728 x 90

نغمه

نغمه...
نغمه...

رساتر از بغض یک ماهی

در تنگ شفاف آب،

برآمدی یک روز

چون صدای گرم تپش

 

از قلب سرخ وجود

و نواختی با هر گام

نبض راه را

تا سرود زمین شدی.

 

بر تو تاختند با ساز فریب

و دست جنایت.

تو اما صبورانه

گسستی واژه به واژه

کاخ بلند دروغ را

تا به اوج هراسشان،

 

و بوسه زدی بر طناب دار

تا به رقص عشقت بیاویزد.

 

آنها هنوز

بر طبل تحلیل می‌کوبند

در هراس از این آواز

که می‌جوشد از خون جهان،

و می‌دهد پناه در صافی فدا

به راز آبی آسمان.

 

هر نغمه اینک

طنین خروش توست.

 

ف پویا

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8d50325e-6571-4185-b65b-a1ebb3aac17a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات