ارتش آزاد سوریه به مقاومت مسلحانه علیه نیروهای بشار اسد میپردازد. یک سرباز فراری مشاهدات خود را بازگو میکند. گزارشی از سی.ان.ان:
جداشدگان از ارتش بشار اسد با نیروهای امنیتی در جنوب سوریه درگیر شدند. شاهدان گفتند درگیری هنگامی روی داد که نیروهای امنیتی ۳تظاهرکننده را که به دستگیری یک روحانی اعتراض داشتند به قتل رساندند.
نیروهای دولتی در حال بالا بردن فشار خود بر روی شهر مرکزی حمص هم هستند.
خبرنگاران خارجی از ورود به سوریه منع شدهاند.
در چند هفته گذشته ما شاهد افزایش خشونت در شهر مرکزی حمص بودهایم. ما توانستیم با برخی از شهود سرکوب رژیم بشار اسد که از حمص فرار کرده و به لبنان پناه بردند گفتگو کنیم.
یک سرباز فراری که میگوید هفته گذشته از شهر حمص فرار کرده در حال حاضر در یکی از بیمارستانهای لبنان بستری است. وی از ما میخواهد تا او را خلیل صدا کنیم، هر چند که اسم واقعی او نیست.
خلیل ۲۲ساله میگوید: ”خیلی خسته کننده بود، کشتارهای بسیار صورت میگرفت. ما همیشه در خیابانها بودیم. ما شاهد کشتار بیش از حد بودیم“.
خلیل به لبنان فرار کرد، اما میگوید، وقتی که نزدیک مرز شده بود، ارتش سوریه به دست و کتف او شلیک کرد. اما او توانست فرار کند.
وی به ما گفت واحدی که او در آن خدمت میکرد، در ماه مه به شهر حمص فرستاده شد، و از آن زمان به بعد سرکوب بسیار خشنی را علیه ساکنان عادی در پیش گرفته است.
خلیل میگوید: ”من قبلاً با خود فکر میکردم که چرا این اتفاق دارد صورت میگیرد! آنها مگر چه کردهاند! اکثر آنها تظاهرکنندگان صلحآمیز و شهروندان عادی بودند. گاهی اوقات به سوی ما شلیک میشد که ما خودمان هم نمیدانستیم از کجا میآید“.
او همچنین به ما گفت، سربازانی که تیربارهای سنگین داشتند ناگهان شروع به شلیک میکردند.
درحالیکه یک مقاومت مسلحانه شروع به شکلگیری میکند، شهر حمص تبدیل به مرکز اصلی درگیریها شده است. سربازانی که از ارتش سوریه جدا شدهاند، نیروهای اصلی این مقاومت مسلحانه هستند، آنها خود را ”ارتش آزاد سوریه“ نام گذاشتهاند.
خلیل در اینباره میگوید: ”ارتشیان جدا شده توان حمله متقابل را دارند. آنها سازمانیافته هستند و عملیات آنها موفقیتآمیز بوده است“.
او میگوید که نیروهای رژیم سوریه بسیار خسته و فرسوده هستند، اما بسیاری از آنها بیش از حد میترسند که بخواهند از ارتش جدا شوند.
گزارشهایی که از درون سوریه به دست ما رسیده است، نشان میدهد محلاتی که قبلاً بخشی از یک شهر معمولی بودند، حالا تحت محاصره هستند. یکی از محلاتی که بهخاطر مقاومت کردن معروف بود، محله خلزی بود.
یک خانواده دیگر از سوریه فرار کرده است و نمیخواهد آنها را به اسم صدا بزنیم. بزرگترین پسر آنها که ۱۷سال سن داشت، در ماه گذشته در همان محل کشته شد.
مادر این خانواده میگوید: ”جهنمی از آتش سلاح در آن روز اطراف ما را گرفته بود. انفجارهایی هم صورت گرفت. از جنگ بدتر بود. پسرم داشت از سر کار به خانه باز میگشت، او تلاش میکرد تا خود را از آتش سلاحها دور کند“.
شرایط در هفته گذشته حتی از این هم بدتر شد، نیروهای امنیتی تمامی ورودیهای محله را بستند و شروع به جستجوی خانه به خانه کردند.
پدر خانواده گفت: ”آنها بسوی بچههای کوچک میروند و از آنها سؤال میکنند، کودک عزیز حالت چطور است، مردم چه میخواهند؟ آنها میخواهند با این کار آنها را گول بزنند تا بگویند، سقوط رژیم حاکم“.
مادر خانواده گفت: ”پدر و پسر کوچک همسایهشان را بهخاطر دادن پاسخ اشتباه، با خود بردند“.
از آنجایی که این خانواده یکی از پسران خود را از دست داده با ۳فرزند باقی مانده خود به لبنان فرار کردند. آنها هم مانند همان سرباز خلیل فقط میخواستند تا از کشتار فرار کنند.
جداشدگان از ارتش بشار اسد با نیروهای امنیتی در جنوب سوریه درگیر شدند. شاهدان گفتند درگیری هنگامی روی داد که نیروهای امنیتی ۳تظاهرکننده را که به دستگیری یک روحانی اعتراض داشتند به قتل رساندند.
نیروهای دولتی در حال بالا بردن فشار خود بر روی شهر مرکزی حمص هم هستند.
خبرنگاران خارجی از ورود به سوریه منع شدهاند.
در چند هفته گذشته ما شاهد افزایش خشونت در شهر مرکزی حمص بودهایم. ما توانستیم با برخی از شهود سرکوب رژیم بشار اسد که از حمص فرار کرده و به لبنان پناه بردند گفتگو کنیم.
یک سرباز فراری که میگوید هفته گذشته از شهر حمص فرار کرده در حال حاضر در یکی از بیمارستانهای لبنان بستری است. وی از ما میخواهد تا او را خلیل صدا کنیم، هر چند که اسم واقعی او نیست.
خلیل ۲۲ساله میگوید: ”خیلی خسته کننده بود، کشتارهای بسیار صورت میگرفت. ما همیشه در خیابانها بودیم. ما شاهد کشتار بیش از حد بودیم“.
خلیل به لبنان فرار کرد، اما میگوید، وقتی که نزدیک مرز شده بود، ارتش سوریه به دست و کتف او شلیک کرد. اما او توانست فرار کند.
وی به ما گفت واحدی که او در آن خدمت میکرد، در ماه مه به شهر حمص فرستاده شد، و از آن زمان به بعد سرکوب بسیار خشنی را علیه ساکنان عادی در پیش گرفته است.
خلیل میگوید: ”من قبلاً با خود فکر میکردم که چرا این اتفاق دارد صورت میگیرد! آنها مگر چه کردهاند! اکثر آنها تظاهرکنندگان صلحآمیز و شهروندان عادی بودند. گاهی اوقات به سوی ما شلیک میشد که ما خودمان هم نمیدانستیم از کجا میآید“.
او همچنین به ما گفت، سربازانی که تیربارهای سنگین داشتند ناگهان شروع به شلیک میکردند.
درحالیکه یک مقاومت مسلحانه شروع به شکلگیری میکند، شهر حمص تبدیل به مرکز اصلی درگیریها شده است. سربازانی که از ارتش سوریه جدا شدهاند، نیروهای اصلی این مقاومت مسلحانه هستند، آنها خود را ”ارتش آزاد سوریه“ نام گذاشتهاند.
خلیل در اینباره میگوید: ”ارتشیان جدا شده توان حمله متقابل را دارند. آنها سازمانیافته هستند و عملیات آنها موفقیتآمیز بوده است“.
او میگوید که نیروهای رژیم سوریه بسیار خسته و فرسوده هستند، اما بسیاری از آنها بیش از حد میترسند که بخواهند از ارتش جدا شوند.
گزارشهایی که از درون سوریه به دست ما رسیده است، نشان میدهد محلاتی که قبلاً بخشی از یک شهر معمولی بودند، حالا تحت محاصره هستند. یکی از محلاتی که بهخاطر مقاومت کردن معروف بود، محله خلزی بود.
یک خانواده دیگر از سوریه فرار کرده است و نمیخواهد آنها را به اسم صدا بزنیم. بزرگترین پسر آنها که ۱۷سال سن داشت، در ماه گذشته در همان محل کشته شد.
مادر این خانواده میگوید: ”جهنمی از آتش سلاح در آن روز اطراف ما را گرفته بود. انفجارهایی هم صورت گرفت. از جنگ بدتر بود. پسرم داشت از سر کار به خانه باز میگشت، او تلاش میکرد تا خود را از آتش سلاحها دور کند“.
شرایط در هفته گذشته حتی از این هم بدتر شد، نیروهای امنیتی تمامی ورودیهای محله را بستند و شروع به جستجوی خانه به خانه کردند.
پدر خانواده گفت: ”آنها بسوی بچههای کوچک میروند و از آنها سؤال میکنند، کودک عزیز حالت چطور است، مردم چه میخواهند؟ آنها میخواهند با این کار آنها را گول بزنند تا بگویند، سقوط رژیم حاکم“.
مادر خانواده گفت: ”پدر و پسر کوچک همسایهشان را بهخاطر دادن پاسخ اشتباه، با خود بردند“.
از آنجایی که این خانواده یکی از پسران خود را از دست داده با ۳فرزند باقی مانده خود به لبنان فرار کردند. آنها هم مانند همان سرباز خلیل فقط میخواستند تا از کشتار فرار کنند.