رفسنجانی این روزها بار دیگر سریالی از دیداربا ایادی رژیم و مهرههای وابسته به باند رفسنجانی ـ روحانی راه انداخته است که در این دیدارها در مورد مسایل مختلف حکومتی از جمله سیاست خارجی، موضوع زندانیان وابسته به باند خود در زندان و... اظهارنظر میکند و زیرآب سیاستهای باند خامنهای در مورد مسائل مختلف حکومتی را میزند.
رفسنجانی در جایی به شعر و شعارها و عربدهکشیهای سابق نظام و باند خامنهای در زمینه سیاست خارجی خصوصاً در دوران احمدینژاد میتازد که ”. سیاست خارجی اصول دارد و عرصه شعار نیست و نباید به جای استفاده از فرصتها، به سوی تخریب فرصتها برویم“
رفسنجانی از سیاست خارجی چند سال گذشته نظام و بهخصوص در دوران احمدینژاد ابراز تأسف میکند که سیاست خارجی چند سال گذشته رژیم بسیاری از فرصتها را تبدیل به تهدید کرد و ”در تعاملات با کشورهاست که تولیدات افزایش مییابند و اقتصاد رونق میگیرد“.
این حرف، مقدمه چینی رفسنجانی است، تا بر ضرورت زهرخوران در مورد برنامه اتمی رژیم تأکید کند، و با یادآوری سرکشیدن جام زهر آتشبس به مخاطبان یادآوری کند، و بگوید: ”ادامه جنگ به ادلّهای خاص، مصلحت کشور نبود و حکیمانه وارد شدیم“.
رئیس مجمع تشخیص نظام آخوندی میخواهد بفهماند که اکنون هم حکمت ومصلحت نظام را در این میبیند که ولیفقیه نیز از خمینی درس بگیرد و جام زهر اتمی را تمام وکمال سر بکشد چرا که خوردن جام زهر و مذاکره با کشورهای 1+5 «صفحه جدیدی در فضای سیاسی ایران وغرب میگشاید».
رفسنجانی به پذیرش شرایط کشورهای غربی و جلب اطمینان آنها توسط نظام اشاره میکند که: ”اگر واقعاً مشکل غرب عدم اعتماد است، میتوانند شرایطی را فراهم کنند که به موازات رفع تحریمها علیه ایران و پذیرفتن پیوست الحاقی توسط ایران، اعتماد دو طرف تأمین شود“.
معنی این حرف رفسنجانی که به موازات لغو تحریمها رژیم آخوندی پروتکل الحاقی را میپذیرد، این است که رژیم کلیه شروط غرب در مورد برنامه اتمی رژیم از جمله یکی از شروط بسیار مهم آنها که بازرسیهای سر زده است را میپذیرد که بهمعنای عقبنشینی کامل از پیشبرد برنامه هستهیی و سیاست دستیابی به بمب هستهیی است که از دوران ریاستجمهوری شخص رفسنجانی تا کنون، رژیم آخوندی بهدنبال آن بوده است و آن را عامل بقا ودوام نظام خودش میدانسته است.
واضح است که این گفته رفسنجانی که رژیم تمامی شروط کشورهای 1+5 حتی شرط بازرسیهای سرزده را بپذیرد یعنی نظام جام زهر را بهطور کامل سر کشیده و به خواسته کشورهای طرف مذاکره با خفت و خواری تمام تن داده است.
رفسنجانی ابایی ندارد که یک بار دیگر فرصتطلبی و نان به نرخ روز خوردن خمینی دجال را به ورثه سیاسی او و به خامنهای یادآوری کند و در همین رابطه به داستان هدیه آوردن کلت و کیک و انجیل به همراه یک محموله اسلحه برای خمینی توسط مک فارلن اشاره کند.
رفسنجانی با اشاره به قضیه مک فارلن و معامله و مذاکره با ”شیطان بزرگ“ ، میگوید: ”با اتخاذ روشهای سیاسی، عمدهترین نیازهای جنگ را که در آن مقطع قطعات هواپیما و رادارها و موشکهای دریایی، ضدتانک و ضدهوایی بود، تأمین کردیم“ (جمهوری 11شهریور93)
رفسنجانی درجای دیگر زندانی بودن عدهیی با اتهامات سیاسی را برای نظام مصلحت نمیداند وابراز امیداوای میکند درعین وجود سلایق مختلف در نظام، زندانیان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی آزاد شود . منظور رفسنجانی از زندانیان، کسانی از باند خودش هستند که در جریان تضادها و درگیریهای درونی رژیم خصوصاً در جریانهای سال 88 توسط باند ولیفقیه به زندان افتادهاند.
او به خانواده این زندانیان قول میدهد ”مطمئن باشید مطالب شمارابه جاهایی که لازم است منتقل مینمایم“ (جمهوری11شهریور93)
رفسنجانی سه پیام را در این حرفها میرساند:
اول، اینکه به خامنهای برساند ”حاجی انا شریک“ یعنی اینکه قدرت و حکومت تک پایه که در آن خامنهای مانند گذشته حرف اول و آخر را بزند سر آمده است و از اینرو، سیاست خامنهای در مورد مسایل داخلی و سیاست خارجی او را به چالش میطلبد و نسخه ویژه خودش را در این زمینهها میپیچد و ارائه میکند.
دوم، اینکه لازم و ضروری است که نظام ولایت و شخص ولیفقیه جام زهررا تا به آخر سربکشد و همانند خمینی که مجبور شد دست ازجنگطلبی بردارد، نظام و خامنهای نیز میبایست جام زهررا سربکشند و از مواضع قبلی در تمامی زمینههای سیاست خارجی نیز عقبنشینی کند.
سوم، اینکه نظام میبایست جام زهراجتماعی را سربکشد چرا که دوران بگیروببند دیگر گذشته است و سیاست سرکوب واختناق مطلقاً به ضد خودش تبدیل میشود ولذا نظام میبایست سوپاپ اطمینانی از نوع سوپاپ اطمینان ”مصلحت گرایانه واعتماد و امید“ رفسنجانی - روحانی ایجاد کند.
اما به نظر میرسد نسخه پیچیهای رفسنجانی برای بیرون آوردن نظام از این بنبست همهجانبهٴ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، قدری دیر شده است. زیرا پس از آن که همه بهرأیالعین دیدند مردم در جریان قیامهای سال 88 شعار سرنگونی تام و تمام نظام با تمام دستهبندیهای درونی آن را دادند، وبا توجه به اینکه اوضاع نظام در زمینههای مختلف بسا خرابتر از سال88 است، رژیم هر راهی برود، زهر بخورد یا نخورد در زمینه سیاست داخلی سیاست انقباضی و سرکوب بیشتر را در پیش بگیرد یا نگیرد، برای انفجار محتوم خشم مردم سوپاپ اطمینان بگذارد یا نگذارد، در هرصورت این رژیم محتوم به سرنگونی است.
رفسنجانی در جایی به شعر و شعارها و عربدهکشیهای سابق نظام و باند خامنهای در زمینه سیاست خارجی خصوصاً در دوران احمدینژاد میتازد که ”. سیاست خارجی اصول دارد و عرصه شعار نیست و نباید به جای استفاده از فرصتها، به سوی تخریب فرصتها برویم“
رفسنجانی از سیاست خارجی چند سال گذشته نظام و بهخصوص در دوران احمدینژاد ابراز تأسف میکند که سیاست خارجی چند سال گذشته رژیم بسیاری از فرصتها را تبدیل به تهدید کرد و ”در تعاملات با کشورهاست که تولیدات افزایش مییابند و اقتصاد رونق میگیرد“.
این حرف، مقدمه چینی رفسنجانی است، تا بر ضرورت زهرخوران در مورد برنامه اتمی رژیم تأکید کند، و با یادآوری سرکشیدن جام زهر آتشبس به مخاطبان یادآوری کند، و بگوید: ”ادامه جنگ به ادلّهای خاص، مصلحت کشور نبود و حکیمانه وارد شدیم“.
رئیس مجمع تشخیص نظام آخوندی میخواهد بفهماند که اکنون هم حکمت ومصلحت نظام را در این میبیند که ولیفقیه نیز از خمینی درس بگیرد و جام زهر اتمی را تمام وکمال سر بکشد چرا که خوردن جام زهر و مذاکره با کشورهای 1+5 «صفحه جدیدی در فضای سیاسی ایران وغرب میگشاید».
رفسنجانی به پذیرش شرایط کشورهای غربی و جلب اطمینان آنها توسط نظام اشاره میکند که: ”اگر واقعاً مشکل غرب عدم اعتماد است، میتوانند شرایطی را فراهم کنند که به موازات رفع تحریمها علیه ایران و پذیرفتن پیوست الحاقی توسط ایران، اعتماد دو طرف تأمین شود“.
معنی این حرف رفسنجانی که به موازات لغو تحریمها رژیم آخوندی پروتکل الحاقی را میپذیرد، این است که رژیم کلیه شروط غرب در مورد برنامه اتمی رژیم از جمله یکی از شروط بسیار مهم آنها که بازرسیهای سر زده است را میپذیرد که بهمعنای عقبنشینی کامل از پیشبرد برنامه هستهیی و سیاست دستیابی به بمب هستهیی است که از دوران ریاستجمهوری شخص رفسنجانی تا کنون، رژیم آخوندی بهدنبال آن بوده است و آن را عامل بقا ودوام نظام خودش میدانسته است.
واضح است که این گفته رفسنجانی که رژیم تمامی شروط کشورهای 1+5 حتی شرط بازرسیهای سرزده را بپذیرد یعنی نظام جام زهر را بهطور کامل سر کشیده و به خواسته کشورهای طرف مذاکره با خفت و خواری تمام تن داده است.
رفسنجانی ابایی ندارد که یک بار دیگر فرصتطلبی و نان به نرخ روز خوردن خمینی دجال را به ورثه سیاسی او و به خامنهای یادآوری کند و در همین رابطه به داستان هدیه آوردن کلت و کیک و انجیل به همراه یک محموله اسلحه برای خمینی توسط مک فارلن اشاره کند.
رفسنجانی با اشاره به قضیه مک فارلن و معامله و مذاکره با ”شیطان بزرگ“ ، میگوید: ”با اتخاذ روشهای سیاسی، عمدهترین نیازهای جنگ را که در آن مقطع قطعات هواپیما و رادارها و موشکهای دریایی، ضدتانک و ضدهوایی بود، تأمین کردیم“ (جمهوری 11شهریور93)
رفسنجانی درجای دیگر زندانی بودن عدهیی با اتهامات سیاسی را برای نظام مصلحت نمیداند وابراز امیداوای میکند درعین وجود سلایق مختلف در نظام، زندانیان وابسته به باند رفسنجانی- روحانی آزاد شود . منظور رفسنجانی از زندانیان، کسانی از باند خودش هستند که در جریان تضادها و درگیریهای درونی رژیم خصوصاً در جریانهای سال 88 توسط باند ولیفقیه به زندان افتادهاند.
او به خانواده این زندانیان قول میدهد ”مطمئن باشید مطالب شمارابه جاهایی که لازم است منتقل مینمایم“ (جمهوری11شهریور93)
رفسنجانی سه پیام را در این حرفها میرساند:
اول، اینکه به خامنهای برساند ”حاجی انا شریک“ یعنی اینکه قدرت و حکومت تک پایه که در آن خامنهای مانند گذشته حرف اول و آخر را بزند سر آمده است و از اینرو، سیاست خامنهای در مورد مسایل داخلی و سیاست خارجی او را به چالش میطلبد و نسخه ویژه خودش را در این زمینهها میپیچد و ارائه میکند.
دوم، اینکه لازم و ضروری است که نظام ولایت و شخص ولیفقیه جام زهررا تا به آخر سربکشد و همانند خمینی که مجبور شد دست ازجنگطلبی بردارد، نظام و خامنهای نیز میبایست جام زهررا سربکشند و از مواضع قبلی در تمامی زمینههای سیاست خارجی نیز عقبنشینی کند.
سوم، اینکه نظام میبایست جام زهراجتماعی را سربکشد چرا که دوران بگیروببند دیگر گذشته است و سیاست سرکوب واختناق مطلقاً به ضد خودش تبدیل میشود ولذا نظام میبایست سوپاپ اطمینانی از نوع سوپاپ اطمینان ”مصلحت گرایانه واعتماد و امید“ رفسنجانی - روحانی ایجاد کند.
اما به نظر میرسد نسخه پیچیهای رفسنجانی برای بیرون آوردن نظام از این بنبست همهجانبهٴ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، قدری دیر شده است. زیرا پس از آن که همه بهرأیالعین دیدند مردم در جریان قیامهای سال 88 شعار سرنگونی تام و تمام نظام با تمام دستهبندیهای درونی آن را دادند، وبا توجه به اینکه اوضاع نظام در زمینههای مختلف بسا خرابتر از سال88 است، رژیم هر راهی برود، زهر بخورد یا نخورد در زمینه سیاست داخلی سیاست انقباضی و سرکوب بیشتر را در پیش بگیرد یا نگیرد، برای انفجار محتوم خشم مردم سوپاپ اطمینان بگذارد یا نگذارد، در هرصورت این رژیم محتوم به سرنگونی است.