زندانی سیاسی علی معزی پدر دو مجاهد اشرفی طی پیامی از زندان تهران بزرگ بهمناسبت 16آذر روز دانشجو اعلام کرد:
شانزده آذر نماد خونبار جنبش دانشجویی و یاد آن سه گوهر پاک گرامی باد
چشمه جوشان خون شهدای 16آذر بعدها همچنان علیه خودکامگی تداوم یافت. بهطوریکه بسیاری از قهرمانان زندان و کشتههای میدان مبارزات دهه 50از دانشجویان بودند و نیز اکثریت دهها هزار شهدای دهه شصت را که مظلومانه پس از تحمل شکنجههای وحشیانه در مسلخ استبداد ولایت فقیه تیرباران شدند شهدای دانشجو و دانشآموز تشکیل میدادند. جنبش دانشجویی با ویژگیهای آرمانگرایی، آزادیخواهی و مطالبات رادیکال و تشخیص فوریتها و حضور آنی همیشه اساسیترین مسائل جامعه را مد نظر داشته و در حمایت از سایر حرکتهای اجتماعی سرکوب و دیکتاتوری، غارت و نابرابری و فساد و ابتذال را هدف قرار میداده است.
بعد از کودتای خونین ارتجاع فرهنگی سال 59 در دانشگاههای ایران آسیبهای فراوانی ناشی از سلطه حاکمیت فاشیستی بر محیط علم و فرهنگ و دانشگاهها وارد گردید.
آنها تا جایی که توانستهاند سعی کردهاند دانشگاه را بیهویت و بیرمق سازند و با این همه مرتب تکرار میکردند هنوز اسلامی نشده!
از نظر این سفلگان اسلامی شدن دانشگاه عبارت بود از گزینش، سهمیه بندی، پارتی بازی و حق کشی، تعیین پولی شدن دانشگاهها و امور آموزشی، سطحی گری، بیکیفیتی، تفکیک و تبعیض جنسیتی، امنیتی کردن و کنترل تشکلهای دانشجویی، مدرک و پایان نامه فروشی، اختیار داری نماینده ولیفقیه شورای ارتجاع فرهنگی، خانهنشین کردن استاتید مسئول و دلسوز، فقدان جسارت علمی و شهامت اظهارنظر برای استادان، بیتفاوتی دانشجویان به مسائل و مشکلات یکدیگر و پزدادن بچه مایهدارها به ثروت بادآورده پدری، ولنگاری و بیبندوباری، و خلاصه ابتذال و باز هم ابتذال و در نهایت سرخوردگی و افسردگی و اعتیاد و خودکشی دانشجویان.
آری سران جنایتکار چنین دانشگاهی را برای ما میپسندند!
چشمه جوشان خون شهدای 16آذر بعدها همچنان علیه خودکامگی تداوم یافت. بهطوریکه بسیاری از قهرمانان زندان و کشتههای میدان مبارزات دهه 50از دانشجویان بودند و نیز اکثریت دهها هزار شهدای دهه شصت را که مظلومانه پس از تحمل شکنجههای وحشیانه در مسلخ استبداد ولایت فقیه تیرباران شدند شهدای دانشجو و دانشآموز تشکیل میدادند. جنبش دانشجویی با ویژگیهای آرمانگرایی، آزادیخواهی و مطالبات رادیکال و تشخیص فوریتها و حضور آنی همیشه اساسیترین مسائل جامعه را مد نظر داشته و در حمایت از سایر حرکتهای اجتماعی سرکوب و دیکتاتوری، غارت و نابرابری و فساد و ابتذال را هدف قرار میداده است.
بعد از کودتای خونین ارتجاع فرهنگی سال 59 در دانشگاههای ایران آسیبهای فراوانی ناشی از سلطه حاکمیت فاشیستی بر محیط علم و فرهنگ و دانشگاهها وارد گردید.
آنها تا جایی که توانستهاند سعی کردهاند دانشگاه را بیهویت و بیرمق سازند و با این همه مرتب تکرار میکردند هنوز اسلامی نشده!
از نظر این سفلگان اسلامی شدن دانشگاه عبارت بود از گزینش، سهمیه بندی، پارتی بازی و حق کشی، تعیین پولی شدن دانشگاهها و امور آموزشی، سطحی گری، بیکیفیتی، تفکیک و تبعیض جنسیتی، امنیتی کردن و کنترل تشکلهای دانشجویی، مدرک و پایان نامه فروشی، اختیار داری نماینده ولیفقیه شورای ارتجاع فرهنگی، خانهنشین کردن استاتید مسئول و دلسوز، فقدان جسارت علمی و شهامت اظهارنظر برای استادان، بیتفاوتی دانشجویان به مسائل و مشکلات یکدیگر و پزدادن بچه مایهدارها به ثروت بادآورده پدری، ولنگاری و بیبندوباری، و خلاصه ابتذال و باز هم ابتذال و در نهایت سرخوردگی و افسردگی و اعتیاد و خودکشی دانشجویان.
آری سران جنایتکار چنین دانشگاهی را برای ما میپسندند!
اما برای دانشجویان مذهبی دانشجویان دهههای گذشته، اسلامی بودن مفهومی کاملاً بر عکس اینها را داشت.
حالا اما دانشجویان متعهد برای مقابله با این همه ابتذال و تحمیلات حکومتی نگران کمی نفرات خود نبوده و فشارهای امنیتی و ستارهدار شدن را به پشیزی نخواهند گرفت.
در ضمن اجازه نخواهند داد عوامل و مهرههای حکومتی به بهانه 16آذر و روز دانشجو در سنگر آزادی با اجرای مراسم رسمی و فرمایشی یاوه سرایی کنند.
اکنون در این سیاهترین شبهای تاریخ کشورمان که همه عرصهها را به ابتذال و سستی کشاندهاند جامعه ما روح تازه میخواهد و از دانشجویان انتظار دارند جریانهای مبارزاتی را در دانشگاه اعتلاء بخشند و انرژی بخش دیگر جنبشهای اجتماعی باشند.
ممکن است در جوامعی که ساختارهای دموکراتیک مستحکم شده آزادیهای سیاسی و مدنی تضمین گردیده برای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی انگیزههای پایینتر هم کار ساز باشند اما در شرایط ما بدون آرمانگرایی و صدق و فدا چگونه میتوان حریف این همه تباهی حقکشی شد؟ چه رسد که بنشینیم و برای هزینه فایده کردن در مبارزه چرتٍکه بیاندازیم و حساب و کتاب کنیم!
به جان خریدن ناملایمات و مایه گذاشتن و فدا کردن در مبارزه هزینه و خسارت نیست، بلکه بهای بایستهای است که برای آزادی میپردازیم.
زمانی که مردم احساس کنند و دریابند که بهجای تسلیم و بیعملی کار دیگری هم میتوان و باید انجام داد مسیر تاریخ تغییر میکند. همبستگیهای مردمی در زلزله اخیر کرمانشاه که بهرغم ممانعتهای حکومتی اقدامات و ابتکارات خود را مستقلا به کرسی نشاندند، نشان داد که آنها عزم و آهنگ ریشهکنی استبداد را دارند.
جامعه چشم انتظار میلیونها دانشجوست!
فرزندان ما ایران را نجات خواهند داد.
حالا اما دانشجویان متعهد برای مقابله با این همه ابتذال و تحمیلات حکومتی نگران کمی نفرات خود نبوده و فشارهای امنیتی و ستارهدار شدن را به پشیزی نخواهند گرفت.
در ضمن اجازه نخواهند داد عوامل و مهرههای حکومتی به بهانه 16آذر و روز دانشجو در سنگر آزادی با اجرای مراسم رسمی و فرمایشی یاوه سرایی کنند.
اکنون در این سیاهترین شبهای تاریخ کشورمان که همه عرصهها را به ابتذال و سستی کشاندهاند جامعه ما روح تازه میخواهد و از دانشجویان انتظار دارند جریانهای مبارزاتی را در دانشگاه اعتلاء بخشند و انرژی بخش دیگر جنبشهای اجتماعی باشند.
ممکن است در جوامعی که ساختارهای دموکراتیک مستحکم شده آزادیهای سیاسی و مدنی تضمین گردیده برای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی انگیزههای پایینتر هم کار ساز باشند اما در شرایط ما بدون آرمانگرایی و صدق و فدا چگونه میتوان حریف این همه تباهی حقکشی شد؟ چه رسد که بنشینیم و برای هزینه فایده کردن در مبارزه چرتٍکه بیاندازیم و حساب و کتاب کنیم!
به جان خریدن ناملایمات و مایه گذاشتن و فدا کردن در مبارزه هزینه و خسارت نیست، بلکه بهای بایستهای است که برای آزادی میپردازیم.
زمانی که مردم احساس کنند و دریابند که بهجای تسلیم و بیعملی کار دیگری هم میتوان و باید انجام داد مسیر تاریخ تغییر میکند. همبستگیهای مردمی در زلزله اخیر کرمانشاه که بهرغم ممانعتهای حکومتی اقدامات و ابتکارات خود را مستقلا به کرسی نشاندند، نشان داد که آنها عزم و آهنگ ریشهکنی استبداد را دارند.
جامعه چشم انتظار میلیونها دانشجوست!
فرزندان ما ایران را نجات خواهند داد.
علی معزی. زندان تهران بزرگ. آذر 1396