خامنهای پس از هلاکت بازوی جنگافروزش، تلاش کرد با جعل و فریب و نمایشهای پرخرج سوگواری از جلاد، هم مانع ریزش بیشتر پاسداران شود و هم فضای قیام و اعتراض را کنترل کند.
مجری نمایش جمعه تهران ۲۰دی ۹۸: «آنچنان زلزله رستاخیزگونهای بهوجود آورد که بسیاری از گسلهای اختلاف و گمراهی و دشمنگرایی را نابود کرد».
اما این رویای خام ۲۴ساعت بیشتر دوام نیاورد و جوانان حکم دیگری صادر کردند.
تهران ۲۱دی ۹۸: «سلیمانی قاتله، رهبرش هم باطله»!
روز بعد پاسداران تلاش کردند با حفاظت از تصاویر جلاد مانع از شکستن بختک نظام در میان مردم شوند اما کندن پوسترهای سلیمانی به رسمی نو در میان جوانان و دانشجویان تبدیل شد.
در خیابان سلسبیل تهران جوانی خودش را به بالای بنر رساند، دقایقی با روح پلید شیطان درآویخت و سرانجام در میان شور و تشویق جوانان، جلاد را به زیر کشید.
کار به جایی رسید که پاسدارانٍ سرخوش از نمایش جلاد، خون گریستند.
شبکه حکومتی افق ـ پاسدار مهکش ۲۴دی ۹۸: «واقعا آدم باید گریه کند، پاره کردن عکس حاج قاسم سلیمانی، لگد زدن به عکس ایشون...»!
آخوند علمالهدی: «هنوز هفتم خاکسپاری او نرسیده تو این شهر میآیند عکس حاج قاسم را پاره کنند آتش بزنند یعنی از آن ۷میلیون آیا دههزار نفر نبود بیاد جلوی این قضیه بگیره».
پاسدار جنایتکار نمیداند که آتش زدن عکس جلاد، نماد خشم و نفرت عمومی از ولایت پلید خامنهای و آتشی است که بر خیمهٔ نظام افتاده است.