728 x 90

گردهمایی جهانی ایران آزاد؛ سخنرانی الکساندر ووندرا، تیمو یوهانی سوینی، جان برکو و فرانکو فراتینی

الکساندر ووندرا - تیمو یوهانی سوینی - جان برکو - فرانکو فراتینی
الکساندر ووندرا - تیمو یوهانی سوینی - جان برکو - فرانکو فراتینی

سخنرانی وزرای سابق جمهوری چک، فنلاند و ایتالیا و رئیس و سخنگوی سابق پارلمان انگلستان

 

الکساندر ووندرا-معاون نخست وزیر-وزیر دفاع جمهوری چک (۲۰۰۹)

باید بگویم در جوانی این شانس را پیدا کردم که به ایران سفر کنم و آن چیزی که به‌خاطرم ماند، زیبایی این سرزمین و دانایی مردمان تحصلیکردهٔ آن بود که مرا تحت تأثیر قرار می‌دادند. من همچین تحت تأثیر زیبایی طبیعت ایران و غنای تاریخی آن قرار گرفتم.

از آن هنگام تاکنون من همیشه یک رویا برای این کشور بزرگ و فرهنگ عظیم آن داشتم که با مردمش ستونهای ثبات و سعادت اقتصادی و همکاری بین ملل را بسازند. رویای یک ایران را داشتم که منبعی از دانایی و رهبری برای سایرین در خاورمیانه باشد. رویای یک ایران که غیراتمی و دولتی دمکراتیک با جدایی دین از دولت باشد.

این رویاها البته از واقعیتهای امروز ایران که ما می‌دانیم بسیار متفاوت است. ایران امروز زیر حاکمیت یک استبداد مذهبی است که تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و تمام جهان است. رژیم کنونی ایران، ریشه در ذات قرون‌وسطایی خود دارد. این رژیم نیاز دارد ایدئولوژی شرورانه خود را صادر کند تا بقا پیدا کند آن هم تحت لوای دین. نیروهای نیابتی رژیم ایران در منطقه اعم از حزب‌الله در لبنان و در سوریه، حماس در غزه یا حوثیهای یمن فقط در خدمت اهداف تروریستی رژیم ایران عمل می‌کنند.

 

جایی هم که نیروهای نیابتی نتوانند نقشی ایفا کنند، رژیم ایران درگیر اعمال خرابکارانه از طریق سپاه پاسداران می‌شود تا رقیبانش را عقب براند و نفوذش را گسترش دهد. تلاش رژیم ایران برای سلطه در منطقه باعث ایجاد یک بی‌ثباتی عظیم در این ناحیه از جهان شده و شعله جنگهایی را افروخته است که هزاران کشته برجا گذاشته است.

در ایران همه چیز توسط خامنه‌ای ولی‌فقیه رژیم تصمیم‌گیری می‌شود و مهم نیست که چه کسی رئیس‌جمهور باشد. بنابراین هم‌چنان که پیش از این گفته شد، جدال بین اصلاح‌طلب و اصول‌گرا یک بازی برای فریب غرب و خرید زمان برای بقای رژیم بوده است.

اکنون که خامنه‌ای به‌غایت ضعیف شده و در وحشت از جامعهٔی به سر‌می‌برد که هم‌چون انباری از باروت است او راه دیگری به جز آوردن رئیسی ندارد. کسی که در صحنه جهانی به‌عنوان یک قاتل شناخته می‌شود.

 

بنابراین در غرب ما باید سرانجام سیاست خود را تغییر دهیم. اتحادیه اروپا بیش از اندازه برای مماشات با رژیم ایران زمان صرف کرده است. ما به‌روشنی می‌بینیم که این سیاست به‌هیچ نتیجه مثبتی نرسیده است. برجام به‌رژیم ایران این خدمت را کرد که راه مخفیانه برای ساخت سلاح اتمی خودش را پیدا کند. ما باید از اپوزیسیون اصلی این رژیم، شورای ملی مقاومت قدردانی کنیم که مدتها پیش جهان را از برنامه اتمی رژیم ایران مطلع کرد.

کاری که غرب و اتحادیه اروپا باید بکنند چیست؟ من دو نکته را می‌گویم:

اول ما باید یک سیاست قاطع در مقابل رژیم حاکم در ایران اتخاذ کنیم. ما نباید هیچ توهمی در مورد ماهیت واقعی این رژیم داشته باشیم و این رژیم نباید طرف همکاری ما باشد. این رژیم یک دشمن است و من حداکثر تلاشم را در پارلمان اروپا خواهم کرد تا این حقیقت را بیان کنم.

 

دوم این‌که ما باید از آلترناتیو دمکراتیک ایران حمایت کنیم. شورای ملی مقاومت ایران که توسط یک زن، خانم مریم رجوی هدایت می‌شود. او یک طرح برای آینده ایران دارد. من این طرح را خوانده‌ام و قویاً معتقدم که این طرح می‌تواند رویاها در مورد ایران را سرانجام محقق کند.

بنابراین بگذارید حمایت خود را از خانم مریم رجوی اعلام کنم. او آینده ایران است و شایسته حمایت کامل ما و همبستگی ما است. بسیار بسیار متشکرم.

 

تیمو یوهانی سوینی- معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه فنلاند (۲۰۱۹ - ۲۰۱۵)

خانمها و آقایان

دمکراسی، حقوق‌بشر و آزادیهای پایه‌یی، ستونهای اصلی یک جامعه انسانی و موفق هستند. من رئیس کمیته خارجه پارلمان فنلاند طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ بوده‌ام. بعد از آن به‌عنوان وزیر خارجه فنلاند به مدت ۴سال خدمت کردم تا سال۲۰۱۹. به‌عنوان نماینده یک کشور کوچک دمکراتیک که حاکمیت قانون را محترم می‌شمارد این را شخصاً تجربه کردم که چگونه یک سیاستمدار اپوزیسیون می‌تواند یک وزیر بشود و این چه تفاوتهایی ایجاد می‌کند و محدودیت تصمیم‌گیریها چه هستند.

امروز نظام حاکم در ایران فرصت یک جامعه دمکراتیک را به مردم نمی‌دهد. اما این کشور همه عناصر پایه‌یی برای موفقیت را داراست. این عناصر عبارتند از: توانایی، اراده و فرصتها.

نخست، من معتقدم که مردم ایران این توانایی را دارند. آخرین بار ما این توانایی را در پیامدهای انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در ایران دیدیم که مردم به‌روشنی پی برده‌اند که این روند به هیچ‌وجه دمکراتیک نیست. مردم می‌فهمند مهم نیست که رئیسی در مورد پرونده‌اش در طرفداری از حقوق‌بشر چه می‌گوید بعد از انتخاب رئیسی به‌عنوان رئیس قوه قضاییه رژیم در نوامبر ۲۰۱۹، نقض حقوق‌بشر نه تنها ادامه پیدا کرده بلکه تشدید هم شده است. بنابراین ایرانیان واقعاً این توانایی را دارند. فریاد آزادیخواهی آنها هر روز بلندتر می‌شود و هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌تواند آن را متوقف یا خاموش کند.

 

دوم: اراده. از یک‌طرف دیکتاتوری سرکوب می‌کند و از طرف دیگر مردم خواست خود برای تغییر را پیش می‌برند. سؤال این است که کدام یک بر دیگری پیروز می‌شود. و این‌که خواست عادلانه مردم برای تغییر چگونه پیشرفت می‌کند و با چه چالشهایی روبه‌رو است.

سوم: فرصتها. در حال حاضر دیکتاتوری فرصتی در اختیار مردم قرار نمی‌دهد و شانسی به مردم نمی‌دهد. برای ایجاد این فرصتها تلاش مردم ایران و فشار از جانب جامعه دمکراتیک جهانی ضروری و پایه‌یی هستند.

در جهان واقعی سیاسی، وضعیت بغرنج‌تر و بغرنج‌تر می‌شود. بنابراین دیکتاتورها به یکدیگر تکیه می‌کنند. آنها از انواع و اقسام انقلابها وحشت دارند. هر ایدئولوژی، مذهب، اعتقاد و ارزشی ثانویه و بی‌ربط می‌شود و تنها و بزرگترین هدف این می‌شود که در قدرت بمانی و قدرت را حفظ کنی به هر بهایی.

در مورد غرب باید بگویم که آمریکا و اروپا باید یک سیاست مشترک و یکپارچه را در پیش بگیرند. مشکل این است که بسیاری از کشورهای اروپایی منافع عظیمی در بازار ایران و تجارت دوجانبه دارند. سیاست آمریکا در این میان تعیین‌کننده است. حقوق‌بشر باید مورد حفاظت قرار بگیرد و گسترش بیابد هم در خاک خودمان و هم در خارج. این چیزی است که تأثیر به جا خواهد گذاشت. ارتباطات نیز نقش محوری دارد و باید واقعی باشد.

کلیدی‌ترین و محوری‌ترین عنصر برای موفقیت نقش خود مردم ایران است. این چیزی نیست که بتوان از جایی آن را وارد کرد. مردم ایران نیاز به دوست و حامی دارند اما نقش اصلی برای یک تغییر پایدار فقط توسط مردم ایران ایفا می‌شود.

من به شما اعتماد دارم. در حالی که مراسم امروز را به پایان خواهیم رساند، وضعیت در ایران هم‌چنان مشکل ساز، نگران‌کننده و بدبینانه به‌نظر می‌رسد. دلائل بسیاری برای نگرانی وجود دارد. برای مثال یک گزارشگر سازمان ملل گزارش کرده است که ایرانیان مسیحی از سرکوب سیستماتیک رنج می‌برند. دو هفته پیش از این کنفرانس من خبردار شدم که سه تن از مسیحیان به ۵سال زندان محکوم شدند. انتظار می‌رود که وضعیت با رئیسی بدتر شود.

 

با وجود همه اینها، هنوز دلیل عظیمی برای امید وجود دارد. بین مردم ایران در داخل کشور و در سراسر جهان ما می‌توانیم میل رشدیابنده‌ا‌ی برای آزادی، برای تغییر و برای آینده بهتر را ببینیم.

من بسیار خوشحال و مفتخرم که برای حضار امروز سخنرانی کردم. در اینجا امید قابل لمس‌تر به‌نظر می‌رسد. بسیار متشکرم.

 

جان برکو - رئیس و سخنگوی پارلمان انگلستان (۲۰۱۹-۲۰۰۹)

سلام بر دوستان و همکاران. خانم‌ها و آقایان.

مایلم نکاتی را که سایرین گفتند مورد تأکید قرار دهم و تقویت کنم. برای من امروز باعث افتخار و خوشوقتی است که به‌دعوت شما به‌اجلاس جهانی ایران آزاد بپیوندم. زیر چتر شورای ملی مقاومت ایران و به‌یمن سازماندهی این شورا. می‌خواستم در ادامهٔ سخنان استفن هارپر و سایر سخنرانان تأکید کنم چرا بودن در میان شما را یک موهبت می‌دانم. من اینجا هستم تا حمایت و همبستگی خودم را نسبت به ایران ابراز کنم، نسبت به‌تلاش و مبارزه مستمر مردم ایران برای رسیدن به‌آزادی، دموکراسی و حقوق بشر. در رابطه با حقوق‌بشر باید بگویم بسیاری از ما در چهارچوب قوانین خودمان آن‌را یک چیز عادی به‌شمار می‌آوریم. ولی مردم ایران به‌طرز شرم‌آوری مدتی طولانی از آن محروم بوده‌اند. و من هم در ارتباط با همین موضوع اینجا هستم تا روی درد و رنجی تأکید کنم که جهان نسبت به‌آن آگاه است و تلاش کنم بر اساس تجربه سیاسی خودم، صدایی برای آزادی باشم.

 

نکات بسیار زیاد و بسیار قوی مکرراً طی یکی، دو ساعت اخیر بیان شد. ولی من بیشترین توجه خودم را معطوف به‌سخنان خانم رئیس‌جمهور رجوی کردم. در ذهن من به‌شفافیت بلور روشن است که مردم ایران هم‌چنان هر شکلی از سرکوب را رد می‌کنند و در تظاهرات‌های متعددی که طی دهها سال صورت گرفته، هنوز آن شعارهای قدرتمند و تکان‌دهنده در گوشم طنین‌افکن است: «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر». پارلمان انگلستان برای حمایت از مردم ایران، باید با بیانی رسا و پیگیر مبتنی بر اصول و به‌طور مداوم، خواهان یک جمهوری دمکراتیک و غیرمذهبی باشد. در نهایت شکل دیکتاتوری تفاوت زیادی نمی‌کند. واقعیت وجود یک دیکتاتوری است که مهم است. و واقعیت وجود یک دیکتاتوری عواقب خود را دارد که به‌صورت نابرابری و محرومیتی هولناک و بسیاری اوقات فقر شدید برای افرادی که تحت این دیکتاتوری هستند بروز می‌کند.

پس من امروز اینجا هستم تا بگویم که از این فراخوان به‌انتخابات آزاد و منصفانه و دمکراتیک که در ایران وجود نداشته حمایت می‌کنم و به‌طور مشخص همراه با سایرین از طرح ده ماده‌یی پرزیدنت شورای ملی مقاومت برای آینده ایران حمایت می‌کنیم. و بگذارید خیلی شفاف باشیم درباره این‌که موضوع این ۱۰ماده چیست؟ موضوع حاکمیت مردم است. و معنی حاکمیت مردم چیست؟ معنی آن حق رأی جهانشمول، کثرت‌گرایی، حق انتخاب رهبران خود و هم‌چنین چیزی که بسیار حیاتی است، حق تغییر رهبرانی است که انتخاب کرده‌اید. دوم، به‌معنی آزادی بیان است. آزادی احزاب سیاسی، آزادی تجمعات. آزادی رسانه‌ها و آزادی اینترنت. سوم، به‌معنی آزادی‌های فردی و اجتماعی است که با منشور حقوق‌بشر سازمان ملل منطبق است. این منشور در حال حاضر در ایران به‌رسمیت شناخته می‌شود ولی فقط برای نقض آن و نه در عمل‌کردن به‌آن. حکومت ایران به‌آن احترام نمی‌گذارد و آن‌را بی‌ارزش می‌شمارد.

 

برای ما که به حقوق فردی و اجتماعی معتقدیم بسیار روشن است که نباید مجازات مرگ وجود داشته باشد. در حالی‌که در ایران مجازات مرگ در ابعاد هولناکی به‌اجرا گذاشته می‌شود. چهارم این‌که ما، همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته شد، به‌جدایی دین از دولت اعتقاد داریم. این طبیعت و طینت یک دموکراسی غیردینی است. ما به‌آزادی مذهب، آزادی پرستش و هم‌چنین آزادی عدم اعتقاد به‌هیچ دین و مذهبی معتقد هستیم.

پنجم این‌که برنامهٔ ۱۰ماده‌یی شامل برابری کامل جنسی است. ششم، یک قضاییه و دستگاه حقوقی مستقل که جدای از دولت مرکزی است و بازیچهٔ دولت و تابع فرامین آن نیست. این موضوع نقش بنیادین در یک جامعهٔ آزاد دارد. استفن (هارپر) این‌را در کانادا می‌داند. من این‌را در انگلستان می‌دانم و برای همکاران ما در جاهای دیگر دنیا که صحبت کرده‌اند یا صحبت خواهند کرد بسیار روشن است که یک دستگاه قضایی مستقل چه هست و چه نیست. چنین چیزی در ایران وجود ندارد و مردم خواهان و تشنهٔ آن هستند و برای آن مبارزه می‌کنند و شایستهٔ آن هستند.

 

مورد بعدی، خودمختاری برای ملیت‌های مختلف ایرانی است. فرصت‌های برابر برای اشتغال، کارآفرینی و حفاظت از محیط‌زیست. می‌خواهم روی یک نکتهٔ دیگر نیز تأکید کنم و آن اهمیت یک ایران غیراتمی است. چیزی که من از بیرون می‌بینم، هزینه کردن مبالغ هنگفت پول، میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیون‌ها پوند هزینه برای تبدیل (رژیم) ایران به‌یک حکومت دارای سلاح اتمی در حالی‌که مردم از هولناک‌ترین استانداردهای زندگی رنج می‌برند این یک شناعت اخلاقی است. چیزی که ما می‌خواهیم و چیزی که قطعاً مردم ایران و مردم جهان می‌خواهند صلح، همزیستی و همکاری منطقه‌یی و بین‌المللی است. به‌قتل‌عام۱۳۶۷ اشاره شد. این چیزی نیست که فراموش شود یا بخشوده شود یا بتوان آن‌را پنهان کرد. آنچه ضروریست این است که فراخوان عفو بین‌الملل محترم شمرده شود و باید ابراهیم رئیسی به‌خاطر جنایت علیه بشریت مورد تحقیق قرار بگیرد. این فرد باید پاسخگوی چیزهای زیادی باشد و تجسم یک دیکتاتور تشنه به‌خون است.

برای من روشن است و می‌خواهم بدانید که به‌نظر من برای همهٔ طرفداران دموکراسی در سراسر جهان روشن است که تمایز بین تندرو‌ها و اصلاح‌طلب‌ها مطلقاً یک فریب شرم‌آور است. این یک ترفند روابط عمومی است. یک ابزار حیله‌گرانه است برای ایجاد این توهم که امید و چشم‌انداز ظهور یک رهبری میانه‌رو وجود دارد، در حالی‌که در چهارچوب این رژیم بنیادگرا، چنین چیزی ممکن نیست و به‌وقوع نخواهد پیوست و هرگز وجود نخواهد داشت. همهٔشان مثل هم هستند. «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا». مردم احمق نیستند. آنها می‌دانند جریان از چه قرار است.

 

حکومت ایران حامی تروریسم و یک ناقض فاحش حقوق‌بشر است و ما در انگلستان می‌دانیم، و محرومیت‌های هولناکی که نازنین زاغری از آن رنج می‌برد نشان می‌دهد، رژیم چه میزان بی‌حرمتی نسبت به‌حقوق افراد و حق آنها برای بودن با خانوادهٔ شان دارد. اتهامات ساختگی و احکام طولانی‌مدت زندان که متعاقباً با مجازات‌های افزوده، تشدید می‌شود، مربوط به‌جوامع متمدن نیست، بلکه از داستان‌سازی عاملان تروریسم حکومتی و دیکتاتوری نشأط می‌گیرد. و در حالی‌که این اتفاقات رخ می‌دهد، احساس من این است که مردم ایران خواهان لغو تحریم‌ها نیستمد، زیرا این کار فقط به‌رژیمی کمک خواهد کرد که هیچ‌کاری برای التیام درد و رنج مردم نمی‌کند.

مطالب زیادی درباره انتخابات گفته شده. اجازه بدهید بگویم درک من از اینجا یعنی انگلستان این است که در سراسر طیف سیاسی، برای ما روشن است که انتخابات اخیر تماماً فاسد بود. به‌عنوان تبلور خواسته مردم، کاملاً بی‌معنی بود. کاندیداها باید پیرو تمام‌عیار ولی‌فقیه می‌بودند و وفاداری خود را در عمل به‌او اثبات می‌کردند و هیچ زنی نمی‌توانست برای ریاست‌جمهوری در نظر گرفته شود. بنابراین تحریم عمومی انتخابات ریاست‌جمهوری در ۱۸ژوئن، خود سخن‌ها می‌گفت. این تحریم بسیار قدرتمند بود و مورد توجه قرار گرفت و باعث ایجاد تغییر خواهد شد. این انتخابات باعث شرمساری رژیم شد. مشارکت کمتر از ۱۰درصد بود. و رژیم در اعماق خود می‌داند که در وضعیتی بسیار لغزنده قرار دارد. آنها تحت فشار هستند. دروغهایی که روی بیان آن اصرار دارند برملا و افشا شد.

 

پس این تحریم نشان داد که مردم این تمایز قلابی بین میانه‌رو و تندرو را رد می‌کنند.

در رابطه با موضوع رئیسی که استفن هارپر سخنانی قوی درباره او گفت، این قاضی‌القضات سابق (رژیم) ایران، به‌اندازه دانه ارزنی حتی ادعای باور به‌دموکراسی، عدالت، کثرت‌گرایی و حق انتخاب مردم ندارد. او نقشی کلیدی در هیأت‌های مرگی داشت که دهها هزار تن را قتل‌عام کردند.

بنابراین در انتها و برای ابراز همبستگی و حمایت از کسی که من او را رئیس‌جمهور رجوی خطاب می‌کنم، اجازه بدهید مطلقاً واضح بگویم، پیام شما شنیده شده است. این پیام فهم شده است. شما از حمایت عظیمی در سراسر جهان دمکراتیک برخوردار هستید. به‌خاطر وضوح و به‌خاطر اصول اخلاقی و تعهد گسست‌ناپذیر موضع شما که در یک‌کلام نه به‌دیکتاتوری، نه به شاه، نه به‌هژمونی مذهبی، نه به‌حکومت دینی، و آری به‌دموکراسی است.

و به‌عنوان کسی که از این موهبت برخوردار بوده‌ام که در کشوری زندگی کرده‌ام که بی‌عیب نیست و دولت و دستگاه سیاسی آن نیز بی‌نقص نیست ولی آزاد است، خواهش می‌کنم اجازه بدهید، در پایان سخنانم، با شما ابراز همدردی کنم و به تک به‌تک شما پیام بدهم که خواهش می‌کنم به‌یاد داشته باشید، هر قدر تحت درد و رنج باشید، هر قدر که حکومت ایران سمی باشد، هر قدر حتک حقوق مردم، هولناک و تجاوزگرانه باشد و شما شاهد آن باشید و می‌دانید در حال وقوع است، به‌یاد داشته باشید شما تنها نیستید. شما دوستانی دارید. و به‌یمن فعالیت‌های شورای ملی مقاومت ایران، تعداد دوستان شما رو به‌افزایش است و در سراسر جهان با یکدیگر در ارتباط هستند. شما در سراسر این کرهٔ خاکی دوستان، متحدان و مشوقانی دارید. صرف‌نظر از نژاد، صرف‌نظر از رنگ پوست، صرف‌نظر از کیش و آیین، صرف‌نظر از جنسیت، صرف‌نظر از توانمندی جسمی، صرف‌نظر از سمت‌گیری سیاسی، باور کنید، شعله آزادی با درخشش در تلالؤ است. بعضی اوقات شاید از این بترسید که تبدیل به‌کورسویی شده باشد، ولی در اغلب اوقات درخشنده و شعله‌ور است. و آرزو و اشتهای سیری‌ناپذیر برای آزادی در سینهٔ مردم پاکنهاد سراسر دنیا می‌تپد. زیرا این یک آرزوی طبیعی است که انسان‌ها استقلال داشته باشند و حق انتخاب رهبر خود را داشته باشند. این شعلهٔ آزادی هرگز خاموش نخواهد شد. آزادی، دموکراسی و برابری، اینها ارزش‌های شما هستند. اینها ارزش‌های من هستند. بیایید با هم متحد باشیم و فراخوانهای مشترک بدهیم. تبریک می‌گویم به‌خاطر شجاعت، بردباری، دلاوری و پایداری که شما از خود به‌نمایش گذاشته‌اید. مردم سراسر جهان به حمایت از شما ادامه خواهند داد و وقتی زمان آن برسد، که امیدوارم زودتر باشد و نه دیرتر، به‌شما اطمینان می‌دهم که شما پیروز خواهید شد. شما موفق خواهید شد. شما برنده خواهید شد و کوته‌فکران فاشیستی که شما را سرکوب می‌کنند خشمگینانه از منصب خود برکنار خواهند شد. واقعاً از شما متشکرم.

 

فرانکو فراتینی - وزیر خارجهٔ ایتالیا ۲۰۱۱

خانم رئیس‌جمهور رجوی، خانم‌ها و آقایان، اعضای گرامی شورای ملی مقاومت، بسیار ممنونم که به‌من اجازه می‌دهید در این اجلاس جهانی بسیار مهم شرکت کنم. نکات بسیاری گفته شد، با این‌حال می‌خواهم سخنانم را با این گفته شروع کنم که من با دقت‌ِ تمام به صحبت‌های خانم رجوی گوش کردم. خانم رئیس‌جمهور، بسیار ممنون از شما به‌خاطر سخنانتان که از نظر من به‌عنوان یک اروپایی، یک فراخوان بیداری برای اروپا است. آن‌را یک فراخوان بیداری برای کل جامعهٔ بین‌المللی می‌دانم. چرا؟ چون طی سالیان، خودم به‌عنوان وزیر خارجه یا نایب‌رئیس کمیسیون اروپا، بسیاری از همکارانم در اتحادیهٔ اروپا، آمریکا، آمریکای شمالی و سایر نقاط، ارتباطاتی با نمایندگان رژیم ایران داشته‌اند. بعضاً با به‌اصطلاح اصلاح‌طلبان و بعضاً با به‌اصطلاح اصول‌گرایان. می‌توانم به‌شما از تجربه مستقیم خودم بگویم که هیچ‌گونه تفاوتی بین آنها وجود نداشت. من همواره شاهد یک موضوع بودم: مذاکره‌کنندگان (رژیم) ایران قماربازان خیلی خوبی هستند، خیلی خوب می‌توانند به‌پنهان‌کاری در برابر همتایانشان بپردازند، در حالی‌که در میز مذاکره با شورای اروپا یا وزرا یا مجمع (عمومی) ملل متحد نشسته‌اند. قادرند آنچه را که به‌هزنیة مردم ایران انجام می‌دهند پنهان کنند. این نکتهٔ روشنی است و به‌همین دلیل آنچه شما خانم رجوی همین الآن گفتید، بسیار مهم است؛ آنچه شما در قلب و ضمیرتان دارید. کشوری که طبیعتاً غنی است، اما اکنون بسیار فقیر است. فقیر به‌لحاظ اقتصادی، فقیر به‌این دلیل که وقتی از حقوق غیرقابل مذاکره و بنیادین محرومید، چنین کشوری به‌شدت فقیر می‌شود. چون حقوق بنیادین، حق آزاد بودن بیان عقیده، حق زنان و مردان به‌برخورداری از احترام برابر، حق اعتقاد به‌هر آیین و مذهبی. اینها حقوق پایه‌یی هستند. و کشور شما، کشور زیبای شما، به‌شدت فقیر است. به‌همین دلیل بسیار مهم است که شما پیام خود را تکرار کنید. شورای ملی مقاومت این پیام را تکرار کند که فقط یک پیام امید نیست. بلکه من فکر می‌کنم شما موفق خواهید شد. مطمئن هستم. هر چه زودتر بهتر. ولی شما موفق خواهید شد تا برای کشور تان آزادی را به‌ارمغان ببرید. ولی اکنون مهم است که چشمان جامعهٔ بین‌المللی باز شود. وقتی مذاکره‌کنندگان (رژیم) ایران تلاش می‌کنند پیشروی کنند و مذاکره‌کنندگان اروپایی و یا کشورهای عضو ۵+۱ را بر سر میز مذاکره برگردانند، آنها این کار را به‌این صورت انجام می‌دهند و من به‌این گفتهٔ خودم اطمینان دارم که آنها از توافق اتمی فقط به‌عنوان یک اهرم فشار استفاده می‌کنند برای به‌رسمیت‌شناخته‌شدن نقش خودشان در منطقه. آنها می‌خواهند به‌لحاظ سیاسی به‌رسمیت شناخته شوند و این همان نقطه‌یی است که آنها باید شکست بخورند. آنها نباید به‌عنوان یک شریک قابل اعتماد و یک مذاکره‌کنندهٔ قابل اعتماد به‌رسمیت شناخته شوند. موضوع اتمی فقط یکی از بی‌شمار موضوعاتی است که در میان است. موضوعاتی که به‌ذهن من مبادرت می‌کند، (کشتار) ۳۰هزار زندانی سیاسی است، اعدام‌هاست، مجازات مرگ و محرومیت از آزادی‌های بنیادین است. موضوع اتمی تنها موضوع مذاکره نیست. اگر ما در این دام بیفتیم و دور یک میز بنشینیم و دوباره مذاکره کنیم، فقط به‌رژیم مشروعیت دوباره و به‌رسمیت‌شناختن نقش آنها را می‌دهیم. و نقش آنها متأسفانه بی‌ثبات‌کردن تمامی خاورمیانه است. به‌ویژه الآن، بعد از انتخاب رئیسی.

 

این یک انتخابات نبود، بلکه یک انتصاب بود. انتصاب توسط ولی‌فقیه و اگر بخواهم رک بگویم، اگر این یک انتصاب بوده، نظر شخصی من این است که این علامت ضعف رژیم بود و نه علامت قدرت. زیرا انتصاب رئیسی به‌این معنی است که رژیم به‌سوی سرکوب بیشتر گام بر می‌دارد، زیرا در حال از دست‌دادن کامل مشروعیت خود است. این موضوع روشنی در روابط بین‌المللی است. وقتی هر رژیمی مشروعیت خود را از دست می‌دهد، باید سرکوب را افزایش بدهد تا صدای آزادیخواهی را سرکوب کند. خوشبختانه شما صدای آزادیخواهی هستید که از طریق یک شبکهٔ جهانی سخن می‌گویید، ولی شما باید به‌مردم ایران کمک کنید تا دوباره پیشروی کنند و بتوانند حرف خود را در داخل ایران بزنند.

و وقتی افراد درباره تحریم صحبت می‌کنند، باز هم نظر شخصی من این است که تحریم‌ها روی مردم آزادهٔ ایران تأثیر ندارند، زیرا لغو تحریم‌ها فقط به‌معنی دادن پول بیشتر به‌رژیم است و نه پول به‌مردم آزادهٔ ایران. زیرا همین اتفاق به‌تازگی نیز رخ داد، در زمانی که تحریم‌ها لغو شد. نتیجهٔ آن چه بود؟ فقر، ناامیدی، فقدان آزادی، دقیقاً مانند همان دورهٔ زمانی که تحریم‌ها اعمال می‌شد. ما باید این نکته را روشن می‌کردیم، زیرا رژیم غالباً روی آن تبلیغ می‌کند و می‌گوید شما می‌خواهید با تحریم‌ها به‌مردم صدمه بزنید. تحریم‌ها تأثیری روی مردم ندارند، بلکه روی رژیم تأثیر دارند. روی منابع مالی رژیم و فساد رژیم و تقسیم ناعادلانهٔ ثروت در بین مردم تأثیر می‌گذارد که از طریق دادن پول بیشتر به‌رژیم است.

 

در رابطه با تهدید فزاینده‌یی که از سوی یک رژیم متجاوز اعمال می‌شود و رئیس‌جمهور انتصاب‌شده‌یی که بایستی به‌خاطر اعدام هزاران هزار زندانی سیاسی تحت پیگرد قرار بگیرد، چه باید کرد؟

اولاً باید بگویم به‌یمن فراخوان بیداری شما، همکاران من در اروپا بایستی به‌طور جدی در نظر بگیرند که مطلقاً نباید دور یک میز با نمایندگان رژیم بنشینند. این پیام روشنی خواهد بود. من نمی‌توانم افرادی را به‌رسمیت بشناسم و با آنها توافق امضا کنم که دستانشان به‌خون آغشته است. ما با رژیم‌های دیگر کارهایی کرده‌ایم. باید بسیار بی‌پرده باشیم و به‌قانون اساسی خودمان و بیانیهٔ حقوق پایه‌یی اتحادیهٔ اروپا احترامی جدی بگذاریم. از آنجا که من خودم کمیسیونر حقوق بنیادین بودم، از ابعاد فاجعهٔ حقوق‌بشری که در ایران در جریان است مطلع هستم.

پیام اول به اروپا: برای مذاکره با (رژیم) ایران دور یک میز ننشینید. مشروعیت ندهید و جدی نگیرید نمایندهٔ کشوری را که رئیس‌جمهور آن سزاوار مورد حسابرسی قرار گرفتن و تحقیقات قانونی است که به‌آن توصیه و تشویق شده، ولی هنوز جامهٔ عمل به‌خود نپوشیده است. پس این پیام اول است.

پیام دوم: اروپا و غرب باید کاملاً درباره خاورمیانه روشن باشند. اجازه بدهید درباره نقش بی‌ثبات‌کنندهٔ رژیم ایران در رابطه با تمامی خاورمیانه روشن باشیم. در کشورهایی مانند سوریه، با نفوذ دادن سپاه پاسداران از طریق عراق برای بی‌ثبات کردن کل منطقه. و این هم عنصر دیگری است که باید توسط کسانی که معتقدند شاید روزی (رژیم) ایران بتواند با کشورهای عربی مذاکره کند در نظر گرفته شود. این مطلقاً حقیقت ندارد. این غیرممکن است. این باز هم یک بازی دیگر قماربازان است. آنها سعی می‌کنند واقعیت پشت صحنه را پنهان کنند. چیزی که در پشت صحنه هست، ترور و نقض حقوق انسان‌ها است.

 

در پایان، به‌نظر من کاری که شما اکنون انجام می‌دهید، نه تنها یک فراخوان بیداری است، که سخنرانان قبلی نیز روی چند نکتهٔ بسیار مهم در این رابطه انگشت گذاشتند، بلکه فراخوانی است برای احترام به‌حقوق جهان‌شمول. اینها فقط حقوق مشروع مردم ایران نیستند. اینها حقوق جهان‌شمول هستند. هیچ کشوری لایق آن نیست که به‌عنوان یک شریک عادی و یک کشور قابل اعتماد در نظر گرفته شود، اگر که نقض کامل حقوق جهان‌شمول در آن کشور تبدیل به‌یک امر عادی شده باشد. نکته در اینجا است. این ارزش افزودهٔ مبارزه شما برای حقوق‌بشر است. این پیامی به‌ما است، به‌اروپا، به‌غرب، به‌کسانی که مبارزه شما را برای حقوق‌بشر، مبارزه‌یی برای یک موضع غیرقابل مذاکره می‌دانند. هرگز با کسانی مذاکره نکنید که سرکوب را روش زندگی خود می‌کنند و سرکوب را روش جاری رژیم خود می‌کنند. من مطمئن هستم. هر چه زودتر بهتر. در هر صورت، از آنجا که شما کار درست را انجام می‌دهید، سایرین در طرف غلط تاریخ هستند. آنها بازنده خواهند بود. شما پیروز خواهید شد. بسیار متشکرم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/788fd671-9af7-49fe-9435-dbbc1c17f602"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات