پویا صارمی فرزند زندانی سیاسی علی صارمی نامهیی بمناسبت تولد پدر خود نوشته است که بر روی اینترنت منتشر شده است. علی صارمی از خانوادههای اشرفیان مجاهد میباشد که در زندان گوهردشت کرج زندانی میباشد.
در نامه پویا صارمیآمده است:
بابا امسال تولدت با سالهای دیگر خیلی فرق میکند. امسال انگار رمضان تاریخش با لبهای خشک شما در (زندان) و همدردی با اعتصابیان تنظیم شد. مدتش طولانیتر و هوا در تب در بند بودن شما میسوزد. بابا روز تولدت همه روزه بودیم و برای افطار کیک تولد که روی آن نوشته شده بود «آزادی حتمی» و عکس شما را روی میز گذاشتیم. همه پیشش عکس گرفتیم و به یاد راه دور برادرم اکبر قاب عکس را بوسیدیم به همدیگه که نگاه میکردیم انگار صورت پدر و اکبر در همه چهرهها هویدا بود.
اون روز توی اخبار دیدم که در شیلی برای ۱۹ معدنچی که در معدن حبس شدند جشنیبهپاشد. اشک شوق توی چشمانم جمع شد.
اما در کشور ما چی؟ در کشور ما عزیزنمان را از خانه و خیابان میگیرند و بهزور به حبس میبرند فقط بهخاطر آزادی عقیدشون! بهخاطر اینکه نظری غیر از نظر سردمداران داشتند!
قراره خانواده معدنچیها تا ۲ ماه دیگه که آنها را بیرون بیارند جلوی تونل بمانند. ما ایرانیها سه دهه است که جلوی دادگاهها و زندانها هستیم و هنوز عزیزانمون در حبسند.
یکشنبه که به ملاقات بابا رفتیم. بغض داشتم، بابا صورتم را نگاه کرد و گفت: دخترم ناراحت نباش، حتی اگر من پیش شما بودم مبارزه تمام نمیشد و کسان دیگری توی زندان به جای من بودند. احساس میکردم تاریخ طولانی شده و ما چقدر دوری پدر را تحمل کردیم بیش از همه تلاش میکنیم اما هنوز تمام نشده
به امید اینکه پدر و مادرها و برادرها و خواهرها به خونشون برگردند. تلاش میکنیم و خسته نمیشیم. بابا کاشکی میشد کمی از کیک تولدت بخوری.
پویا صارمی فرزند زندانی سیاسی علی صارمی
در نامه پویا صارمیآمده است:
بابا امسال تولدت با سالهای دیگر خیلی فرق میکند. امسال انگار رمضان تاریخش با لبهای خشک شما در (زندان) و همدردی با اعتصابیان تنظیم شد. مدتش طولانیتر و هوا در تب در بند بودن شما میسوزد. بابا روز تولدت همه روزه بودیم و برای افطار کیک تولد که روی آن نوشته شده بود «آزادی حتمی» و عکس شما را روی میز گذاشتیم. همه پیشش عکس گرفتیم و به یاد راه دور برادرم اکبر قاب عکس را بوسیدیم به همدیگه که نگاه میکردیم انگار صورت پدر و اکبر در همه چهرهها هویدا بود.
اون روز توی اخبار دیدم که در شیلی برای ۱۹ معدنچی که در معدن حبس شدند جشنیبهپاشد. اشک شوق توی چشمانم جمع شد.
اما در کشور ما چی؟ در کشور ما عزیزنمان را از خانه و خیابان میگیرند و بهزور به حبس میبرند فقط بهخاطر آزادی عقیدشون! بهخاطر اینکه نظری غیر از نظر سردمداران داشتند!
قراره خانواده معدنچیها تا ۲ ماه دیگه که آنها را بیرون بیارند جلوی تونل بمانند. ما ایرانیها سه دهه است که جلوی دادگاهها و زندانها هستیم و هنوز عزیزانمون در حبسند.
یکشنبه که به ملاقات بابا رفتیم. بغض داشتم، بابا صورتم را نگاه کرد و گفت: دخترم ناراحت نباش، حتی اگر من پیش شما بودم مبارزه تمام نمیشد و کسان دیگری توی زندان به جای من بودند. احساس میکردم تاریخ طولانی شده و ما چقدر دوری پدر را تحمل کردیم بیش از همه تلاش میکنیم اما هنوز تمام نشده
به امید اینکه پدر و مادرها و برادرها و خواهرها به خونشون برگردند. تلاش میکنیم و خسته نمیشیم. بابا کاشکی میشد کمی از کیک تولدت بخوری.
پویا صارمی فرزند زندانی سیاسی علی صارمی