728 x 90

زندانیان سیاسی,

بحران ناشی از درگیری در بند۳۵۰ اوین

-

--
--
روز پنجشنبه 28فروردین، زندانبانها و دژخیمان رژیم، زندانیان سیاسی بند 350 زندان اوین را به بهانهٴ بازرسی به‌طور وحشیانه مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار دادند. حمله جنایتکارانه مأموران رژیم به زندانیان در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی انعکاس بی‌سابقه‌یی پیدا کرد
مهمترین رسانه‌های بین‌المللی خبر آن‌ را انعکاس دادند و مطبوعاتی مانند نیویورک تایمز و گاردین دربارهٴ آن مقاله و مطلب نوشتند. برخی مراجع بین‌المللی مانند خبرنگاران بدون مرز و سازمان عفو بین‌الملل و نمایندگان پارلمان اروپا درباره آن اطلاعیه دادند و جنایت رژیم علیه زندانیان را محکوم کردند.
روزنامه گاردین با اشاره به این‌که حمله و وحشیگری دژخیمان بر زندانیان مجاهد متمرکز بوده، نوشت: «پاسداران مشخصاً نسبت به زندانیانی که متهم به داشتن رابطه با مجاهدین خلق ایران بوده و برای سالیان زندانی بودند، با خشونت رفتار می‌کردند».
خانواده‌های زندانیان در اعتراض به این عمل جنایتکارانه چند تجمع اعتراضی در برابر دادسرای رژیم، مجلس و جلو زندان اوین برپا کردند که با بلند کردن پلاکاردهای افشاگرانه و اعتراضی همراه بود. اقدام خانواده زندانیان تا آنجا مؤثر بود که شماری از اعضای مجلس ناچار از ملاقات با آنها شدند و قول رسیدگی دادند.
زندانیان سیاسی در بسیاری از زندانهای کشور به حمایت از زندانیان بند 350 اعتصاب‌غذا کردند و یا در همبستگی با آنها بیانیه صادر کردند. چند تجمع دانشجویی نیز در حمایت از زندانیان بند 350 بیانیه صادرکرد.
حمله جنایتکارانه به زندانیان سیاسی در درون رژیم هم بازتاب بی‌سابقه‌یی داشت. عناصر متعددی از رژیم نظیر اسماعیلی رئیس سازمان زندانها، پورمحمدی جلاد وزیر دادگستری، آخوند صادق لاریجانی و تعدادی از نمایندگان مجلس به صحنه آمدند و هر یک به‌نحوی تلاش کردند قضیه را رفع و رجوع کنند.
رژیم با دستپاچگی و دجالگری بسیار و ساختن فیلم و مصاحبه، تلاش کرد وانمود کند که حمله‌یی به زندانیان سیاسی انجام نگرفته و این زندانیان بودند که به زندانبانها و مأموران حمله کرده‌اند.
مجلس رژیم نیز جلسه تحقیق و بررسی تشکیل داد و در این جلسه بعضی دست‌اندرکاران و رئیس سازمان زندانها توضیحاتی دادند.
قضاییه رژیم سرانجام ناگزیر شد اسماعیلی را برکنار کند اما برای این‌که زهر این عقب‌نشینی را بگیرد، وانمود کرد که او را به مقام بالاتری منصوب کرده است.
اما به‌رغم این ترفندها، این ماجرا، در حال حاضر به عامل دیگری برای تشدید جنگ باندهای رژیم تبدیل شده و هم‌چنان ادامه دارد.
روزنامه جمهوری که سخنگوی رفسنجانی است، این قضیه را ناشی از «رفتارهای سلیقه‌یی» (یعنی باندی) که زمینه را برای اتهام‌زنی فراهم می‌سازد و «برای کشور معضل و مشکل درست می‌کند» تفسیر کرد.
روزنامه رسالت وابسته به باند خامنه‌ای می‌نویسد: «از سازمان زندانها هم باید گله کرد که چرا با سهل‌انگاری و عدم مراقبت و دقت در بازرسیها زندان را تبدیل به هتل و قمارخانه کرده و زندانیان فتنه‌گر را پررو و طلبکار» و بعد اضافه می‌کند که: «مسئولان باید تاوان سهل انگاریهای خود را بدهند».
روزنامه جوان ارگان بسیج می‌نویسد: «حال آیا ما باید از سازمان زندانها شاکی باشیم یا مجرمان امنیتی و تروریستهای گروهک رجوی؟!».
حمله به زندانیان سیاسی سوالهایی را به میان می‌آورد:
- چرا رژیم در چنین شرایطی و در حالی که به خودش جراحی خطرناک یارانه‌ها را در دستور کارش داشت، دست به این اقدام زد؟ آیا این یک حماقت بود، یا از جبر و ضرورتی ناشی می‌شد؟
- چرا حمله به زندانیان و ضرب و شتم آنها که در این رژیم امری عادی بوده است، چنین بازتابی و چنین پیامدهای گسترده‌یی پیدا می‌کند و به چنین بحرانی تبدیل می‌شود؟ چون این همان رژیمی است که هر روز گروه گروه اعدام می‌کند و ظاهراً آب از آب تکان نمی‌خورد؟!
اولاً ، حمله به زندانیان سیاسی، یک اقدام خلق‌الساعه و ناشی از تندروی خودسرانه دژخیمان اوین نبوده است. شرکت ارگانهای مختلف و به‌خصوص وزارت اطلاعات، نشان می‌دهد که طرح و برنامه‌این حمله از بالاتر ریخته شده بود، اما انتظار چنین نتیجه‌یی را نداشتند و روی سر خودشان خراب شد.
ثانیاً ، هر یک از رویدادها و بحرانهایی که این روزها رژیم با آن مواجه می‌شود، معلول زهر خوردگی و شکافی است که رژیم را از هم شکافته. رژیم هنوز از زهر اتمی فارغ نشده، جام زهر حقوق‌بشر را جلویش گذاشته‌اند، زهری که به گفته رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت بسا از زهر اتمی برای رژیم مرگبارتر است.
خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی در مشهد، در حالی که از زهر حقوق‌بشر به‌عنوان مسائل فرهنگی نام می‌برد، گفت: «با مسائل فرهنگی شوخی نمی‌شود کرد، اگر چنان‌چه یک رخنه‌ فرهنگی به‌وجود آمد، مثل رخنه‌های اقتصادی نیست که بشود آن را با پول جمع کرد یا سبد کالا داد؛ این‌جوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود».
ثالثاً ، رژیم مثل تخم چشم خود از طلسم اختناق مراقبت می‌کند و تمام هم و غمش این است که جلو باز شدن کوچکترین شکاف و رخنه در این زمینه را بگیرد، ولی هر مانوری که می‌کند، به شکاف جدیدی درنظام منجر می‌شود. رژیم برای بستن شکاف به اعدامهای بیشتر روی می‌آورد، اما با افشاگریهای بی‌امان مجاهدین و مقاومت ایران و در پی آن، با واکنش تند جامعه جهانی مواجه می‌شود. این کارها ضمناً با استراتژی باند رفسنجانی ـ روحانی برای نجات رژیم که قلاب کردن نظام به غرب و اروپا و آمریکاست، درتناقض است.
روحانی در داووس برای خروج از خفگی اقتصادی و جلب سرمایه‌های خارجی، به غربیها در باغ سبز نشان می‌داد و علاوه بر سودهای بی‌حساب، از رعایت حقوق شهروندی و آرامش اجتماعی حرف می‌زد. این قضیه برای رژیم تا آنجا جدی و حیاتی است که اکنون حتی باندهای دیگر رژیم هم از ضرورت آن می‌گویند و می‌نویسند. روزنامه رسالت، ارگان باند فاشیستی مؤتلفه سرمقاله‌های چند شماره پی‌درپی روزهای اخیرش را به مسألهٴ حقوق‌بشر اختصاص داد، چکیده حرف سرمقاله‌نویس رسالت این بود که حقوق‌بشر به اهرم فشار مجاهدین و غرب تبدیل شده، ما باید خودمان آن را به دست بگیریم و نباید سکوت منفعلانه بکنیم و به این ترتیب، آشکارا خامنه‌ای را به نوشیدن جام زهر حقوق‌بشر دعوت می‌کرد.
اما این بن‌بستی بی‌برون رفت برای نظام ضدبشری ولایت‌فقیه است و بحرانهای متعددی برای رژیم به بار می‌آورد. بحرانهای ناشی از سفر اشتون، قطعنامه پارلمان اروپا، عدم صدور ویزا برای ابوطالبی توسط آمریکا و بحران اخیر حمله به زندانیان سیاسی تماماً ناشی از این بن‌بست است که نظام در آن گیرافتاده است. البته آنچه این بن‌بست را برای رژیم رقم زده حضور فعال و قدرتمند مجاهدین و مقاومت ایران است که هم با برانگیختن مقاومت و امید در سراسر جامعه و با افشاگریهای بی‌امان خود، راه را بر رژیم بسته است.
رژیم با حمله به زندانیان که اکنون به یک کانون انگیزش اجتماعی تبدیل شده‌اند، می‌خواست آن را به‌عنوان یک اقدام اختناق آفرین، جایگزین اعدامها کند، اما این ترفند بر سر خودش خراب شد و رژیم ناگزیر دوباره اعدامهای گروهی را افزایش داد. ضد و نقیض‌گوییهای متعدد عوامل رژیم در این رابطه حکایت از در هم‌ریختگی و عمیق‌تر شدن شکاف در آن است که برآیند آنها برکناری رئیس زندانها بود.
رژیم در پس هر بحران، چشم‌انداز قیام را می‌بیند و سردمداران رژیم نسبت به سرنگونی هشدار می‌دهند
واقعیت این است که دیکتاتوریها در آخرین روزهای حیات خود، وارد مرحله‌یی می‌شوند که هر کاری می‌کنند، به ضد خودش تبدیل می‌شود. اقدامات سرکوبگرانه‌شان به جای مرعوب کردن، خشم و غضب مردم را شعله‌ور می‌کند و عقب‌نشینی‌ها و مانورهای ضدانگیزه‌یی‌شان، ضعفشان را بارز می‌سازد و به مردم روحیه می‌دهد. در همین جریان اخیر، قدم به قدم، این مکانیسم را می‌توان مشاهده کرد. پیام این تحولات و این بحرانها این است که تغییر دوران بسیار جدی و واقعی است و تهدید رزم‌آوران عرصه‌های مختلف مقاومت این است که به این تغییر دوران و تعادل قوای جدیدی که به سود مقاومت و به زیان رژیم تغییری اساسی کرده، کم بها بدهند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/04097cc1-09d4-4d2d-aa49-2fa49b19c420"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات