کنفرانس در واشنگتن
همزمان با اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد و سخنان ابراهیم رئیسی جلاد ۶۷
دوشنبه ۲۰سپتامبر ۲۰۲۱-۲۹ شهریور ۱۴۰۰
فراخوان به محاکمهٔ بینالمللی خامنهای و رئیسی و اژهای
و سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران
حمایت از مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران
برای برقراری یک جمهوری دمکراتیک و غیراتمی بر اساس جدایی دین از دولت
سناتور رابرت توریسلی
هر کشتارگر جمعی مانند ابراهیم رئیسی، سرنوشتی جز زندان یا مرگ ندارد. این عادلانه نیست که او بهخاطر جنایاتش در قتلعام۶۷ اکنون در زندان نیست
بسیار متشکرم
از همه شما بهخاطر این خوشآمد گویی گرم سپاسگزارم.
این افتخاری است که دوباره با شما باشم.
از جانب همه ما، احترامات عمیق خود را به خانم رجوی ادا میکنم.
بسیاری از ما برای اهداف مقاومت ایران بهطور هفتگی و ماهانه تلاش میکنیم.
برخی از ما سالانه به واشنگتن میآئیم. زنی وجود دارد که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه برای آزادی مردم ایران نبرد میکند و او مریم رجوی است.
خطاب به ساکنان اشرف: شما الهامبخش ما هستید. شما نوک پیکان هستید. شما آزادهترین ایرانیان در تمامی سرزمینها هستید. شما مورد احترام و مایهٔ افتخار ما هستید و هرگز و هرگز شما را ناامید نخواهیم کرد.
من میدانم که بر اثر اقدام شجاعانهیی همچون گوش دادن به رادیو یا اعلامیهیی را دست به دست چرخاندن، این حرفها به گوش کسانی در سراسر ایران خواهد رسید. ما از شرایط دشوار شما آگاهیم. ما میدانیم که چه شجاعتی طلب میکند که پلاکاردی را بلند کنید، در یک تظاهرات شرکت کنید، با یک همسایه صحبت کنید و عقاید خود را بازگو کنید. ما شجاعت شما را درک میکنیم. ما را باور کنید وقتی به شما میگوییم میدانیم زمان زیادی طول کشیده است، بهای زیاد پرداخت شده، اما در تمام این دنیا یک چیز وجود دارد که حتمی است. حقیقتی که در مورد آخوندها و دیکتاتوری مذهبی و در مورد هر دیکتاتور نگون بختی در تمام طول تاریخ صدق میکند: آنها شکست خواهند خورد و شما بپا خواهید خاست و ایران آزاد خواهد شد. به حتمیت طلوع آفتاب صبحگاهی.
ما امروز در اینجا گرد آمدهایم در سال۲۰۲۱ میلادی. در میان ناباوری، یک پنجم این قرن سپری شده است. زمانی نویسندهیی نوشت هیچ نسلی نمیتواند تاریخ خود را نه بنویسد و نه فهم کند. این کار نیازمند گذر زمان است. من نیمی از قرن بیستم را زیستم. دوران قابل توجهی بود. پیشرویهای بزرگ در علوم، پزشکی و فرهنگ نسبت به تمام تاریخ بشریت. اما آن تاریخ بخش تیرهیی نیز داشت. بزرگترین شر و کشتار و رنج طی دو هزاره. : ما میدانیم که در سال۶۷ خمینی فتوایی را امضا کرد و به کشتار و نابودی فراخواند. کشتار و نابودی نه هزار نفر بلکه دهها هزار نفر. شاید نه دهها هزار بلکه صدها هزار نفر. کسانی که کشته شدند بدون اینکه مرتکب جنایتی شده باشند. بلکه فقط به این خاطر که عقیده خود را بیان کردند. آنها برای آینده کشورشان نظرگاهی داشتند. و در حالیکه با تهدید مرگ و درد شکنجه روبهرو بودند از انکار سازمانی امتناع کردند که ما امروز برای آن گرد آمدهایم. به این خاطر جان خود را از دست دادند. در یک کنایهٔ شگفتآنگیز تاریخی، یکی از ۴نفری که خانوادههای شما، هموطنان شما، آن ایرانیان شجاع را به کام مرگ فرستاده و روی صندلی هیأت مرگ نشسته بود اکنون رئیسجمهور رژیم ایران است. این یک ننگ تاریخی است اما فراموش نمیشود. و دوستان من تاریخ هنوز به سرانجامش نرسیده است.
آنچه در سال۶۷ رخ داد در آن زمان ناشناخته باقی نماند. مثل همان چند گزارش انگشتشماری که از آلمان در مورد هولوکاست بیرون آمد. یا همان چیزهایی که در مورد حاکمیت کامبوج میخواندیم؛ یا کلیپهای شبانه رواندا. مردم میدانستند چه چیزی در سال۶۷ در حال رخ دادن است. مسعود رجوی به دبیرکل ملل متحد نوشت بعد از آنکه اولین گروه هزار نفره اعدام شدند. و دوباره و دوباره. به جهان این اطلاع داده شد که دولتی که عضو سازمانی است که متعهد به صلح و آشتی انسانها است، در حال کشتار سیستماتیک مردم خودش است. پاسخ به نامههای مسعود رجوی، سکوت بود. در واقع محترمترین دولتهای دمکراتیک روی کره زمین نه فقط ساکت ماندند، بلکه روابط خودشان را ادامه دادند، در برلین، در رم، در پاریس، در لندن.
ما اکنون این شانس را داریم که دوباره به دیدار تاریخ برویم. بهخاطر اینکه ما و تاریخ هیچکداممان فراموش نمیکنیم. رئیسی بهدنبال این خواهد بود که در ماهها و سالهای آینده به نقاط مختلف جهان سفر کند. او تلاش خواهد کرد به پاریس برود، یا لندن یا رم یا نیویورک. او بهدنبال این خواهد بود که دیگر سران دولتها به او خوشآمد بگویند و از او پذیرایی کنند. در آن هنگام، دوستان من، خواهیم دید که این ملتها از چه ساخته شدهاند و آنها واقعاً چه کسانی هستند.
من میدانم که بسیار ناامید کننده است که ببینیم برای چنین مدت طولانی عدالت به کناری گذاشته شده است. سالهای زیادی از قتلعام در تهران میگذرد. اما هیچکدام از شما به نبرد برای آزادی ایران برنخاستید با این پندار که در عرض یک سال، یا دو سال، یا ده سال به پیروزی خواهید رسید. شما نمیپندارید که هیچکس از ما بعد از ۵سال یا ده سال خسته خواهد شد. عدالت زمان میبرد. رهبران صربی که مردم بوسنی را کشتار کردند برای ۳۰سال در خیابانهای بلگراد رفت و آمد میکردند. اکنون آنها یا مردهاند یا در زندانند. قاتلان رواندا بیش از یک دهه در پایتخت خود رفت و آمد میکردند. اکنون آنها در زندان لاهه هستند. پل پت و همکارانش برای ۲۰سال، ۳۰سال در کامبوج یا در قدرت بودند یا آزاد بودند. اکنون آنها یا مردهاند یا در زندانند.
من به شما نمیگویم که این منصفانه است که شخصی همچون رئیسی رئیسجمهور باشد. این منصفانه نیست. من نمیتوانم به شما بگویم که این عادلانه است که او اکنون در زندان به سر نمیبرد. این عادلانه نیست. من فقط میتوانم به شما این را بگویم که هر کشتارگر جمعی نگونبختی را که در قرن بیستم دیدهام، هر کدامشان، زن یا مرد، سرانجامش یا زندان بوده یا مرگ. سرانجام رئیسی نیز چنین خواهد بود.
در هفتهها و ماههای آینده، علاوه بر تلاش برای سفر به اروپا یا آمریکای شمالی یا ژاپن یا چین، رئیسی دنبال معاملات تجاری نیز خواهد بود. یا شاید تجدید توافق اتمی. آن یک لحظه تعیینکننده خواهد بود برای رهبران کشورهای متحد غربی. عدالت چه بهایی دارد؟ آیا نسلکشی را به ازای معامله تجاری فراموش میکنیم؟ به ازای سرمایهگذاری؟ حتی به ازای یک توافق؟ در واقع آیا ما معاهدهیی بر اساس اعتماد، با کسانی میبندیم که صدها هزار نفر از مردم خود را کشتهاند؟ سالهای آتی سالهای قابل توجهی خواهند بود. اینکه ما چه کسانی هستیم؟ ما از چه ساخته شدهایم؟ آیا ما همان قاطعیت اجداد خود را در نورنبرگ یا لاهه یا پنومپن داریم وقتی که عاملان نسلکشی را در برابر عدالت قرار دادند. آیا ما بهخوبی اجدادمان در آن دوران هستیم؟ ما در آستانه کشف پاسخ به این سؤالات هستیم.
برای همه شمایی که رنج بسیار کشیدهاید، به خانوادههایی که هیچ وقت بهایی را که پرداختهاند فهم نخواهم کرد و هیچوقت تلاش نخواهم کرد آن را توصیف کنم، خطاب به شما نقل قولی از مارتین لوتر کینگ را یادآوری میکنم منحنی تاریخ به کندی خم میشود، اما همیشه به جانب عدالت خم میشود. عدالت میلوسوئیچ را یافت، نازیها را یافت، پل پت را یافت. رئیسی را هم خواهد یافت.
افتخار من بوده که با شما باشم. افتخار من بوده که یک سرباز ساده در این نبرد برای این همه سال باشم و به شما یک بار دیگر میگویم: میدانم در روزی که کمترین انتظار آن را دارید، روزی که آمدنش را نمیدیدید، همچون سقوط همه دیکتاتورهای پیشین، هیچ استثنایی وجود ندارد. سال آینده شما را در تهران میبینم.
خدانگهدار
دکتر سولماز ابو علی- استاد دانشگاه و قهرمان کاراته آمریکا و جهان
عصر به خیر، باعث افتخار من است که امروز اینجا در کنار شما و سایر سخنرانان باشم.
من دکتر سولماز ابو علی هستم. من استاد دانشگاه در رشته «حل بحران» و یک نویسنده و مشاور هستم. دارای ۱۴ مقام قهرمانی آمریکا و جهان در رشته کاراته سنتی هستم.
در نگاه کردن به ایران از منظر یک زن، میخواهم از نقشی که زنان در ایران در اعتراضات خود ایفا کردهاند صحبت کنم. من میخواهم ده مادهیی که مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران تدوین کرده را توضیح دهم که بهنظر من باید بهطور گسترده و مستمر به آگاهی جامعه بینالمللی رسانده شود، زیرا این ده ماده توضیح میدهد که چگونه یک تغییر معنیداری که بر اساس تساوی است در آینده ایران اتفاق خواهد افتاد. طی ۴۰سال گذشته زیر سلطه رژیم ملاها، زنان بهعنوان شهروندان درجه ۲ بدون داشتن دسترسی به تحصیلات، درمان، تکنولوژی، عدالت و حقوقبشر پایهیی مانند آزادی بیان و عقیده تلقی شدهاند. برای مثال از ورزش که چیزی بسیار پایهیی است، بهعنوان ابزاری برای آزار و اذیت زنان استفاده شده. تماشای بازیهای ورزشی برای زنان ممنوع شده است. هر گونه شرکت زنان ورزشکار در تیمهای ورزشی هیچگونه حمایت و پشتیبانی از طرف رژیم نداشته و حتی پخش تلویزیونی آن ممنوع شده تا آنها را از دید بینندگان حذف کنند.
در رژیم ملاها، زنان پرستار و معلم از حقوقی که زیر خط فقر است برخوردار بودهاند. اگر که اصلاً حقوقی دریافت کرده باشند. چند روز پیش در سراسر ایران تظاهرات زنجیرهیی با حضور زنان در خط مقدم با شعار «نه شاه و نه شیخ، ما از مردم حمایت میکنیم» برگزار شد.
از زنان شجاعی که فرزندانشان اعدام شده تا کشاروزانی که به حاشیه رانده شده و از بخش فرهنگی و صنعتی حذف شده، زنان به تظاهرات خود در صف مقاومت سازمانیافته ادامه میدهند.
تاریخچه زنان ایران شامل نمونههای بیشماری از نبرد در برابر خشونت سیستماتیک است. یک نمونه بارز خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده است که یک چهره پیشتاز و مترقی است که نه تنها در برابر تمامی احتمالات و سقفهای محدود کننده مبارزه کرده، بلکه الهامبخش یک نگرش و روحیه رزمندگی برای آزادی، دموکراسی و حقوقبشر برای جامعهٔی بوده است که در آن با زنان در تمامی اجزای زندگی بهطور یکسان برخورد شود. تا اینکه هم زنان و هم مردان بتوانند تمامی ارزشهای انسانی و توانمندی خود را احیا کنند.
