16فروردین- دو تشکل صنفی معلمان ایران در اطلاعیههای جداگانه شایعات پیرامون تغییر حکم زندانی سیاسی رسول بداقی معلم محبوس را تکذیب کردند.
اطلاعیه کانون صنفی معلمان ایران پیرامون شایعات حول پرونده رسول بداقی معلم زندانی اعلام کرد رسول بداقی، خانواده ایشان و وکیل این معلم زندانی هر گونه تحول جدید در پرونده وی را تکذیب کردهاند. رسول بداقی مدت شش سال و هشت ماه است که در بند میباشد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور در خصوص صدور حکم جدید برای رسول بداقی در اطلاعیهای از جمله نوشت:
سال ۱۳۹۴ در حالی برای معلمان به پایان رسید که مقطعش همچون مطلع پرتلاطم آن، به حبس و تبعید فعالان صنفی فرهنگی ختم گردید، بهگونهیی که در دادن مرخصیهای نوروزی هم، مجرمان جرایم گوناگون از برخی معلمان زندانی، محقتر شناخته شدند.
گویی در قاموس قضایی کشور، داغ شش سال وهشت ماه حبس بدون مرخصی بر جبین سرنوشت رسول بداقی، این معلم متعهد، به چشم نیامده است که در آستانه نوروز ۹۵ با تأیید حکم سه سالهای دیگر، مضاعفش نمودند تا معلوم شود در تعبیر مصلحتی از مواد قانون، «طلب حق و فریاد تظلم»، امنیت ملی را تهدید میکند اما فراهم نمودن بستر چپاول حال و آیندة یک ملت، نه تبانی تلقی میشود و نه میتواند امنیتی را به مخاطره اندازد. به راستی معلمی که بیش از شش سال در حبس بدون مرخصی به سر برده است، چگونه میتواند در تاریکی محبس، امنیت ملی را تهدید کند؟
بازداشت غیرقانونی اسماعیل عبدی، زندانی شدن محمود بهشتی، تبعید بعد از حبس علی اکبر باغانی و بازداشت مهدی بهلولی و محمدرضا نیک نژاد بخشهای دیگر پازل مقابله با احقاق حق معلمان بود که در سال ۹۴ در صفحه سرنوشت فرهنگیان چینش شد تا تصویری باژگونه و دردآور از قانون و اجرای آن در اذهان فرهنگیان نقش ببندد.
اما ظاهراً نمایش ناحق جلوه دادن خواستههای صنفی معلمان، پردههای دیگری هم داشت که هر یک مناسب نمایش در ایامی بهخصوص بود و در واقع هر کدام ابزاری بودند که دربازة خاصی از زمان، کاربرد پیدا میکردند.
صدور حکم پنج سال زندان دیگر برای محمود بهشتی، شش سال حبس برای اسماعیل عبدی، پنج سال برای هر یک از آقایان نیک نژاد و بهلولی، قطعیت حبس سه ساله رسول بداقی که عنقریب است تاریکی هشتاد ماهه و لاینقطع محبس، بینایی چشم چپش را از او بگیرد و آغاز اجرایی شدن حکم تبعید باغانی به زابل پس از تحمل یک سال رنج زندان، همگی استمرار اعمال فشار بر معلمانی است که جز رفع تبعیضهای ناروا در حقوق و مزایای کارکنان دولت و نیز کارآمد نمودن آموزش و پرورش، خواستهای دیگر نداشته و ندارند.
از دیگر نقطههای تاریک این ماجرا، ادامة سکوت آشکار مجموعه دولت و مجلس نسبت به تظلم خواهی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور بوده است که آشکارا چشم بر این اجحاف ناروا بربستهاند و فریادهای یاری خواهی معلمان در خصوص قانون گریزی مجریان قانون را به نشنیدن نشستهاند تا سر بریدهی حقیقت، همچنان گوی میدان ترکتازی سیاست باشد و با اسب لگام گسیختهی مصلحت برآن بتازند.
همه فرهنگیان شریف ایران... مشکلات معیشتی خود و وضعیت نابسامان آموزش و پرورش را متأثر از دهن کجیهای آشکار و بخشی نگریهای بعضی از نهادهای قدرت به قانون و تفسیرهای مصلحتی از مواد آن میدانند.
مطالبهی حق در فرهنگ دینی و ملی ما، وظیفهای است که شرایط تلخ تحمیلی و مصالح زودگذر تقلیلی، آن را از دوش همت فرهنگیان شاغل و بازنشسته، ساقط نمیکند. راهی است که همچنان ادامه خواهد یافت و مانند چشمهای که از کوهسار جایگاه خلیفه اللهی انسان سرچشمه گرفته باشد، سنگ موانع را اگرنتواند کناربزند، با هوشمندی پشت سرخواهد گذاشت تا به رشد و تعالی همهجانبهی آموزش و پرورش کشور دست پیداکند...
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور - فروردین ۱۳۹۵
اطلاعیه کانون صنفی معلمان ایران پیرامون شایعات حول پرونده رسول بداقی معلم زندانی اعلام کرد رسول بداقی، خانواده ایشان و وکیل این معلم زندانی هر گونه تحول جدید در پرونده وی را تکذیب کردهاند. رسول بداقی مدت شش سال و هشت ماه است که در بند میباشد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور در خصوص صدور حکم جدید برای رسول بداقی در اطلاعیهای از جمله نوشت:
سال ۱۳۹۴ در حالی برای معلمان به پایان رسید که مقطعش همچون مطلع پرتلاطم آن، به حبس و تبعید فعالان صنفی فرهنگی ختم گردید، بهگونهیی که در دادن مرخصیهای نوروزی هم، مجرمان جرایم گوناگون از برخی معلمان زندانی، محقتر شناخته شدند.
گویی در قاموس قضایی کشور، داغ شش سال وهشت ماه حبس بدون مرخصی بر جبین سرنوشت رسول بداقی، این معلم متعهد، به چشم نیامده است که در آستانه نوروز ۹۵ با تأیید حکم سه سالهای دیگر، مضاعفش نمودند تا معلوم شود در تعبیر مصلحتی از مواد قانون، «طلب حق و فریاد تظلم»، امنیت ملی را تهدید میکند اما فراهم نمودن بستر چپاول حال و آیندة یک ملت، نه تبانی تلقی میشود و نه میتواند امنیتی را به مخاطره اندازد. به راستی معلمی که بیش از شش سال در حبس بدون مرخصی به سر برده است، چگونه میتواند در تاریکی محبس، امنیت ملی را تهدید کند؟
بازداشت غیرقانونی اسماعیل عبدی، زندانی شدن محمود بهشتی، تبعید بعد از حبس علی اکبر باغانی و بازداشت مهدی بهلولی و محمدرضا نیک نژاد بخشهای دیگر پازل مقابله با احقاق حق معلمان بود که در سال ۹۴ در صفحه سرنوشت فرهنگیان چینش شد تا تصویری باژگونه و دردآور از قانون و اجرای آن در اذهان فرهنگیان نقش ببندد.
اما ظاهراً نمایش ناحق جلوه دادن خواستههای صنفی معلمان، پردههای دیگری هم داشت که هر یک مناسب نمایش در ایامی بهخصوص بود و در واقع هر کدام ابزاری بودند که دربازة خاصی از زمان، کاربرد پیدا میکردند.
صدور حکم پنج سال زندان دیگر برای محمود بهشتی، شش سال حبس برای اسماعیل عبدی، پنج سال برای هر یک از آقایان نیک نژاد و بهلولی، قطعیت حبس سه ساله رسول بداقی که عنقریب است تاریکی هشتاد ماهه و لاینقطع محبس، بینایی چشم چپش را از او بگیرد و آغاز اجرایی شدن حکم تبعید باغانی به زابل پس از تحمل یک سال رنج زندان، همگی استمرار اعمال فشار بر معلمانی است که جز رفع تبعیضهای ناروا در حقوق و مزایای کارکنان دولت و نیز کارآمد نمودن آموزش و پرورش، خواستهای دیگر نداشته و ندارند.
از دیگر نقطههای تاریک این ماجرا، ادامة سکوت آشکار مجموعه دولت و مجلس نسبت به تظلم خواهی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور بوده است که آشکارا چشم بر این اجحاف ناروا بربستهاند و فریادهای یاری خواهی معلمان در خصوص قانون گریزی مجریان قانون را به نشنیدن نشستهاند تا سر بریدهی حقیقت، همچنان گوی میدان ترکتازی سیاست باشد و با اسب لگام گسیختهی مصلحت برآن بتازند.
همه فرهنگیان شریف ایران... مشکلات معیشتی خود و وضعیت نابسامان آموزش و پرورش را متأثر از دهن کجیهای آشکار و بخشی نگریهای بعضی از نهادهای قدرت به قانون و تفسیرهای مصلحتی از مواد آن میدانند.
مطالبهی حق در فرهنگ دینی و ملی ما، وظیفهای است که شرایط تلخ تحمیلی و مصالح زودگذر تقلیلی، آن را از دوش همت فرهنگیان شاغل و بازنشسته، ساقط نمیکند. راهی است که همچنان ادامه خواهد یافت و مانند چشمهای که از کوهسار جایگاه خلیفه اللهی انسان سرچشمه گرفته باشد، سنگ موانع را اگرنتواند کناربزند، با هوشمندی پشت سرخواهد گذاشت تا به رشد و تعالی همهجانبهی آموزش و پرورش کشور دست پیداکند...
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور - فروردین ۱۳۹۵