728 x 90

جابجايي داخل عراق,سفر خواهر مريم به ژنو,

کنفرانس بین‌المللی ژنو با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ”کمپ اشرف ـ وظایف ملل ‌متحد و کمیساریای عالی پناهندگان“ - قسمت دوم

-

کنفرانس در حمایت از ساکنان اشرف در ژنومرداد90
کنفرانس در حمایت از ساکنان اشرف در ژنومرداد90
کریستین پرگو: آقای رندل از سال ۲۰۰۳ تا ابتدای سال جاری فرماندار پنسیلوانیا و هنگام انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۰، رئیس حزب دموکرات بوده است.

ادوارد رندل، فرماندار پنسیلوانیا ۲۰۰۲-۲۰۱۱
سلام به همگی.
برای من مایه افتخار است که این‌جا باشم. من فقط یک شکایت دارم. این دومین بار است که در رابطه با این موضوع صحبت می‌کنم، یک بار در واشنگتن در حضور جامعه ایرانیان آمریکایی کالیفرنیای شمالی و یک بار هم امروز در ژنو. و در دو مورد باید بعد از فرماندار دین سخنرانی می‌کردم.

حالا اگر شما به پیشینه ما دو نفر نگاه کنید خواهید یافت که بسیار مشابه هستند. ما هر دو فرماندار ایالت بوده‌ایم. ما هر دو رؤسای حزب دموکرات بوده‌ایم. و می‌خواهم بدانم که چرا او همیشه اول سخنرانی می‌کند؟!

چرا که واقعیت هم این است که ایالت من پنسیلوانیا بسیار پهناور است و ایالت او ورمانت بسیار کوچک است! اما وقتی بیشتر در رابطه با این موضوع فکر کردم دیدم که وقتی او رئیس حزب دموکرات بود ما در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شدیم. وقتی من رئیس حزب دموکرات بودم ما بیشترین رأی را به دست آوردیم اما در انتخابات شکست خوردیم.

اما به هر حال همیشه سخت است که بعد از آقای دین صحبت کرد چرا که او سخنور بسیار پرجاذبه‌یی است و واقعیت ها را بسیار خوب کنار هم می‌گذارد و احساسات را نیز برمی‌انگیزد.

ولی من می‌خواهم از زاویه کمی متفاوت صحبت کنم چرا که آقای دین زمان دخالت ما در عراق و افغانستان فرماندار نبود. وقتی من کارزار انتخاباتی خود را برای فرمانداری آغاز کردم نمی‌دانستم که بسیاری از اقدامات من به‌عنوان فرماندار متأثر از امور خارجی است. می‌دانستم که فرماندار پنسیلوانیا به‌طور اتوماتیک فرمانده کل قوای گارد ملی پنسیلوانیا خواهد بود اما این گارد هیچ‌گاه به جنگهای بین‌المللی اعزام نشده بود.

ما از زمان جنگ جهانی دوم هیچ افسرگارد ملی را در جنگهای بین‌المللی از دست نداده بودیم. اما در سال ۲۰۰۳، که اولین سال فرمانداری من بود، یک افسر جوان گارد ملی از وولزبری، اولین مردی از این نیرو بود که در جنگ خارجی جان خود را از دست داد. در طول ۸سال که من فرماندار بودم، تقریباً ۳۰ افسر گارد پنسیلوانیا در عراق جان خود را از دست دادند. بسیاری دیگر در افغانستان نیز به همین سرنوشت دچار شدند. من به مدت ۳۴سال در سیاست شرکت داشته‌ام. ۱۴ بار در انتخابات کاندیدا بوده‌ام. هیچ‌وقت مشکلی در ادای کلمات ندارم اما سخت‌ترین کاری که من در هر یک از این مناصب سیاسی باید می‌کردم (چه به‌عنوان شهردار، یا دادستان، یا فرماندار یا رئیس) این بود که به والدین یا همسران مردان و در یک مورد هم یک زن تلفن بزنم، کسانیکه هزاران کیلومتر دورتر از خاک میهن کشته شدند. و والدین همیشه یک سؤال می‌کردند: فرماندار، چرا؟

و در واقع من خودم هم مطمئن نبودم که چرا. مطمئن نبودم که دخالت ما صحیح است. امیدوار بودم که شرکت و فداکاری این نیروها و همه مردان و زنان در سراسر آمریکا در دفاع از آزادی باشد. امید داشتم که همه این کارها انجام می‌شد تا یک عراق آزاد و دموکراتیک ایجاد شود. عراقی که به دموکراسی و حقوق‌بشر باور دارد.

مطمئن نیستم که اگر آن والدین سربازان گارد ملی امروز در دو ردیف جلو نشسته بودند و از من می‌پرسیدند چرا پسر یا دختر آنها در عراق مرد، من همان جواب را می‌دادم. من آن پاسخ را دادم چرا که باور دارم که هدف آن بود، یعنی این‌که آمریکا به‌دنبال آن بود و با تمام وجود باور دارم که این اهداف را آمریکا از روزی که ما آزادی خودمان را در ۲۳۵ یا ۲۳۷ سال پیش کسب کردیم نمایندگی می‌کند. از روزی که ما آزادی خود را کسب کردیم، ما در دفاع از آزادی در سراسر جهان ایستاده‌ایم. انقلاب آمریکا الهام‌بخش انقلابات دیگر در اقصی نقاط جهان شد. آزادی‌خواهان الگوی آمریکا را دنبال کردند.

وقتی دانشجویان در میدان تیان آنمن چین علیه سرکوب چین قیام کردند، آنها بدل مجسمه آزادی آمریکا را حمل می‌کردند. این چیزی است که آمریکا را تعریف می‌کند. من هیچ‌وقت بیشتر از این زمان به کشورم افتخار نکردم که رئیس‌جمهور کلینتون به ارتش آمریکا دستور داد تا از مسلمانان کوزوو در مقابل نسل‌کشی حفاظت کند و ما موفق شدیم و نیم میلیون یا شاید یک میلیون مسلمان کوزوو امروز به‌خاطر آن‌چه آمریکا انجام داد زنده مانده‌اند. و البته من به کمپ اشرف نگاه کردم. و بعد دوباره واقعیات را بررسی کردم. و آقای دین واقعیات را بسیار روشن پیش رو قرار داد.

و من در رابطه با واکنش کشور خود فکر می‌کنم: ما یعنی آمریکا، کشوری که همیشه در ذهن ما است، یعنی حافظ و الگوی آزادی، ما به‌صورت کتبی به تک‌تک ساکنان کمپ اشرف قول دادیم. و چگونه به این وعده وفا کرده‌ایم؟

ما امنیت عراق را در اوایل سال ۲۰۰۹ به دولت مالکی واگذار کردیم و اولین کاری که دولت مالکی انجام داد محاصره کمپ اشرف بود. هیچ خبرنگار، مقامات منتخب آمریکا یا انگلستان، یا خویشاوندان دیگر اجازه ورود نداشتند.

و بعد از آن اولین کشتار صورت گرفت. این کشتار در حضور نیروهای ارتش آمریکا صورت گرفت که دستور داشتند دخالت یا عمل نکنند. ما چه کار کردیم؟ وزارت امور خارجه یک بیانیه قوی محکومیت صادر کرد.

یک سال بعد، وزیر کلینتون، که من برای او بیشترین احترام را قائلم، احکام اعدام علیه کسانی که جرأت بازدید از خویشاوندان خود در کمپ اشرف را داشتند، محکوم کرد. حکم اعدام! اعدام! و بعد کشتار سال ۲۰۱۱ به وقوع پیوست و مجدداً ارتش آمریکا دستور گرفت که از صحنه خارج شود.

ما حتی امکانات پزشکی فوری که قابلیت آن را داشتیم مهیا نساختیم. و جواب ما چه بود؟ جواب ما نسبت به کشتار سال ۲۰۱۱ چه بود؟ یک پیام قوی را برای محکومیت آن ابراز داشتیم.

در جلسه استماع کنگره در ماه ژوئیه، از یک مقام وزارت امور خارجه به‌نام فلتمن در رابطه با واکنش آمریکا نسبت به قتل‌عام اخیر سؤال شد و او گفت: خب ما آن را محکوم کردیم. و ادامه داد: ما درصدد یافتن راهی برای حفاظت از ساکنان کمپ اشرف هستیم اما باید حق حاکمیت عراق را هم به‌رسمیت بشناسیم.

بیانیه‌های محکومیت کفاف نمی‌دهد. این چیزی نیست که ۴۵۰۰ آمریکایی جان خود را در عراق و افغانستان به‌خاطر آن از دست دادند. این چیزی نیست که کشور ما میلیاردها دلار سرمایه خود ما را در زمانیکه می‌توانستیم در راههای دیگر از آن در آمریکا استفاده کنیم در عراق خرج کرد. این چیزی نیست که آن پول را به‌خاطرش صرف کردیم. این چیزی نیست که گنجینه مردان و زنان خود را صرف آن کردیم. ما این بها را پرداخت کردیم چرا که می‌خواستیم از دموکراسی حفاظت کنیم و دموکراسی را در عراق برقرار سازیم. ما می‌خواستیم آزادی و حقوق‌بشر را در عراق برقرار کنیم. بیانیه‌های محکومیت کافی نیست. و حالا مقامات ارشد وزارت‌خارجه و سفیر می‌گویند ما حامی طرحی هستیم که ساکنان را از یک نقطه به نقطه دیگری در عراق جابجا می‌کند. این طرحی است که هرکس به میزانی اطلاعات در مورد عراق دارد می‌گوید خطرناک و احمقانه است و زمینه‌ساز فاجعه است. به زبان ساده کافی نیست.

برخی می‌گویند که موضوع سرنوشت ساکنان اشرف جدا از این سؤال است که آیا باید نامگذاری مجاهدین را لغو کرد یا خیر. از جهاتی این درست است حتی اگر مجاهدین یک سازمان تروریستی بود. افراد حق حفاظت را دارا هستند. هیچ کس سزاوار این نیست که کشتار شود. سزاوار نیست که زنان در حالی که به‌طور کامل بی‌دفاع هستند هدف گلوله قرار گیرند. ولی ما می‌دانیم که این اظهارات چرا گفته می‌شود و این‌که ما چه تلاشی برای لغو نامگذاری مجاهدین از لیست کرده‌ایم. این اتفاق در اتحادیه اروپا و انگلستان افتاده است، ولی ما چه کار کرده‌ایم؟ ما تأخیر کرده‌ایم. ما دستور دادگاه را با عدم اعلام نتایج بررسی خود نقض کرده‌ایم. کنگره از فلتمن سؤال کرد که چه موقع وزارت‌خارجه نتیجه بررسیهای خودش را می‌دهد، او پاسخی نداشت. و ما همه می‌دانیم که بررسی مستقل منصفانه به همان اقدام اتحادیه اروپا و انگلیس منجر خواهد شد. یافته‌ها همان اشتباهات سیاسی را تکرار می‌کنند. عضو کنگره روهراباکر گفته است که نماینده کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل ‌متحد آقای کارکتل می‌گویند نامگذاری بزرگترین مانع برای انتقال ساکنان کمپ اشرف به سایر کشورهاست. وزارت امور خارجه باید اقدام کند و ما باید نامگذاری را لغو کنیم و این کار را باید فوراً انجام دهیم.

آقای دین گفت که این در واقع یک آزمون برای آمریکا است. او بدون تردید درست می‌گوید. این آزمایشی است برای آن‌چه ما در مورد آنها صحبت کرده‌ایم و به آنها باور داریم.

وقتی پرزیدنت اوباما دستور دخالت برای ممانعت از نسل‌کشی را در لیبی داد، مردم بنغازی در معرض نابودی بودند. اوباما برای این کار توسط بسیاری از افراد سرزنش شد. من از او حمایت کردم نه به این خاطر این‌که او یک دموکرات بود بلکه به این خاطر که باور داشتم اگر آمریکا قرار است حامی چیزی باشد، این، حمایت از حیات انسانهای بیگناه است. ما نمی‌توانیم و هرگز نباید ساکت بنشینیم. در دارفور چه اتفاقی افتاد؟ عدم اتخاذ موضع قوی توسط جامعه بین‌المللی و اقدامات پیشگیرانه نه تنها شرم بر روی پیشانی آمریکا بلکه برای کل جامعه بین‌المللی بود. بنابراین و وقتی دولت مالکی عهده‌دار حفاظت نمی‌شود، قطعاً آمریکا باید وارد عمل شود و ما همه می‌دانیم که دولت مالکی چنین کاری نخواهد کرد و ما باید وظیفه و مسئولیت حفاظت از ساکنان کمپ اشرف را برعهده گیریم. ما باید به سازمان ملل اصرار کنیم. این یک آزمایش هم برای آمریکاست و هم برای سازمان ملل و جامعه جهانی. همان‌طور که آیرین خان گفت، نمی‌توانیم منتظر بمانیم. وقت می‌گذرد. سازمان ملل ‌متحد باید فوراً دست به‌عمل بزند، تحقیقات مستقل را پیش ببرد، تیم ناظران را مستقر کند و از آمریکا تقاضای حفاظت برای این تیم مستقل بکند. آمریکا، اتحادیه اروپا، انگلستان و ملل ‌متحد ملل‌متحد و تمامی آزادی‌خواهان جهان باید سریعاً وارد عمل شوند چرا که نمی‌توان دیگر در انتظار نشست.

متشکرم.

کریستین پرگو: آقای فرماندار، با تشکر بسیار زیاد، شما توانستید به خوبی تمام تناقضات را روشن کنید، به‌طور خاص در رابطه با کشورتان.

سخنران بعدی هم از ایالات متحده می‌آید. با نام او خیلی آشنا هستیم: آقای پاتریک کندی، عضو کنگره

پاتریک کندی
متشکرم
خانم رجوی، امروز بعدازظهر، گفته‌های آقای کاظم رجوی را به همه ما یادآوری کرد که: «ما تاریخ حقوق‌بشر را با خون خود می‌نویسیم». خانم رجوی، شما و خانواده شما همیشه صدای خانواده‌هایی بوده‌اید که به‌شهادت رسیده‌اند.

گفته آقای کاظم رجوی درباره خانواده شما نیز صادق است. خواهر شما در مبارزه برای آزادی در رژیم شاه کشته شد. خواهر دیگر شما توسط رژیم ملاها کشته شد. مگر یک خانواده چقدر می‌تواند برای آرمانی به اهمیت حقوق‌بشر فدا کند؟

خانواده شما به‌طور گسترده و زیاد این بها را پرداخته است. برای همگی ما کمال افتخار است که در کنار شما ایستاده‌ایم و رهبری این مسیر را به عهده‌دارید. شما مردمی را نمایندگی می‌کنید که بهای کنار نایستادن در جبهه آزادی را می‌فهمند. چون خانواده شما این بها را پرداخته‌اند، نه یکبار، بلکه دو بار، بلکه سه بار.

در این تجمعات، وقتی شما عکسهای شهدا را بالا نگه می‌دارید، من خیلی دوست دارم، چون بیانگر واقعیت است. این موضوع درباره انسانهایی است که مثل شما و من، خواهر، برادر، پدر و مادر و دیگر عزیزان را دارند. این یک موضوع بسیار ساده نیز هست.

من می‌دانم که در جمع ما، صاحبنظران حقوقی در مورد کنوانسیون چهارم ژنو، حقوق‌بشر سازمان ملل ‌متحد و کمیساریای عالی پناهندگی حضور دارند. ما بارها این قوانین را شنیده‌ایم که فقط با شنیدن آنها، همه توضیحات داده می‌شود، چون از ضمیر انسانها برخاسته است، چون راجع به حقوق‌بشر است. چون چیزی برای دفاع از حقیقت لازم نیست، بسیار گویا و شفاف است.

ما الآن این مسأله را پیش رو داریم. ما چگونه می‌توانیم در شهر سازمان ملل ‌متحد در اروپا بایستیم و تردید و درنگی داشته باشیم که این مسأله را برای کمیساریای عالی حقوق‌بشر مطرح کنیم و خواستار اقدام از سوی آنها بشویم. البته که آنها باید اقدام کنند.

خانم رجوی، من از خانواده شما صحبت کردم. از خانواده شهدا صحبت کردم. چون این مسأله، نه یک مسأله سیاسی، بلکه مسأله مرگ و زندگی است. مسأله این است که آیا ما درک درستی از مسائل داریم یا این‌که اجازه می‌دهیم دیگران این جنایات را علیه ما مرتکب شوند. جنایت در اشرف به‌رغم تأسف‌بار بودنش جنایت علیه هر انسان در هر کجای جهان است. چگونه می‌شود در سال ۲۰۱۱ به این جنایت اجازه داد رخ دهد آن هم در مقابل چشم و نظارت کشورهایی که آرمان آزادی را حمایت می‌کنند، تاریخ قضاوت خواهد کرد.

به آقای باتلر می‌گویم که من در جای مناسبی هستم و از وجدان خودم راضی هستم. آیا تو هم راضی هستی؟

ما مسأله را خیلی روشن بازگو کردیم. به همین دلیل در این‌جا هستیم. آقای آنتونیو گوترز مسئولیت این کمیسیاریا را به عهده دارد. در زندگی سیاسی سابق من، وقتی که نماینده بودم، او بالاترین مدال افتخار را از موضع نخست‌وزیر پرتغال به من داد. مدال بالای شهروندی. به‌خاطر این‌که من به یک شهر کوچک به نام تیمور شرقی در اندونزی رفتم، چون بسیاری افراد که پرتغالی الاصل بودند توسط ارتش اندونزی در حال قتل‌عام بودند.

آقای نخست‌وزیر گوترز، آیا به یاد می‌آورید زمانی را که سازمان ملل ‌متحد به کمک مردم تیمور شرقی آمد؟ الآن ملل ‌متحد باید به کمک اشرف بیاید. همان‌طور که به کمک مردم تیمور شرقی رفت.

وقتی راجع به هولوکاست صحبت می‌شود، می گویند مردم کجا بودند؟ آقای مارتین نیمولر نویسنده معروف درباره هولوکاست می‌گوید: اول آنها دنبال کولیها آمدند، چون من کولی نبودم اعتراضی نکردم. آنها دنبال کاتولیکها رفتند، آنها دنبال اتحادیه‌ها رفتند، من اعتراض نکردم، آنها دنبال یهودیها رفتند، من یهودی نبودم، لذا اعتراض نکردم. نهایتاً آنها دنبال من آمدند ولی کسی نمانده بود که از من دفاع کند.

بنابراین مهم نیست که نژاد شما، رنگ شما چیست و در کجای جهان زندگی می‌کنید. ما همه از خدا هستیم و همه این حق را داریم که در جامعه‌یی آزاد، دور از خفقان ملاها زندگی کنیم.

ماه گذشته، بسیاری از رسانه‌ها در مورد برلین صحبت کردند چون ۵۰سال قبل دیوار اطراف برلین ساخته شد به‌رغم تمامی اتفاقاتی که در تاریخ افتاده، در نهایت مردم مصمم شدند که می‌خواهند با هم باشند. شاید سرنوشت این‌طور بود. بنابراین در این هیچ شکی نیست که روزهای رژیم ایران در حال شمارش معکوس است هیچ شکی نیست که رژیم مالکی هم‌چون دیگر دیکتاتورهای وحشی مانند اسد به زباله‌دان تاریخ خواهند رفت. در این شکی نیست که خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در مقابل چشمان تاریخ قضاوت خواهند شد. سؤال این است که ما به‌عنوان انسانهای خوب، آقای باتلر، در کدام جبهه تاریخ ایستاده‌ایم، جبهه حق یا ناحق؟ شما نمی‌توانید به من پول کافی بدهید که در جبهه ناحق تاریخ بایستم. آقای باتلر برای شما متأسفم.

کریستین پرگو:
با تشکر، قابل فهم است که این‌طور صمیمانه از آقای کندی تقدیر شود.

می‌خواستم از ایشان به‌خاطر سخنانشان و حسابرسیهای مستقیمشان - چیزی که به آن نیاز داریم - تشکر کنم.

اکنون نوبت سخن با نماینده پارلمان سوئیس آقای ژاک نیرنیک. نویسنده مشهور و مدافع پرشور ساکنان اشرف است.

ژاک نیرنک، نماینده پارلمان فدرال سوئیس:
دوستان گرامی، خلاصه صحبت خواهم کرد. تلاش خواهم کرد با دقت و با اختصار بیان کنم. هدف این است که یک نیروی مسلح غیر از ارتش عراق حفاظت کمپ اشرف را به عهده بگیرد.

من از جانب حزبم متعهد می‌شوم از ابتکاراتی که در پارلمان سوئیس جهت رسیدن به این اهداف اتخاذ خواهد شد، حمایت کنم. من متعهد می‌شوم از جانب حزب خودم یعنی حزب دموکرات مسیحی در این رابطه تلاش کنم، حزبی که نامش نشان می‌دهد کاملاً برای بردباری و حقوق‌بشر متعهد است.

کریستین پرگو:
آقای نرنیک، به‌خاطر تعهدتان و پیشنهاد کاملاً عملی شما، صمیمانه تشکر می‌کنم.

می‌خواهم نوبت را به یک نماینده دیگر پارلمان سوئیس- دوست ساکنان اشرف - بدهم.

منظورم آقای اریک وورو است، بفرمایید.

اریک وورو، نماینده پارلمان فدرال سوئیس
خانم رئیس‌جمهور، بار دیگر می‌خواهم برای آمدنتان به سوئیس به شما خیرمقدم بگویم. امیدوارم که به‌زودی اقدامات مشخص جهت جلوگیری از یک کشتار دیگر در اشرف صورت گیرد. باید دوستان آمریکایی ما هرچه سریع‌تر اقدام کنند، مخصوصاً که سوئیس نماینده منافع آمریکا در ایران است. فکر می‌کنم گفتن این حرف مهم است. ولی فکر می‌کنم باید اقدامات عملی صورت گیرد به‌خصوص در زمینه سیاسی.

در آخرین ملاقاتی که در هشت مارس گذشته داشتیم، گفته بودیم با همکارانمان در پارلمان سوئیس در هفته بعد اقدام خواهیم کرد. زیرا در آن زمان اجلاس پارلمانی جریان داشت. اقدام ما نزد وزیر خارجه و دولت سوئیس بود. دولت سوئیس به همکاران ما در پارلمان این پاسخ را داده بود: «دولت سوئیس از وضعیت ۳۲۰۰ عضو سازمان مجاهدین خلق ایران در کمپ اشرف مطلع است. وضعیت آنها مربوط است به رعایت حقوق بین‌المللی از طریق بازدیدهای دائمی از کمپ. کمیساریای عالی پناهندگان، یونامی و صلیب‌سرخ جهانی تحولات وضعیت اشرف را به‌طور مستمر دنبال می‌کنند. دولت سوئیس از طریق نمایندگی خود در دمشق به‌دنبال کردن دقیق تحولات در کمپ اشرف ادامه خواهد داد. در کادر تماسهای دوجانبه‌اش با مقامات، در جهت احترام به حقوق بین‌الملل رأی خواهد داد. سفیر سوئیس در دمشق در ماه آوریل به عراق سفر خواهد کرد. وضعیت اشرف در گفتگوهایی که او با مقامات مختلف خواهد داشت، در اولویت قرار خواهد گرفت».

اما در ماه آوریل یعنی در ۸آوریل کشتاری که دیدیم رخ داد. دولت سوئیس چه کار کرد؟ سفیر سوئیس در دمشق چه کاری برای توقف این کشتار کرد؟ این سؤالی است که ما نیز باید از خود بپرسیم. پیشنهادهای ارائه شده توسط ملل ‌متحد و پارلمان اروپا باید مورد توجه دولت آمریکا قرار بگیرد. همان‌طور که توسط کنگره آمریکا مورد توجه قرار گرفت. ما می‌خواهیم اقدامات لازم برای حفاظت از خانواده‌ها و ساکنان کمپ اشرف صورت گیرد. از این‌رو ما پارلمانترهای سوئیسی به کارزار خود برای امنیت ساکنان اشرف ادامه خواهیم داد. به دولت سوئیس یادآوری می‌کنیم که به‌عنوان ضامن کنوانسیونهای ژنو در زمینه حقوق‌بشر و به‌عنوان میزبان سازمانهای متعدد بین‌المللی، مسئولیتهایی دارد.

اگر فشارهایی از جانب تهران و ملاها روی سوئیس اعمال شود، ما نباید به آن توجه کنیم. ما یک کشور آزاد هستیم و می‌خواهیم که در ایران دموکراسی و آزادی برقرار شود. این چیزی است که ما نیز از دولت می‌خواهیم. متشکرم.

کریستین پرگو:
تشکر بسیار زیاد از آقای وورو
حالا سخنران بعدی را داریم آقای جان پرندرگاست. او یک نویسنده مشهور و مدافع حقوق‌بشر است. او هم‌چنین مدیر امور آفریقایی در شورای امنیت ملی آمریکا بوده است.

جان پرندر گاست، رئیس امور آفریقا در شورای امنیت ملی آمریکا (۱۹۹۶ ـ ۲۰۰۰)

موضوع حفاظت و انتقال به کشورهای ثالث برای ساکنان کمپ اشرف دلایل موجه دارد و موضوعی عاجل است. این اولویت فوری حفاظتی نمی‌تواند توسط طرح جابه‌جایی در داخل عراق جایگزین شود. بنا بر تجارب ما به‌عنوان فعالان حقوق‌بشر که در سراسر جهان فعال بوده‌ایم این امر موجب خواهد شد که ساکنان در مقابل حملات در داخل عراق بیشتر آسیب‌پذیر شوند و در واقع حصول یک راه‌حل ثابت را با تأخیر مواجه خواهد کرد. چیزی بر خلاف نیتی است که دنبال می‌شود.

واقعیت این است که وضعیت امروز منجمد به‌نظر می‌رسد و این بسیار خطرناک است. موارد نقض حقوق‌بشر همان‌طور که همه ما می‌دانیم در حال وقوع هستند. بنابراین من می‌خواهم روی مسئولیتهای نهادها و بازیگران مشخص نظام بین‌المللی تمرکز کنم زیرا اکنون زمان حسابرسی واقعی از این نهادها و بازیگران سر رسیده است.

اولین آنها کمیساریای عالی سازمان ملل ‌متحد در امور پناهندگان است. من با سخنرانان در ارائه این توصیه اتفاق‌نظر دارم که نقش و مسئولیتهای این نهاد پناهندگی جمعی ساکنان کمپ اشرف است و این کار باید فوراً صورت گیرد. در عین حال نیز باید افسران حفاظتی برای ساکنان به کمپ بفرستد که به‌طور مرتب به ژنو گزارش دهند و گوش و چشم آن در صحنه برای ممانعت از ارتکاب خشونت باشند.

دومین نهاد مورد نظر من کمیساریای عالی حقوق‌بشر سازمان ملل ‌متحد است. نقش آنها این است که ناظران حقوق‌بشر را به‌طور شبانه روزی در کمپ مستقر نمایند تا آنها بتوانند به‌طور مرتب به ژنو و نیویورک گزارش ارسال کنند.

کمیسر عالی حقوق‌بشر باید به صراحت، قویاً و مستقیماً از کشورهای عضو شورای امنیت تقاضا کند که از ساکنان کمپ اشرف حفاظت نموده و آنها را به کشورهای ثالث منتقل کنند.

ثالثاً ، می‌خواهم به دبیرکل سازمان ملل ‌متحد فراخوان بدهم. نقش آقای بان کی‌مون این است که از امکانات دفتر خود استفاده کند تا از کشورهای بزرگ و قدرتهای اصلی در شورای امنیت بخواهد به وظیفه خود قیام کنند و حفاظت و انتقال ساکنان کمپ اشرف را تضمین کنند. او می‌تواند تقاضای رسمی از کشورها کند تا مسئولیت حفاظت خود را عملی نماید. او باید دستگاه سازمان ملل ‌متحد را هدایت و رهبری کند.

چهارمین نهاد، شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد است. شیوه کار شورای امنیت در خلال ۶ماه گذشته دستخوش تغییر شده است. در دو مورد، شورای امنیت اقداماتی را تصویب و حمایت کرده که مسئولیت حفاظت را به‌طور بی‌سابقه و به‌صورت پیشگیرانه عملی نموده است. این دو مورد ساحل عاج و لیبی هستند. اکنون شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد باید پرونده ساکنان کمپ اشرف را در چارچوب مسئولیت حفاظت قرار دهد و دست به اقدامات لازم برای حمایت از حفاظت و انتقال به کشورهای ثالث بزند.

پنجمین نهاد یونامی، هیأت همیاری سازمان ملل ‌متحد در عراق است. نقش یونامی روشن است. باید یک واحد تمام وقت در داخل کمپ مستقر کند تا از لحاظ حفاظت با حضور خود و گزارشهای مستمر و نظارت برآنچه می‌گذرد، مأموریتش را انجام دهد. مخصوصاً از هرگونه حمله علیه ساکنان کمپ ممانعت به‌عمل آورد.

ششمین نهاد دولت آمریکا است. سخنرانان این جلسه، نمایندگان کنگره و دو فرماندار آمریکا بسیار واضح در رابطه با نقش آمریکا صحبت کرده‌اند و من می‌خواهم به دو موضوع کلیدی اشاره کنم.

آمریکا در صحنه بین‌المللی نقش کلیدی دارد که به دولت عراق فشار آورد تا از تهدیدات خود علیه کمپ دست‌بردارد. آمریکا باید تضمین‌های مستقیم و جدید امنیتی برای ساکنان کمپ اشرف ارائه دهد. آمریکا باید در داخل شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد برای بسیج سایر کشورها در شورا به‌منظور تصویب حضور دائم یونامی و حفاظت از کمپ اشرف، فعال باشد. آمریکا باید فراخوانده شود تا به پرونده کمپ اشرف رسیدگی کند.

در دولت رئیس‌جمهور اوباما یک هیأت جدید ممانعت از فجایع شکل گرفته است که هفته گذشته تشکیل شد. این یک نهاد کاملاً جدید داخلی است که با دولت آمریکا کار می‌کند و با موضوعاتی سر و کار دارد که دقیقاً همان چیزی است که ساکنان کمپ اشرف با آنها مواجهند.

باید پرونده کمپ اشرف را در این هیأت ممانعت از وقوع فجایع آزمایش نمود تا ببینیم آیا آمریکا می‌تواند اقدام کند و از اعمال خشونت در کمپ اشرف جلوگیری کند یا خیر.

هفتم، کشورهای اروپایی هستند. فکر می‌کنم فعالیتها اکنون باید فشرده‌تر شوند تا ترتیبات لازم از مذاکرات حاصل شوند و پناهندگان در برخی کشورهای اروپایی پذیرفته شوند، هم‌چنین در آمریکا.

هشتم و در نهایت جامعه تبعیدی ایرانیان است. شما یک کار خارق‌العاده انجام داده‌اید و این موضوع را بر روی میز پارلمانها و نمایندگان آنها در سراسر جهان قرار داده‌اید.

بسیاری از کارزارهای حقوق‌بشری وجود دارند که شما می‌توانید در طول ۶ماه آینده برای اقدامات خود از آنها بیاموزید. شما می‌توانید به تلاشهایی که بر ضدتبعیض نژادی در آفریقای جنوبی شد، نگاه کنید. هم‌چنین به تلاشهای ضد نسل‌کشی در دارفور که هم‌چنان تکمیل نشده‌اند. و نیز تلاشهایی که ضداستخراج الماسهای خونین در جریان جنگها در آفریقای غربی می‌شود. برای موفقیت در این کارزار، مخصوصاً در آمریکا، جوانان یک بخش کلیدی محسوب می‌شوند. بنابراین من از شما می‌خواهم که بر روی جوانان ایرانی تبعیدی و مخصوصاً در آمریکا حساب باز کنید. به‌عنوان یک عامل مهم برای متقاعد کردن دولت اوباما و سایرین که دست به اقداماتی بزنند و از وقوع بحرانهای آتی پیشگیری کنند. مخصوصاً در سالی که موضوع انتخابات در آن مطرح است نقش جوانان بیشتر هم می‌شود. بنابراین بر روی این ظرفیت تمرکز کنید.

در انتها، جهان در این‌جا دارای یک فرصت منحصربه‌فرد است که از وقوع جنایت علیه بشریت قبل از این‌که اتفاق بیفتد ممانعت کند. جهان واقعاً این فرصت را دارد که به مسئولیت حفاظت بین‌المللی به‌عنوان بخشی از نیت سیاسی خود قیام کند. این خواست سیاسی زمانی حاصل خواهد شد که در رابطه با مشکلات ساکنان کمپ اشرف هرچه بیشتر آگاهی رسانی و افشاگری صورت گیرد.

آن‌چه امیدوار کننده است این است که راه‌حل وجود دارد و فقط بستگی به اقدامات سیاستمداران در واشنگتن و نیویورک و سایر نقاط دارد. ما باید آنها را مجبور به اتخاذ این گامها کنیم.

از شما بسیار متشکرم.

کریستین پرگو:
سخنران بعدی خانم اینگرید بتانکور است. او نیاز به معرفی ندارد. او بهتر از هر کس دیگر می‌تواند وضعیت امروز اشرف را درک کند.

اینگرید بتانکور، کاندیدای ریاست‌جمهوری کلمبیا:
خانم رئیس‌جمهور، دوستان گرامی، خواهران و برادران عزیز. ۲ماه پیش دوست ما الی ویزل، برنده جایزه نوبل، با اشاره به مسأله اشرف گفت نمی‌تواند بفهمد چگونه جهان می‌تواند آن‌چه را در اشرف اتفاق بیفتد، نادیده بگیرد. واقعیت این است که از آن زمان که او این حرف را زد، ۲ماه است که این سؤال در ذهن من باقی مانده و مرا به اندیشه واداشته است.

قبل از این‌که وارد این سالن شده و به شما بپیوندم، تعدادی خبرنگار سوئیسی نزد من آمده و سؤالی را مطرح کردند که انعکاسی از نگرانی الی ویزل بود. آنها از من پرسیدند: «خانم بتانکور، چرا به موضوع اشرف علاقمند شده‌اید، در حالی که این‌قدر مسائل مختلف در جهان وجود دارد؟».

من فکر می‌کنم ما باید با همدیگر تلاش کنیم تا چنین سؤالی دیگر پرسیده نشود. برای این‌که مسأله آن‌چنان واضح باشد و آن‌چنان کار کنیم تا مسأله اشرف برای همگان آن‌چنان که باید عیان باشد... به این دلیل است که ما باید به‌خاطر ساکنان اشرف متحد و همبسته باشیم.

این موضوع باید آن‌چنان عیان باشد که شرم‌آور باشد یک خبرنگار جرأت کند چنین سؤالی را بپرسد.

ما امروز در برابر یک تراژدی خاصی قرار داریم. زیرا از یک طرف انتظار یک جنایت از پیش اعلام شده می‌رود. و درعین حال ما در وضعیتی هستیم که طرفی که تهدید به نسل‌کشی می‌کند خود رئیس یک دولت قانونی است.

نه تنها این امر تعجب‌آور است، بلکه تعجب آورتر این است که وقتی نخست‌وزیر عراق تهدید به نسل‌کشی می‌کند و در مقابل آن جامعه جهانی این نسل‌کشی اعلام شده را می‌گوید که نباید تکرار شود، چنین وانمود می‌کنند که نه می‌بینند و نه می‌شنوند، آن‌چه را که ما همه می‌دانیم.

وحشتناکتر این‌که به نظر می‌رسد این خبر در پشت درهای بسته باقی مانده تا افرادی مثل من و شما که از طریق رادیو و تلویزیون کسب اطلاع می‌کنیم، هیچ‌گونه دسترسی به اخباری چنین دراماتیک نداشته باشیم.

ما چه‌کارمی‌توانیم بکنیم.
مسأله ما باید اقدام برای پیشگیری باشد. ما آگاهیم که در تاریخ معاصر شاهد نسل کشیهایی بوده‌ایم که آنها نیز از پیش اعلام شده بودند. منظورم مورد روانداست.

به‌خاطر می‌آورم که ژنرال رومئو دالر اطلاعات دقیقی به دبیرکل ملل ‌متحد وقت داده و توضیح داده بود که دولت رواندا تدارک یک نسل‌کشی را علیه مردم توتسی می‌بیند. هیچ‌کس به او گوش نکرد. همه وانمود کردند که نمی‌خواهند بدانند که چه چیزی در حال تدارک است. این در حالی بود که به‌طور مثال خرید انبوه ساطور صورت گرفته بود. زیرا آنها این محاسبه وحشتناک را کرده بودند که کشتن توتسیها با ساطور کم خرج تر از سلاح گرم خواهد بود.

این مسائل در برابر انظار جهانی تدارک دیده شد و جهان هیچ واکنشی نشان نداد.

اما درباره بالکان.
بالکان را به‌خاطر بیاوریم که از این‌جا فاصله زیادی ندارد. در آن‌جا نیز یک قتل‌عام از پیش اعلام شده با حضور ناتو در صحنه رخ داد. البته ناتو کار فوق‌العاده‌یی را برای جمع‌آوری اسناد جهت محاکمه عاملان در برابر یک دادگاه جنایی بین‌المللی انجام داد.

ولی این آن چیزی نیست که ما می‌خواهیم. ما می‌خواهیم که جنایت رخ ندهد.

به این دلیل است که اگر‌چه وجدان ما آرام است اما نمی‌توانیم راحت بخوابیم. مادامی که می‌دانیم ۳۵۰۰تن از خواهران و برادرانمان در خطر کشتار هستند زیرا که رنگ ایدئولوژیک و سیاسی متفاوتی از حکومت دارند. پس چه کار باید بکنیم؟ چه چیزی کم داریم؟ ولی وقتی به کمبودها می‌نگریم، وحشت می‌کنیم که آن کمبود بسیار اندک است. چه چیزی کم داریم؟ ما مدرک و گواهی کم داریم تا بتوانیم این افراد را که در حال حاضر به گروگان گرفته شده‌اند از اشرف خارج کنیم؟ من از واژه گروگان استفاده می‌کنم زیرا که خود توسط تروریستها به گروگان گرفته شده بودم که البته فرق می‌کند.

امروز یکی از خبرنگاران از من می‌پرسید: «از این‌که شما در کنار افرادی هستید که در لیست دولت آمریکا هستند معذب نیستید؟»

من پاسخ دادم: «آری من بسیار معذب هستم. من بسیار معذب هستم که آنها در این لیست قرار دارند که بسیار ناعادلانه است».

کدام یک از تروریستها در جهان هستند که در برابر ارتش آمریکا قرارداد بسته و سلاحهای خود را تحویل می‌دهند؟

کدام تروریستها هستند که برای دفاع از خود به حفاظت ملل ‌متحد نیاز دارند؟

این چه جهان عبثی است که ما در حال مجرم کردن قربانیان هستیم؟

چگونه می‌توان هم‌چنان باورکرد که ساکنان اشرف تروریست هستند، آیا می‌توان آن را به تروریسم تشبیه کرد؟ آیا می‌توان آن را در لیست تروریستی چسباند؟ در هیچ جای جهان نمی‌توان این کار را کرد.

چگونه می‌توان چنین سوالاتی را توضیح داد؟ چگونه یک خبرنگار می‌تواند درباره استاتوی سازمانی سؤال کند که خود قربانی و با خطر کشتار روبه‌رو است؟

اخبار درباره این چه می‌گوید؟ چرا ما در جهانی به‌سر می‌بریم که بهترین سلاح علیه عدالت توسل به تردید افکنی است؟

تردیدی که به‌طور ناجوانمردانه مثل یک زهر تزریق می‌شود تا انسانهای نیکو نتوانند متحد شده و مبارزه کنند.

این تردید را من به آن اشاره می‌کنم زیرا خود نیز تجربه آن را دارم، به‌عنوان کسی که یک مبارز امور محیط زیست نیز هستم این تردید که به مدت طولانی درباره کره زمین پراکنده می‌شد مبنی بر این‌که تغییر وضعیت آب و هوای زمین به‌طور علمی اثبات نشده است. نمی‌دانم آیا مدرک بیشتری در این باره وجود دارد یا نه؟

این تغییر جو زمین همه جا هست و ما هر روز با آن مواجه هستیم. ما نیاز به اثبات علمی آن نداریم. نیازی به منافع عالیه بالاتری از حقیقت نداریم.

من فکر می‌کنم درباره کمپ اشرف ما با همین سیاست ناجوانمردانه تردید افکنی روبه‌رو هستیم. یعنی ایجاد تردید برای کاهش امکان وحدت ما و امکان دفاع از خود.

زیرا در نهایت اگر ما این‌جا برای اشرف هستیم به‌خاطر این است که ما نیز رنج کشیده‌ایم، زیرا می‌دانیم که معنی محروم بودن از همبستگی و این‌که کسی را برای حمایت از خود نداشته باشیم. چیست،

این است دلیل حضور ما در این‌جا. همه ما این تنهایی را لمس کرده‌ایم. ما نیز خود را رها شده یافتیم، به این دلیل است که امروز می‌گوییم خیر ما اشرف را رها نخواهیم کرد.

خیر ما شما را فراموش نخواهیم کرد.
خیر ما تن به فشار کسانی که می‌خواهند ایجاد تردید کنند نخواهیم داد.

حالا ما باید کسانی را که مسئولیتهای مهمتر دارند متوجه این مسأله بکنیم و روی آنها تأثیر بگذاریم.

من باید به دوستان آمریکایی خود در این‌جا اعتراف کنم که وقتی یکی پس از دیگری به آنها گوش می‌دادم قلبم به تپش در میآمد و به خودم می‌گفتم: ای خدا به همین دلیل است که من آمریکا را دوست دارم و آمریکا کشوری دوست داشتنی است زیرا انسانهایی نظیر شما را تولید کرده است.

انسانهایی که تنها سلاحشان حقیقت است حتی اگر برای دولت خودشان ناخوشایند باشد. این است آن دموکراسی که من به آن ایمان دارم.

دموکراسی که بتوانیم آن‌چه را به آن اعتقاد داریم بگوییم و این را برای خوبی حقیقت بگوییم.

برای همین هم هست که ما این‌جا گردهم آمده‌ایم، برای دفاع از دموکراسی در کشور شما، زیرا که همه حق حیات، حق زندگی در آزادی، امنیت و صلح را دارند.

صحبت از آمریکا شد و دوستان ما به خوبی موضوع را مطرح کردند و من می‌خواهم در این رابطه بگویم یقین دارم رئیس‌جمهور اوباما در طرف ماست.

من نمی‌توانم باور کنم. با توجه به سوابق و پیشینه‌یی که او دارد، رئیس‌جمهور اوباما نمی‌تواند جایی غیر از این‌که ما هستیم، قرار داشته باشد.

من فکر می‌کنم هیلاری کلینتون هم این چنین است، به نظرم در قلب او جایگاه دفاع از اشرف وجود دارد. ولی ما باید برویم و در سیستم آمریکا، در بوروکراسی آمریکا، دنبال کسانی بگردیم که چیزی به این سادگی را بلوکه کرده‌اند. حقیقت باید گفته شود، این حقیقت که مجاهدین تروریست نیستند.

دیگر این‌که ما سازمان ملل ‌متحد را داریم. ملل ‌متحد خیلی جالب است، زیرا دو کمیسیون دارد. دو کمیساریای عالی، دقیقاً برای مواجهه با وضعیت اشرف. کمیسر عالی حقوق‌بشر و کمیساریای عالی پناهندگان. و من فکر می‌کنم آنها باید این جا باشند. در حالی که این جا نیستند و به نظر من این یک خلأ است که بر روی ما سنگینی می‌کند. زیرا ما به‌عنوان اعضای جامعه بشری همگی عضو ملل ‌متحد هستیم. آنها همگی ما را نمایندگی می‌کنند. بنابراین آنها باید این‌جا باشند، هردوی آنها.

مخصوصاً این‌که آنها در ژنو مستقر هستند. آنها در کنار همین خیابان هستند و برای آنها آمدن به این‌جا بسیار ساده است.

من می‌دانم که دبیرکل سازمان ملل متحد، آقای بان کی‌مون، نگرانی خود را در مورد وضعیت اشرف ابراز داشت و اظهاراتی داشت بر این مبنا که تضمین‌هایی وجود داشته باشد از موافقت ساکنان اشرف در هرگونه راه‌حلی که برای آنان در نظر گرفته می‌شود. این خیلی خوب است ولی فکر می‌کنم کم است. زیرا ما از قبل می‌دانیم پناهندگان کمپ اشرف چه می‌خواهند.

هر کدام از ما چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ خوب، من فکر می‌کنم در ابتدا باید روی مطبوعات، روزنامه‌نگارها، یعنی افرادی که اراده و وظیفه اطلاع‌رسانی دارند، حساب کنیم. باید به طرف آنها برویم و از آنها بخواهیم قلب همه کسانی را که می‌توانند روی وضعیت اشرف تأثیرگذار باشند، بگشایند. من فکر می‌کنم که رسانه‌ها در یافتن راه‌حلی برای اشرف بسیار مهم هستند.

همگی ما نقش بسیار مهمی در پیدا کردن راه‌حل داریم، با قاطعیت، اراده و پایداریمان. من مطمئن هستم از آن‌جایی که ما همگی در یافتن راه‌حل برای حفظ جان ساکنان اشرف متحد هستیم یک روزی آنها را خواهیم دید و خواهیم توانست آنها را در آغوش بکشیم و به آنها بگوییم به آزادی خوش آمدید.

متشکرم.
کریستین پرگو:
خانم بتانکور می‌خواهم از شما تشکر کنم. ما این مبارزه را رها نخواهیم کرد و اشرفیها را تنها نخواهیم گذاشت.

اکنون نوبت سخن را به سه عضو پارلمان انگلستان می‌دهیم که امروز در ژنو هستند و قبلاً با کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو گفتگو داشتند. و الآن این‌جا برای دقایق کوتاهی با ما هستند. آقای دیوید ایمس، لرد مگینس و لرد کلارک.

دیوید ایمس، نماینده مجلس عوام انگلستان
خانم رئیس جلسه، خانم رجوی،
صحبت من به انگلیسی خواهد بود.
پیامی که من به این کنفرانس آورده‌ام این است که ما در توضیحاتمان مطمئن کردیم جای هیچ شک و شبهه‌یی نیست که مسئولیت اشرف و خطرات آن تماماً به عهده سازمان ملل ‌متحد است.
از تشویق و پذیرایی شما متشکرم.

لرد مگینس، عضو مجلس اعیان انگلستان
خانم رئیس جلسه، خانم رجوی،
از حضور در جمع شما بسیار خوشحالم.
به من گفته شد که نمایندگانی از سازمان ملل ‌متحد در جمع امروز حضور دارند. کاملاً مشهود است که کنفرانس امروز خیلی دلگرم‌کننده بوده است. ما با افراد سازمان ملل ‌متحد و هم‌چنین خانمی از اتحادیه اروپا صحبت کردیم و به معاون سفیر خودمان و به همه گفتیم که منتظر نباشید تا آن‌چه ناگواراست رخ دهد.

به آنها گفتیم، شما به ما تضمین بدهید. به ما بگویید که افراد را از کمپ خارج نخواهید کرد تا به خواسته نوری مالکی آنها را در گروههایی متفرق کنید و گفتیم که باید سلامت افراد کمپ اشرف تضمین داشته باشد. ما درباره این موضوع جدی بودیم.

خانم رجوی مایه افتخار است شما را در حالی که در جمع هواداران خود هستید، مجدداً دیدم. من خوشحالم که یکی از این افراد هستم. من و همه همکارانم هرچه از دستمان برآید انجام خواهیم داد.
ممنونم.

لرد کلارک، عضو مجلس اعیان انگلستان
خانم رئیس جلسه، خانم رجوی،
جای بسیار خوشوقتی است که بار دیگر در میان هواداران مقاومت ایران و به‌ویژه حامیان اشرف هستم.

هر دو همکارانم به شما گفتند که امروز کاملاً مشغول بودیم و من سخنرانی طولانی نخواهم داشت زیرا تقریباً بعد از صحبت با گروههایی در امور پناهندگان و حقوق‌بشر در ملل ‌متحد صدایی برایم نمانده است.

همکاران!
من طبیعتاً یک شخص خوشبین هستم، اما امروز احساس می‌کنم حق با من است درباره تغییراتی که داشتیم خوشبین باشم، البته ممکن است آرزو باشد، ممکن است به‌وسیله مزدوران مالکی که به خواست ملاهای ایران عمل می‌کنند، این آرزو تخریب شده باشد، ولی فکر نمی‌کنم این طور باشد. فکر می‌کنم در این شرایط یک خواسته واقعی وجود دارد، پیدا کردن راه‌حلی برای مسأله‌یی که باید همواره مشغله ذهنی ۳۴۰۰تن از انسانهای نیک باشد. البته این فراخوانی به دولتها و جامعه بین‌المللی خواهد بود که این کار را عملی کنند. همان‌طور که همکارم گفت ما نزد سفارت رفتیم و مسئولیت دولت انگلستان را به آنها یادآور شدیم و امیدوارم تک‌تک کسانی که از سایر کشورها امروز به این‌جا آمده‌اند وقتی به کشورشان بر می‌گردند این پیام را منتقل کنند، چیزی خود به خود ایجاد نمی‌شود بلکه باید تلاش کنیم تا کارها انجام پذیرند و باید مطمئن شویم که اشرف به تاریخی ماندگار تبدیل شود. ما امیدواریم که چنین واقعه‌یی در تاریخ به وقوع بپیوندد و شاید امروز دهم ماه اوت ما شاهد یک حرکت کوچکی بوده‌ایم، و این حرکت ارزش آن را دارد که هر اندازه هم سخت باشد برایش کار کنیم تا رشد و ارتقا یابد.

متشکرم
کریستین پرگو: با تشکر از سه پارلمانتر انگلیسی با تشکر از امیدی که برای ما به ارمغان آوردید.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2d73ea6d-9c7b-44c7-ac70-3fe0837119ea"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات