728 x 90

ايران اشرف آزادي,سمپوزيوم واشنگتن,

سمپوزیوم در واشنگتن، مسئولیت آمریکا در حفاظت اشرف و لغو ضرب‌الاجل مالکی

-

سمپوزیوم در واشنگتن  ۲۸آبان۱۳۹۰
سمپوزیوم در واشنگتن ۲۸آبان۱۳۹۰
۱۹نوامبر۲۰۱۱ ـ ۲۸آبان۱۳۹۰
قسمت آخر

پاتریک کندی:
الآن این افتخار را داریم که صحبتهای کسی را بشنویم که قبلاً بسیار عالی در این باره سخن گفته است. اگر می‌خواهید تاریخچه تروریسم را بدانید شاید بهترین فردی که باید به او گوش کنید مردی است که اولین وزیر امنیت ملی کشور ما بعد از ۱۱سپتامبر بوده است. تام ریج فرماندار سابق پنسیلوانیا با خدمت به کشورمان دارای نقش برجسته‌یی می‌باشد و می‌تواند به بهترین وجه توضیح دهد: که آیا سازمان مجاهدین یک سازمان تروریستی است، آیا تروریستهای واقعی آنهایی هستند که اعمالی‌تروریستی را در مورد کمپ اشرف انجام می‌دهند. فرماندار تام ریج.

تام ریج، وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵:
قبل از هرچیز، باید از این استقبال خیلی محبت‌آمیز تشکر کنم. من از شما خیلی تشکر می‌کنم. من نمی‌دانم چه کسی مسئول آن دوربینها در ته سالن است. ولی یک درخواست ساده از همه شما دارم که وقتی این سمپوزیوم را فیلمبرداری کردید، یک نسخه را به کاخ سفید و وزارت‌خارجه ارسال کنید. شاید به آنها کمک کند آن‌چه را که ما امروز درباره آن صحبت می‌کنیم، بهتر بفهمند. من از شما خیلی ممنون خواهم شد.
برای من یک افتخار و امتیاز بوده است که با بسیاری از همکارانم در روی سن و همه آنهایی که در این‌جا جمع شده‌اند و کماکان در بسیاری نقاط در سراسر جهان جمع می‌شوند، منظورم جامعه تبعیدی ایرانیان است که بسیار قابل ملاحظه هستند، حضور داشته باشم. ما در سراسر جهان هرازگاهی جمع می‌شویم، که درخواست کنیم، التماس کنیم، خواهش کنیم، تشویق کنیم، ترغیب کنیم، هرکاری را که لازم باشد، انجام دهیم تا مطمئن شویم حقوق‌بشر و جان مردان و زنان در اشرف، حفاظت خواهد شد و این‌که آنها نهایتاً آزاد باشند از آزادیها و شرف و فرصتهایی که نه تنها با آرمانهای آنها مطابقت دارد، بلکه با فرهنگ و با کشور بزرگشان منطبق است، برخوردار بشوند. این برای من یک مسأله بسیار شخصی است.
من زمان زیادی را صرف کرده‌ام، مادرانی را دیدم و عکسهای همسران، پسران و دخترانشان را که توسط ملاها در ایران کشته شده‌اند یا به نحو دردناکی در ۲نوبت توسط دولت مالکی در کمپ اشرف کشته شده‌اند، نظاره کردم.
برای من این خیلی جنبه شخصی دارد. من البته از این‌که تعداد زیادی از همکارانم علناً از خروج مجاهدین از لیست و بازگشت ساکنان اشرف به محیطی امن و آزاد حمایت کرده‌اند، خشنود هستم. این موضوع برای من به یک مسأله بسیار شخصی تبدیل شده است. من روی میز کار در دفترم اولین مجلد از آن‌چه که نامش «به خاک افتاده به‌خاطر آزادی است» را دارم. ۲۰هزار شهیدان مجاهد. لذا در فرصتی که امروز صبح به من داده شده است، من فکر کردم که نظراتم را با شما از ۲منظر یا دیدگاه متفاوت در میان بگذارم. حمایت قوی خودم برای شما و خانواده شما، خانواده بزرگ شما، و کسانی که شما به آنها در کمپ اشرف علاقه دارید و عشق می‌ورزید.
اولین نکته‌ام از منظری که اگر به آن فکر کنید، اصلاً شخصی نیست. خیلی سرد و خیلی محاسبه‌گرانه است. شاید تا حدی که بتوانید فکر کنید، ربطی به یک فرد ندارد. ولی یک اصطلاحی در آن بخش از جهان وجود دارد که اساساً می گوید «دشمن دشمن من، دوست من است». رژیم ایران دشمن است، نه فقط برای ایالات متحده، بلکه برای بخش عمده از جهان متمدن. لذا اگر شما دشمن رژیم ایران هستید، شما باید یک دوست محسوب شوید و قطعآ یک دوست ایالات متحده. با این همه، به نظر نمی‌رسد که ما هنوز این را فهم کرده باشیم. لذا، با این امید که شما فیلم این برنامه را به کاخ سفید و وزارت‌خارجه خواهید فرستاد، اجازه بدهید برخی از درسهایی را که ما طی ۲سال گذشته در قبال رژیم ایران یادگرفته‌ایم، مرور کنیم.
آنها (رژیم ایران)، حکومت تروریستی شماره ۱ جهان هستند، بوده‌اند و خواهند بود.
اگر شما به‌دنبال بی‌ثباتی در لبنان و به‌خصوص جنوب لبنان، و حزب‌الله هستید، شما می‌توانید ردپای آن را در رژیم ایران پیدا کنید. اگر شما در جستجوی بی‌ثباتی در اسراییل هستید، و حماس، شما می‌توانید ببیند که خطوط نقطه چین به رژیم ایران برمی‌گردد. و اگر شما به‌دنبال افرادی در کشوری هستید که مسئول قتل سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان هستند، رد پا به رژیم ایران برمی‌گردد. این مطلقاً برای من عجیب است که شاید، یک نامگذاری که با نیت خوب، اما به نحو اشتباهی تصمیم‌گیری شده، در سال ۹۷، توسط یک دولت قبلی، موجب شد که مجاهدین نامگذاری شوند.
وقتی ما به تاریخی نگاه می‌کنیم که این طرز تفکر را القا کرده که مناسبات دیپلوماتیک ممکن است کمی در را به سوی آشتی باز کنند و تغییر ایجاد کنند، ما چه چیزی را دیده‌ایم؟ لذا، اگر این فعالیت به این منجر شده است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش اخیرش نتیجه‌گیری کرد که تحریمها نتوانسته‌اند مانع یک «برنامه خوب طراحی شده مخفی تسلیحات اتمی از قبل سال ۲۰۰۴ بشوند و مانع بشوند که یک برنامه مخفی تسلیحاتی تحت عنوان برنامه غیرنظامی پنهان شود»، آنها به توانایی تسلیحاتی اتمی بیش از هر زمانی نزدیکتر شده‌اند. آنها به کشتن (آمریکاییان) ادامه می‌دهند و آنها مسئول مرگ سربازان آمریکایی هستند.
آنها کماکان در قلب بی‌ثباتی و کشتار در خاورمیانه عمل می‌کنند و هم‌چنان حکومت شماره ۱ تروریست هستند. تنها چیزی که ما از این دولت (آمریکا) خواسته‌ایم و صریحاً بگویم دولت قبلی نیز در این امر قصور داشت، این است که مجاهدین خلق را از لیست خارج کند. دشمن دشمن من دوست من است.
نظرگاه دوم که من فکر می‌کنم باید و می‌توانیم از آن به مسائل بنگریم، این است که به چالشهایی که در برابر ما هستند، نگاه کنیم. این به عراق ربط پیدا می‌کند. بسیاری از شما می‌دانید که من در جنگ دیگری سرباز بودم، در یک مکان دیگری، در یک زمان دیگری. یک دیواری در این‌جا (واشینگتن) بنا شده است که حاوی ۵۰هزار اسم است و مادرانی هستند که به این نامها تعلق دارند. بیش از ۵۰هزار مادر. مادرانی تراز اول. پدرانی تراز اول. ما حداقل ۴۴۰۰نفر داشته‌ایم که به کشورشان خدمت کرده‌اند و جان خود را در عراق از دست داده‌اند. ما هزاران هزار نفر دیگر را داشتیم که با زخمهای آشکار و پنهان بازمی گردند. و ما محتملا نیم تریلیون یا یک تریلیون را با این امید، با این انگیزه و با این هدف هزینه کرده‌ایم که وقتی صدام حسین را کنار می‌گذاریم، رهبری که جای او را می‌گیرد، به نحو منحصربه فردی، که با فرهنگ آنها مطابقت دارد، به آرمان خودمختاری، حقوق‌بشر، بردباری، آزادی بیان و همه ارزشهایی که با ارزشهای آمریکا همخوانی دارد، معتقد باشد. به این فداکاری فکر کنید. به این ایده فکر کنید که این فداکاری هم با خون و هم گنجینه ما صورت گرفته است.
ما باید رهبری گروهی از افراد در دولت مالکی را که گوششان به اتحادیه اروپا کر است، به پارلمان اروپا کر است و به صدها پارلمانتر اروپایی کر است و قضاوت اتحادیه اروپا و انگلستان را رد کرده‌اند و حاضر نیستند بپذیرند که مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست، کاهش دهیم. آنها کراراً از این (لیست) استفاده می‌کنند و خوشحالم که دوستم پاتریک کندی به آن اشاره کرد، آنها هم‌چنان از این استفاده می‌کنند. این کنایه‌آمیز است، یک طعنه دردناک.
آنها به‌طور مستمر از نامگذاری مجاهدین توسط آمریکا به‌عنوان توجیهی برای کشتار مردان و زنان بیگناه در ۲نوبت، در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ استفاده کرده‌اند.
با این امید که شما نوار این برنامه را به کاخ سفید و وزارت‌خارجه ارسال کنید، به نامه‌یی که دولت عراق به اتحادیه اروپا فرستاده است نگاه کنید. در این نامه، در صدر لیست آن، نوشته است «این سازمان قبلاً توسط جامعه بین‌المللی به‌عنوان تروریست طبقه‌بندی شده است». تنها یک دلیل دراین‌جا وجود دارد: ما به این دولت کمک کردیم که مجاهدین را در لیست بگذاریم. لذا تا حدودی، من به دوستان حقوقدان برجسته‌ام اشاره می‌کنم که روی سن حضور دارند، ممکن است یک توطئه مشترک در این‌جا وجود داشته باشد. شاید غیرعمدی باشد، ولی واقعیت امر این است که به نظر می‌رسد ما (با عراقیها)، مادام که مجاهدین را تروریست می‌دانیم، همکاری می‌کنیم. آنها می‌توانند این مدارک را به سراسر جهان بفرستند تا توجیهی و توضیحی برای کشتار افراد بیگناه و بی‌سلاح در دو نوبت در کمپ اشرف بتراشند.
من در یک مناسبت با کمیسر عالی پناهندگان ۲هفته پیش صحبت کردم. او ابراز یاس و سرخوردگی زیادی نسبت به دولت مالکی داشت. ولی من باید به شما بگویم و قصد دارم از منظر سوم به مسأله نگاه کنم. او ابراز سرخوردگی و حتی شگفتی می‌کرد که چرا ایالات متحده کاری نمی‌کند زیرا استمرار نامگذاری تلاشهای محدود آنها را به شکست کشانده است،
زیرا آنها (کمیساریا) می‌دانند حتی اگر دسترسی به ساکنان داشته باشند. هرچند که تا به‌حال دولت عراق این دسترسی را به آنها نداده است.
ما امروز اشاره کردیم و حتی همین امروز مارتین کوبلر به شما گفت که دولت عراق گفته است جابجا بشوید. «شما، زنان و مردان باید به نقطه دیگری در داخل عراق جابجا بشوید».
من دارم به این فکر می‌کنم که چرا ما تا این حد بی‌جربزه، تسلیم طلب هستیم وچرا اجازه می‌دهیم این دولت که برای آن هزاران جان را فدا کرده‌ایم و این بسیار مهم‌تر از سرمایه‌یی است که هزینه کرده‌ایم، به ما بگوید کاری را بکنیم که هیچ سنخیتی با تعهدات گسترده‌تر اخلاقی ما برای حمایت از حقوق‌بشر و پایبندی به تعهدمان که به تک‌تک ساکنان اشرف دادیم و تضمین کردیم از آنها بر اساس کنوانسیون ژنو حفاظت کنیم، ندارد.
نکته قابل‌توجه دیگر که ظرف چند روز گذشته متوجه آن شده‌ایم این است که نه تنها دولت عراق می‌گوید به رفتار خودش با ساکنان کمپ اشرف به‌عنوان یک سازمان تروریستی ادامه خواهد داد، بلکه گفته‌اند که آنها توسط کنوانسیون ژنو حفاظت نمی‌شوند. این یک موضعگیری خیلی عجیب از جانب کسی است که می‌خواهد توسط جامعه بین‌المللی پذیرفته بشود.
میزان نفوذی که رژیم ایران در عراق دارد، بسیار عجیب است. خوب است به خودمان یادآوری کنیم، خانمها و آقایان، که دولت مالکی در انتخابات پیروز نشد و او مجبور شد یک دولت ائتلافی را تشکیل دهد. و همه ما می‌دانیم که او به چه کسی برای تشکیل این ائتلاف متوسل شد. همان فردی که ارتش و نیروهای ویژه ما، وقتی او رهبری شبه‌نظامیان را برعهده داشت، یعنی مقتدی صدر، دنبالش بودند. والبته وقتی او از عراق خارج شد در ایران از حمایت و امنیت برخوردار شد. و البته (مالکی) او را برگرداند و این به‌معنی بازگرداندن نفوذ خیلی زیاد رژیم ایران بود.
هر یک روزی که من افتخار داشتم به کشورم و به رئیس‌جمهور خدمت کنم، چه در موضع دستیار رئیس‌جمهور در امور امنیت داخلی و چه به‌عنوان وزیر امنیت داخلی، ما مدارک را یک جدول ماتریکس تهدیدات نامگذاری کرده بودیم. لذا، هر روز، گزارش، دو صفحه بود. برخی اوقات ده، بیست صفحه بود و حاوی گزارشهای سازمانهای مختلف اطلاعاتی که از منابع مختلف گردآوری شده بود. در این گزارش، فهرستی از تهدیدات علیه ایالات متحده وجود داشت. وقتی به تهدیدهایی نگاه می‌کردید که معتبر بودند، در مورد برخی اقدام شد و برخی اوقات اتفاقی می‌افتاد و برخی اوقات ما صبر می‌کردیم تا اطلاعات بیشتری را بگیریم و برخی رد می‌شدند. ولی ته خط، حتی در یک مورد هم من ندیدم چه در کاخ سفید و چه در سمت اولین وزیر امنیت داخلی، که تهدیدی از جانب حتی ۱نفر از ساکنان کمپ اشرف و یا حامیان مجاهدین متوجه آمریکا باشد. با این حال، و به هردلیلی، ما به ادامه نامگذاری آنها ادامه دادیم.
بنابراین، من یک پیشنهاد دارم. یک پیشنهاد. مالکی در روز ۱۲دسامبر به این کشور می‌آید و من واقعاً امیدوارم که نوار این برنامه به دست کاخ سفید برسد. وزارت‌خارجه ویزا صادر می‌کند و وزارت امنیت داخلی، هرچند که ویزا صادر شده باشد، حق دارد از ورود به این کشور جلوگیری کند. این یک موضع جالب و عادلانه است. یک ارگان ویزا صادر می‌کند و یک ارگان در را باز می‌کند و به شما اجازه ورود می‌دهد. خوب من یک ایده دارم. خوب است ۲شرط را قبل از این‌که ما در را باز کنیم، تعیین کنیم. یکی خارج کردن مجاهدین از لیست. من از تشویق شما متشکرم ولی کارهای خیلی بیشتری هست. ما باید از لیست خارج کنیم. ما می‌خواهیم اصرار بورزیم که دولت عراق با کمیسرعالی حقوق‌بشر در امور پناهندگان همکاری کند و ما اصرار خواهیم کرد که مصاحبه‌های اولیه در کمپ اشرف صورت گیرند. ما اصرار خواهیم کرد تا ملل‌متحد هم به کمیسرعالی پناهندگان و هم تیم او و نیز ساکنان اشرف حفاظت بدهد و ما اصرار خواهیم کرد که ایالات متحده یک نقش پیشتاز را نه تنها در کادر ملل‌متحد بلکه با دوستانمان در سراسر جهان برعهده بگیرد. ما باید به این فکر کنیم و این را درک کنیم. اینها باید شروط باشند. از لیست خارج کنید، با ملل‌متحد همکاری کنید و آنها را در کمپ اشرف حفظ کنید و از زنان و مردان اشرف با کلاه آبیها حفاظت کنید و یک نقش رهبری کننده را برای بازاسکان این زنان و مردان در کشورهایی که آنها را خواهند پذیرفت، و خانواده‌های آنها و اعتقاد آنها به یک ایران غیراتمی، صلح‌جو و بردبار، ایفا کنید.
و یک ایده نهایی: بحثهای مفصلی درباره یک واژه که رهبری رئیس‌جمهور اوباما را در رابطه با لیبی توصیف کرده، صورت گرفته است. برخی می‌گویند یک شیوه مؤثر، اشاعه منافع گسترده بشردوستانه و تشکیل یک ائتلاف، بوده است. برخی به این اندازه از آن حمایت نمی‌کنند. ولی شما می‌دانید من در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم. واژه‌ای که به‌کار برده است این است که رئیس‌جمهور قادر بوده از پس قضایا رهبری کند. خود من به سادگی به رئیس‌جمهور خودم می‌گویم، و او رئیس‌جمهور من هم هست، آقای رئیس‌جمهور، زمان آن رسیده است که شما در جلوی صف، رهبری کنید. شما می‌توانید از هر سربازی هر تفنگداری سؤال کنید، که مشکلترین کار چیست؟ و آنها به شما می‌گویند، پیشتاز بودن. زیرا برخی اوقات، کسانی که نقش پیشتاز را ایفا می‌کنند، مورد انتقاد قرار می‌گیرند. آنها کسانی هستند که با دشمن مقابله می‌کنند. لذا، اکنون، در مورد این موضوع، رئیس‌جمهور، شما باید پیشتاز باشید. مجاهدین را از لیست خارج کن و به آنها حفاظت بده تا بتوانند یک ایران آزاد، مستقل و غیراتمی را اشاعه دهند. ما به تغییر رژیم در ایران نیاز داریم و نقطه شروع خارج کردن مجاهدین از لیست است. رئیس‌جمهور، پیشتاز باش.

پاتریک کندی: فکر نمی‌کنم سفیر رابرت جوزف بخواهد دنبال این برود. ولی فکر می‌کنم مجبور به اینکار خواهد بود.
ما یک دیپلومات و سفیر برجسته را میان خودمان داریم که جلودار جنبش حفاظت از دنیا از بیم سلاحهای هسته‌یی بوده است. مناصب وی، فرستاده ویژه‌ایالات متحده برای عدم توسعه هسته‌یی، مشاور وزیر در کنترل تسلیحات و امنیت جهانی بوده است. تمام زندگی‌اش را صرف هماهنگی برای جلوگیری و توقف سلاحهای کشتار جمعی و دفاع از ایالات متحده و جهان در برابر این سلاحها کرده است. او این‌جاست که بگوید که چرا در همبستگی علیه تهدید تروریسم رژیم ایران نه تنها علیه کمپ اشرف بلکه علیه تمام مردم جهان است.
لطفاً سفیر رابرت جوزف را به‌گرمی تشویق کنید

سفیر رابرت جوزف، دستیار ویژه رئیس‌جمهور آمریکا ۲۰۰۱ - ۲۰۰۴:
متشکرم و عصر شما به‌خیر.
جامعه ایرانی شمال کالیفرنیا به همراه سایر گروهها که به پیشبرد یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت در ایران کمک می‌کنند، به عقیده من نقش بسیار مهمی برای بازی‌کردن و نهایتاً تعیین نتیجه مسأله هسته‌یی دارند. با کارهایی‌که در ۱۰سال گذشته برای متوقف کردن رژیم ایران در دست‌یابی به سلاح هسته‌یی، در کاخ سفید و وزارت‌خارجه انجام شده و اکنون در بیرون دولت انجام می‌شود، من متقاعد شده‌ام تا زمانی که رژیم سرکوبگر تهران با مقاومت مردم ایران جایگزین نشده است، ما به‌طور دائم در پایان‌دادن به برنامه هسته‌یی موفق نشده‌ایم.
البته راههای مختلفی وجود دارد که ایالات متحده و سایرکشورها دارند دنبال می‌کنند. از جمله مجازاتهای اقتصادی از طریق ملل‌متحد و حتی اقدامات اقتصادی شدیدتر تحت قوانین ملی خودمان یا فعالیتهای مخفی نظیر حمله گزارش شده کامپیوتری که مجتمع هسته‌یی رژیم ایران را اداره می‌کند.
هم‌چنین احتمال استفاده از نیروی نظامی در آینده علیه تأسیسات شناخته شده هسته‌یی نیز وجود دارد که من در مورد آن صحبت خواهم کرد.
ولی دست آخر، درحالی‌که همه این اقدامات ادامه داشته و احتمالاً ادامه خواهند داشت تا برنامه هسته‌یی را آهسته کنند و درحالی‌که خرید زمان به‌لحاظ استراتژیکی مهم است، آنها (نمی‌توانند) برنامه اتمی (رژیم ایران) را خاتمه دهند. آنها سران رژیم ایران را متقاعد نمی‌کنند که مسیرشان را عوض کنند. تنها از طریق تغییر سیاسی داخلی ما به این نتیجه می‌رسیم.
بنابراین، حالا که حرف آخرم را زدم، اجازه بدهید کمی به عقب برگردم و توضیح دهم که چگونه به این نتیجه رسیده‌ام. من با بازبینی برنامه هسته‌یی رژیم ایران شروع می‌کنم و آن‌چه که نگران‌کننده‌ترین جنبه آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است را برجسته می‌کنم. گزارشی که بعد از انتشارش در هفته گذشته توجه رسانه‌ها در سراسر جهان را به خود معطوف کرد.
بعد از آن سعی خواهم کرد برنامه هسته‌یی رژیم ایران را در چارچوب قرار دهم و ببینیم که این برای امنیت آمریکا به چه معنی است؟ برای امنیت منطقه خلیج فارس به چه معنی است؟ چرا رژیم ایران سلاح هسته‌یی می‌خواهد؟ و چنین سلاحی چطور می‌تواند سیاست‌ها و خواستهای این رژیم را تحت تأثیر قرار دهد؟
بنابراین برای شروع، اجازه بدهید به‌طور خلاصه گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را خلاصه کنم. گزارشی که آژانس می‌گوید بر اساس شواهد معتبر روی زمین در ایران و هم‌چنین اطلاعاتی که از ۱۰کشور دیگر جمع شده، تنظیم شده است.
هشدار‌دهنده‌ترین قضاوتها در گزارش با آن‌چه آژانس به‌عنوان فعالیتهای توسعه پژوهش و آزمایش و فعالیتهای آزمایش که در طراحی یک سلاح هسته‌یی مفید خواهد بود، توصیف می‌شوند، سر و کار دارد. به عبارت دیگر، رژیم ایران در حال کار بر روی بلوکها برای ساخت بمب اتم است.
برای سازمانی به محتاطی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، این یک گام مهم به جلو است. این شاخصها شامل ایجاد مدلهای کامپیوتری برای انفجار هسته‌یی از جمله تحریک نوترونی، سیستمهای چاشنی و انفجا‌رهای درونی است.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم‌چنین می‌گوید اسناد و مدارکی به دست آورده که نشان می‌دهد رژیم ایران احتمالاً از طریق شبکه عبدالقادرخان، اطلاعات مربوط به طراحی انفجار هسته‌یی را به دست آورده است. هم‌چنین در آزمایش با مواد منفجره متعارف برای فشرده‌سازی فلز به جرم مناسب برای آغاز یک واکنش زنجیره‌یی کار کرده است.
در نهایت، گزارش به شواهدی اشاره کرده که نشان می‌دهد رژیم ایران به‌دنبال تعدادی از طرحهای کلاهک برای پرتاب سلاحهای هسته‌یی و به‌طور خاص گذاشتن چنین کلاهکی بر روی موشک شهاب‌۳ دوربردش بوده است.
برخلاف برآورد سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده در سال‌۲۰۰۷ مبنی بر این‌که رژیم ایران کار بر روی سلاحهای هسته‌یی را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشان می‌دهد کار قابل توجهی با ابعاد نظامی از آن زمان به بعد و مشخصاً همین اواخر، کار قابل توجهی با ابعاد نظامی انجام شده است.
سفیر آمانو، مدیرکل آژانس، علنی ساخته است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سعی کرد با رژیم ایران در مورد این مسائل صحبت کند، چیزی که آمانو آن را «نگرانی جدی» در خصوص ابعاد نظامی احتمالی رژیم ایران می‌نامد. اما رژیم ایران هم‌چنان به پنهان‌کردن آن‌چه در این زمینه انجام می‌شود ادامه می‌دهد. این پنهانکاری مطابق با الگوی یک دهه گذشته انکار و فریب رژیم ایران، هم در برنامه هسته‌یی و هم در دیپلوماسی این رژیم است.
آن‌چه گزارش آژانس آشکار می‌سازد این است که ما دیگر زمان را در سمت خودمان نداریم. از آن‌جا که برنامه اتمی رژیم ایران در سال‌۲۰۰۲ توسط سازمان مجاهدین خلق افشا شد، رژیم تهران به‌صورت تعیین‌کننده‌یی برای دست‌یابی به قابلیت سلاح هسته‌یی حرکت کرد. این‌که آیا این رژیم یک تصمیم نهایی برای ساخت سلاحهای هسته‌یی گرفت یا نه را نمی‌توان ثابت یا رد کرد، اما روشن است که رژیم ایران در حال حرکت با فن‌آوری مورد استفاده در تولید بمبهای اتمی است و در آینده‌یی نزدیک اگر چنین انتخابی بکند، این گزینه در دسترس این رژیم خواهد بود.
بنابراین چرا این موضوع برای ما مهم است؟ چرا ما باید در مورد توسعه گزینه هسته‌یی رژیم ایران نگران باشیم؟
هم رئیس‌جمهور اوباما و هم سلف او، پرزیدنت بوش، اظهار داشته‌اند که ایالات متحده نمی‌تواند و اجازه نخواهد داد که رژیم ایران به سلاح هسته‌یی دست پیدا کند.
مسلح شدن رژیم ایران به سلاح هسته‌یی یک تهدید مستقیم برای نیروهای آمریکایی و متحدانشان در خلیج فارس، و هم‌چنین منطقه بزرگتر خاورمیانه، اروپا و در نهایت خود ایالات متحده خواهد بود.
من معتقدم آن‌چه که به نظر می‌رسد رژیم ایران از نیروی نظامی و تواناییهای دیگر استفاده کند این ایده را افزایش می‌دهد که رژیم تهران باور دارد توانایی هسته‌یی، او را از اقدامات تلافی‌جویانه محافظت خواهد کرد، احتمال این‌که از ابزار نظامی و سایر ابزار زور استفاده کند، افزایش خواهد یافت. رژیم ایران به‌دنبال استفاده از سلاحهای هسته‌یی به‌عنوان یک ابزار قدرتمند ارعاب و باج‌گیری است.
رژیم ایران با سلاح اتمی، در قلب تروریسم توسط سلاح کشتار جمعی، پیشبرد برنامه دست‌یابی به سلاح اتمی و حمایت فعال از تروریسم قرار دارد. اگر رژیم ایران سلاح اتمی و مواد اتمی داشته باشد، امکان این‌که این سلاحها به افراد ثالثی منتقل بشود، بیشتر می‌شود.
و نهایتاً رژیم ایران با سلاح اتمی حتی از دخالتهای خارجی احساس امنیت بیشتری می‌کند و با اطمینان خاطر بیشتری بدون نگرانی و محدودیتی دست به سرکوب مردم ایران خواهد زد. در حقیقت مردم ایران بزرگترین تهدید موجودیت رژیم هستند.
از سال‌۲۰۰۶، ۴قطعنامه در شورای امنیت ملل‌متحد تصویب شده که منجر به پرداخت بهای فزاینده برای رژیم ایران به‌خاطر رفتارش شده است.
پرزیدنت اوباما اخیراً اظهار داشت که تحریمها، ضربات جدی به رژیم ایران وارد کرده است. مشکل این است که ایجاد مشکلات اقتصادی از طریق تحریمها، پیشرفت برنامه اتمی رژیم یا تلاشش برای به دست آوردن سلاح اتمی را متوقف نکرده است. بنابراین مجدداً این سؤال مطرح می‌شود که پس چه باید کرد؟
یک مسیر این است که تحریمهای باز هم بیشتری را اعمال کنیم و این کاری هست که در حال حاضر آمریکا دارد در صحنه بین‌المللی انجام می‌دهد. با این وجود، مانند گذشته، روسیه و چین می‌گویند نه، حداقل این موضع فعلی آنها به‌رغم گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.
بنابراین، قدم بعدی تحریمهای بین‌المللی بیشتر است. اما حتی در همین زمینه هم به نظر می‌رسد یک محدودیت خودساخته‌یی وجود دارد، چیزی که در بحثهای اخیر در رابطه با تحریمهای احتمالی علیه بانک مرکزی رژیم ایران دیده می‌شود.
بعد از این‌که تحریمها علیه بانک مرکزی، که کانال اصلی مراودات برای فروش نفت رژیم ایران در بازار جهانی است، در چشم‌انداز قرار گرفت، به نظر می‌رسد مقامات آمریکا دارند از این اقدام فاصله می‌گیرند، چرا که می‌ترسند ضربه آن آن‌قدر زیاد باشد که قیمتها را بیش از حد در آمریکا بالا ببرد.
بنابراین به نظر می‌رسد این‌جا بهایی هست که ما حاضر نیستیم به‌لحاظ اقتصادی بپردازیم تا با برنامه اتمی رژیم ایران مقابله کنیم.
پس ما می‌توانیم تحریمهای بیشتری را اعمال کنیم و اقدامات مخفیانه بیشتری انجام بدهیم و هر دو اینها باید صورت بگیرند. اما با توجه به تجربه‌مان در طی ۵سال گذشته، ما نباید انتظار این را داشته باشیم که این اعمال مؤثر باشند، یعنی برنامه اتمی رژیم را متوقف کنند.
زمان دارد به سرعت از دست می‌رود. این‌که ما ۱سال یا ۲سال وقت داشته باشیم، نمی‌توانیم مطمئن باشیم که یک سیاست قطره چکانی که صرفاً همان کارهای گذشته را کمی بیشتر انجام بدهیم، موفق باشد. در حقیقت، بر اساس تجربه تا به‌حال، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که ما اگر راه جدیدتری اتخاذ نکنیم در هدفمان موفق نخواهیم شد.
بگذارید صریح بگویم، ما در یک مقطع حیاتی هستیم. ما با انتخابهای بسیار سخت و ریسکهای عظیمی روبه‌رو هستیم. به‌خاطر این‌که ما در حال حاضر در این چهارراه قرار داریم، ما باید منافع، هزینه‌ها و ریسکهای استفاده از زور را بررسی کنیم، البته منظور اشغال یا بمباران شهرها و تأسیسات صنعتی در ابعاد گسترده نیست، بلکه حمله و منهدم کردن تأسیسات شناخته شده، یا حداقل تأسیسات شناخته شده اصلی اتمی می‌باشد. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد که مجبور باشد از زور استفاده کند. اما این چالشی است که برای آن هیچ انتخاب سیاسی آسانتر یا حتی خوبی وجود ندارد. طبیعتاً این یک موضوع بسیار حساسی است و باید که باشد.
من الآن این حرفها را در گوشم می‌شنوم که ما باید برای اثر کردن تحریمها یا اقدامات مخفیانه، فرصت بیشتری قائل بشویم. اما همان‌طور که گفتم، برداشت من از گزارش آژانس بین‌المللی اتمی این است که برای ما دیگر فرصتی باقی نمانده است. این دیگر یک انتخاب مطلوب نیست.
البته ما می‌توانیم انتخاب کنیم که از زور استفاده نکنیم و می‌توانیم به همین سیاست فعلی بسنده کنیم. اما اگر چنین کاری را بکنیم، فکر می‌کنم باید این حقیقت را بپذیریم که به اغلب احتمال با رژیم ایران دارای سلاح اتمی مواجه خواهیم بود.
درحالی‌که دولت اوباما مطرح کرده است که همه انتخابها روی میز هستند، با این حال این را هم تصریح کرده است که خواستار استفاده از زور نیست.
اما تضاد این است که هیچ دلیلی وجود ندارد بتوان به این باور رسید که رژیم ایران هرگز برنامه اتمی خود را کنار بگذارد، فقط یک استثناء وجود دارد، که متقاعد بشود اگر اینکار را نکند علیه او از زور استفاده خواهد شد.
این آن چیزی بود که در مورد لیبی اتفاق افتاد و این آن چیزی هست که در مورد رژیم ایران صدق می‌کند.
برای طرف حسابهایی که حاضر به استفاده از زور خواهند بود، این آخرین انتخاب ممکن خواهد بود. کما این‌که این‌طور هم باید باشد. در این چهارچوب، ما باید هزینه و نفع احتمالی استفاده از زور را بررسی کنیم.
اجازه بدهید تنها دو نکته دیگر را در جمعبندی صحبتهایم بگویم. اول این‌که همان‌طور که در ابتدای صحبتم گفتم، تنها راه‌حل قابل اتکاء برای تهدید اتمی ایران، ظهور یک ایران آزاد و دموکراتیک است. دوم این‌که (البته این بیشتر جنبه شخصی دارد)، امروز از من خواسته شده بود با شما در مورد برنامه اتمی رژیم ایران صحبت کنم و من امیدوارم که صحبتهای من مورد توجه‌تان قرار گرفته باشد.
اما می‌خواهم بگویم که در طی چند روز گذشته، در‌حالیکه خودم را برای این سخنرانی آماده می‌کردم، و امروز درحالی‌که به سخنان بقیه سخنرانان گوش می‌کردم، به میزان خیلی زیادی در مورد مجاهدین خلق ایران آموختم، چیزی که در گذشته نسبت به آن مطلع نبودم.
و اکنون می‌توانم بدون تردید اعلام کنم که من نه تنها یکی از حامیان خروج مجاهدین خلق ایران از لیست وزارت‌خارجه هستم، بلکه حامی بقیه اقداماتی هستم که فرماندار ریچ و دیگر سخنرانان امروز مطرح کرده‌اند. از شما خیلی تشکر می‌کنم.

پاتریک کندی: متشکرم سفیر جوزف. ما از شما و رهنمودهای شما بسیار سپاسگزار هستیم، نه تنها برای کشور خودمان بلکه برای جهان چون این سلاحهای هسته‌یی تهدیدی برای تمام بشریت است.

این یک الگو است. ما آن را بارها و بارها همان‌طور که آلن درشوویتز گفت دیده‌ایم. بنابراین شاید حالا زمان خوبی برای معرفی فردی باشد که کار خود را صرف کشف الگوهای فساد و غیراخلاقی کرده است. نه تنها ریچارد بن ونیستی، در کمیسیون تحقیق یکی از بزرگترین جنایات علیه ایالات متحده، حملات ۱۱سپتامبر بوده است اما او خود را دادستان برجسته نیروی وظیفه واترگیت کرد تا فساد در بالاترین سطوح دولت کشور خودمان را بررسی کند، و او وظیفه بررسی سابقه تاریخی در جنگ جهانی دوم نسبت به آلمان و ژاپن و جنایات جنگی از آن دوران را داشت. بنابراین او شخصیت محترمی است که الگوهای رفتاری را دیده است چه در مورد هولوکاست، یا آن‌چه در ژاپن و رژیم امپراتوری بوده، یا فساد در کشور خودمان از طریق واترگیت، یا درکمیسیون ۱۱سپتامبر بوده است. ما کسی را داریم که می‌تواند راجع به الگوهای رفتاری کسانی که مسیر فاسد، نه تنها در تاریخ آمریکا بلکه تاریخ جهان را رفته‌اند صحبت کند. این مایه افتخار من است که ریچارد بن ونیستی را به شما معرفی کنم.

دکتر ریچارد بن ونیسته، عضو کمیسیون تحقیق ۱۱سپتامبر:
عصرتان به‌خیر و از معرفی‌تان متشکرم پاتریک کندی.
کمیسیون ملی فراحزبی در مورد تهاجم تروریستی علیه ایالات متحده معروف به کمیسیون ۱۱سپتامبر، در گزارش نهایی خود، توصیه‌هایی را به کنگره و رئیس‌جمهور کرده است.
در میان مهمترین این توصیه‌ها از بعد امنیتی آن، به افزایش حداکثر تلاشها برای مقابله با تکثیر تسلیحات کشتار جمعی، گسترش اقدامات امنیتی و هم‌چنین حمایت از برنامه همکاری در تخفیف تهدیدات، اشاره شده است.
در یک توصیه مهم دیگر، این کمیسیون به آمریکا فراخوان داده است که برای ارزشهایش قاطعانه ایستاده و خود را در دنیای اسلام معرفی نماید.
هر دو توصیه فوق، در صحبتهای امروز من مهم و ضروری هستند.
جنبش بهار عرب این فرصت را برای آمریکا فراهم ساخته تا ارزشهایمان را در خاورمیانه معرفی و روشن سازد. برای مدتهای مدیدی، ما از یک روش ساده عجولانه کوته‌بینانه در برخورد با رژیمهای ستمگر استبدادی پیروی کرده‌ایم. به جای این‌که این برخورد مبتنی بر پرنسیبهایی باشد که کشور ما بر آن بنا شده و بر اساس آن تبدیل به نقطه امیدی برای مردم آزادیخواه شده است که طی پروسه‌یی در کنار رژیمهای ضددموکراتیک و دجال و دیکتاتور که برای سالها بر آن کشورها حکومت کرده‌اند، قرار گرفته‌ایم.
به عقیده من در خصوص ۲واقعه اخیر باید در یک کار مشترک، ایالات متحده و متحدانمان فعالیتهای سرزنش‌کردنی و بی‌پروای رژیم ایران را محکوم کنند.
اولین واقعه مربوط به گزارش هشتم ماه نوامبر ۲۰۱۱ است که توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای حکام این آژانس و هم‌چنین شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده است. این گزارش به‌سادگی دروغهای رژیم در تکذیبهای مکررش در مورد توسعه تسلیحات هسته‌یی را برملا می‌کند. در این گزارش، به جزییات برنامه به‌دقت سازماندهی و کار شده تسلیحات هسته‌یی رژیم پرداخته است. در این گزارش هم‌چنین آمده است:
رژیم ایران در حال آماده‌سازی برای تولید مواد عالی قابل انشقاق تسلیحات در آینده‌یی نزدیک است
رژیم ایران فن‌آوری برای آماده‌سازی چنین مواد قابل انشقاق برای استفاده در سلاح را دارا می‌باشد.
رژیم ایران هم‌چنین فن‌آوری تخصصی مورد نیاز برای تسلیحات هسته‌یی و چاشنی آن را تاکنون به‌دست آورده یا این‌که در حال دست‌یابی به آن است.
اکنون رژیم ایران ممکن است تکنیکهای به‌دست آورده برای تهیه بمب را به‌طور کامل بتواند ادغام و استفاده کند.
رژیم ایران ممکن است که در حال انجام شبیه‌سازی بعضی از نمودهای گسترش تسلیحات هسته‌یی باشد.
داده‌های جدید حاکی از این است که رژیم ایران در حال طراحی نمونه‌های سلاحها می‌باشد.
گزارشهای بیشتری دال بر توسعه و گسترش نوترون اولیه مورد نیاز برای ادامه تسلیح چاشنی‌ها و تولید تسلیحات با قدرت بالا، توسط رژیم ایران وجود دارد.
به نظر می‌رسد که رژیم ایران به‌طور فعال مشغول توسعه کلاهکهای هسته‌یی موشک بوده و در تحولی جدید که توسط آژانس گزارش شده است، امکان دارد که رژیم ایران خود را برای آزمایش در آینده آماده می‌کند.
دومین تحولی که اخیراً رخ داده است مربوط به توطئه اخیر مربوط به ترور سفیر عربستان سعودی در این‌جا یعنی در ایالات متحده است که چنین شرایطی می‌تواند به مرگ آمریکاییان هم منجر شود. به هرحال اقدامی آشوب‌انگیز از سوی جانیانی صورت گرفته که به‌طور طبیعی به اعمال بد خو گرفته‌اند و می‌خواهند تبدیل به قدرت هسته‌یی بشوند.
جای هیچ‌گونه شک و تردیدی نیست که تاریخچه طولانی این رژیم مملو از بی‌اعتنایی به آیین و قوانین بین‌المللی و حقوق‌بشر است. رئیس‌جمهورش محمود احمدی‌نژاد این نیمه دلقک، نیمه قاتل، هولاکاست را از یک سو نفی می‌کند درحالی‌که از سوی دیگر کمر به نابودی اسراییل از نقشه جهان بسته است. چشم‌انداز یک قلدر هسته‌یی در خاورمیانه که تمایل به درگیر شدن در اعمال جنایتکارانه و بی‌پروا دارد در توطئه اخیر ترور سفیر عربستان سعودی منعکس است. صحبت درباره الهامات و شاید لفاظیها، میزان خوی جنگجویی در تمامی طرفها را مشخص می‌کند.
به‌خاطر منافع زودگذر است که چنین لفاظیهایی از احمدی‌نژاد تراوش می‌کند و به همین خاطر مشهور است، اما باید به وی و کسانیکه به‌طور واقع در رژیم ایران تصمیم‌گیرنده هستند هم‌چون علی خامنه‌ای، خطرات بازی جهانی گوشزد شود.
به عقیده من، تحریم است که موجودیت رژیم ملایان را به مخاطره می‌اندازد و بدین وسیله شانس به کنترل در آوردن بلندپروازیهای تسلیحات هسته‌یی رژیم ایران را بیشتر می‌کند. هیچ انتخاب دیگری از جمله گزینه نظامی را نباید از روی میز برداریم.
تحریمهای بنزین تصفیه‌شده که در اروپا به فروش می‌رود و میزان قابل توجهی پول کشور را شامل می‌شود، باید اتخاذ شود. بدون هیچ شک و تردیدی، باید رژیم ایران را از امکانات ماهواره‌یی فرانسه که به آن متکی است، و از نظر رئیس‌جمهور سارکوزی رژیم ایران با بمب هسته‌یی بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی ا‌ست، محروم کرد.
طبعاً کارزار پنهانی خرابکارانه علیه برنامه توسعه تسلیحات هسته‌یی ایران هم‌چون ویروس «استاکس نت» و عملیات دیگر می‌تواند و باید مورد استفاده قرار گیرد.
نکته آخر این‌که سیستم بانکی ایران و توانایی رژیم ایران برای انجام تجارت بین‌المللی توسط شیوه‌های مختلفی که در دسترس‌مان هست، هدف قرار گیرد. دولت اوباما از گزارش آژانس استقبال کرده و دورویی و دروغها و تکذیبهای مکرر رژیم ایران را رد کرده است. به عقیده من، ما باید از تلاشهای دولت برای عملی کردن تحریمها به‌رغم شرایط اقتصادی سختی که همه ما روزانه با آن مواجه هستیم، حمایت کنیم. چنین اقدامی نیازمند تبحر خیلی زیاد و قضاوت می‌باشد. اما در نهایت ما نباید از قدرت عظیمی که در اختیارمان هست تا به نتیجه‌یی که در تلاش برای رسیدن به آن هستیم، کوتاه بیاییم.
خیلی متشکرم.

پاتریک کندی: ما با معرفی آخرین سخنران برنامه را به پایان می‌بریم. ژنرال پرسید که چه کار باید بکنیم؟ ایزولاسیون یا تحریم و چگونه این سیاست‌ها در رابطه با دشمن شماره ۱ و استراتژیک آمریکا همان‌طور که ژنرال گفتند رژیم ایران است، باید اعمال شوند.
برای شنیدن این نظرات از کریستین وایتون، مدیر سابق سیاست آمریکا در وزارت امور خارجه دعوت می‌کنم.
متشکرم آقای وزیر، فرماندار، عضو سابق مجلس نمایندگان ولی هم‌چنین نظامی پیشین ایالات متحده آمریکا، متشکرم برای خدماتی که برای کشورمان انجام داده‌اید.

کریستین وای تن، مشاور وزیر خارجه ۲۰۰۳ – ۲۰۰۹:
نماینده کندی از معرفی که کردید تشکر می‌کنم.
این یک افتخار است که با چنان سخنرانان برجسته‌یی درباره یکی از جدی‌ترین تهدیدات علیه ایالات متحده صحبت کنم که البته رژیم ایران و مزدورانش و کارهایی که در سراسر جهان به آن مبادرت می‌کنند، هستند.
به‌طور قطع و یقین، ۲ماه گذشته برای دیکتاتورهای حاکم بر ایران، ماههای پرفعالیتی بوده است. همان‌طور که ما از تعدادی از سخنرانان شنیدیم و شما هم با آن آشنا هستید. ما شاهد آن‌چه رژیم ایران درباره کمپ اشرف و مجاهدین انجام داده است، هستیم. شما هم‌چنین می‌دانید، همان‌طور که از سفیر جوزف و دیگران شنیدیم هفته گذشته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارش کرد که رژیم ایران به‌کار روی تسلیحات اتمی ادامه می‌دهد و یافته‌های آنها عاری از ابهام بود. این گزارش که برای آژانس یک چرخش فوق‌العاده است، روشن می‌سازد هیچ‌کس دیگر به نحو معتبری نمی‌تواند بگوید رژیم تهران در جستجوی کسب توانایی تسلیحات اتمی نیست.
همان‌طور که آقای بن ونیسته و ژنرال کین، به ما یادآوری کردند، یک ماه پیش، ایالات متحده توطئه‌یی را توسط مأموران رژیم ایران افشا کرد که می‌خواستند سفیر عربستان را به قتل برسانند در همین جا، در واشنگتن. یک توطئه که بر اساس آن، مأموران، یک کارتل مواد مخدر مکزیکی را استخدام کرده بودند که به ما در همین جا ضربه بزنند. این توطئه محتملاً منجر به مرگ تعدادی از نمایندگان کنگره و سایر شخصتیهای سرشناس می‌شد.
و ژنرال کین لیست مفصلی از سایر جرایم شنیع علیه آمریکاییان را توسط این رژیم برشمرد. این فعالیتها احتمالاً برای شما که این‌جا جمع شده‌اید، اصلاً تعجبی ندارند. رژیم تهران به استفاده از تروریستها به‌عنوان ابزار سیاست رسمی‌اش ادامه می‌دهد. رژیم به تلاشش برای گسترش حیطه و نفوذش در سراسر جهان ادامه داده است. و کماکان دشمن شماره یک آزادی در خاورمیانه است.
رژیم تهران به‌طور خاص در جنگ سیاسی مؤثر بوده است و این موضوعی است که من می‌خواهم روی آن متمرکز بشوم، بر اساس آن‌چه نماینده کندی گفت در مورد درسهایی از کره شمالی و سایر نقاط که ما به‌دنبال کمک به آزادی‌خواهان بوده‌ایم.
جنگ سیاسی می‌تواند به‌عنوان مجموعه‌یی از قدرت دولتی تعریف شود که بین دیپلوماسی، دیپلوماسی سنتی و جنگ رودرو تعریف می‌شود. هدف این است که یک نتیجه سیاسی به دست بیاید. یعنی چیزی که یک دولت می‌خواهد خارج از مرزهایش به دست بیاورد. و برای چنان کاری، از ابزاری استفاده کند که مؤثرتر از مذاکراتی است که دیپلوماتها انجام می‌دهند. ولی قطعاً با هزینه کمتر از به جنگ رفتن که ممکن است شامل فعالیتهای مالی، فرهنگی، نظامی و اطلاعاتی باشد.
رژیم تهران این را درک می‌کند و جنگ سیاسی را فهم می‌کند. این رژیم کم و بیش از زمان شکل‌گیری «جمهوری اسلامی» به جنگ سیاسی مبادرت کرده است. به‌عنوان یک کشور اشاعه دهنده اسلام افراطی، رژیم ایران به صدور اسلام‌گرایی تمایل دارد. هم‌چنین حمایت از کشورهایی که از جاه‌طلبیهای پلید آن در خارج حمایت می‌کنند.
من فکر می‌کنم این یک عنصر مهم است که سیاست‌گذاری آمریکا به آن عنایت داشته باشد. ضرورتاً تحلیل‌گران در این‌جا می‌باید بیشتر روی برنامه هسته‌یی رژیم متمرکز باشند. این البته یک موضوع نگرانی بسیار شدید و یک چالش امنیت ملی است که نه دولت فعلی در کاخ سفید و نه دولت قبلی، یک سیاست مکفی را ترسیم نکرده‌اند.
ولی من معتقدم که از منظر امنیت ایالات متحده، بزرگترین تهدید محتمل در واقع در احتمال شلیک اول رژیم ایران یا اشاعه تسلیحات اتمی به یک شبکه تروریستی، که هر یک از آنها به‌مثابه خودکشی برای رژیم تهران خواهد بود، نمی‌باشد. بلکه به صراحه یک تهدید بزرگتر و قابل ملاحظهتر، گستاخی است که یک زرادخانه هسته‌یی به این رژیم خواهد داد تا به خرابکاری و سایر فعالیتهایی که در مورد آنها بسیار مهارت دارد، بپردازد.
لذا، متأسفانه، تا آن‌جا که به ما مربوط می‌شود، دسترسی رژیم ایران به سلاح اتمی، یک دستاورد بادآورده برای آن در زمانی خواهد بود که می‌باید در عوض نسبت به آینده خودش بسیار احساس عدم امنیت نماید.
خارج ایران، بهار اعراب جذابیت محدود حکومت آخوندی را که در داخل جمهوری اسلامی وجود دارد، نشان می‌دهد. این واقعیت مجدداً این دروغ را که مردم خاورمیانه خواهان آزادی و دولتهایی که قابل حسابرسی باشند، را به همان شیوه‌ای که ما در غرب می‌خواهیم، نمی‌خواهند، افشا کرده است. این امر باید مجدداً به سیاست‌گذاران در واشنگتن و پایتختهای متحدان آن این علامت را بدهد که درخاورمیانه، انتخاب صرفاً بین دیکتاتورها و قلدرمابان از یکطرف و اسلام‌گراها از طرف دیگر نیست. در واقع، یک مجموعه گسترده‌یی از اصلاح طلبان، لیبرالها، مدره‌ها و هرچه شما می‌خواهید، آنها را خطاب کنید، هستند که خواهان و تشکیل دهنده آلترناتیو لیبرال‌تری نسبت به آن‌چه ما که در بسیاری از نقاط خاورمیانه ظرف چند دهه گذشته دیده‌ایم، می‌باشند.
و البته، جنبشی هم در داخل ایران وجود دارد که همان‌طور که شما می‌دانید، سطح جدید و گسترده‌تری را از جدیت در مخالفت نسبت به دولت حاکم نمایندگی می‌کند. همه اینها با هم آجرهای ساختن بنایی هستند که می‌توانند دست‌اندازی تهران را به عقب برانند و اضمحلال رژیم را در داخل خودش به وجود بیاورند. تاریخ اساساً به ما فرصتی داده است که دوستان رژیم ایران از آن دور کنیم و سقوط آن را در داخل کشور تسریع نماییم.
لذا به نحو غم‌انگیزی متناقض خواهد بود در زمانی که دولت ایران می‌باید در مورد آینده خودش نگران باشد، دست‌یابی به تسلیحات اتمی به رژیم حیات جدید بدهد و به آن اجازه بدهد که بیش از آن‌چه تا به‌حال انجام داده است، انجام دهد، و البته با گستاخی بیشتر.
ما چشم‌انداز این مسأله را همین الآن دیده‌ایم. همان‌طور که گفتم، تهران در جنگ سیاسی مهارت زیادی دارد. البته شما همه این را می‌دانید. به انحاء طرق، تهران و مزدوران و متحدان آن موفق شده‌اند که از روند تغییرات سیاسی و آن‌چه برخی به‌عنوان طلوع دموکراسی در برخی نقاط به آن می‌نگریستند، برای تضعیف دولت فلسطین و توسط بلوک صدر و همدستانش در عراق، استفاده کنند. در هر مورد، تهران از دموکراسی برای مسموم کردن دموکراسی استفاده کرده است.
و این پایان کار نیست، به‌خصوص اگر یک رژیم اتمی در تهران متحدان ما را مرعوب کند و تصور کند که حیات دوباره‌یی در داخل کشور به‌دست آورده است. ما باید به نحو منطقی در انتظار باشیم که تهران تلاش کند همین کار را درباره سایر تغییرات و تحولات سیاسی انجام دهد. انتخابات مهمی در افق مصر و لیبی هستند و اخیراً در تونس صورت گرفت. نبرد بین اصلاح‌طلبان و اسلام گرایان رخ خواهد داد و اکنون در حال انجام است و محتملاً یک نیروی سیاسی عمده در این دهه خواهد بود.
پیشنهاد من این است که البته ملتهای آزادی باید مقابله کنند. ما باید با جنگ سیاسی از طریق جنگ سیاسی مقابله کنیم. ما باید به رژیم تهران فشار بیاوریم و از شیوه‌های ممکن مسالمت‌آمیز استفاده کنیم تا بتوانیم منافع ملی خودمان را از طریق تسریع اضمحلال درونی رژیم به پیش ببریم و نیز به آنها که در ایران در ارزشهای ما و خواسته ما برای یک نظم متمدن سهیم هستند، کمک کنیم.
این چیزی است که ایالات متحده در مورد آن خیلی مسلط بود. در دوران جنگ سرد، ما به جنبشهای سیاسی بومی و صداهای غیربومی کمک کردیم که از هموطنان خود بخواهند از آزادی حمایت کنند و کشورهای اسیر را آزاد کنند. افراد تبهکار به دوستان خودشان کمک می‌کردند، لذا ریاست جمهورهای هر ۲حزب بر این باور بودند که مهم بود به ارزشهای خودمان کمک کنند. شاید فعالترین در این زمینه، رئیس‌جمهور دموکرات در ابتدای جنگ سرد، هری ترومن، و رئیس‌جمهور جمهوریخواه، رونالد ریگان در پایان دوران جنگ سرد بود.
لذا، یک برنامه مسالمت‌آمیز جنگ سیاسی علیه رژیم فعلی ایران چه باید باشد؟ برخی نکاتی که به آنها اشاره شد، ایده‌های خوبی هستند. ولی برخی ویژگیهای این جنگ می‌توانند شامل موارد زیر باشند:
اولاً ، کمک به مخالفان در داخل ایران و آزاد کردن ایرانیان خارج ایران، مثل خود شما، با ابزار ارتباطی و سایر منابع که برای جنبش سیاسی تعیین‌کننده هستند. ثانیاً ، ما باید اقدامات مالی بیشتری را علیه بانکها و سایر کمپانیهایی که با رژیم ایران به معامله می‌پردازند، اعمال کنیم، از جمله از طریق زدن ضربه مرگبار با محروم کردن آنها از معاملاتی که با دلار صورت می‌گیرند.
ثالثاً ، ما باید ارتباطات را برای کسانی به‌کار بگیریم که به‌طور واقعی خواهان آزادی هستند به جای آن‌که کسانی که علیه آزادی هستند از آن استفاده کنند.
رابعاً ، اجازه بدهید قدمهای مشابه غیرخشونت‌آمیزی را برای کمک به اپوزیسیون سوریه، در هماهنگی نزدیک با متحدان ترک و اردنی‌مان که در این زمینه خیلی خوب عمل کرده‌اند، انجام دهیم.
خامساً و به‌عنوان آخرین اقدام، در حالی که نکته اصلی جنگ سیاسی، جنگ واقعی نیست، بلکه غیرخشونت‌بار است، ولی می‌باید در هر صورت یا توسط یک تهدید نظامی، تقویت یا تضعیف شود. رژیم تهران قطعآ خواهان آن است که نیروهای آمریکا از عراق همسایه تا آخر سال خارج شوند. ما بهتر است به‌دنبال شیوه‌هایی باشیم که این عدم توانایی را جبران کنیم تا تهران منفعتی نبرد.
ما این فرصت را داریم که برخورد خودمان را مورد بازبینی قرار دهیم و سیاستمان را مورد تجدیدنظر قرار دهیم، به همان میزان ما این فرصت را داریم سیاست خودمان را در مورد مجاهدین و کمپ اشرف بازبینی کنیم. به قول وینستون چرچیل، «همواره می‌شود روی آمریکا حساب کرد که کار درست را انجام دهد، بعد از آن‌که همه احتمالات دیگر را به پایان رسانده باشند».
لذا، ما باید بگویم زمان آن رسیده است که کار درست در مورد سیاست رژیم ایران و کمپ اشرف را انجام دهیم. با تشکر از شما و با تشکر از این‌که مرا امروز دعوت کردید.

پاتریک کندی: یکبار دیگر از حضور شما در این‌جا تشکر می‌کنم. شاید وقت آن است چیزهایی را که امروز شنیدیم، بررسی کنیم و خودمان را به تغییر پاسخ متعهد کنیم. نوری مالکی، رئیس دولت عراق در تاریخ ۱۲دسامبر به ایالات متحده می‌آید. او تحت رسیدگی قضایی برای جنایات جنگی است. او قانون سازمان ملل‌متحد را انکار کرده است که می‌گوید باید به آنها اجازه دهد کارشان را بکنند تا اطمینان حاصل کنند کسانی را که در قرارگاه اشرف هستند، می‌توان به‌عنوان پناهنده قبول کرد و اسکان داد.
بنابراین قبل از این‌که نوری المالکی بتواند به این کشور بیاید باید روشن سازد که ضرب‌الاجل قرارگاه اشرف باید رد شود و به سازمان ملل‌متحد اجازه داده شود کارش را انجام دهد و اطمینان حاصل شود که نه تنها با آن دسته از ساکنان با عزت و احترام رفتار می‌شود بلکه قوانین بین‌المللی را که تحت آن قرار دارند، محترم می‌شمارد.
پیام دیگر امروز این است که ایالات متحده آمریکا در تمام این مسائل چه جرمی دارد. و همان‌طور که ما نه تنها از ژنرالها، وزرای پیشین ایالات متحده و رهبران سیاستهای نظامی و دولتی در کشورمان شنیدیم، به‌وضوح اعتبار ایالات متحده نیز در معرض آزمایش است. این تنها مهم نیست که نوری مالکی به قوانین بین‌المللی احترام بگذارد، بلکه مهم است ایالات متحده که در سمت حقوق‌بشر و عدالت و موارد بسیار دیگری در سراسر جهان بوده هم‌چنان روی اصولش بایستد و هم‌چنین در برابر کسانی که صلح جهان را تهدید می‌کنند مثل ملاها در تهران بایستد. ۱۲دسامبر لحظه‌یی است برای ایالات متحده که برای بقیه جهان روشن سازد در مورد گسترش سلاحهای کشتار جمعی ایران و تروریسم آنها در سراسر جهان و ارعاب افراد قرارگاه اشرف از طریق وابسته‌اش نوری المالکی کجا می‌ایستد.
زمان دارد از دست می‌رود. زمان حرف زدن گذشته است. زمان عمل کردن همین الآن است. ما چه چیزی به ساکنان کمپ اشرف مدیونیم؟ اول از همه ما به آنها مدیونیم که بخشی از سازمانی هستند که هشدار داد رژیم ایران یک بار دیگر کارزاری برای ساخت بمب هسته‌یی راه انداخته است. آنها دوستان ما هستند و آنها به‌خاطر کاری که کرده‌اند و دادن اطلاعات لازم دوست جهان هستند.
آنها نه تنها شاهد جنایات رژیم تهران هستند بلکه در نهایت می‌توانند شهودی برای یک دادگاه واقعی جنایی برای سران رژیم ایران باشند. از همین‌رو آنها برای همه انسانهایی که به احترام و شأن و منزلت حقوق‌بشر توجه می‌کنند، مهم هستند. ما باید هر کاری که می‌توانیم برای کسانی بکنیم که آن‌جا بوده‌اند و با هشدار به ما از ما محافظت کرده‌اند، آن‌جا بودن برای شهادت در مقابل دشمن غدار ما، رژیم ایران. وزارت‌خارجه نمی‌تواند بگوید که از آن بی‌اطلاع بوده است.
حالا زمان برای عمل است. زمان آن است که ایالات متحده برای آن‌چه عدالت و حقوق‌بشر و حفاظت از آزادی برای همه مردم است بایستد، بدون توجه به جایی که آنها زندگی می‌کنند. بنابراین، من می‌خواهم یکبار دیگر از همه شما تشکر می‌کنم. یکبار دیگر به‌طور خاص از سخنرانان برجسته‌مان که امروز با فصاحت صحبت کردند، تشکر کنم. بسیار ممنونم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/10969d40-c8bf-419d-a017-3f2468c75ac6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات