فراخوان چهارشنبه سوری، فراخوان به نجات ایرانزمین از ایلغار یک ضحاک عمامه بهسر است. اگر ضحاک در افسانههای کهن این میهن، روزانه مغز دو جوان را خوراک افعیهای روییده بر شانههایش میکرد، علی خامنهای روزانه جوانان این میهن را بر خاک سیاه مینشاند. او نه تنها به نوباوگان ایرانی ترحم نمیکند، بل چنگال خونآلود او به فراسوی مرزهای ایران دراز است. جنایت در غوطهٴ شرقی به راستی هر وجدان حساس انسانی را تکان داده است.
فراخوان چهارشنبه سوری ـ کودکان، قربانیان معصوم ضحاک عمامهدار
فراخوان چهارشنبهسوری فراخوان به افروختن شعلههای گرم و آشنای آتش در خانهها، کوچهها، گذرگاهها، خیابانها، میدانها، شهرها و جادههای به زنجیرکشیده شده ایران است. آتش از دیرباز بازآورندهٴ گرما، اعتماد، صمیمیت و نشاط به زندگی انسان بوده است و خواهد بود. هر جا آتش برافروخته میشود، گامها بیاختیار به سوی آن کشیده میشوند و دستها برای برگرفتن سرخی و گرمای آن دراز میگردند. در پناه آتش است که کانونهای حیات شکل میگیرند. انسانها گرد میآیند، با هم به گفتگو مینشینند و گرمای زندگی سخن میآغازد. در نبود آتش زندگی سرد است. ظلمت بیمهابا دامن میگستراند و انسانها را به خزیدن در کنج، به برودت و فاصلهگرفتن از یکدیگر فرامیخواند.
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعلهاش در هر کران پیداست
...
زندگی را شعله باید برفروزنده
شعلهها را هیمه سوزنده
فراخوان چهارشنبه سوری ـ به آتش کشیدن ضحاک توسط کانونهای شورشی
فراخوان چهارشنبهسوری فراخوان به برافراشتن پرچمهای کاوهنشان برای دادخواهی از ضحاک عمامهدار است. باید دیگر بار در کوچهها و محلهها فراگرد آمد، با آوای بلند به هممحلیها فراخوان داد، دست در دست یکدیگر فشرد، انبوه شد و سکوت را قرق کرد. آتش، آری آتش شحنهها، خفاشها را به دوردستان خواهد تاراند. مهم، نخستین جرقه است.
فراخوان چهارشنبه سوری ـ کوچهها، محلهها و خیابانها را به کانون قیام تبدیل کنیم
فراخوان چهارشنبه سوری فراخوان به اصالت یک سنت ریشهدار در تاریخ است؛ فرهنگی که هیچ سلطان ـ خلیفه و دیکتاتوری نتوانسته آن را از ایران و ایرانی بگیرد.
فراخوان چهارشنبهسوری فراخوانی برای ایران و ایرانی و فریاد زدن فرهنگ نامیرای آن است.
فراخوان چهارشنبه سوری ـ زردی و سکون و یأس را به آتش بسپاریم و سرخی قیام را از آن بازستانیم
فراخوان چهارشنبه سوری فراخوانی برای بلندکردن پرچم قیامی است که با هدف سرنگونی این حکومت از دی96 شروع به وزیدن کرده است. این قیام با قدرت تمام در زیر پوست اختناق مشغول باروراندن دانههای شورش و پروردن کانونهای شورشی است. باید به این کانونها پیوست، خود کانون تشکیل دهها و صدها کانون دیگر شد. آتش وقتی شعله در شعله گره زند و دامن افرازد دیگر قابل مهار نخواهد بود.
فراخوان چهارشنبه سوری ـ آتش، نمادی زیبا از قیام خاموشیناپذیر در ایران
فراخوان چهارشنبه سوری فراخوان به من و توست. باید این فراخوان، فراخوان ما به تمام آنهایی باشد که برای به پایان رسیدن نحوست این زمستان سیاه ثانیهشماری میکنند.
فراخوان چهارشنبهسوری فراخوانی از ایران به ایران و از ایرانی به ایرانی است. سرنوشت آزادی در دستان قدرتمند ماست؛ دستانی که هرگاه در هم کلاف شوند، میتوانند دریاها را بشورانند و با کوهها به زورآزمایی برآیند.
فراخوان چهارشنبهسوری ـ زندگی را شعله باید برفروزنده؛ شعلهها را هیمه سوزنده
آری، آری:
باز باید به تفنگ
باز باید به سرود
باز باید به سفر کرد سلام
در نباید آبادی که در آن عشق، گناه،
زیبایی جرم
وه! که چه جرم زیبایی ست
دست سودن به تن قهوهیی گرم تفنگ
بر سر کتف و کمر از چپ و راست
ضربدر وارهیی از خرمن زرین فشنگ آویزان
لکه و یورتمه رفتن به شتاب
از میان وزش وحشی سمفونی شلیک که یک لحظه ندارد پایان
بی هراس از گزش خونی زنبور گلوله،
در میدان
فراخوان چهارشنبهسوری ـ باز باید به تفنگ، باز باید به سرود، باز باید به سفر کرد سلام
وه! که چه جرم زیبایی ست
داشتن دیدهیی آمیخته با خشم و غرور
از شکاف درجه تا مگسک، در خط ممتد همه بردوخته بر خال سیاه دل خصم
کجکی خم شده بر خانهٴ زین،
تاختن از دامنه تا قلب خطر
عکسی از هیبت پرهیب تو و اسب تو در آینهٴ رود مسافر به غروب
ثبت در قاب شفق
فخر باید که کند فخر به این منظرهٴ سرخ شکوه
زندگی زیبایی ست
زیبایی، جنگیدن
دشت مواج شقایق میگوید
به چه کارآیدت این کاسه خون
اگر ارزانی عشقی نشود؟!
فراخوان چهارشنبهسوری ـ دشت مواج شقایق میگوید: «به چه کار آیدت این کاسه خون؛ اگر ارزانی عشقی نشود؟!»
و سرانجام فراخوان چهارشنبهسوری فراخوان به جشن و جنگ توأمان است. جشنی برای برپایی سنتی آمیخته با غرور، غیرت و آشتی ناپذیری ایران و ایرانی با زمستان، انجماد، ارتجاع، ظلمت و خرافه و زنجیر؛ و در عینحال این فراخوان جنگ است، جنگی با ضحاک برای بازآوردن جشن پیروزی آزادی به میهنی که هیچگاه رنگ سیاه ماتم را برازندهٴ قامت خود ندیده و نخواهد دید.
***
برخیزیم و برای شعلهور کردن دوبارهٴ قیام به فراخوان چهارشنبهسوری بپیوندیم.