728 x 90

محدثین: رژیم ایران ناتوان از متوقف کردن قیام است و طرح ۱۰ ماده‌ای خانم رجوی چشم‌انداز ایران آینده را ترسیم کرده است

محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران
محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران

آقای محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران روز چهارشنبه ۱۴دی در گفتگویی به الریاض گفت: نارضایتی شدید مردم ایران و اوضاع انفجاری جامعه ناشی از ۴۳سال حکومت آخوندها است که باعث بیکاری، تورم، فقر اکثریت مردم ایران، فساد سیستماتیک حکومتی، تبعیض علیه زنان و سرکوب اقلیتها و ملیتهای مختلف در ایران شده است.

رژیم در ۴۳سال گذشته نشان داده که هرگز قادر به حل هیچیک از این مشکلات نیست. حل هر یک از این مشکلات نیاز به اصلاحات و رفرمهایی در درون رژیم دارد که با ذات نظام ولایت فقیه ناسازگار است و باعث تلاشی نظام می‌شود. تجربه نشان داده است که این رژیم مطلقاً اصلاح‌ناپذیر است.

 

از نظر شما چه عامل یا عواملی باعث استمرار این قیام برخلاف قیامهای قبلی شده؟

بیش از ۱۰۰روز است که مردم ایران در خیابانهای سراسر کشور فریاد می‌زنند «مرگ بر خامنه‌ای»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» در این دوران تظاهرات به ۲۸۲شهر در تمام ۳۱استان کشور گسترش یافت و بیش از ۷۵۰نفر از قیام‌کنندگان به دست نیروهای سرکوبگر خامنه‌ای به‌شهادت رسیدند که مجاهدین تاکنونی اسامی ۶۰۵نفر از آنان را شناسایی و اعلام کرده‌اند. دست‌کم سی‌وپنج هزار نفر دستگیر شدند اخیراً یکی از سایتهای رژیم به‌نقل از اسناد داخلی سپاه پاسداران نوشت که در دو ماه اول قیام ۲۹۰۰۰نفر دستگیر شدند. دینامیزم این قیام و استمرار آن برای این مدت طولانی دو عنصر بسیار مهم است:

اول نارضایتی شدید مردم و اوضاع انفجاری جامعه ناشی از ۴۳سال حکومت آخوندها است که باعث بیکاری، تورم، فقر اکثریت مردم ایران، فساد سیستماتیک حکومتی، تبعیض علیه زنان و سرکوب آنها، سرکوب اقلیتها و ملیتهای مختلف در ایران شده و رژیم در ۴۳سال گذشته نشان داده که هرگز قادر به حل هیچیک از این مشکلات نیست. حل هر یک از این مشکلات نیاز به اصلاحات و رفرمهایی در درون رژیم دارد که با ذات نظام ولایت فقیه ناسازگار است و باعث تلاشی نظام می‌شود. تجربه نشان داده است که این رژیم مطلقاً اصلاح ناپذیر است.

عامل دوم نقش مقاومت سازمان‌یافته و به‌طور مشخص سازمان مجاهدین خلق ایران و کانون‌های شورشی وابسته به مجاهدین است که در کف خیابان حضور دارند و نقش تعیین‌کننده‌ای در پیشبرد و استمرار قیام برعهده دارند. از آنجایی که رژیم قادر به حل مشکل اول نیست، تمام تلاش خود را متوجه عامل دوم یعنی مقاومت سازمان‌یافته کرده که آنرا خاموش و یا خنثی کند تا حداقل در کوتاه مدت قیام را متوقف کند.

بهمین دلیل شمار زیادی از هواداران مجاهدین در داخل دستگیر و زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار می‌گیرند. به موازات آن تبلیغات رژیم علیه مجاهدین و سیاست شیطان‌سازی آن تشدید شده است. در خارج کشور نیز رژیم مأموران و لابیهای خود را فعال کرده تا علیه مقاومت فعالیت کنند.

رژیم تلاش زیادی برای سرکوب قیام کرد، از کشتار در خیابان تا دستگیری و شکنجه و النهایه اعدام، آیا رژیم می‌تواند با سرکوب و کشتار النهایه مردم را ساکت و به اعتراضات پایان دهد و اوضاع را به روال قبل برگرداند؟

همه علائم و نشانه‌ها حاکی از این است که شرایط به قبل از ماه سپتامبر ۲۰۲۲ و تعادل قبلی برنخواهد گشت و رژیم نخواهد توانست از زیر بار این قیام کمر راست کند زیرا:

اولا- هر چند خامنه‌ای تا روزی که بر سر کار است به سرکوب ادامه خواهد داد، اما او کیفاً ضعیف‌تر شده است. در حالی‌که بیش از ۱۰۰روز از هر شهر و روستایی فریاد مرگ بر خامنه‌ای شنیده می‌شود.

ثانیا- این ضعف به حدی است که بسیاری از آخوندهایی که در بحرانها از خامنه‌ای حمایت می‌کردند سکوت پیشه کرده‌اند و برخی از آخوندهایی که قبلاً سکوت می‌کردند لب به اعتراض گشوده‌اند. آخوندهایی مانند عبداله نوری وزیر کشور سابق، مرتضی مقتدایی دادستان کل و رئیس سابق دیوانعالی کشور، محقق داماد رئیس سابق اداره کل بازرسی و... علناً به اعتراض علیه خامنه‌ای برخاسته‌اند.

ثالثا- با فراگیر شدن قیام ترس مردم بدرجات زیادی ریخته است و به‌رغم دستگیریهای گسترده هر روز اقشار بیشتری به صفوف قیام می‌پیوندند.

رابعا- بسیاری از ورزشکاران، هنرمندان و چهره‌های معروف که بدلایل شغلی، ارتباطاتشان را با رژیم حفظ کرده بودند، امروز به صف مخالفان پیوسته‌اند.

خامسا- جامعه بین‌المللی که پیش از این روی ثبات این رژیم سرمایه‌گذاری می‌کرد، امروز بتدریج به این نقطه نزدیک می‌شود که این رژیم قابل سرمایه‌گذاری نیست.

در یک‌کلام با قاطعیت باید گفت نه رژیم و نه مردم به وضعیت مرداد۱۴۰۱ بر نمی‌گردند، پتانسیل قیام از بین نرفته و نمی‌رود و از قضا با افزایش سرکوب تشدید می‌شود.

 

مردم با این قیام چه خواسته‌ای را دنبال می‌کنند؟ شعار اصلی مردم چیست و دنبال چه نوع حکومتی هستند؟

خواست مردم ایران سرنگونی این رژیم و رسیدن به آزادی و برقراری حکومتی دموکراتیک است که خود را در شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه‌ای» یا «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» نشان می‌دهد. مردم ایران دیکتاتوری شاه و دیکتاتوری دینی آخوندها را رد می‌کنند.

شورای ملی مقاومت به‌عنوان آلترناتیو رژیم آخوندی از ابتدا اعلام کرد که معتقد به یک ایران آزاد و دموکراتیک است. هدف مقاومت ایران استقرار آزادی، دموکراسی و یک جمهوری مبتنی بر موازین دموکراتیک است که همه آحاد مردم از حقوق مساوی برخوردار باشند. هیچ‌کس به‌دلیل وابستگی نژادی، مذهبی و یا خانوادگی از امتیاز ویژه‌یی برخوردار نباشد و یا از حقوق مساوی با دیگران محروم نشود. چشم‌انداز ایران آینده در برنامه ده ماده‌ای خانم رجوی ترسیم شده است که مورد حمایت پارلمانها و محافل سیاسی جهانی هم قرار گرفته است. ایران آزاد فردا یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و ایران غیراتمی و ایرانی در صلح و دوستی با همسایگان خواهد بود.

 

قیام چگونه رهبری می‌شود. برخی می‌گویند قیام رهبری ندارد؟ شما در این رابطه چه می‌گوئید به آن چگونه نگاه می‌کنید؟

اگر قیام رهبری و نیروی سمت دهنده نداشت چطور می‌توانست برای این مدت طولانی تحت سرکوب شدید آخوندهای وحشی که از هیچ جرم و جنایت و مکر و حیله‌ای فروگذار نمی‌کنند دوام بیاورد. این قیام ادامه و استمرار ۴۳سال مقاومت سازمان‌یافته در برابر این رژیم است که گنجبنه و سرمایه عظیمی از تجارب با خود به همراه دارد. این مبارزه از فراز و نشیبهای بسیاری عبور کرده که امروز به این نقطه رسیده است.

طی ۴۳سال حاکمیت آخوندها جنگ مستمری بین مردم و مقاومت ایران از یک‌سو و رژیم آخوندی با تمام جناح‌بندی‌ها و ارگانهای امنیتی – نظامی و اطلاعاتی‌اش از سوی دیگر در جریان بود که اکنون به این نقطه رسیده است.

سه شعار اصلی مردم یعنی «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» که در ورسیونهای مختلف در خیابانهای شهرهای سراسر ایران تکرار می‌شود و مبین خواسته عموم مردم برای سرنگونی این رژیم و استقرار دموکراسی است، همان شعارها و سیاست و استرتژی مجاهدین خلق ایران و کانون‌های شورشی آن است.

در حقیقت آن کسی قیام را رهبری می‌کند که کف خیابان، تظاهرات را با مقاومت و پایداری و آتش پیش می‌برد، این راه و رسم مجاهدین است که در سراسر ایران توسط جوانان شورشگر از زاهدان و سراوان و خاش تا ایذه و خرم‌آباد و از تهران و مشهد وتبریز و کرج تا سنندج و مهاباد و بوکان و پیرانشهر. . دنبال می‌شود.

 

استراتژی شما برای سرنگونی رژیم چه بوده و رابطه این قیام با این استراتژی چیست؟

قیامی که اکنون در جریان است، استراتژی مجاهدین برای سرنگونی رژیم آخوندی یکبار دیگر صحت خود را در صحنه عمل به اثبات رساند. پایه‌های اصلی استراتژی مجاهدین یک بار دیگر محک خورد.

مهمترین پایه از چهل سال پیش این بوده است که این رژیم رفرم‌پذیر نیست از درون تغییر نمی‌کند و استحاله نمی‌شود، مدره و معتدلی در درون رژیم وجود ندارد و هر گونه گرایش به رفرم در درون این رژیم به‌معنای سرنگونی آنست و حالا مردم ایران از همه اقشار و طبقات یک صدا همین را می‌گویند که رژیم باید سرنگون شود. همه صحبت از ضرورت انقلاب می‌کنند، همه به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ چشم‌اندازی برای تغییر از درون این رژیم وجود ندارد. تمرکز شعارها روی شخص خامنه‌ای همین حقیقت را نشان می‌دهد. مردم ایران خواهان تغییر یک وزیر یا ژنرال یا حتی رئیس‌جمهور این رژیم نیستند، آنها خواستار سرنگونی ولی‌فقیه و نظام ولایت فقیه هستند.

جامعه بین‌المللی نیز ۴۰سال است با بازی سرسخت و نرم تن در درون این رژیم راه آمده است یا فریب خورده یا برای مصالح کوتاه مدت خود را فریب داده است. این بازی اساساً توسط خمینی و خامنه‌ای ابداع شد. همه به رفسنجانی پراگماتیک امید بسته بودند، بعدها افسانه خاتمی رئیس‌جمهور مدره ۸سال جامعه جهانی را با خود برد. با همین بازی غرب در عمل و نه در شعار در چهل سال گذشته همواره به‌نفع حکام جنایتکار ایران عمل کرده است.

پایه دوم که آن هم در این قیام یک بار دیگر محک خورد، این است این رژیم با زبان خوش رفتنی نیست. این رژیم تا جایی که بتواند سرکوب و کشتار می‌کند، بنابراین حق مشروع دفاع از خود برای مردم و قیام و مقاومت ایران باید به‌رسمیت شناخته شود. از کشتار قیام مردم تهران به رهبری مجاهدین در ۲۰ژوئن ۱۹۸۱ یعنی ۴۱سال پیش مقاومت علیه این رژیم نه تنها مشروع بلکه یک وظیفه بوده است. این حق و وظیفه، امروز خودش را در قیام مردم ایران به‌خوبی نشان می‌دهد

پایه سوم- سرنگونی این رژیم نیاز به یک نیروی سازمان‌یافته و رزمندگانی بر روی زمین دارد که آماده فداکاری و پرداخت قیمت باشند. این همان چیزی است که این قیام قدم به قدم به سمت آن پیش می‌رود و سازمان مجاهدین و کانون‌های شورشی آن و شبکه‌های زیر زمینی‌اش بیشترین نقش را در آن دارند.

 

نقش این شبکه و کانونها را بیشتر توضیح بدهید

سازمان مجاهدین ریشه‌های عمیقی در جامعه ایران دارد. به چند عامل توجه کنید:

به این لیست شهدا نگاه کنید (نمایش عکس جلد کتاب لیست شهدا)، بیش از ۱۰۰هزار تن از اعضا و هواداران مجاهدین به‌دست این رژیم اعدام شده‌اند، در هر کوچه و محله و روستایی شهیدی از مجاهدین هست. فقط خانواده‌های شهیدان ما یک شبکه بزرگ اجتماعی هستند.

