728 x 90

اذعان به جنگ ۴۴ساله مجاهدین با ارتجاع و سیاست جنگ‌افروزی خمینی برای حفظ نظام

غلامپور از سرکردگان سپاه خامنه‌ای در جنگ ضدمیهنی
غلامپور از سرکردگان سپاه خامنه‌ای در جنگ ضدمیهنی

اذعان به جنگ ۴۴ساله مجاهدین با ارتجاع

و سیاست جنگ‌افروزی خمینی برای حفظ نظام

 

غلامپور از سرکردگان سپاه خامنه‌ای در جنگ ضدمیهنی

مجاهدین شاید یکی از اصلی‌ترین کارهایشان این بود

که تهران را تبدیل به یک میدان جنگ کردند

 

با توجه به اتفاقاتی که آخر جنگ در جبهه‌های جنگ افتاد

مسئولان به این جمع‌بندی می‌رسند که باید بروند به امام بگویند

آقا زور ما و توان ما در حوزه نظامی این است

خمینی هم با دلخوری می‌پذیرد و می‌گوید من جام‌زهر را نوشیدم

 

عراق دومین کشور بود که جمهوری اسلامی را به‌رسمیت شناخت

و صدام پیام می‌دهد که اگر اجازه بدهید من می‌خوام بیام ایران

در شورای انقلاب آن موقع به اتفاق همه می‌پذیرند

وقتی به امام اطلاع می‌دهند ما تصویب کردیم که ایشون می‌آید

امام میگه نه نیاد برای چی بیاد

غلامپور از سرکردگان سپاه در جنگ ضدمیهنی-۳۱ شهریور ۱۴۰۴

اولین اتفاقاتی که بعد از پیروزی انقلاب میفته همین ایجاد آشوب و اغتشاش داخلیه...

و خب منافقین هم که روشنه واقعاً منافقین شاید یکی از اصلی‌ترین کارهاشون این بود که تهران رو تبدیل به یک میدان جنگ کردند بالاخره شما نگاه کنید عملکرد منافقین وقتی ما می‌گیم امروز ۱۷هزار شهید توسط منافقین در واقع صورت گرفته خب این اتفاق کوچیکی نیست.

قبل از جنگ صدام یه پیام میده به مسئولان جمهوری اسلامی که من می‌خوام یه سفری به ایران داشته باشم چون می‌دونید وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد عراق دومین کشوری بود بعد از شوروی که جمهوری اسلامی رو به‌رسمیت شناخت پیام دادند در واقع صدام پیام میده به مسئولان جمهوری اسلامی که اگر اجازه بدید من می‌خوام بیام ایران هم ملاقاتی داشته باشم با مسئولان هم راجع به معضلات و مشکلات فیمابین دو کشور مذاکراتی داشته باشیم خب این موضوع تو شورای انقلاب اون موقع بحث میشه و به اتفاق همه می‌پذیرند می‌گویند خب چه اشکال داره؟ ظاهر قضیه هم اشکال نداره رئیس‌جمهور کشور همسایه که ما با هم یه مشکلاتی داریم می‌خواد بیاد یه دیداری داشته باشه راجع به موضوعاتش رو حل و فصل بکنند

مجری: این مشکلاتم از زمان شاه بوده؟

غلامپور: بله از زمان شاه بوده حتی رو بحث قرارداد الجزایر هم عراق همواره حرف داشته و اعتراض داشته خب اینجا معمولاً مصوبات شورای انقلاب به اطلاع امام می‌رسیدند که امام در نهایت به‌هرحال حرف آخر رو بزنند وقتی که به امام اطلاع میدند که یه همچین موضوعی هست و ما تصویب کردیم که ایشون میاد امام میگه نه نیاد برای چی بیاد صدام قابل اعتماد نیست.

مجری: به‌عنوان یک کارشناس نظامی حضرتعالی چه زمانی آتش‌بس رو مورد قبول می‌دانید؟ یعنی عقلایی است که ما آتش‌بس رو بپذیریم و چه زمانی اصلاً ما پذیرفتیم روش فکر کردیم چون بالاخره درخواست آتش‌بس به نظرم بعد از عملیات‌هایی که ما وارد خاک عراق شدیم و در...

غلامپور: آتش‌بس رو می‌فرمایید یا قطعنامه رو؟

مجری: قطعنامه در واقع دیگه یعنی

غلامپور: اگه قطعنامه رو می‌فرماید قطعنامه یه چیزی دیگه است

مجری: نه منظورم بیشتر همون توقف در واقع جنگه یعنی همون آتش‌بس هست که ما پذیرفتیم ظاهراً بعد از او هم در واقع صدام حرکتهایی رو هم انجام داد منافقین هم حرکتهایی انجام دادند ولی این هم یه مسأله‌ایست که آیا پذیرش حالا هم آتش‌بس چه زمانی بعد حالا برسیم به قبول قطعنامه که اصلاً آیا بحث خود قطعنامه یک پذیرشش امر منطقی بوده یا خیر؟

غلامپور: ببین پیشنهاد آتش‌بس از اوایل جنگ تقریباً صورت می‌گرفت یعنی زمانی که صدام ارتشش متوقف شد و زمین‌گیر شد اولین اقدام از طرف بعضی گروه‌های در واقع ریش سفیدی اومدند تو کشور. . …

شما در خاطرات مرحوم آقای هاشمی می‌بینید که میگه من رفتم خدمت امام بهش گفتم اجازه بدید با مذاکره و قطعنامه جنگ رو تموم کنیم امام فرمودند نه شما چه مشکلی دارید مشکل پولی دارید برید استقراض کنید مشکل نیرو دارید بگید من حکم جهاد بدم کل یعنی امام در واقع دونه دونه این مشکلات رو تقبل می‌کنه که بتونه رفع بکنه

و لذا این هی به تأخیر میفته تا زمانی که در واقع به‌هرحال مسئولان سیاسی کشور همه به‌صورت متحد در واقع با توجه به اتفاقاتی هم که آخر جنگ در جبهه‌های جنگ اتفاق میفته مصمم می شوند که بروند یکپارچه به امام بگند آقا شما اجازه بدید ما جنگ رو تمام کنیم با مذاکره و قبول قطعنامه خب

دیگه مسئولان به این جمع‌بندی می‌رسند که دیگه اینجا اتمام و حجت براشون تمامه باید بروند به امام بگویند که آقا زور ما و توان ما در حوزه نظامی اینه

بیشتر از این نمی‌تونیم یه واقعیتی است خب اینها می‌روند خدمت امام خب امام هم وقتی به جمع حاضری که اومدن بهش پیشنهاد کردند نگاه می‌کنه می‌بینه همه مسئولان اصلی کشورند یعنی اینها هستند که باید کشور رو اداره کنند اینها هستند که باید جنگ رو پشتیبانی کنند این‌هایند که باید قبول کنند انگیزه داشته باشند جنگ رو با شدت و حدت و نظامی‌گری ادامه بدهند اینجا امام به‌هرحال با این واقعیت می‌رسه که وقتی که مجموعه مسئولان نظام اومدند و به ایشون پیشنهاد می‌کنند که اجازه بدید ما قطعنامه رو بپذیریم به‌هرحال این رو می‌پذیره اما با یه نوع دلخوری که حالا اون جمله معروف امام که فرمودند من جام‌زهر رو نوشیدم این جام‌زهر نوشیدند رو بعضیا دارند به‌هرحال سوء‌استفاده می‌کنند ازش...

من به نظرم این نوع جمله‌ای که امام فرمودند ناشی از این بود که توقعی که امام داشتند انتظاری که امام داشتند این به‌اصطلاح بود که ما می‌توانیم با قدرت نظامی و با توان بالا بتونیم حتی عراق رو از یوغ حزب بعث و صدام نجات بدیم ولی خب این اتفاق نیفتاد به‌هرحال توان ما شرایط ما...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7f244f3c-535a-49a0-ba38-341d94f28f72"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات