728 x 90

اشغال بخشي از اشرف با زرهي,

کنفرانس بین‌المللی پاریس - تهاجم به اشرف، پایداری ساکنان اشرف، مسئولیت آمریکا، ملل ‌متحد و اتحادیه اروپا

-

کنفرانس پاریس 6اردیبهشت 90
کنفرانس پاریس 6اردیبهشت 90
27آوریل ۲۰۱۱ ـ 7اردیبهشت ۱۳۹۰

- پروفسور الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام‌آور انسانیت» از بازماندگان آشویتس و کوره‌های آدم‌سوزی هیتلر، نویسنده 57کتاب و عضو شورای بین‌المللی حقوق‌بشر در نیویورک است که تمام زندگی خود را وقف دفاع از حقوق‌بشر کرده است. او نامدارترین چهره جهانی مدافع قربانیان « جنایت علیه بشریت» و قتل‌عامهاست که از قربانیان آپارتاید در آفریقای جنوبی تا قربانیان قتل‌عام در بوسنی و قربانیان نسل‌کشی در آمریکای لاتین، در برابر جنایات جنگی پیوسته بپاخاسته است.
«پیام‌آور انسانیت» در دنیای معاصر، بر اساس تجربه‌اش از اردوگاههای مرگ یهودیان و دیگر قربانیان فاشیسم هیتلری، اکنون از مخالفان سرسخت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است که بارها فریاد: ”احمدی‌نژاد شرم بر تو“ سرداده و اکنون به یاری مجاهدان اشرف می‌شتابد.
ـ اینگرید بتانکورد
کاندیدای ریاست‌جمهوری کلمبیا
گروگان فرانسوی-کلمبیایی
ـ ژنرال جیمز جونز
ـ پاتریک کندی
ـ ژنرال وسلی کلارک
کاندیدای ریاست‌جمهوری ـ ۲۰۰۴
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷– ۲۰۰۰
ـ ویلیام بوردون
ـ ژان پیر اسپیتزر
- کنت اولسون
نماینده پارلمان سوئد

اهدای بیانیه 106نماینده پارلمان سوئد
درباره حمایت از اشرف و فراخوان برای تغییر دموکراتیک در ایران

- تعرض نیروهای عراقی و مزدوران ایرانی به ساکنان اشرف برای نابودی اشرفیان که افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند، از مصادیق جنایت جنگی است.
ـ رژیم ایران مانع اصلی صلح و ثبات و دموکراسی در منطقه است و برای منحرف کردن قیامهای آزادیخواهانه منطقه به سوی بنیادگرایی اسلامی تلاش می‌کند.
ـ رژیم ایران برای مقابله با خیزش مردم ایران، به دستگیریها و اعدامهای سیاسی خودسرانه، اعدام اعضای خانواده ساکنان اشرف به‌منظور جلوگیری از گسترش قیام مردم ایران دست می‌زند.
ـ راه‌حل سوم خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت، ائتلاف اپوزیسیون دموکراتیک ایران، تغییر دموکراتیک توسط مردم و مقاومت را در چشم‌انداز قرار می‌دهد.
نمایندگان پارلمان، دولت سوئد را به این موارد فرا می‌خوانند:
ـ اعمال تحریمهای قاطع و همه‌جانبه اقتصادی، سیاسی و تجاری علیه رژیم ایران و سپاه پاسداران، به‌منظور کاهش توان آنها برای سرکوب مردم ایران
ـ ارجاع پرونده نقض حقوق‌بشر و سرکوب بی‌رحمانه مردم ایران به شورای امنیت ملل‌متحد برای اقدامات لازم‌الاجرا.
ـ اقدام نزد دولت آمریکا و سازمان ملل‌متحد برای به‌رسمیت شناختن استاتوی حفاظت‌شده آنان تحت کنوانسیون چهارم ژنو، به‌منظور پایان‌دادن به تهدیدها و شکنجه روانی و محاصره اشرف
ـ و به‌رسمیت شناختن مقاومت عادلانه مردم ایران برای دموکراسی و حقوق‌بشر و اقدام برای گفتگو با اپوزیسیون دموکراتیک شورای ملی مقاومت.

سخنان ژان پیر اسپیتزر،
وکیل برجسته فرانسه و متخصص حقوق اروپایی:

ابتدا از همه شما تشکر می‌کنم به‌خاطر حضوری چنین پرشمار برای شهادت دادن. شهادت دادن علیه این عمل وحشیانه که اشرف قربانی آن بوده است. مانند شهادت دادن خانم رجوی، با همه ما، برای همه شهیدانی که زندگیشان را برای نجات یک سمبل هدیه کردند. یک سمبل به نام اشرف که نوری مالکی به دستور خامنه‌ای خواستار نابودی آن بود، نابودی عمدی آن به‌وسیله تهاجمی که نمی‌توان نامی بر آن گذاشت، یک تهاجم با سلاحهای زیاد و سنگین علیه ساکنان اشرف که همه غیرمسلح هستند.
برای شهادت دادن در مورد این شجاعت بی‌نظیر که ساکنان اشرف آن را به اثبات رساندند، ما امروز در کنار شما خانم رئیس‌جمهور در این‌جا گرد آمده‌ایم. و همراه با همه شما برای ملاحظه‌این‌که اگر ملاها این‌طور به‌شدت به اشرف و از ورای آن به سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت می‌تازند، این خودش تأییدی است بر این‌که مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، که شما خانم رجوی آن را رهبری می‌کنید، بی‌تردید صدای اپوزیسیون در برابر رژیم مذهبی ملاها هستند.
در این نبرد، به رهبری شما، ویلیام بوردون و من برای دفاع از شما در تمام جریان قضایی از سال ۲۰۰۲ در کنار شما هستیم. البته ما موفق شدیم که سازمان مجاهدین دیگر در لیست اتحادیه اروپا نباشد. اما این امر باید در ایالات متحده نیز تغییر کند. هنوز یک قدم برای برداشتن مانده است. اما به هر حال، باید هر روز بیشتر خواست، باید دولتهای اروپایی و دولت آمریکا شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین را به‌رسمیت بشناسند، به‌رسمیت بشناسند که شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران سخنگوی قیام علیه رژیم مذهبی ایران هستند.
این تمام چیزی است که امروز درباره آن در پنلی که می‌بینید بحث خواهیم کرد.

سخنرانی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی

دوستان گرامی!
بسیار از دیدار با شما خوشوقتم.
این کنفرانس با حضور شخصیتهای والامقام از کشورهای مختلف، فرصت ذیقیمتی است برای بررسی وضعیت سرنوشت‌ساز کنونی در ایران و در کل منطقه، وضعیتی که امروز در بحران اشرف، به‌صورت حادی خودش را بارز کرده است.
موضوع صحبتهای امروز من این است که آیا کشتار 19فروردین در اشرف توسط دولت نوری مالکی یک صحنه مقدم رویارویی بزرگ میان مردم ایران و فاشیسم مذهبی را نشان می‌دهد یا خیر؟
ابتدا لازم است توجه جامعه جهانی را به شرایط اضطراری کنونی در اشرف جلب کنم. این کنفرانس در حالی برگزار می‌شود که یک خطر مبرم اشرف را تهدید می‌کند. شمار کثیری زرهی و خودروی نظامی اماکن مسکونی را در تیررس سلاحهای خود قرار داده‌اند. گردانهای مهندسی، انواع مواضع جنگی و خاکریز‌های بسیار بزرگ احداث کرده‌اند و برطبق همه شواهد آنها حملات بیشتری را که طرح سفارش‌شده رژیم آخوندی است، تدارک می‌بینند. این‌جا می‌خواهم گوشه‌یی از این تصویر شمال اشرف را که این چنین آرایش داده‌اند، به شما نشان بدهم. وضعیت کاملاً جنگی اطراف مرکزی که ساکنان آن همه ساکنان بی‌دفاع و شهروندان عادی هستند.
در روزهای پیش از حمله 19فروردین ما بارها و بارها هشدار دادیم که یک فاجعه در شرف وقوع است. متأسفانه دولت آمریکا و سازمان ملل‌متحد هیچ توجهی نکردند. حالا من آنها‌ را فرامی‌خوانم تا بر روندی که آشکارا به طرف فاجعه دیگری پیش می‌رود، چشم نبندند.
بر طبق اصل مسئولیت حفاظت (آرتوپی) دولت آمریکا، دولتهای عضو اتحادیه اروپا و سایر دولتها در پیشگیری از جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت مسئولیت دارند. به همین دلیل نظاره کردن و از زیر مسئولیت شانه خالی کردن، دیگر بس است.
جهان باید ماشین کشتاری را که به حرکت درآمده، متوقف کند.
دوستان گرامی!
آن‌چه در اشرف رخ داد، بنا‌ به دلایل متعدد، جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. سند به کلی سری افشا‌شده از سوی مقاومت ایران نشان می‌دهد که حمله به اشرف یک طرح نظامی دستور داده شده برای حمله به افراد حفاظت‌شده، تحت عنوان «دشمن» بود. که طبق آن واحدهای زرهی افراد بدون سلاح و بی‌دفاع را کشتار کردند. به این دلیل مالکی باید به‌عنوان دستوردهنده مستقیم آن فاجعه تحت محاکمه بین‌المللی قرار گیرد.
اما درباره واقعه اشرف سؤال این است که آخوندها در چه تنگنایی قرار گرفته‌اند که این حمله را اجتناب‌ناپذیر یافته‌اند؟ دیکتاتوری خامنه‌ای با نارضایتی گسترده اجتماعی مواجه است. گسستگی در رأس رژیم حالا به کشمکش میان خامنه‌ای و احمدی‌نژاد تبدیل شده است.
به‌علاوه آنها از پیامدهای قیامهای منطقه عمیقاً نگرانی دارند.
آخوندهای حاکم از جمعبندی قیام 25بهمن گذشته به ابعاد اثرگذاری مجاهد‌ین در این قیامها پی بردند و به‌دنبال آن خامنه‌ای حمله به اشرف، به قصد انهدام آن را در دستور کار رژیم قرار داد. از طرفی دیگر جبهه رو به گسترش مخالفت با برچسب تروریستی علیه مجاهدین در ایالات متحده سرمایه‌گذاریهای 15ساله رژیم آخوندی را بر روی لیست تروریستی، به‌خطر انداخته و آنها را بسیار نگران کرده و این موقعیت آنان را بر سر یک دوراهی قرار داده است:
یا سکوت و پذیرش پیشرویهای بیشتر مقاومت و متلاشی‌شدن جبهه داخلی رژیم یا حمله به اشرف یعنی حمله به کانون مقاومت سازمان‌یافته ایران به نیت نابودی آن.
رژیم با این حمله و کارزار سیاسی یا نظامی یا تروریستی مشابه آن می‌خواهد تنها راه‌حل واقعی و مؤثر و دموکراتیک برای آینده‌ایران را از بین ببرد تا شاید به این وسیله بتواند بقای خود را تضمین کند.
وقتی که این حمله واقع شد، دولت عراق برای کتمان دست‌نشاندگی خود آن را اعمال حاکمیت ملی توصیف و یا توجیه کرد. اعمال حاکمیت ملی از نظر آنها یعنی کشتار افراد بی‌دفاع، زجرکش کردن زخمیها، قطع ارتباط وکلا، خبرنگاران، خانواده‌ها و حتی دیدار هیأتهای پارلمانی از سراسر دنیا و هم‌چنین نقض کلیه قوانین بین‌المللی و کنوانسیونها. اما بالاترین مقامهای رژیم ایران بی‌پرده و به‌دفعات این کشتار را ستودند و از عاملان آنها سپاسگزاری کردند. آنها آشکارا خواهان ادامه این حملات تا نابودی اشرف شده‌اند. آنها می‌خواستند روحیه مردم ایران را درهم بشکنند و از فوران قیام بعدی در ایران جلوگیری کنند. اما نتیجه آن معکوس بود. گزارشهای متعدد نشان می‌دهد‌ که در جامعه ایران از جمله در زندانهای سیاسی پایداری قهرمانانه اشرفیها روحیه مقاومت و اعتراض را بیش از قبل دامن زده است.
دوستان عزیز!
در 3دهه گذشته رژیم ولایت‌فقیه، بارها شرایط بغرنج و نابودکننده‌یی برای مقاومت ما ایجاد کرده و همه قوای اهریمنیش را چه نظامی، چه سیاسی و دیپلوماتیک و چه تروریستی برای نابودی کامل آن به‌کار گرفته است. آن هم د‌ر شرایطی که آخوندها بسا قدرتمند‌تر از امروز بودند و در محاصره قیامها و در انزوای بین‌المللی قرار نداشتند، با این همه مقاومت مردم ایران همه بادهای مسموم را از سرگذراند، از گردابهای دهشتناک عبور کرد و استوار باقی ماند. راستی چرا؟ زیرا به یک آرمان مشروع متکی است. زیرا از حمایت بی‌دریغ مردم ایران برخوردار است. زیرا از زنان و مردان فداکار مانند اشرفیها تشکیل شده که تحت سخت‌ترین و مرگبارترین فشارها هرگز تسلیم نشده‌اند و هرگز تسلیم نخواهند شد.
(شعار جمعیت: ویوا اشرف، ویوا اشرف)
بله، درود بر اشرف و اشرفی‌ها
در زمانی که خمینی حکم قتل‌عام 30هزار از زندانیان سیاسی ما را صادر کرد، جانشین وقت او به نشانه مخالفت گفت: «مجاهدین از بین رفتنی نیستند. آنها یک سنخ منطق و تفکرند و با کشته‌شدن از بین نمی‌روند بلکه ترویج می‌شوند». البته اذعان به همین حقیقت باعث شد که از جانشینی خمینی عزل شود و تا آخر عمر در حبس خانگی به‌سر ببرد.
بله، مقاومت ما باز‌ هم ترویج و تکثیر شد. و حالا اشرف مظهر همان استقامتها و تسلیم‌ناپذیری‌هاست. اشرف البته بسیاری انعطافها را تاکنون پذیرفته است. اشرف بسیاری گزینه‌ها را پیشنهاد کرده و برای آن آماده است. اما آن‌چه را که اشرف نمی‌پذیرد و آن‌چه مردم ایران نمی‌پذیرند، تسلیم شدن است.
تسلیم شدن یک گزینه نیست و ما هرگز از آرمان آزادی مردم ایران دست برنمی‌داریم. هر چقدر که بهای آن سنگین باشد.
به خامنه‌ای و مالکی می‌گوییم، به خامنه‌ای و مالکی و به کسانی که برای نابودی اشرف دسیسه چینی می‌کنند، می‌گوییم: از 3دهه پایداری و ماندگاری این جنبش عبرت بگیرید. دست آخر این اشرف و این مقاومت مردم ایران است که پایدار می‌ماند و پیروز می‌شود. و این شمایید که سرافکنده و شکست‌خورده باقی خواهید ماند.
بله، بله می‌توان و باید مقاومت کرد، پایداری نمود و دشمن را به زانو درآورد و نهایتاً پیروز شد.
دوستان عزیز!
واقعه اشرف البته به‌دلیل شهادت 35تن از بهترین فرزندان مردم ایران یعنی از قهرمانان مردم ایران دردناک است. بسیار دردناک است، اما این واقعه تماماً ضعف و بن‌بست رژیم آخوندها را به نمایش می‌گذارد. امروز اشرف آزمونی برای جهان امروز است. آزمونی برای همه وجدانها! آزمونی برای ملل متحد! برای همه دولتها به‌خصوص ایالات متحده و اتحاد‌یه اروپا! آزمونی که آنها را فرامی‌خواند که به یاری اشرف برخیزند و با طرح خامنه‌ای و مالکی برای نابودی اشرف مقابله کنند. و آزمونی که آنها را فرا می‌خواند در رویارویی بین مردم ایران و فاشیسم مذهبی به یاری مردم ایران برخیزند.
بله، این انتخاب هم‌چنان در برابر همه است که:
آیا در طرف بنیادگرایی و تروریسم حاکم قرار می‌گیرید یا در طرف مردم ایران و یک آلترناتیو دموکراتیک که کلید آزادی و دموکراسی و صلح و ثبات را در کل منطقه در دست دارد؟
پاسخ به این سؤال در مورد برچسب تروریسم علیه مجاهدین در وزارت‌خارجه آمریکا نیز صدق می‌کند.
برای سالهای طولانی ما می‌گفتیم که این لیست وسیله توجیه اعدام مخالفان است. اما عده‌یی ترجیح می‌دادند که باور نکنند یا نشنیده بگیرند.
حالا پس از قتل‌عام ساکنان اشرف کارکرد واقعی این نامگذاری بسا بیش از قبل روشن شده است. به‌خصوص که مهم‌ترین بهانه مالکی برای کشتار در اشرف همین برچسب ناحق و ناروا است. چنان‌که پیش از این فاش شد وقتی مقامات سفارت آمریکا به محاصره و سرکوب اشرف اعتراض کرده بودند، مالکی پاسخ داده بود چرا نسبت به رفتار ما با گروهی که خودتان در لیست تروریستی گذاشته‌اید، اعتراض دارید؟ آیا وقاحت و بی‌شرمی را می‌بینید؟ ولی این واقعیت دیکتاتورهاست.
اخیراً آقای شرمن عضو ارشد زیرکمیته تروریسم نیز در یک جلسه استماع در کنگره آمریکا فاش کرد مقامهای عراقی در اظهارات خصوصی در واشنگتن گفته‌اند: «چون سازمان مجاهدین به‌عنوان یک سازمان تروریستی انگاشته شده است، عراق خود را مؤظف نمی‌داند که حقوق‌بشر ساکنان اشرف را مراعات نماید». حالا این نامگذاری آغشته به خون روی میز تصمیم‌گیری وزارت‌خارجه آمریکا است. و باز هم این انتخاب در برابر شماست. ادامه این برچسب و سوخت رساندن به فاشیسم دینی حاکم بر ایران یا قرار گرفتن در کنار مردم ایران و مقاومت آنها.
دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق‌بشر که 21سال پیش در همین روزها به دست تروریستهای اعزامی از سوی خامنه‌ای در ژنو به‌شهادت رسید و به خاک افتاد، کمی قبل از شهادتش به روزنامه نیویورک تایمز گفت: ما تاریخ حقوق‌بشر را با خونهایمان می‌نویسیم.
امروز هم ما می‌گوییم آزادی در ایران با خونهای فرزندان رشید ایران به ثمر خواهد رسید. بله با خون میلیشیاهای خونین بال در دهه 60،
با خون جاودانه فروغها، در فروغ جاویدان،
و با خون صباها در فروغ اشرف که همواره ایستادن را بر تسلیم انتخاب کرده‌اند.
و درود بر صبا و صباهایی که پرچم ایستادگی را در برابر تسلیم با خون‌هایشان بر قله حق کوبیدند و به اهتزاز درآوردند.
درود بر صبا و بر همه صباها،
دوستان عزیز!
شیشه عمر این رژیم در اشرف است به همین دلیل هرگز از توطئه و کشتار در اشرف دست بر‌نخواهد داشت. اکنون نیروهای مهاجم با آرایش و امکانات جنگی هنوز در اشرف هستند، مجروحان در وضعیت ناگواری به‌سر می‌برند و حال 12نفر آنان وخیم است. یکی از آنها، برادر مجاهدم بهمن عتیقی هفته گذشته به‌شهادت رسید. او مجروحی بود که می‌توانست به سرعت بهبود یابد اما فقدان امکانات پزشکی و عدم دسترسی آزادانه به امکانات پزشکی و نرسیدن به او باعث شهادت او شد.
وقتی که ساکنان اشرف به افسران عراقی اعتراض می‌کردند که چرا این همه در رساندن بیماران تأخیر دارید، با وقاحت پاسخ می‌دادند هدف ما تمام‌کش کردن آنهاست. حالا شما به ما می‌گویید که چرا عجله نمی‌کنید؟
رضا هفت برادران که دخترش صبا در 19فروردین هدف گلوله قرار گرفت و مدتی بعد به‌شهادت رسید، می‌نویسد‌: «وقتی دخترم در آستانه مرگ قرار داشت، مقامات امنیتی گفتند اگر تسلیم شوی و اگر با مجاهدان اعلام مخالفت کنی، در این صورت دخترت را تحت درمان فوری قرار می‌دهیم و او را از مرگ نجات می‌دهیم».
در همین حالا که ما این جا گردهم آمدیم، هنوز اشغال مزار مروارید ادامه دارد و 20روز است که پیکرهای شهیدان روی زمین باقی مانده و امکان خاکسپاری و تشییع آنها وجود ندارد.
3روز پیش طوماری به امضای همه مجاهدان اشرف خطاب به دبیرکل ملل‌متحد ارسال شده، در این طومار آنها ضمن ارائه سندی درباره برنامه‌ریزی دولت مالکی برای یک حمام خون جدید، خواستار مداخله او برای تأمین و تضمین حفاظت اشرف از طرف ملل‌متحد و هم‌چنین خواستار استقرار دائمی تیم مانیتورینگ یونامی در اشرف و هم‌چنین تعیین نماینده شورای امنیت برای تحقیق درباره قتل‌عام 19فروردین شدند‌.
گزارشهای دریافت شده از بغداد و تهران و روند تحولات در اشرف، همه حاکی از آماده شدن آنها برای یک حمله مجدد است. در همین اثنا به‌زودی وزیر خارجه رژیم آخوندی به بغداد و رئیس‌جمهور عراق به تهران می‌روند. به همین خاطر من از دبیرکل و شورای امنیت خواستم که آقای اد ملکرت، نماینده ویژه دبیرکل فوراً از اشرف بازدید کند. این یک بازدید ضروری است تا بتواند وضعیت را از نزدیک مشاهده و یک گزارش مستقل و بی‌طرفانه تهیه کند.
هم‌چنان‌که شورای امنیت درباره لیبی به وظیفه خود در مورد حفاظت از شهروندان بیگناه عمل کرد، به نظر می‌رسد حالا زمان آن است که دبیرکل و شورای امنیت باید قطعنامه‌یی درباره حفاظت ساکنان بی‌دفاع و محاصره‌شده اشرف تصویب کنند و هر چه سریع‌تر مانع یک حمله و یک قتل‌عام مجدد گردند. باید تأکید کنم که اتحادیه اروپا و فرانسه هم‌چنین وظیفه بسیار مهمی در قبال اشرف به عهده‌ دارند، چه به‌دلیل تعهداتشان به معاهدات بین‌المللی و اصل جهان‌شمول مسئولیت حفاظت آر.تو.پی و چه به‌دلیل جایگاه اتحادیه اروپا در شورای امنیت ملل‌متحد و چه به‌خاطر حضور و منافع گسترده در منطقه، وظیفه‌یی که البته تاکنون متأسفانه آن را ایفا نکرده‌اند.
بنابراین از جانب مردم و مقاومت ایران، ملل متحد، ایالات متحده و اتحادیه اروپا را فرامی‌خوانم که در راستای مسئولیت خود برای تحقق این اقدامها تلاش کنند:
1 ـ برعهده گرفتن مسئولیت حفاظت اشرف توسط سازمان ملل‌متحد و ایالات متحده آمریکا و خروج هر چه سریع‌تر نیروهای مسلح عراقی از شهر اشرف.
به این منظور بر دخالت دبیرکل و شورای امنیت برای صدور قطعنامه‌یی درباره حفاظت ساکنان بی‌دفاع و محاصره‌شده اشرف تأکید می‌کنم.
2 ـ تعیین نماینده‌یی از سوی شورای امنیت ملل‌متحد به‌منظور انجام یک تحقیق بیطرفانه، جامع، شفاف و مستقل درباره جنایت بزرگ 19فروردین در اشرف.
3 ـ خاتمه دادن به محاصره اشرف به‌خصوص محاصره ضد‌انسانی پزشکی و توقف شکنجه روانی مجاهدان اشرف و برداشتن همه بلندگوها در اطراف این شهر.
4ـ حذف برچسب تروریستی علیه مجاهدین از سوی وزارت‌خارجه آمریکا و به‌رسمیت شناختن مقاومت ایران برای تغییر رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران.
حضار محترم!
در روز 19فروردین، در برابر حمله زرهی‌ها و قوای تا دندان مسلح نیروهای مالکی، اشرفی‌ها با دستهای خالی ایستادند اما در حقیقت دستهای آنها بسیار پر بود و پر است.
زیرا در این دست‌هاست که پرچم آزاد‌ی و دموکراسی ایران به اهتزاز درآمده است.
این ایستادگی کوهوار، این فداکاری ستایش‌انگیز، این روحیه شکست‌ناپذیر، سرمایه مردم ایران، برای فتح و آزادی است. چنان‌که از این پیشتر رهبر مقاومت ایران مسعود رجوی گفته است: «اشرف ثابت کرد که زمانه صدبار هم اگر خطرناکتر و پرفتنه‌تر باشد، تا پای جان ایستاده است. تا آخرین نفس… بله اکنون پس از 45سال که بر مجاهدین در میدان نبرد گذشته است. و به قطع و یقین می‌توان گفت که این عالیترین ثمره تکامل مبارزات مردم ایران از مشروطه به بعد است. از همین‌جا می‌توان به پیروزی محتوم خلق قهرمان ایران یقین کرد.».. و درود بر مسعود با تربیت چنین نسلی از زنان و مردان رها و پاکباز چون خودش.
بله خواست این نسل آزادی و دموکراسی به هر قیمت است. و ما برای یک جمهوری و یک دموکراسی کثرت‌گرا بر اساس جدایی دین و دولت با احترام به آزادیها برای تمام آحاد مردم ایران مبارزه می‌کنیم. جامعه‌یی بر اساس برابری زن و مرد و حقوق‌بشر که در آن حکم اعدام لغو شده باشد.
ما برای یک ایران غیراتمی مبارزه می‌کنیم که با همگان در همزیستی مسالمت‌آمیز باشد. و برای این هدف همه مدافعان دموکراسی و حقوق‌بشر را در سراسر جهان به یاری می‌طلبیم.
از همه شما متشکرم.

سخنان ژان پیر اسپیتزر:

خانم رئیس‌جمهور، فراخوان پایانی شما را از ۲۰۰۲ شنیده‌ایم و ما این افتخار را داشتیم ـ من این را قبلاً به شما گفتم ـ این افتخار و خوشبختی که در این نبرد در کنار شما باشیم و مطمئن باشید که ما این را در کنار شما ادامه خواهیم داد.
ما نظم برنامه را به‌طور کوتاهی به‌هم می‌زنیم تا از یک مرد مشهور در سراسر دنیا، یک وجدان بزرگ، برنده جایزه صلح نوبل، الی ویزل استقبال کنیم.
(با ورود الی ویزل خانم مریم رجوی از وی استقبال می‌کند).
بعد از یادآوری حوادث هولناک اشرف توسط خانم رئیس‌جمهور رجوی، ما الآن یک فیلم کوتاه 10دقیقه‌یی در مورد تهاجم به اشرف ـ عمل وحشیانه‌یی که اشرف قربانی آن بوده است ـ داریم.
(در این قسمت فیلم حمله وحشیانه نیرهای نوری مالکی به اشرف نمایش داده می‌شود).

سخنان جیمز جونز،
مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور اوباما ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰:

خانم رجوی،
از رهبری شما و به‌خاطر دعوت از من که افتخار سخنرانی برای جمع امروز را داشته باشم، متشکرم.
همکاران گرامی، خانمها، آقایان، هیچ‌کس نمی‌تواند فیلمی نظیر آن‌چه الآن دیدیم را ببیند و تحت‌تأثیر قرار نگیرد. من سهم خودم را در جنگها در زندگیم داشته‌ام ولی چنین وحشیگری که علیه زنان و مردان بیگناه صورت می‌گیرد، چیزی است که کسی نمی‌تواند در این جهان به‌اصطلاح متمدن آن را بپذیرد. این انسان‌ستیزی چیزی است که سخت می‌شود آن را درک کرد. مایلم تسلیتهای شخصی و قلبی‌ام را به افراد کمپ اشرف و به همه خانواده‌هایی که عزیزانشان را در این مبارزه از دست داده‌اند، بگویم.
من فکر می‌کنم برخی واقعیتهای پایه‌یی وجود دارد که ما باید تشخیص دهیم و تأیید کنیم. اول این است که از نظر من ـ و این یک نظر شخصی است ـ حمله 8آوریل می‌توانست و باید از آن جلوگیری می‌شد.
دوم این‌که این حمله به‌وضوح عامدانه و حساب‌شده و تأییدشده از طرف دولت عراق بود. سوم این‌که پاسخ بین‌المللی قطعاً بسیار کم و بسیار دیر بود. و نهایتاً این‌که این جنایت هرگز دیگر نباید اتفاق بیفتد.
خانمها و آقایان،
یک فیلسوف قدیمی چینی گفت شما ممکن است در زمانهای جالبی زندگی کنید. سرعت تحولات در جهان امروز فوق‌العاده است. تحولاتی که در یک محل اتفاق می‌افتند، همان روز در اخبار هستند و مطمئنم برای دولتها هم تعجب‌آور است که باید با این بحرانهای مستمر برخورد کنند تا در چارچوب استراتژیک سعی کنند بفهمند چطور با ماهیت تغییر‌یابنده جهان برخورد کنند. و در هیچ جایی بیش از خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا خشونت نیست ـ جایی که غیرممکن است برای دنبال کردن آن‌چه ساعت به ساعت و روز به روز می‌گذرد، چسب تلویزیون و روزنامه نشوید. هم‌چنین فکر می‌کنم غیرممکن است که با اطمینان بالا نتیجه را پیش‌بینی کنیم. به نظر من چیزی که قطعی است این است که تحولات تازه شروع شده‌اند و قطعاً در حال پایان نیستند.
اختلافی در عوامل بنیادین وجود دارد که این قیامهای عمومی توده‌یی را دامن می‌زند و فکر می‌کنم چند چیز را که مردم در قرن بیست‌ویکم خواهان آن هستند، برجسته می‌کند، چون آنها آگاه‌ترند، تحصیل کرده‌ترند و در فراسوی مرزها با هم در ارتباط هستند. هیچ دولتی هر چقدر هم که سرکوبگر باشد، نمی‌تواند جریان اطلاعات را برای طولانی‌مدت محدود کند و آن رژیمهایی که مردمشان را سرکوب می‌کنند و سعی می‌کنند جریان اطلاعات، شیوه تفکر و شیوه زندگی را کنترل کنند، در درازمدت خود را در طرف بازنده‌ این مبارزه می‌یابند.
مردم آزادیهای بیشتر فردی می‌خواهند، آنها شفافیت بیشتر در این‌که چطور اداره می‌شوند می‌خواهند، آنها دولتی می‌خواهند که بر اساس حاکمیت قانونی کار کند که منصفانه و درست باشد، آنها فرصتهای بهتر اقتصادی برای خود می‌خواهند ـ اگر نه برای خود، برای فرزندانشان می‌خواهند. آینده هر طور که باشد، روشن است که تغییرات، عمیق و درازمدت خواهند بود. با نگاهی خوش‌بینانه، من با همه هیجانی که می‌توانم داشته باشم، معتقدم آینده، تحقق یکی از وعده‌های بزرگ است. آسان و سریع نخواهد بود. نیاز به اتخاذ هدف توسط جامعه بین‌المللی و سازمانهایش دارد. بخشهای عمومی و خصوصی کشورهایمان باید با هم تحت اندیشه یک دولت کامل کار کنند و راه‌حل نظامی دیگر به خودی خود کافی نیست. لازم هست ولی کافی نیست. من فکر می‌کنم جالب است خودمان را در ذهن رهبران ارشد ایران امروز قرار دهیم و فکر کنیم در ذهن آنها چه می‌گذرد ـ اگر چنین چیزی ممکن باشد. من معتقدم رژیم ایران ـ به قول آمریکاییها ـ بعد از شورشها در تونس، زیر رادار پرواز کرده است. آنها احتمالاً احساس خوبی راجع به آن دارند. زیرا جهان دیگر روی برنامه هسته‌یی آنها متمرکز نیست. جهان روی موثر بودن مجازاتها متمرکز نیست. آنها روی تونس، لیبی متمرکز هستند. آنها روی مصر متمرکزند، روی یمن و روی اشرف متمرکزند.
ضمن تشکر از درخواستهای جامعه بین‌المللی برای شفافیت در زمینه برنامه هسته‌یی، باید گفت که رژیم ایران هم‌چنان در قبال فراخوانهای جامعه بین‌المللی برای شفافیت در زمینه هسته‌یی در موضع نافرمان باقی مانده است. آنها با صدور ترور از طریق حماس و حزب‌الله و سایر مزدوران کماکان کار خود را می‌کنند و از سال ۱۹۸۳ در لبنان این کار را کرده‌اند.