هزاران مجاهدی که هم‌اکنون در اشرف۳ مقر مجاهدین در آلبانی هستند، و دهها هزار عضو و هوادار فعال مجاهدین در سراسر جهان اکثر آنها چهره‌های سرشناسی در شهر و استان خود هستند و یک منبع انگیزش برای مردم آن منطقه هستند.

شبکه اطلاعاتی مجاهدین در درون رژیم که اسرار کاملاً محرمانه این رژیم را افشا کرد. چه کسی از دستیابی رژیم به بمب اتمی تا امروز ممانعت کرده است. اگر این مقاومت در ۱۰۰رشته افشاگری پروژه دستیابی به بمب اتمی را فاش نکرده بود رژیم جهان را غافلگیر می‌کرد. موضوعی که رئیس‌جمهور، معاون رئیس‌جمهور، وزیر خارجه آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به آن اذعان کرده‌اند

مجاهدین از روز اول در مقابل این رژیم و سوء‌استفاده‌اش از اسلام ایستادند و گفتند اسلام چیزی نیست که آخوندها معرفی می‌کنند، رویکردی که به‌طور وسیعی مورد حمایت مردم واقع شد.

تا قبل از شروع اعدامهای جمعی و به رگبار بستن مردم در خیابان‌ها، مجاهدین تظاهراتهای ۵۰۰هزار نفره در تهران برگزار می‌کردند. این موارد و صدها مورد مشابه سازمان مجاهدین را در جامعه ایران به‌صورت یک چراغ راه در آورده است.

اما در سالهای اخیر علاوه بر نکات فوق کانون‌های شورشی به‌صورت یک ارگان پیشتاز سازمان‌یافته در سراسر کشور دست به کار شده‌اند. در قیام ۹۶ و ۹۸ نقش بسیار مهمی را ایفا کردند اما در قیام امسال هم به‌لحاظ کمی و هم به‌لحاظ کیفی ابعاد بسیار متفاوتی داشتند.

خامنه‌ای با شروع پاندمی کرونا تلاش کرد با سیاست تلفات کلان جامعه را در حالت کوما ببرد و از قیام و اعتراض دور کند. کانون‌های شورشی در تمام این مدت با به آتش کشیدن نمادهای حاکمیت تلاش کردند که روحیه مقاومت و اعتراض را حفظ کنند و با پایان پاندمی زمان زیادی طول نکشید که با اولین جرقه انفجار روی داد. در قیام کنونی کانون‌های شورشی نقش روزمره خود را در گسترش و استمرار و سازمان دادن قیامها و حفاظت آن از سرکوب تا جایی که ممکن است ایفا می‌کنند.

در یک دستور محرمانه سپاه پاسداران مورخ ۲۷مهر که مقاومت ایران سند آنرا افشا کرد از افزایش «اقدامات کانون‌های شورشـی مجاهدین» ابراز نگرانی شده و دستوراتی برای مقابله با آن صادر شده است. معاون حقوقی رئیسی رئیس‌جمهور رژیم در ۹آبان نگرانی خودش را به شکل دیگر بیان کرد و گفت مجاهدین «در حال یارگیری از جوانان کشور هستند و متأسفانه می‌بینیم که عده‌یی در داخل کشور از آنها طرفداری می‌کنند».

کانون‌های شورشی به‌رغم دستگیریهای گسترده، ولی رشد ۵۰۰درصدی داشتند. کانون‌های شورشی در طی چند سال گذشته با فعالیت‌های گسترده خود نقش کیفی در اشاعه فرهنگ مقاومت به‌ویژه در نسل جوان داشتند. آثار این فعالیتها از جمله به آتش کشیدن و منهدم کردن تصاویر خامنه‌ای و قاسم سلیمانی و دیگر نمادهای رژیم در اعتراضات سراسری ۱۰۰روز گذشته به‌وضوح قابل رویت بود.

گستردگی این کانون‌ها این امکان را هم فراهم کرده است که همزمان در شهرهای مختلف و حتی در شهرهای بزرگ اعتراضات موضعی و پارتیزانی شکل دهند و بدینوسیله مانع از تمرکز نیروهای سرکوبگر شوند.

حالا به بخشی از گزارش ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور در ۱۰۰روز اول قیام توجه کنید

در رویارویی با نیروهای سرکوبگر دشمن برای هموار کردن راه قیام بیش از ۱۵۰۰ عملیات ضداختناق در ۲۸۲شهر میهن انجام دادند. بسیاری از مراکز و نمادهای حکومتی به آتش کشیده شد و مسیرهای نیرو رسانی دشمن بسته شد.

کانون‌های شورشی بیش از ۴۰۰۰ پراتیک دیگر شامل تصویرنگاری، آکتها و اکسیونهای خیابانی حین قیام، نصب بنر و پوستر و شعارنویسی‌های بزرگ در معابر داشتند.

کانون‌های شورشی در نبرد با سپاه و بسیج و اطلاعات و نیروی انتظامی و لباس شخصی‌های دشمن، با به جان خریدن انواع گلوله‌ها و قمه و چاقو و با صدها مجروح و هزاران دستگیری، در این ۱۰۰روز بهای سنگین و خونینی برای استمرار قیام متحمل شده‌اند.

 

در رابطه با موضوع ایران برخی افراد مردم را به خشونت پرهیزی توصیه می‌کنند و می‌گویند با عصیان مدنی و اعتصاب سراسری هم می‌توان به خواسته‌هارسید. شما چه می‌گوئید؟

سازمان مجاهدین و مقاومت ایران چه از زبان رهبر آن آقای مسعود رجوی و چه از زبان رئیس‌جمهور برگزیده آن خانم مریم رجوی بی‌اغراق صدها بار گفته و تکرار کرده‌اند که ایکاش می‌شد این رژیم دیکتاتوری را با اعتصاب و راهپیمایی و امثال اینها سرنگون کرد ولی این غیرممکن است. ذات استبداد دینی مثل استبداد کلیسایی قرون وسطی خون‌ریز و شکنجه‌گر با اهرم زندان و اعدام است. این رژیم بدون اهرم سرکوب گسترده و اعدام و کشتار حتی یک روز هم دوام نمی‌آورد و توسط مردم و مقاومت ایران جارو می‌شود.

اگر شما به مردم ایران بگویید از خودشان دفاع نکنند و دست بسته در مقابل این رژیم بایستند این رژیم تا ابد بر سرکار خواهد بود. دفاع مشروع در مقابل رژیمی که از همه وسایل برای سرکوب مردم معترض استفاده می‌کند حق طبیعی و خدادادی است و هیچ‌کس نمی‌تواند آنرا از مردم ایران سلب کند. این حق در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و در قوانین اساسی بسیاری از کشورها به‌رسمیت شناخته شده است.

بنابراین تبلیغ خشونت پرهیزی با ظاهر فریبنده تنها به رژیم حاکم منفعت می‌رساند. و در اکثر موارد آبشخور و سرنخ آن رژیم ولایت فقیه و کسانی که در قدرت ماندن این رژیم منافع کلان دارند می‌باشد.

ایران کشوری است مرکب از ملیتهای مختلف، در قیام اخیر جایگاه ملیتها چه بود و موضع جنبش شما در قبال آنها چیست و پس از سرنگونی آخوندها مسأله ملیتها چگونه حل خواهد شد؟

ایران یک کشور یکپارچه است و مردم ایران یک ملت متحد هستند. کرد سنندجی و عرب اهوازی و بلوچ زاهدانی به همان اندازه ایرانی و وطن‌پرست است که مردم تهران و اصفهان و مشهد و شیراز. اهل تسنن به همان اندازه عرق ایرانی دارند که شیعیان و مسیحیان و پیروان دیگر مذاهب.

این حقیقت در قیام اخیر هم به‌خوبی نشان داده شد. شعارهای از زاهدان تا تهران یا از کردستان تا تهران یا از کردستان تا زاهدان جانم فدای ایران مبین همین روحیه است. صف طولانی شهیدان در کردستان و در بلوچستان ایران در جریان این قیام به خودی خود گویاست.

اما متأسفانه رژیم شاه با شوونیسم جنایتکارانه فارسی و رژیم آخوندی با یک فاشیسم دینی، ملیتهای مختلف و پیروان ادیان و مذاهب گوناگون را تحت شدیدترین سرکوبها قرار دادند. ما متعقدیم که این ملیتها تحت ستم مضاعف قرار دارند. برای سازمان مجاهدین از ابتدای تأسیس خود حقوق برابر همه آحاد مردم صرفنظر از دین و ملیت یک اصل غیرقابل صرفنظر کردن بوده است.

شورای ملی مقاومت از شروع تأسیس خود و هم‌چنین در برنامه دولت موقت بعد از سرنگونی این رژیم رسماً اعلام کرده است که خودمختاری برای ملیتهای مختلف در ایران در چارچوب تمامیت ارضی ایران لازمه دموکراسی و استقلال ایران است. شورا در سال۶۲ طرح خودمختاری کردستان را در ۱۲ ماده تصویب کرد. این یکی از پیشرفته‌ترین طرح‌های خودمختاری در جهان امروز است. خانم رجوی در مصاحبه‌های خود بارها اعلام کرده است که ما خواهان طرح مشابهی برای سایر ملیتها هم هستیم. در طرح ۱۰ ماده‌ای خانم مریم رجوی برای ایران فردا نیز آمده است: «خودمختاری و رفع ستم مضاعف از اقوام و ملیتهای ایرانی طبق طرح شورای ملی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران».

 

می‌گویند این قیام در مخالفت با حجاب و یا حتی اسلام است. این حرف تا چه میزان پایه دارد؟

لبه تیز سیاست‌های سرکوبگرانه و تبعیض گرایانه رژیم آخوندی در چهل سال گذشته بر روی زنان بوده است. این رفتار غیرانسانی رژیم با زنان، از طریق تبعیض و سرکوب وحشیانه و سیاست‌های آپارتاید جنسیتی و حجاب اجباری، آنان را به انفجاری‌ترین بخش جامعه ایران و پیشتاز تحولات تبدیل کرده است.

مسأله زنان در ایران آزادیهای سیاسی و اجتماعی و رفع تبعیضها و فشارهایی است که بر آنها وارد می‌شود، آنها به‌خوبی دریافته‌اند که تا این رژیم هست، مشکلات زنان حل شدنی نیست. مسأله زنان نه ضدیت با حجاب و نه ضدیت با اسلام است، آنها با همه مظاهر سرکوب از جمله حجاب اجباری مخالف هستند، رژیم می‌خواهد موضوع را ضدیت با اسلام و ضدیت با حجاب جلوه دهد، لذا زنان در تظاهرات شعار می‌دهند «چه با حجاب چه بی‌حجاب پیش بسوی انقلاب».

زنان شجاعی که امروز همراه با مردان آگاه به خیابان‌ها آمده‌اند در ۱۰۰روز نشان دادند که خواهان پایان این رژیم هستند و به چیزی کمتر از آن راضی نیستند. زیرا به‌خوبی می‌دانند که تا زمانی که این رژیم بر سر کار باشد، آرزوی برابری جنسیتی آنها محقق نخواهد شد.

از همان دوران پس از سقوط شاه و آغاز مبارزه آزادیخواهان ایران علیه رژیم مستبد آخوندی، هزاران زن به اعتراض برخاستند. در میان آنها زنان جنبش مجاهدین بیش از دیگران مورد حمله رژیم آخوندی قرار داشتند چرا که ضمن انتخاب روسری بر پایه اعتقادات مذهبی خویش، مرزبندی قاطعی با اسلام خمینی و تلاش او برای بردگی زنان عرضه کردند. آنها به جامعه و دنیا نشان می‌دادند که می‌توان همزمان مسلمان بود و آزادیخواه و مدافع انتخاب آزاد زنان و حقوق برابر و نقش پیشرو آنها در سیاست بود. و این برای خمینی و نظامش غیرقابل بخشش و قبول بود.

دهها هزار تن از این زنان پیرو جنبش مجاهدین از سال۶۰ در راه آزادی مردم ایران و برابری زن و مرد به دست آخوندها کشته شده و در زندانها به وحشیانه‌ترین شکل زیر شکنجه قرار گرفتند. فقط در تابستان سال۶۷ تقریباً تمام زندانیان زن مجاهد در زندانهای آخوندها به‌خاطر ایستادگی بر آرمان آزادی و برابری قتل‌عام شدند.

زنان شجاع و دختران جوان نسل جدید ایران که امروز در برابر نیروهای سرکوبگر رژیم ایستاده‌اند، از همان زنان، تأثیر پذیرفته و راه آنها را برای کسب حقوق خود از طریق سرنگونی این رژیم دنبال می‌کنند.

سازمان مجاهدین خلق همواره با هر گونه حجاب اجباری، دین اجباری و اجبار دینی مخالفت کرده است. این دقیقاً با آموزه‌های اسلام که ما از قران و سنت رسول خدا و پیشوایان اسلام فراگرفته‌ایم تطبیق می‌کند. هیچکس به اندازه رژیم ایران به اسلام و شیعه آسیب نرسانده است. . در ماههای بعد از انقلاب ضدسلطنتی زنان و مردان این سازمان از تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در اسفند ۵۷ حمایت کردند و در مقابل هجوم چماقداران خمینی از آن محافظت کردند.

خانم رجوی هم‌چنین در کتاب اسلام، زنان و برابری می‌گویند:

«من بارها از این آخوندها پرسیده‌ام که راستی در کجای اسلام جنایت هایی که شما می‌کنید مورد تأیید قرار گرفته است؟ کشتار و قتل‌عام زندانیان سیاسی و به‌خصوص هزاران زن از دختران ١٣ساله تا مادران ٧٠ساله و زنان باردار در کجای اسلام و قرآن تأیید شده است؟ در کجای اسلام گفته شده که شما مجازید به زنان تهمت بزنید؟ آنها را در کوچه و خیابان تحقیر کنید، آنها را سنگسار کنید و در شکنجه‌گاه‌ها توسط دژخیمان و پاسداران وحشی مورد آزار و تجاوز قرار دهید؟»

 

اخیراً رژیم ایران از کمیسیون مقام زن اخراج شد؟ نظرشما در این رابطه چیست؟ آیا امکان تکرار این مسأله در سایر ارگانهای سازمان ملل مثل یونسف و غیره هست؟

طبعا اخراج رژیم ایران از کمیسیون مقام زن اقدام بسیار درست و خوب ولی دیر هنگامی بود. شاید بهتر است بگوئیم جامعه بین‌الملل نباید از ابتدا این رژیم را به کمیسیون مقام زن راه می‌داد. برخورد شرم‌آور رژیم آخوندی با زنان که پدیده جدیدی نیست، این رژیم از ابتدای به قدرت رسیدنش وجه ممیزه‌اش زن‌ستیزی بود، ضدیت این رژیم با آزادیهای سیاسی و اجتماعی در درجه اول خودش را در ضدیت با زنان و آزادیهای آنها نشان می‌داد. در زندانها وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها را بر زنان زندانی اعمال کردند، از دختر ۱۳ساله تا مادر پیر و حتی زنان باردار را به جوخه اعدام سپردند. جنایاتی که هر انسان آزاده‌ای که می‌شنود عرق شرم بر پیشانی‌اش می‌نشیند.

رژیمی که بیشترین اعدام را در جهان امروز اجرا می‌کند، بیشترین زندانی سیاسی را دارد، بیشترین کشتار سیاسی را در خیابان‌ها مرتکب می‌شود، رژیمی که بیشترین تروریسم و جنگ‌افروزی را صادر می‌کند و به این جنایات افتخار می‌کند، باید به‌طور کامل از ملل متحد و همه ارگانهای آن و دیگر جوامع بین‌المللی اخراج شود. کرسی ایران در سازمانهای بین‌المللی باید به مقاومت ایران واگذار شود. ما برای تحقق چنین هدفی مبارزه می‌کنیم و از همه آزایخواهان جهان و همه همسایگانمان که هدف اول تجاوزات رژیم ایران هستند می‌خواهیم در تحقق این هدف به کمک مردم ایران بشتابند.

 

به‌طور کلی واکنش جامعه بین‌المللی در قبال قیام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ رویکرد درست جامعه بین‌المللی در قبال قیام چه باید باشد؟

جامعه جهانی همواره نسبت به جنایات رژیم جنایتکار حاکم بر ایران سهل‌انگاری بزرگی داشته است. مثلاً در سال۱۳۶۷ که خمینی دستور قتل‌عام تمامی اعضا و هواداران مجاهدین خلق را که در زندانها بودند صادر کرد و بر اساس آن ۳۰هزار زندانی اعدام شدند و ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور کنونی رژیم، یکی از اعضای هیأت مرگ بود قتل‌عام در سکوت و بی‌عملی مطلق جهان صورت گرفت و جامعه بین‌المللی هیچ واکنشی نشان نداد، سازمان ملل نیز سکوت اختیار کرد.

البته صدای نمایندگان مردم در این کشورها با رویکرد دولتها متفاوت بوده است از جمله در هفته‌های اخیر و در جریان قیام ما حمایتهای گسترده‌ای در پارلمانهای فرانسه، ایتالیا، انگلستان، ایرلند، بلژیک، آلمان، کانادا و آمریکا و دیگر کشورها داشته‌ایم.

به‌طور مشخص در آمریکا دو جلسه در واشنگتن برگزار شد که در یکی سناتور منندز دموکرات رئیس کمیته روابط خارجی بهمراه ۷ سناتور دیگر از هر دو حزب و در کنفرانس دیگر پمپئو وزیر خارجه سابق و گری لوک وزیر سابق تجارت آمریکا و تعدادی دیگر از شخصیتهای برجسته آمریکایی شرکت و حمایت قوی خودشان را از قیام اعلام کردند.

حمایتها و کنفرانس‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که جامعه جهانی نسبت به قیام مردم ایران بی‌تفاوت نیست و این همان چیزی است که سیاست مماشات با رژیم را منزوی و رژیم قرون‌وسطایی آخوندی را در هر دو جبهه داخلی و بین‌المللی زیر شدیدترین ضربه‌ها و فشارها قرار داد.

البته ما در مقاومت ایران و هم‌چنین مردم‌مان آماده‌ایم تا بهای دستیابی به آزادی در کشورمان را بپردازیم. آنچه ما از کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای همسایه می‌خواهیم این است که تنها محکومیت رژیم و حمایت لفظی از مقاومت کافی نیست، اقدامات عملی لازم است ما می‌خواهیم:

حق مردم ایران برای دفاع از خود به هر وسیله‌ای که در اختیار دارند و حق آنها برای سرنگونی رژیم را به‌رسمیت بشناسند.

معاملات اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک با این رژیم را قطع کنند و سفارتهایش که لانه‌های جاسوسی است را تعطیل کنند و سفرایشان را از ایران فرا بخوانند.

وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را در لیستهای تروریستی قرار داده و همه مزدوران و عوامل آنها را اخراج کنند

رژیم را از تمامی ارگانهای بین‌المللی و منطقه‌ای طرد و کرسی ایران را در اختیار مقاومت ایران قرار دهند.

 

ارزیابی شما به‌عنوان اپوزیسیون ایران؛ از مذاکرات برجام چیست؟ آیا احتمال احیای آن هست؟ و آیا می‌تواند طناب نجات رژیم باشد؟

واقعیت این است که از ابتدا یعنی سال۲۰۱۵ برجام یک توافق معیوب بود. در آن زمان رژیم به‌شدت در بحران بود و متأسفانه ۵+۱ بدون تضمینهای لازم امتیازهای زیادی به این رژیم دادند در حالی‌که در آن شرایط جامعه جهانی می‌توانست رژیم را وادار به تعطیل کامل غنی‌سازی و بستن سایتهای اتمی و دست کشیدن از دخالت‌های منطقه‌ای و پروژه‌های موشکی‌اش بکنند. اما متأسفانه با این توافق اتمی و سرازیر کردن پولهای مردم ایران به جیب فاشیسم دینی حاکم بر ایران، رژیم نه تنها پروژه‌های اتمی‌اش را تعطیل نکرد بلکه با این پولهای بادآورده هم دخالت‌هایش را در منطقه تشدید کرد و هم تروریسمش را در اروپا و جهان از سر گرفت. بعد از دادگاه میکونوس در ۱۹۹۷ که دولتهای اروپایی سفرایشان را از ایران برگرداندند، رژیم عملیات تروریستی را در اروپا متوقف کرد. چند ماه پس از توافق برجام این عملیات را از سرگرفت.

حالا ۱۰۰روز پس از این قیام عظیم صحبت از برجام بیشتر از همیشه یک شوخی مبتذل است. البته وقتی رژیم در مقابل قیام بیشتر در تنگنا قرار بگیرد و در حالی‌که ارز رسمی کشور در حال سقوط آزاد است، بار دیگر ممکن است رژیم در آخرین ایام خود به فریبکاری روی بیاورد و خواستار بازگشت به برجام شود. این وظیفه ۵+۱ و کشورهای غربی و هم‌چنین وظیفه کشورهای منطقه است که اجازه این فریبکاری به این رژیم داده نشود.

اما همان‌گونه که مقاومت ایران بارها اعلام کرده است، کشورهای ۵+۱ باید ابتکارعمل را در دست بگیرند. رژیم به‌وضوح و به کرات قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد را نقض کرده است، باید بند ماشه در این قطعنامه به کار بیفتد و همه قطعنامه‌های شورای امنیت مجدداً فعال شود و تحریم‌های همه‌جانبه علیه رژیم به کار بیفتد، کشورهای منطقه نیز همین را باید از ۵+۱ بخواهند.

تجربه ۴۳سال گذشته نشان داده است این رژیم نه یک روز می‌تواند از سرکوب دست بکشد و نه یک روز از دست‌اندازی به منطقه تنها زبان زور است که این رژیم را وادار به عقب‌نشینی می‌کند و وقتی عقب‌نشینی کند، سرنگون می‌شود.

مذاکره و گفتگو با این رژیم چه در اتمی و چه در دخالت‌های منطقه‌ای، چیزی جز سنگ پختن نیست و تنها به این رژیم فرصت می‌دهد که پروژه‌های غیرقانونی و جنایتکارانه‌اش را تشدید کند.

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/914ff68f-d3d4-41a5-8385-cf5f774dd1eb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات