درحالی که مسعود باستانی، روزنامهنگار، در زندان از کمبود امکانات بهداشتی رنج میبرد، همسر وی نیز به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب احضار شده است. آقای باستانی تاکنون به مرخصی نیامده است.
مهسا امرآبادی، همسر روزنامهنگار و زندانی عقیدتی، مسعود باستانی، به کمپین بیناللملی حقوقبشر در ایران گفت که باید روز ۲۱مهرماه خودش را به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب معرفی کند.
او به کمپین درخصوص این احضاریه گفت: اتهام من اقدام علیه نظام است و اشد مجازاتش یک سال زندان است. با این حال نمیدانم که قاضی چه تصمیمی میگیرد. ترجیح میدهم هیچ پیشبینی نکنم.
مسعود باستانی چهاردهم تیرماه برای پیگیری وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات دستگیر شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود و همانجا به علت همکاری با سایت جمهوریت دستگیر و روانه اوین شد. بعد از مدتی او در دادگاههای موسوم به انقلاب مخملی اعترافهایی را علیه خود مطرح کرد اما چند ماه بعد همراه با احمد زیدآبادی به زندان رجاییشهر کرج از شرایط نامناسب نگهداری زندانیان برخوردار است و در آن غالباً مجرمان غیرسیاسی نگهداری میشوند، منتقل شد. اندکی پس از آن وی محکوم به ۶سال حبس تعزیری و ۳۶میلیون تومان جریمه نقدی شد. آقای باستانی جزو معدود زندانیانی است که در طول بازدداشتش حتی یکبار هم به مرخصی نیامده است.
خانم آمرآبادی که خود باید در تاریخ ۲۱مهر به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب مراجعه کند، گفت: من نگرانی درباره خودم ندارم. نگرانیم بیشتر بابت مسعود است. چون وقتی پنجشنبه به دیدنش رفتم، دنداندرد شدید داشت. مسعود عفونت دندان و فک گرفته و به گفته مسئولان رجاییشهر آنجا امکانات لازم برای درمان این بیماری وجود ندارد و برای درمان باید به خارج زندان منتقل شود. اقدامی که انجام نمیشود و ما از خطر بیماریهای ایدز و هپاتیت که در زندان رایج است، ترجیح میدهیم او با دردش سر کند تا خودش را به مداوا در رجاییشهر بسپارد.
با این حال به گفته مهسا امرآبادی وضعیت روحی این زندانی عقیدتی خوب است: خدا را شکر روحیه خیلی خوبی دارد به من هم دلداری میدهد و میگوید که حتماًًً این دوران طی میشود و مرتب بهم میگوید باید زندگیت را بکنی.
مهسا امرآبادی، روزنامهنگار، درباره احوال دیگر همبندیهای مسعود نیز گفت: هر کدامشان مشکلی دارند، عیسی سحرخیز را در ملاقاتیها با ویلچر میآورند، دیگر تعادل راه رفتن ندارد. اما باز هم خدا را شکر وضعیت روحی همهشان خوب است و میگویند این دوران طی میشود.
مهسا امر آبادی میگوید: بارها و بارها من، وکیلش و خود مسعود در خواست مرخصی را به دادستان دادهایم. اما هیچ جوابی نگرفتهایم. حداقل به ما نمیگویند که تا این تاریخ به نامه شما جواب داده نمیشود و یا اصلاً تقاضا نکنید به زندانی شما مرخصی نمیدهیم. دیگر میدانم که وقتی میگویند باید درخواست مرخصی بدهید یعنی فعلاً برو بازی. هرگاه وزارت اطلاعات بخواهد خودش مرخصی را صادر میکند. کما اینکه خود دادستان یکبار به من گفته بود من با دادن مرخصی موافقم، آقایان اطلاعات مخالفت میکنند. وقتی دادستان کل آن، شهر تهران، آنقدر مستقل نباشد که بتواند به زندانی مرخصی بدهد و مدام گوش به فرمان اطلاعات باشد، دیگر باید از چه کسی توقع داشته باشیم.
او ادامه داد: بیشترین چیزی که ما را ناراحت میکند که اکثر زندانیان سیاسی برای چند وقتی به مرخصی آمدهاند اما مسعود و عدهیی دیگر حتی یکبار هم به مرخصی نیامدهاند. این تبعیضها حسی را به وجود میآورد که نکند اتفاقی برای عزیزش در زندان افتاده است. دلیل منطقی این تبعیضها را پیدا نمیکنم. ما نمیفهمیم بر چه اساسی مرخصی میدهند یا نمیدهند.
این روزنامهنگار با نگرانی از بابت دنداندرد همسرش میگوید: ما واقعاً نگران سلامت او هستیم. او به جراحی لثه احتیاج دارد و همانطور که بارها گفتهام، مسئول امنیت و سلامت او شخص دادستان است حتی اگر دادستان در این دوره نتواند کار چندانی پیش ببرد اما چون از لحاظ قانونی دادستان موظف به رعایت امنیت زندانیان است، من طبق قانون او را مسئول میدانم.
مهسا امرآبادی، همسر روزنامهنگار و زندانی عقیدتی، مسعود باستانی، به کمپین بیناللملی حقوقبشر در ایران گفت که باید روز ۲۱مهرماه خودش را به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب معرفی کند.
او به کمپین درخصوص این احضاریه گفت: اتهام من اقدام علیه نظام است و اشد مجازاتش یک سال زندان است. با این حال نمیدانم که قاضی چه تصمیمی میگیرد. ترجیح میدهم هیچ پیشبینی نکنم.
مسعود باستانی چهاردهم تیرماه برای پیگیری وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات دستگیر شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود و همانجا به علت همکاری با سایت جمهوریت دستگیر و روانه اوین شد. بعد از مدتی او در دادگاههای موسوم به انقلاب مخملی اعترافهایی را علیه خود مطرح کرد اما چند ماه بعد همراه با احمد زیدآبادی به زندان رجاییشهر کرج از شرایط نامناسب نگهداری زندانیان برخوردار است و در آن غالباً مجرمان غیرسیاسی نگهداری میشوند، منتقل شد. اندکی پس از آن وی محکوم به ۶سال حبس تعزیری و ۳۶میلیون تومان جریمه نقدی شد. آقای باستانی جزو معدود زندانیانی است که در طول بازدداشتش حتی یکبار هم به مرخصی نیامده است.
خانم آمرآبادی که خود باید در تاریخ ۲۱مهر به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب مراجعه کند، گفت: من نگرانی درباره خودم ندارم. نگرانیم بیشتر بابت مسعود است. چون وقتی پنجشنبه به دیدنش رفتم، دنداندرد شدید داشت. مسعود عفونت دندان و فک گرفته و به گفته مسئولان رجاییشهر آنجا امکانات لازم برای درمان این بیماری وجود ندارد و برای درمان باید به خارج زندان منتقل شود. اقدامی که انجام نمیشود و ما از خطر بیماریهای ایدز و هپاتیت که در زندان رایج است، ترجیح میدهیم او با دردش سر کند تا خودش را به مداوا در رجاییشهر بسپارد.
با این حال به گفته مهسا امرآبادی وضعیت روحی این زندانی عقیدتی خوب است: خدا را شکر روحیه خیلی خوبی دارد به من هم دلداری میدهد و میگوید که حتماًًً این دوران طی میشود و مرتب بهم میگوید باید زندگیت را بکنی.
مهسا امرآبادی، روزنامهنگار، درباره احوال دیگر همبندیهای مسعود نیز گفت: هر کدامشان مشکلی دارند، عیسی سحرخیز را در ملاقاتیها با ویلچر میآورند، دیگر تعادل راه رفتن ندارد. اما باز هم خدا را شکر وضعیت روحی همهشان خوب است و میگویند این دوران طی میشود.
مهسا امر آبادی میگوید: بارها و بارها من، وکیلش و خود مسعود در خواست مرخصی را به دادستان دادهایم. اما هیچ جوابی نگرفتهایم. حداقل به ما نمیگویند که تا این تاریخ به نامه شما جواب داده نمیشود و یا اصلاً تقاضا نکنید به زندانی شما مرخصی نمیدهیم. دیگر میدانم که وقتی میگویند باید درخواست مرخصی بدهید یعنی فعلاً برو بازی. هرگاه وزارت اطلاعات بخواهد خودش مرخصی را صادر میکند. کما اینکه خود دادستان یکبار به من گفته بود من با دادن مرخصی موافقم، آقایان اطلاعات مخالفت میکنند. وقتی دادستان کل آن، شهر تهران، آنقدر مستقل نباشد که بتواند به زندانی مرخصی بدهد و مدام گوش به فرمان اطلاعات باشد، دیگر باید از چه کسی توقع داشته باشیم.
او ادامه داد: بیشترین چیزی که ما را ناراحت میکند که اکثر زندانیان سیاسی برای چند وقتی به مرخصی آمدهاند اما مسعود و عدهیی دیگر حتی یکبار هم به مرخصی نیامدهاند. این تبعیضها حسی را به وجود میآورد که نکند اتفاقی برای عزیزش در زندان افتاده است. دلیل منطقی این تبعیضها را پیدا نمیکنم. ما نمیفهمیم بر چه اساسی مرخصی میدهند یا نمیدهند.
این روزنامهنگار با نگرانی از بابت دنداندرد همسرش میگوید: ما واقعاً نگران سلامت او هستیم. او به جراحی لثه احتیاج دارد و همانطور که بارها گفتهام، مسئول امنیت و سلامت او شخص دادستان است حتی اگر دادستان در این دوره نتواند کار چندانی پیش ببرد اما چون از لحاظ قانونی دادستان موظف به رعایت امنیت زندانیان است، من طبق قانون او را مسئول میدانم.