من مطمئن هستم و تا به‌حال آنها در برابر اثرات سیستم تحریمها تقریباً جهانی که ما امیدواریم کمک کند آنها در جهت درست حرکت کنند، مقاومت کرده‌اند. آنها یک نفوذ فزاینده و هشداردهنده در دولت عراق را نشان داده‌اند. این نگران‌کننده است. هم‌چنین این توهینی به فداکاریهای بسیاری از ملتهاست که سعی کردند به مردم عراق آینده بهتری تحت یک دولت انتخابی دموکراتیک بدهند.
تبادل زندانیان، موافقتنامه‌یی که بین ایران و عراق صورت گرفت و 2روز پیش اعلام شد، مورد توجه قرار گرفت و همین‌طور تصمیم دولت عراق که اعلام شد ساکنان کمپ اشرف باید تا پایان سال عراق را ترک کنند.
ما همه می‌توانیم مطمئن باشیم که رژیم ایران بسیار سخت تلاش می‌کند اطمینان یابد تونس، مصر و لیبی و تلاشهای آنها تحت به‌اصطلاح بهار اعراب به نوعی که آنها می‌خواهند بشود نه آن چیزی که ما از یک جنبش دموکراتیک انتظار داریم. ولی بگذارید امیدوار باشیم و دعا کنیم که از طرف دیگر اوضاع در عراق و ایران سرانجام از نظر ما چندان هم ناخوشایند نباشد. درحالی‌که تونس و لیبی و مصر خود را از دولتهای استبدادی و رژیمهای استبدادی و سرکوبگر رها می‌کنند و به سمت دموکراسی می‌روند، شاید موفق شوند. این ممکن است برای رژیم ایران خوب نباشد. و چه بسا که احتمالاً سوریه، یک کشور فوق‌العاده مهم استراتژیک، در اثر ابراز عقیده مردمش، شجاعت و قدرت آن را پیدا کند که در همان جهت حرکت کند. زمان این را مشخص خواهد کرد.
همین‌طور ممکن است همان جرقه‌یی که آتش آزادی را در کشورهایی که اشاره کردم، مشتعل کرد، به‌رغم وحشیگری و سرکوب رژیم ایران، در ایران هم شعله‌ور شود. ممکن است تحریمها و انزوای بین‌المللی رژیم ایران، شرایط را برای تغییر فراهم کند. ممکن است رژیم ایران از دروازه بازی عبور کند که به نگرانی جهانی در مورد برنامه هسته‌یی‌اش پاسخ دهد و ممکن است روند صلح خاورمیانه یک ضربه فلج‌کننده به رژیم باشد.
و نهایتاً کاملاً ممکن است که سقوط رژیم سوریه، رژیم سرکوبگرش، یک ضربه مهم به رژیم ایران باشد. سیاست آمریکا در رابطه با رژیم ایران از ژانویه ۲۰۰۹ با انتخاب رئیس‌جمهور اوباما به‌خصوص در مورد برنامه هسته‌یی‌اش همگون بوده است. این سیاست از طریق سخنرانی سیاسی در قاهره و پذیرش جایزه صلح نوبل توسط رئیس‌جمهور شکل گرفت و تکامل یافت. ما بسیار زود به سرفصلها خواهیم رسید و اگر در هیچ‌یک از طبقه‌بندیهایی که به آن اشاره کردم و بحث کردم به‌زودی چیزی اتفاق نیفتد، زمان از دست می‌رود.
بنابراین سؤال بزرگ این است که در برابر تغییری که دارد فرامی‌رسد، چه عکس‌العمل یا فعالیتی وجود خواهد داشت؟ حالا زمان آن است به چیزی فکر کنیم که همین چند ماه پیش غیرقابل‌تصور بود، فکر کنیم و آماده باشیم که انتقال قدرت در ایران چگونه به نظر می‌رسد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر فردا دولت ایران پاشیده شود؟ چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟ چه ساختاری؟ چه افرادی مطرح هستند؟ رهبران آینده چه کسانی هستند؟ ما نمی‌توانیم اجازه بدهیم کشوری مثل ایران پاشیده شود و صرفاً امیدوار باشیم که به سرعت بازسازی می‌شود. امید در این مورد یک استراتژی نیست. ما باید به اتحاد در اپوزیسیون این رژیم فکر کنیم.
حالا زمان آماده شدن است. در کوتاه‌مدت، ما باید سؤالات سختی را از خودمان بپرسیم. چطور به بهترین صورت اطمینان یابیم ـ واقعاً اطمینان یابیم ـ که حفاظت ساکنان اشرف را تضمین کنیم؟
چطور از لیست درآوردن مجاهدین را تکمیل کنیم؟ ما در این فکر که باید این کار صورت گیرد، تنها نیستیم. شتاب برای این تغییر با سرعت زیاد افزایش یافته است. اشرف و ساکنان اشرف اکنون شایسته توجه جهانی هستند.
زمان آن است که ملل‌متحد یک تحقیقات مستقل درباره این جنایتی که در کمپ اشرف مشاهده کردیم، صورت دهد. وحشیگری دولت عراق و بی‌احترامی آشکارش به حقوق‌بشر حالا ثبت شده است. آمریکا برای بار دوم متعجب نخواهد شد. محافظت از کمپ اشرف از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، از یک سازمان به‌اصطلاح در لیست در آن زمان، تناقض سیاستمان را برملا می‌کند که باید بازبینی شود و باید همین حالا بازبینی شود. نمی‌شود که رژیم ایران و آمریکا توافق کنند که چه چیزی سازمان تروریستی هست یا نیست.
من به شما خواهم گفت حکومتی که در لیست نیست، یک رژیم وحشی است که خود را در پوشش حق و مذهب پیچیده و از سال ۱۹۸۳ در کشتن صدها آمریکایی در سراسر دنیا شرکت داشته است، یک رژیم تروریستی است.
در پایان 3نکته سریع بگویم. اول این‌که این‌جا بحث انتخاب نیست. ما باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم و این ابهام در سیاستمان را برطرف کنیم و هم‌چنین باید خودمان را برای آینده ساکنان کمپ اشرف و حفاظت آنها آماده کنیم.
دوم این‌که ما نباید بگذاریم که هیچ‌گاه حمله به کمپ اشرف و ساکنانش تکرار شود. ما باید چنین حملاتی را به‌طور مستمر و به‌صورت جهانی و در هر جا که شاهد وقوعش هستیم، محکوم کنیم.
سوم، خانمها، آقایان، این ممکن است آغاز بهار اعراب باشد ولی از نظر من هم‌چنین آغاز زمستان رژیم ایران است. بگذارید با هم کار کنیم که یک بهار فلسطینی بیاوریم. جهان با آن بهتر خواهد بود و مردم ایران شایسته آن بهار هستند. متشکرم.

سخنان پاتریک کندی،
نماینده کنگره آمریکا به مدت 16سال (۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱):


با تشکر. ابتدا اجازه بدهید که تسلیت بگویم. قلبم با همه شما خانواده‌هایی است که عزیزانشان را از دست داده‌اند و تصاویرشان در این‌جا روی تابلو نصب شده است.
نمی‌توانستم به این موضوع عجیب فکر کنم که در کنار بازماندگان هولوکاست نشسته باشم. نمی‌توانستم از این موضوع خلاصی پیدا کنم. اما فکر کنم عجیب آن است که وقتی کتاب تاریخ جنگ جهانی دوم و هولوکاست را می‌خوانم و هنگامی که کتاب «الی ویزل» به نام «شب و سپیده‌دم» را می‌خوانم، هنگامی که تاریخ را می‌خوانم، وقتی که مردم می‌گویند «دیگر هرگز»، من نشسته و نظاره‌گر آن صحنه‌ها هستم به همراه مردی که اوج بی‌توجهی به انسانیت را در زندگیش تجربه کرده است.
و آن‌چه که احتمالاً بیشتر توهین‌آمیز است این است که آن تصاویر را بارها و بارها ببینیم. برای وی این‌گونه تداعی می‌شود که آنها گفتند «دیگر هرگز». برای وی که در درون به این بیاندیشد، باید در جمع سخنرانان نشسته و آن اقدامات شنیع در کمپ اشرف را نگاه کند. به این می‌اندیشیدم که اگر با گوشیم بخواهم به انگلیسی گوش کنم، روی کانال یک این کار را می‌کنم، اگر بخواهم به فرانسوی گوش کنم، روی کانال 2 و اگر هم به زبان فارسی بخواهم گوش کنم، روی کانال 3. ولی کی می‌خواهیم به زبان جهانی همه آحاد مردم، زبان انسانیت گوش کنیم.
این را قبلاً گفته‌ام که وقتی مارتین «نمویلر» در مورد هولوکاست صحبت می‌کرد، گفت آنها ابتدا به سراغ کلیمی‌ها آمدند از آن‌جا که کلیمی نبودم، لذا حرفی نزدم. بعد سراغ کولیها آمدند، چون کولی نبودم، باز هم حرفی نزدم. بعد سراغ فعالان سندیکاهای کارگری را گرفتند، من چون فعال سندیکای کارگری نبودم، پس حرفی نزدم. آنها آن‌قدرآمدند و سراغ گرفتند تا این‌که به سراغ من آمدند ولی دیگر کسی نبود که فریاد برآورد.
شما یک آمریکایی را می‌بینید که روبه‌رویتان نشسته ولی مهمتر این است که شما انسانی را می‌بینید که می‌گوید شاید من از خطه ایران نباشم، شاید من شبیه اکثر کسانی که در این‌جا حضور دارند، نباشم، ولی من یک انسانم و به‌عنوان یک انسان از دیدن آن‌چه که در کمپ اشرف گذشته است، سخت عصبانی هستم.
این چگونه اتفاق افتاد؟ الی ویزل به شما می‌گوید که چگونه اتفاق افتاد، ولی من به شما خواهم گفت که این چگونه به وقوع پیوست؟ به جای این‌که اشرفیها را انسان بدانیم، آنها را تروریست تلقی می‌کنیم. بنابراین زمینه مناسبی را به وجود می‌آوریم که تهاجم به آنها آماده شود، زمان آن فرا رسیده که آنها را از لیست خارج کنیم.
دوستم ژنرال جونز گفت که ما «بهار اعراب» را داریم. اما ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که آزادی پا بگیرد و بهار اعراب ادامه یابد و نهایتاً به پیروزی برسد درحالی‌که آخوندها در ایران و در تهران به بی‌ثبات کردن تمام منطقه و به سرکوب و ضرب‌وجرح مردم در سراسر خاورمیانه ادامه می‌دهند.
اکنون مردم حدس و گمانه می‌زنند که چه کسی پس از قذافی رهبری لیبی را به عهده خواهد گرفت؟ ما نمی‌دانیم. یا این‌که پس از اسد در سوریه چه کسی این کشور را رهبری خواهد کرد؟ بعد از «مبارک» چه کسی رهبری مصر را به عهده خواهد گرفت؟ اما در مورد ایران نیازی نیست که به گمانه‌زنی بپردازیم. ما یک جریان سیاسی داریم که دربرگیرنده سازمان مجاهدین و قوانین دموکراتیک است. ما یک رهبری سیاسی داریم: خانم مریم رجوی.
بگذارید چیزی را در مورد تروریست تلقی کردن او، بگویم. پدرم پس از عمویم به تلاشهایش برای پایان‌دادن به تبعیض ادامه داد. پدرم در زمانی که در مجلس سنا بود، دوستی داشت که وی را تروریست می‌نامیدند. آن تروریست به آفریقای جنوبی مدرن رفت تا رهبری آن‌جا را به عهده بگیرد. نامش نلسون ماندلا است.
بنابراین هنگامی‌که مردم می‌گویند که ایران آزاد فردا چگونه ایرانی خواهد بود؟ کافیست که شما امروز یک ایران آزاد را آن طور که در کمپ اشرف سمبلیزیه می‌شود، ببینید.
ما نیازمند دوستی با خانم رجوی و سازمان مجاهدین خلق هستیم که دشمن آخوندها در ایران هستند. این زمان کی در آمریکا فراخواهد رسید؟ در ایالات متحده ما در نهایت حامی همان کسانی هستیم که از آزادی حمایت می‌کنند، حامی آنانی هستیم که از حقوق‌بشر حمایت می‌کنند، حامی کسانی هستیم که خواهان جدایی دین از دولت بوده و به زنان در جامعه احترام می‌گذارند. ما در نهایت از خانم رجوی و سازمان مجاهدین به‌عنوان آینده‌ ایران حمایت می‌کنیم.
قبل از هر چیز آنها باید از لیست خارج شوند. وقتی آنها را از لیست خارج کنیم، قادر خواهیم بود که پیشرفت کنیم. اما ایالت متحده همیشه این را درست انجام نداده است. ولی هم‌چنان‌که وینستون چرچیل گفته است: «ایالات متحده همیشه مسائل را پس از این‌که همه راههای دیگر را طی کرد، درمی‌یابد».
دیگر نباید بیش از این منتظر ماند. در دلم می‌گویم آینده‌ ایران در یک ایران آزاد است. ایران آینده، ایرانی مبتنی بر جدایی دین از دولت است. ایران آینده‌ ، ایرانی خواهد بود که به حقوق‌بشر احترام خواهد گذاشت، تحت رهبری رئیس‌جمهوری به نام خانم رجوی.
متشکرم.

سخنان پروفسور الی ویزل،
برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام‌آور انسانیت»:


