728 x 90

۲۹ژوئن ۲۰۱۸

قیام مردم ایران، نقش و جایگاه مقاومت سازمانیافته / کنفرانس بین‌المللی «ایران چشم‌انداز تغییر»

کنفرانس بین‌المللی ایران چشم‌انداز تغییر
کنفرانس بین‌المللی ایران چشم‌انداز تغییر

کنفرانس بین‌المللی «ایران: چشم‌انداز تغییر»

۲۹ ژوئن ۲۰۱۸

پنل چهارم: قیام مردم ایران، نقش و جایگاه مقاومت سازمانیافته

 

زیرنویس:جان برد – وزیر خارجه پیشین کانادا

من با دوستان زیادی ملاقات کردم‌‌، افرادی از ایران،‌ از اینجا در فرانسه، از آمریکا و از سراسر جهان و بسیار خرسندم که در همبستگی با شما و مردم ایران باشم. مردم ایران به‌خوبی به‌خاطر خواهند داشت که چه کسانی در این تاریکترین دوران طی این سالیان با آنها بوده‌اند.

چرا این مهم است که مردم از اقصی نقاط دنبا گردهم می‌آیند و ارزشهایی مثل آزادی، حقوق‌بشر، دموکراسی، حاکمیت قانون، بردباری و کثرت‌گرایی را به اشتراک می‌گذارند؟ چرا این مهم است که ما با مردم ایران صحبت می‌کنیم چه به‌صورت

زنده و چه از طریق ویدئو مثل همین الآن؟
همان‌طور که می‌دانید ایران یک تاریخ شگفت‌انگیز دارد، یک فرهنگ فوق‌العاده دارد، این پتانسیل را دارد که که جایگاه واقعی خودش را به‌عنوان یکی از ملل رهبری کننده در جهان پیدا کند. از مردمی بزرگ با تحصیلات بالا برخوردار است. دارای پتانسیل عظیم و منابع طبیعی بزرگ است.

تنها عاملی که مردم ایران را عقب نگه داشته ملاها هستند و ما باید با هم جمع شویم تا کنار مردم ایران بایستیم. چیزی حدود ۱۴۲شهر، چه آنها که تحت ستم قرار گرفته‌اند به‌خاطر شرایط بسیار ضعیف اقتصادی، شرایط وخامت‌بار اقتصادی و چه آنها که در حال جنگ سیاسی در تهران هستند بر روی پلها (و در خیابانها) و در بازار تهران یا در سرتاسر کشور ما باید این مردم را کمک کنیم تا گردهم بیایند و برای یک زندگی بهتر،‌ یک کیفیت بهتر از زندگی و آینده‌ای بهتر برای کشور مبارزه کنند.

وقتی تغییر فرا می‌رسد، خیلی خیلی سریع اتفاق می‌افتد من معتقدم که روزی بزرگتر برای مردم ایران در پیش است و وقتی آن واقع شود همه ما خواهیم گفت که ما نقشی کوچک در تحقق آن ایفا کردیم.

 

استاندار ایو بونه - رئیس پیشین اطلاعات فرانسه

اجازه بدهید یادآوری کنم وقتی دکتر مصدق در یک اقدام قانونی، میهن‌پرستانه و هوشمندانه تصمیم به ملی‌کردن شرکت انگلیسی-ایرانی نفت گرفت و به سلطه انگلستان بر نفت ایران نقطه پایان گذاشت، آمریکا و مشخصاً اطلاعات مرکزی و انگلیسی‌ها، یک کودتا را در سال ۱۹۵۳ترتیب دادند که منجر به سرنگونی دکتر مصدق شد. این یک اشتباه بزرگ بود. دکتر مصدق یک دموکرات بود. آمریکایی‌ها از این چیزها سر در نمی‌آوردند.

آنها به حکومت سلطنتی کمک کردند که به‌زور حکومت کند و به‌طور خاص هم به انتظاری که هر حکومت دیکتاتوری دارد که یک پلیس سیاسی داشته باشد پاسخ مثبت دادند که حفظ حکومتش را تضمین کند‌.

و وقتی در سال ۱۹۶۵تعدادی از جوانان،‌ جوانان روشنفکر ایرانی تصمیم گرفتند علیه حکومت فئودالی شاه ایران قد علم کنند، این پلیس سیاسی که توسط سرویس‌های آمریکایی و سرویس‌های اسراییلی آموزش دیده بود به مقابله با آنها پرداخت. این دومین اشتباهی بود که مرتکب شدند.

آمریکا از اولین کشورهایی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست سازمانهای تروریستی گذاشت. این دیگر معلوم نیست چندمین خطا بود، چون اروپا که خیلی دنباله‌رو آمریکاست وقتی آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد، اروپا نیز از آن پیروی کرد؛ و واقعاً چیزی نمانده بود، واقعاً به مویی بند بود، اگر شهامت و سرسختی سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت نبود،‌ تا این اقدام امیدهای برحق برای احیای استقلال و کرامت و عدالت و دموکراسی مردم ایران را برای همیشه بر باد دهد.

سازمان مجاهدین خلق ایران خود را با رهبری یافت به‌نام مریم رجوی که کوتاه نیآمد و شهامت خارق‌العاده‌یی از خود نشان داد. آن‌چنان که عامیانه می‌گویند، وی مانع فروپاشی خانه شد و این خانه نه تنها فرو نپاشید، بلکه شروع به پیشروی کرد. اعضای مقاومت موفق به کشف این شدند که (رژیم) ایران که مشغول کلاه‌برداری از سر همه دنیا بود، در حال ساختن بمب اتمی و سلاح اتمی است.

آقای اوباما واقعاً می‌خواست قهرمان این داستان باشد و به موفقیت قابل توجهی با مذاکره با (رژیم) ایران دست یابد، غافل از این‌که با حکومتی مواجه است که نباید با آن مذاکره کرد و آقای ترامپ این‌را خیلی خوب فهمید.

من از همان اول گفتم که این یک توافق بد است و منتظر آقای ترامپی که نمی‌شناختم نشدم. چرا توافق بدی بود؟ چون وقتی سلاح اتمی می‌خواهید نیازمند دو چیز هستید: خود ماده منفجره یعنی آنچه عامیانه آن‌را «بمب» می‌نامیم و یک حامل این مواد منفجره. اگر وسیله‌یی برای حمل سلاح اتمی در دست نداشته باشید، خود سلاح اتمی کارایی نخواهد داشت. در دنیای امروز وسیله حمل‌‌ و نقل بمب دیگر هواپیما نیست، بلکه موشکهای بالستیک بین قاره‌یی است یا زیردریایی‌های اژدر زن اتمی.

پس کافی بود متوجه شویم که این اصرار (رژیم) ایران بر ادامه کار روی برنامهٔ بالستیکی‌شان معنی‌دار است. از وقتی (رژیم) ایران اصرار داشت به ظرفیت موشکهای بالستیکی بین‌قاره‌یی دست پیدا کند، باید می‌فهمیدیم که این موشکها برای حمل پیت‌های پنیر نیست، بلکه برای حمل سلاحهای کشتار جمعی است.

جای خوشوقتی است که انتخابات آمریکا برگزار شد و آقای ترامپ انتخاب شد... و او توضیح داد که سیاست مماشات در قبال رژیم راه به ورشکستگی خواهد برد. وی به درستی به فریبکاریهای رژیم استناد کرد و آن‌را برای همه کشورهایی که با او وارد گفتگو شدند تشریح کرد و حالا ما به نکته اولی بر می‌گردیم که در سخنانم توضیح دادم، یعنی این‌که برای اولین بار بعد از ۶۵سال، با رئیس‌جمهوری در آمریکا، قدرت‌مندترین کشور جهان، مواجهیم که از امور ایران چیزی سر در می‌آورد.

 

استراون استیونسون –همآهنگ کننده کارزار برای تغییر در ایران

خیلی متشکرم، می‌خواهیم روی تظاهراتها و نقش اپوزیسیون تمرکز کنیم، من از دیدن اخبار تلویزیون در ماههای اخیر میخکوب شدم، در رابطه با آتشفشان هاوایی، دیدن علائم و زمین‌لرزه‌های مستمر، انفجارها. در حین آمدن به اینجا به ذهنم زد که این پدیده ژئوفیزیکی مشترکاًت بسیار زیادی با وضعیت سیاسی در ایران دارد. از دسامبر گذشته تظاهرات عظیم را شاهد بودیم، نه فقط در تهران بلکه در بیش از ۱۴۲شهر، در ۳۱استان، دهها هزار، صدها هزار نفر به خیابانها ریختند، مایکل در صحبتهایش گفت که مردم دوباره صدای خود را پیدا کردند، نیمی از جمعیت ۸۰میلیونی ایران زیر ۳۰سال سن دارند، این افراد جوان آماده‌اند تا جان خود را در خطر بگذارند و به خیابانها برای تظاهرات بروند، باور کنید، مثل آنچه را که در هاوایی می‌بینیم، آتشفشانی مهیب در راه است تا این رژیم جهنمی را جارو کند.

