیدنی در برابر دفتر فرمانداری رژیم تجمع کردند و با سر دادن شعار ”آب حق مسلم ماست“ و طعنه به سیاست ضدمردمی رژیم و شعار رژیم ساخته ”انرژی هستهیی حق مسلم ماست“ خشم خود را ابرازکردند و با مأموران سرکوبگر درگیر شدند.
این موارد در سراسر کشور، هم در مناطق روستایی و هم در شهرها، با تشدید بحران بیآبی رو به افزایش و حادتر شدن است.
اما خطرناکتر از این، چیزی است که زیر پوست حاشیهٴ سیاه و متورم شهرها جریان دارد. روستاییان گرسنه بیکار و فقر زدهیی که در حال حاضر در حاشیهٴ شهرها تلنبار میشوند، همان انبار دینامیت و ذخیرهٴ انفجاری جامعه ایران است. نیروی اصلی ارتش بیکاران و ارتش گرسنگان که خواب حاکمان را آشفته و انباشته از خشم و نفرت آمادهٴ تهاجم به کاخ ستمکاران عمامهدار است، در همین حاشیهٴ شهرها نهفته است. این حاشیهٴ داغ و متورم زود یا دیر و چه بسا بسیار زود، منفجر خواهد شد.