سایت گاردین ۲ مرداد مقالهیی بقلم سیرا میهری- مثل هر شهروند اسلویی، من در میان خیابانها و ساختمانهایی که منفجر شدهاند راه رفتهام.
حتی زمانی را در جزیرهایی که فعالان جوان سیاسی قتلعام شدند را گذراندهام. من در ترس و درد کشورم شریک هستم. ولی همیشه سؤال این است که چرا؟ و این یک خشونت کور نبود.
ترور نروژ از طرف افراطیون اسلام گرا نیامده است. نه حتی از طرف چپ، هردوی این گروهها وقت بیوقت بهعنوان تهدید اولیه برای“ روش زندگی ما ”متهم شدند.
بمیزانی از جمله ساعتهای رعب و وحشت بعد ازظهر ۲۲ژوئیه، ترور کوچکی که کشور من آن را تجربه کرد از طرف راست افراطی بوده است…
البته یک دلیل دیگر وجود دارد که چرا هرکسی بهدنبال القاعده است.
نروژ برای ۱۰سال بخشی از یک جنگ در افغانستان بوده است، ما در جنگ عراق مدتی شرکت داشتیم و ما مشتاق بمباران طرابلس هستیم. یک محدودیتی وجود دارد که چقدر شما میتوانید در این جنگ شرکت کنید قبل از اینکه جنگ به شما برسد…
تروریست یک مرد سفید پوست نروژی بود، نه یک مسلمان، ولی یک فرد متنفر از مسلمان.
بهمحض اینکه این (ترور) ایجاد شد، این قتل فجیع بهعنوان عمل یک مرد دیوانه مورد گفتگو قرارگرفت، هیچ حملهیی ازقبل به اجتماع ما وجود نداشته است.
معانی تغییر کرد، تیترهای روزنامهها تمرکز خودشان را تغییر دادند.
هیچکس درباره جنگ دیگر صحبت نمیکند“.
تروریست ”بهطور فوقالعاده“ از همهی آنها استفاده کرده است و اگر این (واقعه) مطمئناً یک واقعه منفرد باشد و نه دوبله، یک فرد مشخص نسبتاً بر یک گروه نامشخص مرجح بوده که به راحتی توانسته گسترش یابد و هواداران و هرکسی که بتوانی تصورش را بکنی را شامل شود…
ولی همانند ۱۱سپتامبر و یا بمبگذاری در مترو لندن، این یک دیوانگی با دلایلی هم پزشکی و هم سیاسی است.
هرکس یک نظر اجمالی به صفحات وب گروههای نژادپرست بیندازد و یا مناظرههای آنلاین روزنامههای نروژی را دنبال کند، جنونی را که با هراس از اسلام منتشر شده است، را میتواند ببیند و این تنفر مسموم را که توسط یکسری از نویسندگان بینام علیه لیبرالهای ضدنژادپرستی و چپ صورت میگیرد به راحتی قابل دیدن است.
تروریست ۲۲ژوئیه در بسیاری از این مناظرهها شرکت کرده است. وی یک عضو فعال از یکی ازبزرگترین احزاب سیاسی نروژ ”حزب راست مردم“ تا سال ۲۰۰۶ بوده است.
وی آنها را ترک کرد و ایدئولوژی خودش را بهجای آن درمیان جامعه ضد گروههای اسلامی بر روی اینترنت جستجو کرد…
چند ساعت بعد از انفجار بمب، نخستوزیر نروژ یانس استولینبرگ گفت پاسخ ما به این حملهاین است که باید دموکراسی بیشتر و گشایش بیشتر باشد…
ما نیاز داریم که از این واقعه برای حمله علیه نابردباری، نژادپرستی و تنفر که درحال رشد میباشد نه فقط در نروژ، نه حتی فقط در اسکاندیناوی بلکه در سراسر اروپا استفاده کنیم… .
حتی زمانی را در جزیرهایی که فعالان جوان سیاسی قتلعام شدند را گذراندهام. من در ترس و درد کشورم شریک هستم. ولی همیشه سؤال این است که چرا؟ و این یک خشونت کور نبود.
ترور نروژ از طرف افراطیون اسلام گرا نیامده است. نه حتی از طرف چپ، هردوی این گروهها وقت بیوقت بهعنوان تهدید اولیه برای“ روش زندگی ما ”متهم شدند.
بمیزانی از جمله ساعتهای رعب و وحشت بعد ازظهر ۲۲ژوئیه، ترور کوچکی که کشور من آن را تجربه کرد از طرف راست افراطی بوده است…
البته یک دلیل دیگر وجود دارد که چرا هرکسی بهدنبال القاعده است.
نروژ برای ۱۰سال بخشی از یک جنگ در افغانستان بوده است، ما در جنگ عراق مدتی شرکت داشتیم و ما مشتاق بمباران طرابلس هستیم. یک محدودیتی وجود دارد که چقدر شما میتوانید در این جنگ شرکت کنید قبل از اینکه جنگ به شما برسد…
تروریست یک مرد سفید پوست نروژی بود، نه یک مسلمان، ولی یک فرد متنفر از مسلمان.
بهمحض اینکه این (ترور) ایجاد شد، این قتل فجیع بهعنوان عمل یک مرد دیوانه مورد گفتگو قرارگرفت، هیچ حملهیی ازقبل به اجتماع ما وجود نداشته است.
معانی تغییر کرد، تیترهای روزنامهها تمرکز خودشان را تغییر دادند.
هیچکس درباره جنگ دیگر صحبت نمیکند“.
تروریست ”بهطور فوقالعاده“ از همهی آنها استفاده کرده است و اگر این (واقعه) مطمئناً یک واقعه منفرد باشد و نه دوبله، یک فرد مشخص نسبتاً بر یک گروه نامشخص مرجح بوده که به راحتی توانسته گسترش یابد و هواداران و هرکسی که بتوانی تصورش را بکنی را شامل شود…
ولی همانند ۱۱سپتامبر و یا بمبگذاری در مترو لندن، این یک دیوانگی با دلایلی هم پزشکی و هم سیاسی است.
هرکس یک نظر اجمالی به صفحات وب گروههای نژادپرست بیندازد و یا مناظرههای آنلاین روزنامههای نروژی را دنبال کند، جنونی را که با هراس از اسلام منتشر شده است، را میتواند ببیند و این تنفر مسموم را که توسط یکسری از نویسندگان بینام علیه لیبرالهای ضدنژادپرستی و چپ صورت میگیرد به راحتی قابل دیدن است.
تروریست ۲۲ژوئیه در بسیاری از این مناظرهها شرکت کرده است. وی یک عضو فعال از یکی ازبزرگترین احزاب سیاسی نروژ ”حزب راست مردم“ تا سال ۲۰۰۶ بوده است.
وی آنها را ترک کرد و ایدئولوژی خودش را بهجای آن درمیان جامعه ضد گروههای اسلامی بر روی اینترنت جستجو کرد…
چند ساعت بعد از انفجار بمب، نخستوزیر نروژ یانس استولینبرگ گفت پاسخ ما به این حملهاین است که باید دموکراسی بیشتر و گشایش بیشتر باشد…
ما نیاز داریم که از این واقعه برای حمله علیه نابردباری، نژادپرستی و تنفر که درحال رشد میباشد نه فقط در نروژ، نه حتی فقط در اسکاندیناوی بلکه در سراسر اروپا استفاده کنیم… .