البته می‌دانید که این رژیم به شیوه خودش تلافی کرده است، سپاه پاسداران، گشتاپوی خودش را فرستاده است، ۸۰۰۰نفر را دستگیر کردند، ۱۴نفر از آنها تا سرحد مرگ در زندان شکنجه شدند، و به خانواده و خبرگزاریهای بین‌المللی اعلام کردند که این افراد به‌خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر در زندان جان باختند، می‌دانید که افرادی که به خیابانها آمدند، جانشان به لبشان رسیده، آنها به غارت اموالشان توسط ملاها نگاه می‌کنند، به این‌که چگونه ملاها ثروتهای ایران را صرف جنگ داخلی خونین ۸ساله بشار اسد می‌کند، حمایت مالی از شیعیان وحشی که سنیهای عراق را سلاخی می‌کنند، تا حمایت از حوثی‌ها در یمن، حمایت از حزب‌الله، و مردم می‌گویند کافی است، شما اینرا در شعارهایشان می‌بینید، مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر روحانی، سوریه را رها کن، فکری به‌حال ما کن.

این دیگر آنچیزی نیست که مطبوعات غربی وانمود می‌کنند، این دیگر جنگی بین مدره‌ها و اصول گرایان نیست، مدره‌یی وجود ندارد، چون روحانی به دوربین می‌خندد یک مدره نیست، وگرنه رئیس‌جمهور نمیبود، او یک هیولای جهنمی مثل دیگر ملاها است.

یکی دیگر از واقعیتهای جالب که در تظاهراتها در بازار بزرگ تهران این است که بازاریان و فروشندگان این بازار بزرگ که به‌طور سنتی ستون فقرات این رژیم بوده‌اند، همانها تظاهرات می‌کنند، آنها به سقوط اقتصاد اعتراض دارند، دیگر آنها نمی‌توانند کالا خریداری کنند تا به مردم بفرشند، و مردم هم در هر حال پول ندارند کالا بخرند، آنها دارند می‌گویند که جانشان به لبشان رسیده است، چیز جالبی که از همه اینها بیرون می‌زند، این است که رهبران در ایران، خود خامنه‌ای، روحانی، انگشت تقصیر را به سمت سازمان مجاهدین نشانه می‌روند، آنها قبلاً می‌گفتند سازمان مجاهدین یک گروهک بی‌ربط است، فقط آزاردهنده است، نباید آنها را جدی گرفت، الآن می‌گویند که آنها پشت خیزشها هستند، دارند موضوع را جدی می‌گیرند، می‌دانید که آنها از خانم رجوی می‌ترسند، و علت این‌که از خانم رجوی می‌ترسند این است که از دموکراسی می‌ترسند، از عدالت می‌ترسند، از آزادی می‌ترسند.

جالب است که هر وقت بوی سقوط این دیکتاتوری جهنمی‌در سطح بین‌المللی به مشام می‌رسد، اپورتونیستهای سیاسی شروع به دم جنباندن از زیر سنگهای تاریخ می‌کنند، هفته گذشته دیدیم که رضا پهلوی با خبرگزاری بلومبرگ مصاحبه کرد، رضا پهلوی که برای ۴دهه سکوت کرده بود، و با میلیاردها دلار پولی که پدر دیکتاتورش و خانواده‌اش از مردم ایران دزدیدند زندگی می‌کند، حالا، به‌طور ناگهانی شروع کرده است و می‌خواهد شنیده شود، به خبرگزاری بلومبرگ گفت که استراتژی او استقرار مجدد اعضای غیرفاسد و بیگناه در نیروهای شبه‌نظامی است، این جایگزین رژیم از نظر اوست، او با مشکلاتی در پیدا کردن افراد غیرفاسد و بیگناه در سپاه پاسداران است.

زمان آن فرا رسیده است که اروپا به‌دنبال آمریکا حرکت کند، همان‌طوریکه ایو بونه با فصاحت بیان کرد، دونالد ترامپ برجام را که از ابتدا پوچ بود پاره کرد، تصور کنید قراردادی را که از ورود بازرسان به پایگاههای نظامی در ایران جلوگیری می‌کند، البته اینها جاهایی هستند که تمامی فعالیتهای هسته‌یی انجام می‌شوند، این یک قرارداد پوچ بود، آزاد کردن میلیاردها دلار که تحت تحریمها قرار داشت، و فوراً برای تسلیح مجدد بشار اسد و حوثی‌ها و حزب‌الله و شبه‌نظامیان شیعه در عراق استفاده شد، مسخره است.

حالا اروپا باید بایستد و به حساب بیاید، نماینده عالی ما برای امور خارجی، فدریکا موگرینی، او تمامی اعتبار خودش را از دست داد وقتی که به تهران رفت، روسری سرکرد و با ملاها عکس سلفی گرفت، و در روزی که به تهران رفت، آنها ۵نفر را حلق‌آویز کردند، و حالا ملاها به اروپا می‌گویند که ما می‌خواهیم شما جبران مافات پاره کردن برجام توسط ترامپ را بکنید، می‌خواهند اروپا را تهدید کنند، رهبران اروپا دارند ملاها را جدی می‌گیرند، من پیامی برای تمامی شرکتهای اروپایی که به‌نظر می‌رسد لغت حقوق‌بشر را فراموش کردند دارم، در زمانی که می‌خواهند قراردادهای پر منفعت در ایران ببندند، برای هر دلاری که در ایران عایدشان می‌شود، هزار دلار در آمریکا از دست خواهند داد،

واقعیت این است که آنها نمی‌توانند به تجارت با این رژیم جهنمی‌ در ایران ادامه دهند، روزهای سیاست مماشات اوباما به پایان رسیده است، روزهای نویل چمبرلین به پایان رسیده است،

پس اتحادیه اروپا باید بیدار شود و از سیاست آمریکا حمایت کند، سازمان ملل و شورای امنیت باید علیه ملاها وارد عمل شود، به‌خاطر کشتار ۳۰۰۰۰نفر که در سال ۶۷اعدام شدند، زندانیان سیاسی حلق‌آویز شدند، به‌خاطر مخالفت با رژیم ملاها، و هیچ کاری درباه آن انجام نشده است، یکی از بزرگترین جنایتها علیه بشریت از پایان جنگ جهانی دوم، زمان آن فرا رسیده که سازمان ملل هم بایستد و به حساب بیاید. ما به‌سرعت به آتشفشانی که صحبت کردم نزدیک می‌شویم، ما به پایان این رژیم نزدیک می‌شویم، و این وظیفه ماست که مطمئن شویم سازمان مجاهدین و خانم رجوی در موقعیتی قرار دارند تا قدرت را در دست بگیرند، تا دموکراسی را برگردانند، آزادی را برگردانند، عدالت را برگردانند، به مردم ایران.

 

سید احمد غزالی – نخست‌وزیر پیشین الجزایر

۷۰سال پیش، در سال ۱۹۳۹، دو دولت، فرانسه و انگلستان به رهبری، اگر اشتباه نکنم، دالادیه و چمبرلین، در سال ۱۹۳۸با بهترین نیات موجود در جهان به مونیخ رفتند.

بر این تصور بودند که می‌توان هیتلر، دیکتاتور وقت را با واگذار کردن اتریش و سرزمینهای سودتنلند (مناطق آلمانی‌نشین چکسلواکی) مورد استمالت قرار داده و آرام سازند، چرا که قسم می‌خورد «اگر اینها را به من بدهید، جنگ نمی‌کنم». اما چند ماه بعد، لهستان مورد تجاوز قرار گرفت و جنگ جهانی دوم آغاز شد. منظورم از بیان این سابقه است که قدرتهای غربی می‌توانند مرتکب اشتباهات فاجعه‌باری شوند و این‌که تاریخ می‌تواند تلوتلو خوران تکرار شود و نمونه‌اش هم، همین قضایای ایران است.

و چرچیل هنگامی که جنگ (جهانی) دوم آغاز شد، خطاب به سران هر دو دولت غربی گفت: «شما تصور کردید با قبول ننگ، صلح را به‌دست می‌آورید، اما سرانجام هم ننگ نصیبتان شد و هم جنگ».

چرا به این نکته اشاره می‌کنم؟ به این دلیل که شباهت عجیبی با رفتار غربی‌ها، که امیدوارم ادامه نیابد، در قبال مقاومت ایران دارد. این رفتار دقیقاً بر پایه همان اشتباه فاجعه‌بار قرار دارد. در سال ۱۹۹۷، خاتمی رئیس‌جمهور (رژیم) ایران شد که او را یک مدره می‌دانستند و نمی‌دانم چه کسی چنین چیزی را به دموکراسی‌های غربی خوراند، به‌طوری که گفتند: «ما مسئلهٔ ایران را با تسهیل پدیدار شدن یک جریان مدره حل خواهیم کرد». بعد هم برای تسهیل ظهور این جریان مدره که گویا قرار بود توسط خاتمی نمایندگی شود، خیلی ساده و راحت مقاومت ایران را قربانی و نام آن‌را در لیست سازمانهای تروریستی ثبت کردند. در پی ایالات متحده، دولت بلر به همین کار دست زد و شخص جک استراو، وزیر خارجه وقت انگلستان، حتی گفت: «ما نام سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دادیم تا حکومت ایران را، رژیم آخوندها را آرام کنیم». استیونسون هم الآن قتل‌عام‌های سال ۱۹۸۸در اواخر جنگ (رژیم ایران و عراق) اشاره کرد که طی آن بیش از سی هزار زندانی سیاسی در زندانهای آخوندها (اعدام شدند) و زندانیانی بودند که قبلاً احکام (زندان) آنها را دادگاههای (رژیم) ایران صادر کرده بودند. برخی از آنان به سه سال، برخی دیگر به ده و عده دیگری به پانزده یا بیست سال زندان محکوم شده بودند که برخی از بازماندگان هم‌اکنون در همین سالن و در اروپا حضور دارند و می‌توانند شهادت بدهند. تنها یک فتوای ساده خمینی باعث شد که این سی هزار زندانی به‌دار آویخته شوند و اعدام شوند، در یک سکوت سنگین. جامعه بین‌الملل، جهان غرب که کلماتی جز حقوق‌بشر، عدالت، صلح و نظایر آن بر زبانش جاری نمی‌شود، سکوت کرد. تنها مدت کوتاهی است که سازمان ملل‌متحد از سال گذشته این قضیه را مطرح کرده و امیدواریم مجمع عمومی (ملل متحد) این مسأله را عنوان کند و امیدواریم که به کشاندن آخوندها در برابر دادگاه جزایی بین‌المللی منتهی شود، چرا که جنایتی علیه بشریت روی داده است. حال به قضیه جریان مدره باز می‌گردم.

چگونه می‌توان تصور کرد که چند قدرت بزرگ اشتباهاتی در این حد مرتکب شوند؟ یک رژیم مدره آخوندها، امکان‌پذیر یا تحقق‌پذیر نیست. چرا؟ به این دلیل که رژیم آخوندها بر پایه استفاده ابزاری از دین اسلام با اهداف سیاسی بنا شده است و این‌که چنین رژیمی که به‌نام اسلام دهها هزار ایرانی را کشته و اعدام کرده است، صرفاً به این دلیل که با اعمالش مخالف بوده‌اند، نمی‌تواند مدره باشد، نمی‌تواند یک جریان مدره تولید کند. اسلام که بنا بر تعریف دین تعادل است، از هر آنچه افراط و افراط‌گرایی باشد، نفرت دارد. با برخورداری از حداقل آگاهی نسبت به وضعیت این منطقه، نمی‌توان پذیرفت که کسانی که بی‌گناهان را می‌کشند، بتوانند مدره باشند. در قرآن، کشتن بی‌گناهان دقیقاً به‌مثابه ارتکاب جنایت علیه بشریت توصیف شده است.

کاری که ما بر عهده‌ داریم دقیقاً تأکید بر صورت‌ مسئلهٔ واقعی ایران و قبولاندن آن است. صورت‌مسأله این است: با یک دیکتاتوری سر و کار داریم و همان‌طور که همه می‌دانیم، دیکتاتورها برای تحمیل هر چه بیشتر حاکمیتشان بر مردم، به‌دنبال توسعه هستند و تلاش می‌کنند قلمرو خود را به خارج از مرزها توسعه دهند. (رژیم) ایران در هدف‌های خود، در شعارها و فریادهایش می‌گوید که می‌خواهد بر جهان عرب و مسلمان مسلط شود. (رژیم) ایران، یعنی رژیم آخوندها، می‌خواهد سلطه داشته باشد و این سلطه از چه راهی به‌دست می‌آید؟ از راه بی‌ثبات‌سازی. حال نگاه کنید چه اتفاقاتی دارد می‌افتد: پشت خشونت‌های جنگی در عراق چه کسی است؟ (رژیم) ایران. چه کسی پشت قضایای سوریه است؟ رژیم آخوندها. چه کسی پشت وضعیت لبنان است؟ رژیم آخوندها. چه کسی پشت وقایع یمن است؟ رژیم ایران. من خود به‌عنوان رئیس دولت در دوران ریاست‌جمهوری بوضیاف خدمت کرده‌ام که برجسته‌ترین رهبر مبارزه رهایی‌بخش ملی الجزایر بود. محمد بوضیاف در سال ۱۹۹۲روابط دیپلماتیک با (رژیم۹ایران را قطع کرد. چرا؟ چون متوجه شده بودیم که (رژیم) ایران از تمام جهات مادی، سیاسی، مالی و نظامی از تروریسم در الجزایر حمایت می‌کند. تروریسمی که ایو بونه خوب می‌شناسد، چون رئیس سازمان امنیت داخلی (فرانسه) بوده و یکی از معدود مسئولانی است که در طول دوران تروریسم در کنار الجزایر قرار داشت. بونه یکی از معدودترین این افراد است.

پس باید این را به ذهنمان بسپاریم که آنچه سازمان مجاهدین خلق ایران نامیده می‌شود، پیش از هر چیز یک جنبش مقاومت است. یک حزب سیاسی نیست که به‌وجود آمده تا با قدرت حاکم به مخالفت بپردازد. چرا که فعالیت سازمان مجاهدین از سال ۱۹۷۹آغاز نشده و به زمان شاه بر می‌گردد. هم آنها هستند که همان‌طور که ایو بونه گفت، فرزندان معنوی مصدق هستند که شاه را سرنگون کردند.

به ابزار سمعی و بصری موجود تا به‌حال نگاه کنید: فیلم‌ها، مستندهای سمعی یا بصری وجود دارد که میتینگ‌های سازمان‌یافته از سوی مسعود رجوی در سال ۱۹۸۰را نشان می‌دهد. او می‌تواند پانصد هزار ایرانی را در تهران گرد آورد. اما تنها امروز است که همین جنبشی که می‌گویند نمایندگی‌کننده نیست، از قضا خامنه‌ای،‌ ناخواسته می‌گوید، پشت تظاهرات در ۱۴۲شهر از مهم‌ترین شهرهای ایران بوده است.

از این بهتر نمی‌توان به این واقعیت اذعان کرد که مجاهدین خلق می‌توانند در ایران یک انقلاب به‌راه بیندازند؛ و به همین دلیل است که خانم رجوی از سال‌ها و سال‌ها پیش از توافقی که ایو بونه از آن صحبت کرد، مدتها پیش‌تر، گفته بود که راه‌حل مسأله، مذاکرات نیست، چرا که نمی‌توان به یک دیکتاتور اعتماد کرد. او می‌تواند هر قول و وعده‌یی به شما بدهد و سرانجام هیچ چیز ندهد. جنگ هم راه‌حل نیست، چون به‌سود رژیم حاکم تمام می‌شود و آن‌را مظلوم جلوه می‌دهد. (خانم رجوی) بلاوقفه تکرار کرده که یک راه‌حل سوم وجود دارد: این‌که مردم ایران امکان یابند خود را از شر این رژیم رها کنند. فقط مردم ایران و بس. مردم ایران هم، تنها یک سازمان دارند که آنها را نمایندگی می‌کند و می‌تواند یک آلترناتیو ارائه بدهد. مردم ایران از این بخت برخوردارند که یک (سازمان) دارند. فردا که این رژیم فرو بریزد، مردم هستند که حضور خواهند داشت و خواهند توانست جنبش‌ها و جریانهای را در جهت مثبت هدایت کنند؛ و اما در مورد مسائل اقتصادی: اینجا هم باز غربی‌ها در اشتباهند. همان «چپاولگری تبهکارانه» که ایو بونه از آن صحبت کرد.

اما وقتی در این قضیه از عامل اقتصاد صحبت می‌کنیم، باید بگوییم منظورمان چیست؟ اقتصاد یعنی مبادله و اهمیت مبادلات تجاری بین غربی‌ها و (رژیم) ایران. اما (رژیم) ایران قادر به مبادله سالم نیست، چرا که رژیم سیاسی دیکتاتوری بنا بر تعریف بی‌کفایت است. تمام پول‌ها به جیب حاکمان سرازیر می‌شود. اما فردا، بر عکس، هنگامی که یک جنبش دموکراتیک به‌وجود آید که معطوف به منافع مردم باشد، خواهد توانست کشور را توسعه دهد و به جای ۱۰میلیارد فعلی، ۱۰۰میلیارد مبادلات اقتصادی و بازرگانی داشته باشد. پس استدلال اقتصادی هم درست نیست و نمی‌تواند مماشات با آخوندها را توجیه کند.

تعداد ما اکنون بیشتر است، یعنی کسانی که واقعیت مبارزه مردم ایران و واقعیت مقاومت ایران و اهمیت این جریان را توضیح می‌دهند، نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای همگی ما به‌عنوان اعضای جامعه بین‌الملل و دلبسته به صلح و عدالت؛ بسیار متشکرم.

 

سفیر میچل ریس-رئیس پیشین اداره طراحی سیاست در وزارت‌خارجه آمریکا

فکر کردم که بسیار مفید خواهد بود که یک دیدگاه تاریخی از این‌که ما اکنون کجا هستیم ارائه بدهم در این لحظه و زمان خاص با مرور این‌که ما کجا بوده‌ایم در چند سال گذشته و پیشرفت مهمی که توسط اپوزیسیون دموکراتیک رژیم تهران صورت گرفته است.

اولین باری که از من خواسته شد وارد این پروژه بشوم، بیش از ۳۰۰۰نفر اعضای مجاهدین در یک کمپ، کمپ اشرف در داخل عراق زندانی بودند. شرایط آنها در آنجا سرکوبگرانه بود. سپس به کمپ دیگری در عراق منتقل شدند جایی که به غلط کمپ آزادی نامیده می‌شد. در آنجا نیز آنها مورد رفتار غیرانسانی قرار گرفتند و مکرراًً هدف حملات موشکی قرار داشتند.. امروز این زنان و مردان شجاع به خارج عراق و دور از دسترس رژیم ایران به آلبانی منتقل شده‌اند چند سال قبل سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا نامگذاری شده بودند. هر دو دولت دموکرات و جمهوریخواه از بررسی شهود خودداری می‌کردند و در نتیجه این اتهام را ادامه دادند.

رسانه‌های آمریکایی و بین‌المللی آنها همه مایل بودند که این دروغ را تکرار کنند که مجاهدین تروریست هستند و هر کس که از آنها حمایت کند شریک تروریسم است. اما امروز حقیقت آشکار شده است و مجاهدین از لیست تروریستی حذف شدند. این یک پیروز بزرگ برای اپوزیسیون دموکراتیک است و یک ضربه به ملاها در تهران است.

تقریباً یک دهه قبل مردم ایران قیام کردند و به خیابانها آمدند تا علیه انتخاباتی که آنها فکر می‌کردند فاسد است و از آنها دزدیده شده است اعتراض کنند. آنها به‌طرز بی‌رحمانه‌ای توسط رژیم سرکوب شدند. برای سالها اعتراضات پراکنده بود. اما در چند ماه گذشته ما شاهد یک تغییر بوده‌ایم. در سرتاسر ایران اعتراضاتی را دیده‌ایم که به‌طور همزمان فوران کرده است. اعتراض علیه فساد نهادینه،‌ اعتراض علیه سوء مدیریت اقتصادی. اعتراض علیه ماجراجوییهای خارجی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و سایر جاها به‌جای این‌که برای مردم خودشان در داخل سرمایه‌گذاری کنند. ترس از رژیم در حال از بین رفتن است و مردم دوباره صدای خودشان را پیدا کرده‌اند.

قدرت حرکت به‌وضوح تغییر جهت داده است و به‌طور فزاینده‌یی در سمت کسانی قرار گرفته است که خواهان یک ایران دموکراتیک هستند که می‌تواند جایگاه واقعی خود را در میان فرهنگها و کشورهای بزرگ جهان به‌دست بیاورد. قدردانی باید اول از همه و بیشتر از همه نثار خانم رجوی و اعضای شورای ملی مقاومت ایران در آمریکا، فرانسه و سرتاسر جهان گردد. که به این هدف ایمان داشته‌اند و به‌طور خستگی‌ناپذیر تلاش کرده‌اند تا بی‌عدالتی رژیم ایران را روشن کنند و یک پیام امیدوار کننده بیاورند که یک راه بهتر رو به جلو وجود دارد. به همه شما تبریک می‌گویم.

شما دوستان زیادی در کنار تان دارید در این پنل، در سرتاسر آمریکا و اروپا، که همگی خواهان یک اینده بهتر برای مردم ایران هستند. همه ما می‌خواهیم کمک کنیم. همه ما می‌خواهیم که ببینم شما و مردم ایران از برابری، برادری و آزادی برخوردار باشید. این هدف است و ما امروز از هر زمان دیگری به آن نزدیکتر هستیم.

 

مایکل موکیزی – وزیر پیشین دادگستری آمریکا

ما در حقیقت در زمان بسیار امیدوار کننده‌یی هستیم و فکر می‌کنم اگر دقت نکنیم، خطراتی وجود دارد، حتی در رابطه با همین گردهمآیی. بنا بر این موکداً تأکید می‌کنم بر آنچه سفیر ریس گفت که باید روشن کنیم ما چه کسانی هستیم و چه چیزی را نمایندگی می‌کنیم، و این‌که این سازمان متفاوت است با آنچه که نشان داده شده است. در رابطه با اعتراضات در ایران، یک تفاوت مادی وجود دارد، بین آنچه که قبلاً دیده‌ایم و آنچه که حالا شاهد آن هستیم، آنها گسترده هستند، فقط در تهران نیستند، از تهران شروع نشدند، در تمامی کشور گسترده هستند، و این یک علامت بزرگ امیدوارکننده است، به زبان معکوس، شاید بتوان گفت که ما یک تشکر به رئیس‌جمهور قبلی آمریکا بدهکاریم، چون مقدار زیادی پول به دولت ایران داد، در ارتباط با قرارداد برجام، و مردم ایران حالا می‌بینند که این پول صرف اقتصاد نشده است، و هیچ نفعی از آن به آنها نرسیده است، در عوض به جیب آنهایی ریخته که مردم را سرکوب می‌کنند، و همچنین صرف حمایت از ماجراجوییهای خارجی شده، و وقتی شعارهای این تظاهراتها را می‌شنویم، می‌بینیم که تمرکز آنها روی این است که به رژیم ایران بگویند ما خواهان حل مشکلات در اینجا هستیم، و ما می‌خواهیم که پولها همینجا بکار گرفته شود، این یک علامت بسیار امیدوار کننده است، و نشان می‌دهد که ارتباطات در ایران زنده و فعال است، کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم و کمک کننده است، این است که برای مردم ایران امکانات ارتباطاتی مهیا کنیم، تا بتوانند پیامشان را به یکدیگر و به تمامی کشور برسانند، و این خیزش را ادامه دهیم.

 

لویی فری، مدیر پیشین اداره تحقیقات فدرال آمریکا

خوشحالم که اینجا با شما هستم و از شما سپاسگزارم برای تعهد شما و به‌خصوص من فکر می‌کنم همه اعضای این پنل مایلند تشکر کنند از مردان و زنان جوان و همه مردان و زنان ایران که دوباره پا به میدان نبرد آزادی برای پیش بردن آرمانشان گذاشته‌اند و به‌خوبی توسط سازمان مجاهدین مورد پشتیبانی قرار گرفته‌اند. اما من با میچل موافقم که این واقعاً یک لحظه تاریخی است. من فکر می‌کنم مجموعه‌ای از شرایط وجود دارد که قبلاً وجود نداشته‌اند. روز دوشنبه‌ای که گذشت، همان‌طور که احتمالاً می‌دانید، ۲۲مین سالگرد بمب‌گذاریهای برج خوبر بود. ۱۹آمریکایی و دهها و دهها تن از مردم عربستان در این حمله کشته شدند. این یک حمله توسط سپاه پاسداران بود که حزب‌الله را در استان شرقی تأمین مالی می‌کرد تا این حمله را علیه آمریکایی انجام دهد که بشکل کنایه آمیزی منطقه پروازممنوع را بر فراز جنوب عراق اعمال می‌کرد.

پس چه چیزی تغییر کرده است و چه چیزی تغییر نکرده است. رژیم و سپاه پاسداران هم‌چنان به صدور تروریسم ادامه می‌دهند، چه در سوریه و چه در یمن یا عراق یا در غزه. این چیزی است که تغییر نکرده است. تمام فشارهایی که چه در داخل و چه در سطح بین‌المللی از طریق از سر گیری تحریمهای ایالات متحده علیه رژیم اعمال می‌شوند (رژیم) را از هدف اصلیش باز نداشته و تغییری در آن ایجاد نکرده است. اما فرماندهی و کنترل رژیم به‌صورتی بسیار جدی رو به زوال گذاشته است. این تنها دانشجویان و دانشگاهیان و کسانی که کشور را ترک کرده‌اند نیستند که بستوه آمده‌اند، بلکه همان‌طور که آقای دادستان کل (مایکل موکیزی) گفت، خشم و تلاش و شجاعتی که در بازار تهران، یعنی پایتخت شاهد بودیم فوق‌العاده خیره کننده بود. اینها مغازه‌داران، ستون فقرات اقتصاد ایران هستند و آنها خشمگین هستند. چرا آنها خشمگین هستند؟ فقط ظرف چند ماه گذشته اوضاع ۴۰درصد بدتر شده است و هم‌چنان بدتر می‌شود. از سرگیری تحریمها یک تغییر کلیدی و یک کاتالیزور کلیدی است. هر چه می‌گذرد ما از کمبودها و ناجور بودن قراردادی که دولت قبلی با رژیم ایران بست بیشتر مطلع می‌شویم. ما درست هفته قبل از طریق واشنگتن پست مطلع شدیم که یک ترتیبات مخفی وجود داشته است که وزیر خزانه‌داری، جاکوب لیو، مجوزی صادر کرده و تلاش کرده بود که دو بانک آمریکایی را مجبور کند که تبادلات دلاری با رژیم داشته باشند. که آن دو بانک بسیار عاقلانه آن را رد کردند. و البته دولت به کنگره دروغ گفت که آیا معامله جانبی در این رابطه وجود داشته است یا خیر. بنابراین تحریمها برگشته است و تاثیرات آن بلافصل است، نه تنها کمپانی نایک کفش فوتبال به تیم ایران نداد، بلکه توتال هم از پروژه پارس جنوبی بیرون کشیده است و این به‌رغم چیزی است که دولتشان از آنها انتظار دارد. دایمر، زیمنس و همه شرکتها، دیگر ریسک نقض تحریمهای ثانویه را نخواهند پذیرفت. در مورد کیس توتال، توتال یک کیس بزرگ است، توتال یک شرکت فرانسوی عظیم چندملیتی است، ولی ۹۰درصد تبادلات آن توسط بانکهای آمریکایی تأمین می‌شود و ۳۰درصد سهامداران آن آمریکایی هستند. بنابراین این شرکت، به‌رغم این‌که دولت پاریس آنها را تشویق بکند، حاضر نیست آن تحریمها را نقض کند.

من فکر می‌کنم ترکیب همه این چیزها به‌طور هم زمان فرصت بسیار بسیار منحصربه‌فردی است. و مانند هر گونه مبارزه، اما به‌ویژه مبارزه‌ای که در آن مردم جانشان را از دسته داده‌اند و در معرض خطر هستند، واقعاً زمان آن است که با اعتماد به‌نفس به جلو، با استقامت، و با یک چشم‌انداز به جلو حرکت کنیم.

 

همان‌طور که موکیزی گفت زمان خطرناکی است، ولی افرادی که در این آخر هفته اینجا کار می‌کنند هیچ واهمه و تردیدی برای اقدام از خود نشان نداده‌اند. و من فکر می‌کنم الآن زمان عمل جسورانه است.

متشکرم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/658241df-1467-41b8-b35b-c87c1b1e4904"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات