خواهرمجاهد زهرا مریخی
انتخاب شایستهات را به مسئول اولی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، در 52سالگی تولد سازمان تبریک میگویم. بر همه فرزندان مجاهدم مبارک.
من طی این سالها شاهد بودم که چگونه بار مسئولیتی سنگین را بدوش داشتی و با روحیهای زنده و سرشار به همه جا و همه کس امید میدادی و یار و یاور مریم عزیزمان بودی.
زهرای عزیزم،
اینکه زنان شایستهای همچون تو، در تاریکترین شرایط میهن اسیرمان، سکاندار سازمان مجاهدین یعنی نیروی محوری مقاومت ایران شدهاید، یک واقعه تاریخی بزرگ و یک جهش در رهایی زنان است و من بهعنوان زنی که قبل از آشنایی با سازمان مجاهدین و قرار گرفتن زیر چتر رهبری آن، فشار سنگین تبعیض نسبت به زنان را در جامعه با گوشت و پوستم لمس کردهام، اهمیت این کار بزرگ و مسئولیتپذیری شما را با تمام وجود احساس میکنم و به وجود زنانی چون تو افتخار میکنم.
دخترم زهرا،
روزی مسعود عزیزم از تو بهعنوان سردار صبر و ظفر نام برد و چه با شکوه و عالی که در دوران سرنگونی آخوندها، سرداری چون تو سکانداری سازمان مجاهدین را در دست گیرد.
زهرا جان
هنگامیکه فرزندان مجاهدم همگی دستشان را برای انتخاب تو بلند کردند
آنچنان صحنه با شکوهی بود که مرا به یاد آیه ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا و زنده بودن شهدا انداخت، چرا که در سالروز شهادت مهدی که همین روزها چهرهاش را در سیمای آزادی دیدم، حضور و وجودش را در تو و سایر دختران و پسران مجاهدم زنده و جاودانه دیدم و مطمئن هستم، همه مادران و پدران شهدای سرفراز سازمان در چنین احساسی با من مشترک هستند.
دختر عزیزم زهرا،
روی این مادرت بهعنوان زنی که سرکوبی در دو دیکتاتوری شاه و شیخ را دیده و از زمان دیکتاتوری شاه طعم زندان و شلاق و شکنجه را هم چشیده و امروز پس از گذران سالهای طولانی، آرزویی جز آزادی مردم ایران و بهخصوص زنان و دختران سرکوب شده ندارد، تا به آخر حساب کن.
افتخار میکنم که در رکاب فرزندان عزیزم مسعود و مریم و به سکانداری تو به مبارزهام ادامه دهم.
انتخاب شایستهات را به مسئول اولی سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، در 52سالگی تولد سازمان تبریک میگویم. بر همه فرزندان مجاهدم مبارک.
من طی این سالها شاهد بودم که چگونه بار مسئولیتی سنگین را بدوش داشتی و با روحیهای زنده و سرشار به همه جا و همه کس امید میدادی و یار و یاور مریم عزیزمان بودی.
زهرای عزیزم،
اینکه زنان شایستهای همچون تو، در تاریکترین شرایط میهن اسیرمان، سکاندار سازمان مجاهدین یعنی نیروی محوری مقاومت ایران شدهاید، یک واقعه تاریخی بزرگ و یک جهش در رهایی زنان است و من بهعنوان زنی که قبل از آشنایی با سازمان مجاهدین و قرار گرفتن زیر چتر رهبری آن، فشار سنگین تبعیض نسبت به زنان را در جامعه با گوشت و پوستم لمس کردهام، اهمیت این کار بزرگ و مسئولیتپذیری شما را با تمام وجود احساس میکنم و به وجود زنانی چون تو افتخار میکنم.
دخترم زهرا،
روزی مسعود عزیزم از تو بهعنوان سردار صبر و ظفر نام برد و چه با شکوه و عالی که در دوران سرنگونی آخوندها، سرداری چون تو سکانداری سازمان مجاهدین را در دست گیرد.
زهرا جان
هنگامیکه فرزندان مجاهدم همگی دستشان را برای انتخاب تو بلند کردند
آنچنان صحنه با شکوهی بود که مرا به یاد آیه ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا و زنده بودن شهدا انداخت، چرا که در سالروز شهادت مهدی که همین روزها چهرهاش را در سیمای آزادی دیدم، حضور و وجودش را در تو و سایر دختران و پسران مجاهدم زنده و جاودانه دیدم و مطمئن هستم، همه مادران و پدران شهدای سرفراز سازمان در چنین احساسی با من مشترک هستند.
دختر عزیزم زهرا،
روی این مادرت بهعنوان زنی که سرکوبی در دو دیکتاتوری شاه و شیخ را دیده و از زمان دیکتاتوری شاه طعم زندان و شلاق و شکنجه را هم چشیده و امروز پس از گذران سالهای طولانی، آرزویی جز آزادی مردم ایران و بهخصوص زنان و دختران سرکوب شده ندارد، تا به آخر حساب کن.
افتخار میکنم که در رکاب فرزندان عزیزم مسعود و مریم و به سکانداری تو به مبارزهام ادامه دهم.