خانم رجوی برنامهیی مشخص برای حقوق زنان دارد. برنامه او نشاندهنده این است که تساوی جنسیتی در اینده ایران چگونه به دست میآید. لذا به من اجازه دهید که توضیح بدهم این دقیقاً چیست.
در آینده ایران، زنان آزادی پایهیی را خواهند داشت.
هر گونه تبعیض علیه آنها ممنوع است و از تساوی قضایی برخوردارند.
آنها از آزادی پوشش برخوردار بوده که بهمعنی لغو قانون حجاب اجباری است.
در ایران آینده زنان از تساوی فعالیتهای سیاسی برخوردار خواهند بود. به این معنی که زنان میتوانند در رهبری سیاسی بهطور مساوی شرکت کنند. سیستمی که هماکنون در شورای ملی مقاومت ایران، پارلمان در تبعید که خانم رجوی آنرا رهبری میکند، وجود دارد
در ایران آینده، زنان برخوردار از تساوی اقتصادی و همچنین تساوی در حقوق خانواده خواهند بود.
خشونت علیه زنان جرم قضایی دارد و سوءاستفاده جنسی ممنوع خواهد بود.
لغو قانون شریعت ملاها باعث برداشته شدن بسیاری از قوانین جنسیتی میشود که رژیم از آنها استفاده میکند، شامل مجازات سنگسار بهعنوان پذیرش جرم علیه زنان.
و سرانجام در ایران آینده زنان از منافع اجتماعی برخودار خواهند شد.
خانم رجوی علاوه بر این یک طرح ده مادهیی برای آینده ایران دارد. همانطوری که قطعنامهیی در حمایت از آن به امضای اکثریت اعضای کنگره آمریکا آمده و ما در مورد آنها امروز شنیدهایم.
طرح او خواستار حق یکسان رأی، انتخابات آزاد، آزادی بیان، آزادی تشکیل احزاب سیاسی، آزادی تجمع، آزادی مطبوعات و اینترنت. تأیید منشور حقوقبشر، جدایی دین از دولت و تساوی کامل جنسی، قومی و مذهبی است. این ده ماده خواستار لغو قانون شریعت ملاهاست و از اقتصاد بازار حمایت میکند. حفاظت و احیای محیطزیست و حمایت از یک سیاست خارجی بر پایه همزیستی صلحآمیز و یک ایران غیرهستهیی بخشی از آن است.
دوستان عزیز، این است آینده ایران.
من از ده مادهیی خانم رجوی و اراده اثبات شده ایشان، در رهبری و توانمندی او برای الهام بخشیدن به زنان و مردان، خصوصاً به جوانان اطمینان دارم. عجیب نیست که ما اکنون با کانونهای مقاومت در ایران که زنان آنها را رهبری میکنند مواجه هستیم که بهعنوان موتوری برای تغییر عمل میکنند. این توانمندی خانم رجوی برای ایجاد انگیزش در زنان جوان و دختران مانند خود من است و من به همین خاطر مدال طلایم را به خانم رجوی اهدا کردم. زیرا او و آنچه او آنرا نمایندگی میکند، پیشتاز تساوی است
تشکر میکنم
پروفسور فیروز دانشگری - پروفسور جراح در دانشگاه اوهایو
خواهش میکنم عصر بخیر
دام چرنویچ، ولادیمیر کتریک، آسکار گروئینگ، گرهارد سامر، آلفرد استارک، یوهان رابرت رایس اینها اسامی افسران نازی است
که در لیست افراد تحت تعقیب در سراسر جهان ثبت شده و مسئول مرگ بیش از صدهزار زن و مرد در جریان جنگ جهانی دوم هستند. در برخی از این موارد حدود ۴۰سال طول کشید تا این جنایتکاران را شناسایی و دستگیر کنند و در برابر عدالت قرار دهند.
جای ابراهیم رئیسی و علی خامنهای نیز در همین لیست است.
تنها تفاوت در این است که ما اکنون میدانیم آنها کجا هستند و چه جنایتی مرتکب شده و ما شاهدانی برای جنایات آنها داریم.
من یکی از این شاهدان هستم. بهسادگی میشد که من هم یکی از همین عکسها باشم. من در سال۱۹۸۱ دستگیر و در زندان اوین بهشدت شکنجه شدم. من با چشمان خودم و با گوشم صدای شلیک گلوله را در زندان اوین هر شب میشنیدم. هر شب. در برخی شبها تا صد شلیک میشنیدم. من شاهد شکنجههای وحشیانه زندانیان و رفتار غیرانسانی با هزاران جوانی بودم که بهدلیل حمایت از مجاهدین دستگیر شده بودند. هنوز آثار شکنجه بر بدن من مشهود است. ولی مهمتر از این زخمهای روحی از خاطرات بیشماری از تقریباً نیمی از همکلاسیهایم، توجه کنید، نیمی از همکلاسیهایم هنوز در خاطرهام مانده است. دانشجویان طب از دانشگاه پزشکی تهران که توسط کمیته مرگ ابراهیم رئیسی اعدام شدند.
فرامرز حسینآبادی، رضا دانشور، معصومه و دهها تن دیگر که هرگز فرصت به پایان رساندن تحصیلاتشان در دانشگاه پزشکی یا دیدن خانواده خود را نداشتند.
برخی از اعضای خانواده آنها اکنون در میان ما هستند و برخی نیز در اشرف۳ در آلبانی و بقیه در تلاش برای تغییر رژیم در ایران هستند.
رئیسی و خامنهای میخواستند هر گونه صدای مخالفی را له کنند. از آن روزها در زندان اوین، من خاطرههای روشن و مشخصی را حمل میکنم. وقتی که با شلاق کلفت از کابل برق بر بدنم میکوبیدند تا اطلاعات دوستانم را بدهم، من نقل قولی از رهبرمان مسعود رجوی را به یاد میآوردم که میگفت: «شما میتوانید بدن من راخرد کنید، ولی نمیتوانید اراده من را بشکنید».
این نقلقول در جوهر خود طی چهل سال توسط دهها هزار نفر اثبات شده است. عکسهای آنها امروز اینجاست و در سراسر ایران ما را به کانونهای شورشی در خیابانهای تهران و بسیاری از شهرها متصل کرده است. آنها با مقاومت خود این شعار را در سراسر ایران زنده نگهداشتهاند.
رئیسی و همدستان جنایتکارش در جریان قتلعام ۱۹۸۸ میخواستند زندانیان به مسعود رجوی دشنام بدهند تا زندگیشان را از مرگ نجات بدهند. ولی آن زندانیان با عزمی راسخ به اصول مقاومت و رهبر آن وفادار ماندند، رهبر و قهرمان من مسعود رجوی.
آنها با جان خود بهای حفظ کرامت یک ملت را پرداختند. به همین خاطر است که ما امروز اینجا هستیم و فرهنگ مقاومت را علیه این رژیم همانطوری که در خیابانهای تهران و تمامی ۳۰استان ایران میبینیم، زنده نگه میداریم. مردم شعار میدهند «مرگ بر خامنهای».
آنها باخون و فدای خود امکان و فرصت تغییر رژیم که خیره کنندهترین واقعیت در ایران امروز است را بهوجود آوردند.
اکنون زمان آن برای آمریکا و جامعه بینالمللی فرا رسیده تا دریابند که دستگیری و محاکمه جنایتکارانی که مسئول قتلعام ۳۰هزار نفر در سال۶۷ هستند، نمیتواند و نباید منتظر تغییر رژیم در ایران شود.
همانطوری که سناتور توریسلی امروز در برابر ما گفت: «ما باید از تاریخ بیاموزیم که انتظار و مماشات تنها به این جنایتکاران این توهم را میدهد که جنایت علیه بشریت به فراموشی سپرده شده».
بهعنوان یک شاهد که سوژه جنایات رئیسی بودهام، من بهعنوان یک پزشک که اخیراً شاهد مرگ بیش از ۴۵۰هزار ایرانی بهخاطر سیاست جنایتبار کرونای ولایت بودم، طی فراخوانی از پرزیدنت بایدن و کنگره آمریکا خواستم تا رهبری محاکمه ابراهیم رئیسی و همکارانش را بهخاطر نسلکشی و جنایت علیه بشریت بهدست گیرند.
متشکرم