مجری: حرفهایی که اخیراً خامنهای در دیدار با سران و مقامات رژیمش زد، بار دیگر نشان داد که مسألهٴ برجام، چالش روزافزون حکومت آخوندی است. در همین رابطه، نخست قسمتهایی از حرفهای خامنهای را میشنویم و بعد من سؤالم را مطرح میکنم.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «ما پیش ـ پرداختهایمان را انجام دادیم. ما 20درصد را تعطیل کردیم، فردو را تقریباً تعطیل کردیم، اراک را تعطیل کردیم. اینها پیش ـ پرداختهای ما بود. حالا باز توقع دارند.
من اینجا عرض میکنم ـ اگر آقای دکتر صالحی حضور دارند ـ این توقعاتی که آنها در زمینه الیاف کربن که در سانتریفیوژها بهکار میرود و یا توقعاتی که در اندازهگیری آن 300 کیلو دارند، این توقعات را مطلقاً قبول نکنید و زیر بار نروید».
مجری: آقای توحیدی! آیا خامنهای در فکر برهم زدن برجام است؟ چون در همین صحبتهایی که اخیراً کرد، به این مسأله نزدیک شد. یک گویندهٴ تلویزیون رژیم هم، از حرفهای خامنهای اینطوری نقل کرد: «خوشبختانه، قابلیت بازگشت به وضع قبلی حفظ شده و ما میتوانیم در شرایطی که لازم بدانیم، با سانتریفوژهای نسل جدید، در کمتر از یکسال و نیم، به صدهزار تن دستیابیم. بنابراین، طرف مقابل خیال نکند که دست ما بسته است».
با توجه به این حرفها، آیا خامنهای در فکر برهم زدن برجام است؟
محمدعلی توحیدی: خامنهای بیست و چهار ساعته، در بیداری و در خواب، حتماً در فکر برهم زدن برجام است. بهخاطر اینکه غنیسازی و اتمی را که تضمین بقای نظامش بوده، از دست داده است. در نتیجه، این رؤیا و این خیال، دست یافتنی نیست. البته این در عمل، اجرایی و عملی نیست؛ به این دلیل عملی نیست که آن چیزهایی را که از دست داده، هرگز نمیتواند برگرداند. مهمتر از همهٴ اینها از نظر سیاسی، واگشت خامنهای در مسیری است که خودش به اجبار شروع کرد و به آن تن داده است.
خامنهای در سخنرانی چند وقت پیش، تعریف کرد که «گسلهایی که ما با آنها مواجه هستیم ـ از جمله گسلهای جناحی و اجتماعی و قومی ـ ، این گسلها، برای ما به زلزله تبدیل میشود» . بنابراین، قطعاً به فکر این چیزها است؛ منتها در توانش نیست و قدرتش را ندارد.
مجری: خامنهای در قسمتی دیگر از همین حرفها، به پایبندی به برجام اشاره میکند؛ ولی باز هم همانجا میگوید که ما این توافق را به آتش میکشیم. این قسمت را هم با هم میشنویم.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «ما البته برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ این را همه بدانند. لیکن اگر طرف مقابل نقض کند ـ که الآن کسانی که نامزد ریاستجمهوری آمریکا هستند، دارند تهدید میکنند که اگر ما بیاییم، پاره میکنیم ـ ، ما آتش میزنیم».
مجری: با وجود اجبار خامنهای به تندادن به برجام، هنوز هم از آتش زدن برجام صحبت میکند. آیا این به نعل و به میخ زدن، به بسیجیها ربط دارد یا به رابطهیی که میخواهد با همان قدرتها ایجاد کند؟
محمدعلی توحیدی: علت اصلی بحثهایی که خامنهای راه میاندازد و علیه برجام صحبت میکند ـ به قول شما به نعل و به میخ میزند ـ به این خاطر است که میخواهد صورت مسألهٴ اصلی را که بعد از زهر اتمی، گریبان خودش و رژیم را گرفته، از صحنه دور کند. صورت مسأله چیست؟ حسابرسی از شخص خامنهای بر سر برنامه اتمی است؛ چه قبل از برجام و چه بعد از برجام.
کل این برنامه شوم و حقیقتاً ضدایرانی و ضدانسانی ـ از هر لحاظ ـ یک مسئول دارد بهنام خامنهای که مرتب در سخنرانیهایش، گرد و خاک راه میاندازد تا این صورت مسأله را گم کند. بوقهای تبلیغاتی لابی و دلال رژیم و تلویزیونهای فارسی زبانی که در جهت مشخصی کار میکنند هم تا میتوانند خاک در چشم مردم میپاشند. بحثهای مختلفی سر برنامه اتمی میشود که البته بسیاری از آنها زائد است، چرا که همهچیز تعیینتکلیف شده است؛ ولی بحث بر سر این است که مسئول کی بود؟ این است صورت مسألهای که باید به جامعه ایران منتقل شود. حالا خامنهای فقط برای گم کردن صورت مسألهٴ اصلی ـ یعنی حسابرسی از شخص خودش، بهخاطر این برنامه شوم ـ گرد و خاک راه میاندازد.
مجری: با توجه به عواقب و خطراتی که برجام برای خامنهای دارد، چرا تن به برجام داد؟ آیا فکر این را نمیکرد؟
محمدعلی توحیدی: باید پرسید که: چرا خمینی ـ به قول خودش ـ زهر بدتر از مرگ را در پایان جنگ هشت ساله و در آن آتشبس سر کشید؟ چرا همین خامنهای در سال 92 به برنده شدن آخوند روحانی در مقابل کاندیدای خودش ـ سعید جلیلی ـ تن داد؟ در حالی که اختلاف آرای آنها خیلی کم بود و خامنهای میتوانست به دور دوم موکول کند. کما اینکه همین خامنهای، هشت سال قبل از آن ـ در سال 84 ـ وقتی رفسنجانی در دور اول برنده شد و رأیش بیشتر از احمدینژاد و کروبی بود، در دور دوم هم آن کسانی که کنار میرفتند، طرفدار رفسنجانی میشدند و نه احمدینژاد، ولی خامنهای احمدینژاد را از صندوقهای دور دوم بیرون آورد. همه هم حیرتزده شدند. چرا خامنهای آن موقع این کار را کرد و سال 92 نکرد؟
در شرایط کنونی باید به تفاوت وضعیت خامنهای و رژیم در سال 92 با سال 84 توجه داشت. سال 84 چه سالی بود؟ سالی که ثمرات جنگ در عراق، خلعسلاح مجاهدین و ثمرهٴ جنگ در افغانستان، در کیسه خامنهای ریخته بود؛ پولهای نفت هم سرازیر شد و خامنهای بهسادگی دست به تقلب زد و رفسنجانی را با آن همه شناختهشدگیاش، حذف کرد و احمدینژاد را که آن موقع یک شهردار گمنامی بود ـ بهرغم آرای کمتر ـ از صندوقها بیرون کشید.
پس، ترس است که خامنهای را ناگزیر به پذیرش برجام کرده است. از ترس قیام، از ترس شقه درون نظامش، شقهای که در انتخابات بروز پیدا کرده است. کما اینکه در سال 88 این اتفاق افتاد و بلافاصله جنگ و جدال «رأی من کو؟» و تظاهرات ناشی از آن، بلافاصله به شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه» میکشد و نظامش را ـ به قول خامنهای ـ به پرتگاه میبرد. این ترس باعث میشود که به برجام تن بدهد؛ ترس از قیام و خیزش.
خامنهای در دولت دهم، در شرایطی که هنوز احمدینژاد حاکم بود، سراغ آمریکاییها رفته است. البته خودش میگفت که از عمان، یکی از محترمین منطقه سراغ ما آمد؛ ـ که اخیراً مطبوعات آمریکا فاش کردند که برعکس، این خامنهای بوده که فردی را از عمان سراغ آمریکا فرستاده و پیشنهاد داده است ـ . خامنهای در این زمینه، بهوضوح دروغ سر هم میکند و نصف حقیقت را میگوید. اینکه خودش سراغ آمریکا رفته را نمیگوید.
علت تندادن خامنهای به برجام، این است که یک برنامهیی با این همه خسارات، با شکست مواجه شده است، با خطر قیام، خیزش و خروش مردم مواجه شده است. این همه، در شرایطی است که مقاومتی هم در مقابلش است. مقاومتی که اعتلا پیدا کرده و خطر موجودیت دستگاه خامنهای را تهدید میکند. به این خاطر است که به برجام رو آورده است.
مجری: حالا که برای کاهش همین خطرهایی که شما اشاره کردید، به برجام و حرفهای رفسنجانی و روحانی تن داده است، چرا باز برجام را مطرح میکند؟ چرا در صحبتهایش این موضوع را اینقدر تکرار میکند؟
محمدعلی توحیدی: به این خاطر که بهرغم تندادن به برجام، آن خطرها و آن مشکلات، کماکان برایش وجود دارند. نه تنها وجود دارند، بلکه در پسابرجام، تشدید هم شدهاند. اگر به مجموعه سخنرانیهای خامنهای دقت کنید، همهٴ مشکلاتی که از آنها صحبت میکند، همین است. با طلبکاری و گرد و خاک علیه باند رقیب، میگوید که «پولی که به ما برنگشته، پولمان همچنان در آمریکا بلوکه است، از رفت و آمدها هیچ نتیجهیی نگرفتیم» ؛ ولی درد اصلی و مشکل اصلیاش، آن نارضایتیهایی است که اجتماعی شده است؛ آن زمینههای خیزش و زلزله و گسلهایی که از آنها میترسید و از همه مهمتر، پیشرفت و اعتلای مقاومتی که میخواست نابودش کند. حالا این شرایط انقلابی حاکم بر جامعه، همان وحشت را بر او مستولی کرده است.
چالش و مشکلات برای خامنهای، کماکان روی میزش است و چیزی کاهش پیدا نکرده است. حول این چالش، بحران در درون رژیم هم ادامه پیدا میکند. در صورتی بحران فروکش میکرد که بعد از تندادن به برجام، این مسائل و آن خطری که بهاصطلاح باعث رو آوردنش به برجام شده بود، کاهش پیدا میکرد. ولی مسأله به قوت خودش باقیست و تشدید شده است و در نتیجه، چالش هم ادامه دارد.
مجری: اگر بخواهیم در یک کلام، این بنبست و مشکل را بررسی کنیم، آیا میتوان گفت که برجام نتوانسته هیچ مشکلی را از بحران اقتصادی که پیشبینی میکردند، حل بکند؟
محمدعلی توحیدی: این یک واقعیتِ بسیار واضح و سرسخت است که بعد از برجام ـ همچنان که خیلیها پیشبینی میکردند ـ هیچ مشکلی از اقتصاد بیمار و ساختار فاسد این اقتصاد در ایران و آنچه که رژیم کارگردانی کرده، حل نشده و نمیشود. به نظر من اگر بخواهیم این مشکل را در یک کلام خلاصه کنیم، در مشکل اقتصادی نیست، بلکه در مشکل سیاسی است. این رژیم در میان بحرانهایی که با آنها مواجه است ـ از جمله بحران اقتصادی ـ نیازمند یک برونرفت سیاسی است.
مجری: آیا رژیم با یک بحران همهجانبهٴ قفل شدن مواجه نیست؟
محمدعلی توحیدی: از نظر رژیم، کاش که فقط قفل باشد. اگر قفل باشد، حداقل، خامنهای کسی نیست که از آن ناراحت باشد. اتفاقاً استقبال میکند؛ چون انقباض و قفل جامعه و سیاست، تنها چیزی است که میتواند با آن، دوام حکومتش را تضمین کند. از قضا قفل نیست، اما رژیم خودش را با افرادی مثل جنتی قفل کرده است؛ یک قفل 90ساله از کار افتاده را به دستگاه خودش زده است!
در ایرانی که در آن یک مقاومت انقلابی وجود دارد، انسداد نیست. از قضا اوضاع طبق خواست خامنهای و سیاست انقباضی او، قفل نمانده، بلکه وضعیت جوشان است، مقاومت انقلابی اثرگذار است، نیروهای انقلابی، نیروهایی که خواستار سرنگونی این رژیم هستند، در داخل و خارج کشور فعال و اثرگذار هستند. خامنهای هم از همین وحشت دارد.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «ما پیش ـ پرداختهایمان را انجام دادیم. ما 20درصد را تعطیل کردیم، فردو را تقریباً تعطیل کردیم، اراک را تعطیل کردیم. اینها پیش ـ پرداختهای ما بود. حالا باز توقع دارند.
من اینجا عرض میکنم ـ اگر آقای دکتر صالحی حضور دارند ـ این توقعاتی که آنها در زمینه الیاف کربن که در سانتریفیوژها بهکار میرود و یا توقعاتی که در اندازهگیری آن 300 کیلو دارند، این توقعات را مطلقاً قبول نکنید و زیر بار نروید».
مجری: آقای توحیدی! آیا خامنهای در فکر برهم زدن برجام است؟ چون در همین صحبتهایی که اخیراً کرد، به این مسأله نزدیک شد. یک گویندهٴ تلویزیون رژیم هم، از حرفهای خامنهای اینطوری نقل کرد: «خوشبختانه، قابلیت بازگشت به وضع قبلی حفظ شده و ما میتوانیم در شرایطی که لازم بدانیم، با سانتریفوژهای نسل جدید، در کمتر از یکسال و نیم، به صدهزار تن دستیابیم. بنابراین، طرف مقابل خیال نکند که دست ما بسته است».
با توجه به این حرفها، آیا خامنهای در فکر برهم زدن برجام است؟
محمدعلی توحیدی: خامنهای بیست و چهار ساعته، در بیداری و در خواب، حتماً در فکر برهم زدن برجام است. بهخاطر اینکه غنیسازی و اتمی را که تضمین بقای نظامش بوده، از دست داده است. در نتیجه، این رؤیا و این خیال، دست یافتنی نیست. البته این در عمل، اجرایی و عملی نیست؛ به این دلیل عملی نیست که آن چیزهایی را که از دست داده، هرگز نمیتواند برگرداند. مهمتر از همهٴ اینها از نظر سیاسی، واگشت خامنهای در مسیری است که خودش به اجبار شروع کرد و به آن تن داده است.
خامنهای در سخنرانی چند وقت پیش، تعریف کرد که «گسلهایی که ما با آنها مواجه هستیم ـ از جمله گسلهای جناحی و اجتماعی و قومی ـ ، این گسلها، برای ما به زلزله تبدیل میشود» . بنابراین، قطعاً به فکر این چیزها است؛ منتها در توانش نیست و قدرتش را ندارد.
مجری: خامنهای در قسمتی دیگر از همین حرفها، به پایبندی به برجام اشاره میکند؛ ولی باز هم همانجا میگوید که ما این توافق را به آتش میکشیم. این قسمت را هم با هم میشنویم.
تلویزیون رژیم، خامنهای: «ما البته برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ این را همه بدانند. لیکن اگر طرف مقابل نقض کند ـ که الآن کسانی که نامزد ریاستجمهوری آمریکا هستند، دارند تهدید میکنند که اگر ما بیاییم، پاره میکنیم ـ ، ما آتش میزنیم».
مجری: با وجود اجبار خامنهای به تندادن به برجام، هنوز هم از آتش زدن برجام صحبت میکند. آیا این به نعل و به میخ زدن، به بسیجیها ربط دارد یا به رابطهیی که میخواهد با همان قدرتها ایجاد کند؟
محمدعلی توحیدی: علت اصلی بحثهایی که خامنهای راه میاندازد و علیه برجام صحبت میکند ـ به قول شما به نعل و به میخ میزند ـ به این خاطر است که میخواهد صورت مسألهٴ اصلی را که بعد از زهر اتمی، گریبان خودش و رژیم را گرفته، از صحنه دور کند. صورت مسأله چیست؟ حسابرسی از شخص خامنهای بر سر برنامه اتمی است؛ چه قبل از برجام و چه بعد از برجام.
کل این برنامه شوم و حقیقتاً ضدایرانی و ضدانسانی ـ از هر لحاظ ـ یک مسئول دارد بهنام خامنهای که مرتب در سخنرانیهایش، گرد و خاک راه میاندازد تا این صورت مسأله را گم کند. بوقهای تبلیغاتی لابی و دلال رژیم و تلویزیونهای فارسی زبانی که در جهت مشخصی کار میکنند هم تا میتوانند خاک در چشم مردم میپاشند. بحثهای مختلفی سر برنامه اتمی میشود که البته بسیاری از آنها زائد است، چرا که همهچیز تعیینتکلیف شده است؛ ولی بحث بر سر این است که مسئول کی بود؟ این است صورت مسألهای که باید به جامعه ایران منتقل شود. حالا خامنهای فقط برای گم کردن صورت مسألهٴ اصلی ـ یعنی حسابرسی از شخص خودش، بهخاطر این برنامه شوم ـ گرد و خاک راه میاندازد.
مجری: با توجه به عواقب و خطراتی که برجام برای خامنهای دارد، چرا تن به برجام داد؟ آیا فکر این را نمیکرد؟
محمدعلی توحیدی: باید پرسید که: چرا خمینی ـ به قول خودش ـ زهر بدتر از مرگ را در پایان جنگ هشت ساله و در آن آتشبس سر کشید؟ چرا همین خامنهای در سال 92 به برنده شدن آخوند روحانی در مقابل کاندیدای خودش ـ سعید جلیلی ـ تن داد؟ در حالی که اختلاف آرای آنها خیلی کم بود و خامنهای میتوانست به دور دوم موکول کند. کما اینکه همین خامنهای، هشت سال قبل از آن ـ در سال 84 ـ وقتی رفسنجانی در دور اول برنده شد و رأیش بیشتر از احمدینژاد و کروبی بود، در دور دوم هم آن کسانی که کنار میرفتند، طرفدار رفسنجانی میشدند و نه احمدینژاد، ولی خامنهای احمدینژاد را از صندوقهای دور دوم بیرون آورد. همه هم حیرتزده شدند. چرا خامنهای آن موقع این کار را کرد و سال 92 نکرد؟
در شرایط کنونی باید به تفاوت وضعیت خامنهای و رژیم در سال 92 با سال 84 توجه داشت. سال 84 چه سالی بود؟ سالی که ثمرات جنگ در عراق، خلعسلاح مجاهدین و ثمرهٴ جنگ در افغانستان، در کیسه خامنهای ریخته بود؛ پولهای نفت هم سرازیر شد و خامنهای بهسادگی دست به تقلب زد و رفسنجانی را با آن همه شناختهشدگیاش، حذف کرد و احمدینژاد را که آن موقع یک شهردار گمنامی بود ـ بهرغم آرای کمتر ـ از صندوقها بیرون کشید.
پس، ترس است که خامنهای را ناگزیر به پذیرش برجام کرده است. از ترس قیام، از ترس شقه درون نظامش، شقهای که در انتخابات بروز پیدا کرده است. کما اینکه در سال 88 این اتفاق افتاد و بلافاصله جنگ و جدال «رأی من کو؟» و تظاهرات ناشی از آن، بلافاصله به شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه» میکشد و نظامش را ـ به قول خامنهای ـ به پرتگاه میبرد. این ترس باعث میشود که به برجام تن بدهد؛ ترس از قیام و خیزش.
خامنهای در دولت دهم، در شرایطی که هنوز احمدینژاد حاکم بود، سراغ آمریکاییها رفته است. البته خودش میگفت که از عمان، یکی از محترمین منطقه سراغ ما آمد؛ ـ که اخیراً مطبوعات آمریکا فاش کردند که برعکس، این خامنهای بوده که فردی را از عمان سراغ آمریکا فرستاده و پیشنهاد داده است ـ . خامنهای در این زمینه، بهوضوح دروغ سر هم میکند و نصف حقیقت را میگوید. اینکه خودش سراغ آمریکا رفته را نمیگوید.
علت تندادن خامنهای به برجام، این است که یک برنامهیی با این همه خسارات، با شکست مواجه شده است، با خطر قیام، خیزش و خروش مردم مواجه شده است. این همه، در شرایطی است که مقاومتی هم در مقابلش است. مقاومتی که اعتلا پیدا کرده و خطر موجودیت دستگاه خامنهای را تهدید میکند. به این خاطر است که به برجام رو آورده است.
مجری: حالا که برای کاهش همین خطرهایی که شما اشاره کردید، به برجام و حرفهای رفسنجانی و روحانی تن داده است، چرا باز برجام را مطرح میکند؟ چرا در صحبتهایش این موضوع را اینقدر تکرار میکند؟
محمدعلی توحیدی: به این خاطر که بهرغم تندادن به برجام، آن خطرها و آن مشکلات، کماکان برایش وجود دارند. نه تنها وجود دارند، بلکه در پسابرجام، تشدید هم شدهاند. اگر به مجموعه سخنرانیهای خامنهای دقت کنید، همهٴ مشکلاتی که از آنها صحبت میکند، همین است. با طلبکاری و گرد و خاک علیه باند رقیب، میگوید که «پولی که به ما برنگشته، پولمان همچنان در آمریکا بلوکه است، از رفت و آمدها هیچ نتیجهیی نگرفتیم» ؛ ولی درد اصلی و مشکل اصلیاش، آن نارضایتیهایی است که اجتماعی شده است؛ آن زمینههای خیزش و زلزله و گسلهایی که از آنها میترسید و از همه مهمتر، پیشرفت و اعتلای مقاومتی که میخواست نابودش کند. حالا این شرایط انقلابی حاکم بر جامعه، همان وحشت را بر او مستولی کرده است.
چالش و مشکلات برای خامنهای، کماکان روی میزش است و چیزی کاهش پیدا نکرده است. حول این چالش، بحران در درون رژیم هم ادامه پیدا میکند. در صورتی بحران فروکش میکرد که بعد از تندادن به برجام، این مسائل و آن خطری که بهاصطلاح باعث رو آوردنش به برجام شده بود، کاهش پیدا میکرد. ولی مسأله به قوت خودش باقیست و تشدید شده است و در نتیجه، چالش هم ادامه دارد.
مجری: اگر بخواهیم در یک کلام، این بنبست و مشکل را بررسی کنیم، آیا میتوان گفت که برجام نتوانسته هیچ مشکلی را از بحران اقتصادی که پیشبینی میکردند، حل بکند؟
محمدعلی توحیدی: این یک واقعیتِ بسیار واضح و سرسخت است که بعد از برجام ـ همچنان که خیلیها پیشبینی میکردند ـ هیچ مشکلی از اقتصاد بیمار و ساختار فاسد این اقتصاد در ایران و آنچه که رژیم کارگردانی کرده، حل نشده و نمیشود. به نظر من اگر بخواهیم این مشکل را در یک کلام خلاصه کنیم، در مشکل اقتصادی نیست، بلکه در مشکل سیاسی است. این رژیم در میان بحرانهایی که با آنها مواجه است ـ از جمله بحران اقتصادی ـ نیازمند یک برونرفت سیاسی است.
مجری: آیا رژیم با یک بحران همهجانبهٴ قفل شدن مواجه نیست؟
محمدعلی توحیدی: از نظر رژیم، کاش که فقط قفل باشد. اگر قفل باشد، حداقل، خامنهای کسی نیست که از آن ناراحت باشد. اتفاقاً استقبال میکند؛ چون انقباض و قفل جامعه و سیاست، تنها چیزی است که میتواند با آن، دوام حکومتش را تضمین کند. از قضا قفل نیست، اما رژیم خودش را با افرادی مثل جنتی قفل کرده است؛ یک قفل 90ساله از کار افتاده را به دستگاه خودش زده است!
در ایرانی که در آن یک مقاومت انقلابی وجود دارد، انسداد نیست. از قضا اوضاع طبق خواست خامنهای و سیاست انقباضی او، قفل نمانده، بلکه وضعیت جوشان است، مقاومت انقلابی اثرگذار است، نیروهای انقلابی، نیروهایی که خواستار سرنگونی این رژیم هستند، در داخل و خارج کشور فعال و اثرگذار هستند. خامنهای هم از همین وحشت دارد.