آقای اسپیتزر، دوستان و همکاران عزیز،
این‌جا که رسیدم خسته بودم. بیش از 4ساعت در نیویورک منتظر پرواز بودم اما به‌خاطر وجود مه، امکان پرواز نبود. به هرحال به این‌جا رسیدم به آن‌چه که گفته شد گوش داده و آن‌چه که نشان داده شد را دیدم. من یک سؤال دارم؟ چگونه است که تا چند ماه قبل که تعدادی از دوستان شما تماس گرفته و با من صحبت کردند، چیزی در مورد اشرف نمی‌دانستم؟
بعد از جنگ جهانی و هم‌چنان که در سخنرانیم به هنگام دریافت جایزه نوبل گفتم، من عهد کرده‌ام در هر جا و هر زمان که حقوق‌بشر ضایع شود، سکوت نکنم.
بنابراین از سال ۱۹۹۳ یا ۱۹۹۷ من کجا بودم؟ من صحنه‌ها را دیدم. اشرف که هم‌چون کابوس بود. چرا من از آن خبر نداشتم؟ چرا دنیا خبر نداشت؟ مضافاً این‌که حداقل برخی از ما، یا همه ما که در این‌جا نشسته‌ایم، مطمئن هستم که روزنامه‌ها را به‌دلیل حساسیت‌مان به فجایع مشخص، به‌دقت می‌خوانیم، آنها (اشرف) به‌دنبال و خواهان پیدا کردن چیزی هستند. من کلمه اشرف را تا همین اواخر پیدا نکرده بودم. دنیا کجا بود؟
آقای کندی شما به کتاب اول من به نام «شب» اشاره کردید. در واقع از زبان مادریم «عبری» ترجمه شده است. تیتر آن این است: «و آن‌گاه که دنیا در سکوت بود» دنیا الآن هم در سکوت است. این را هم بگویم که من فجایع را مطمئناً با آن‌چه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده و شما به آن اشاره کردید، با هم مقایسه نمی‌کنم. اما قتل‌عام زنان و مردان یک فاجعه است که باید ما را تکان دهد.
کسی در این مورد نمی‌دانست. من از شما که قلباً و روحاً به همان میزان به‌عنوان یک شاهد درگیر بودید، می‌پرسم که احساس خودتان چیست؟ شما در طول سالیانی که احتمالاً تلاش می‌کردید تا زبان گشوده و حرفتان شنیده شود اما شنیده نمی‌شد، چه احساسی دارید؟
رسانه‌های ارتباط جمعی چه شده‌اند؟ نیویورک تایمز معروف کجاست؟ مضاف بر همه اینها، در این‌جا در پاریس ایستگاههای تلویزیونی کجا هستند؟ آیا به این مفهوم است که میان قربانیان با هم تفاوتی هست؟ یعنی در مورد برخی از قربانیان صحبت می‌کنیم و در مورد برخی دیگر حرفی نمی‌زنیم؟ بنابراین می‌خواهم بفهمم که چه چیزی باعث شده که سردبیران این روزنامه‌ها، یا تلویزیون ان‌بی‌سی، در مورد اشرف حرفی نزنند؟
این را فهم نمی‌کنم. فقط فهم نمی‌کنم. ولی به شما قول می‌دهم حالا که از این موضوع مطلع شدم، تلاش خودم را خواهم کرد تا هر آن‌چه را که در توانم هست در بیداری آنهایی که نیازمند بیدار شدن در مورد این تراژدی هستند، انجام دهم.
پاتریک، از من سؤال کردی که پس از دیدن آن عکسها چه احساسی داشتم. من این را به تو می‌گویم. مطمئن باش که امشب نخواهم خوابید. پس از دیدن آن چه که دیدم، خوابی نخواهم داشت. من خودم را می‌شناسم و بنابراین، با همه تضمینهایش این را می‌گویم.
شاید از ویدئویی که نشان داده شد، کمتر قابل فهم باشد. توجه دارید که من چند سال است کارزاری را علیه احمدی‌نژاد در سراسر جهان به‌راه انداخته‌ام. به همین خاطر در ارتباط با اشرف من باید درباره ایران بیشتر بدانم. ولی این‌طور نیست. من حتی نمی‌دانم که این کنفرانس اولین آن خواهد بود یا این‌که دومین و یا ادامه‌دار؟ نمی‌دانم. اما یک چیز روشن است. نباید در همین‌جا ختم شود.
به‌عنوان مثال می‌گویم ما چه کاری می‌توانیم بکنیم؟ آن دسته از دوستان و همکارانم که در جمع سخنرانان نشسته‌اند، وقتی که به آمریکا برگشتیم، با هم ملاقات می‌کنیم و به خودمان یادآوری کنیم که ما شاهد شاهدان بوده‌ایم. این به مفهوم یک وظیفه اخلاقی مشخص است. وقتی که برمی‌گردیم دیگر ما نمی‌توانیم صرفاً صفحه را ورق بزنیم، انگار که تصویری ندیده‌ایم یا آنهایی که در این‌جا بودند را نشنیده‌ایم.
آقای اسپیتزر، شما را به نیویورک یا واشنگتن دعوت می‌کنیم. چه چیز دیگری به شما می‌توانم بگویم. شما کسان صاحب‌نفوذی را می‌شناسید که من نمی‌شناسم. به هرحال ما کسانی را می‌شناسیم که ذی‌نفوذ هستند و شاید که باید با آنها به بحث بنشینیم تا ببینیم برای آن‌که کسانی به حرکت در آیند و عمل کنند، چه بکنیم؟ چرا که نمی‌شود به همین منوال به پیش رفت. این‌طور نباید باشد.
پیشنهاد من این است از این‌جا پیامی بفرستیم مخاطبش، هر کس اعم زن و مرد پیر و جوان باشد که به نجابت انسان باور دارند و بگوییم اکنون همه ما در همبستگی تمام‌عیار با آنهایی هستیم که در اشرف هستند و آنهایی که برای آزادی و زیستن آزادانه به‌عنوان یک انسان، تلاش و کار می‌کنند. همبستگی با آنهایی که معتقد به نجابت انسان در همه جا هستند.
با تشکر.

سخنان ژنرال وسلی کلارک،
کاندیدای ریاست‌جمهوری ـ ۲۰۰۴
فرمانده ناتو در اروپا ۱۹۹۷- ۲۰۰۰:


خانم رجوی،
می‌خواهم بگویم چه افتخاری است که این‌جا با شما باشم با این پنل برجسته و با این افراد فوق‌العاده که این چنین به آزادی و عدالت و شأن انسانی متعهد هستند. متشکرم.
می‌خواهم بگویم برای من به‌عنوان یک سرباز چه نوار وحشتناک، شوکه کننده و تکان‌دهنده‌یی بود. اینها جنایات جنگی هستند و باید گزارش شوند. دادگاه جنایی بین‌المللی باید دست به اقدام بزند و طبق قانون آنهایی که دستور آن را دادند و آن را انجام دادند، مقصر شناخته شوند.
من معتقدم ملل‌متحد باید در مسئولیتش، نقش جدی برای حل مسأله حفاظت ساکنان اشرف قائل شود.
من صرفاً از نظر شخصی صحبت می‌کنم. من آن‌چه که پاتریک کندی در این مورد گفت را به‌عنوان یک رهبر سیاسی گذشته و آینده آمریکا تحسین می‌کنم. و اظهارات الی ویزل را فوق‌العاده تحسین می‌کنم. شما می‌دانید من در سال ۱۹۹۴ با این موضوع رو در رو شدم. می‌دانید من در ستاد مشترک بودم و آن‌چه در رواندا داشت اتفاق می‌افتاد را دیدم. من گزارشها را گرفتم و طرحی را برای عمل آماده کردم که جلو نسل‌کشی در آن‌جا را بگیریم. و این طرح ـ در کاسه رهبری بالای من جایی بین پنتاگون و کاخ سفید ناپدید شد ـ هرگز به رئیس‌جمهور ایالات متحده نرسید. من می‌دانم چون با او در این رابطه صحبت کرده‌ام. در ماههای بعد درحالی‌که ابعاد تراژدی روشن می‌شد، تصمیمم را محکم گرفتم که هرگز بخشی از چیزی شبیه به این نخواهم بود، صرفنظر از این‌که مأموریت رسمیم چه باشد، یا فرصتهای غیررسمی یا مسئولیتهای غیررسمی ـ مسئولیتم به‌عنوان یک انسان: نسل‌کشی دیگر نه، جنایت علیه بشریت دیگر نه، جنایت جنگی دیگر نه.
مذاکره با جنایتکاران جنگی یکی از تخصصهای من در ستاد مشترک شد. ریچارد هولبروک و من تلاش کردیم که مسائل بوسنی را حل کنیم. بعداً من رهبری بمبارانی را داشتم که پشت تصفیه‌های صربها در اروپا را شکست و بعداً میلوسویچ برکنار شد و این باید درسی برای کسانی فرستاده باشد که با سوء‌استفاده از قدرت و اختیارات دولتی، از آن برای ارعاب، تهدید و قتل و کشتار مردم خودشان استفاده می‌کنند.
ملاها در ایران این پیام را نگرفته‌اند و اشتباه بزرگی در مورد کمپ اشرف کردند. این یک اشتباه ناپیدا بود. بله این یک تراژدی بزرگ بود ولی آنها، ملاهایی که دستور آن را دادند، در ایران و از طریق دولت عراق، اشتباه عظیمی مرتکب شدند.
من مدت زیادی است که در مورد کمپ اشرف می‌دانم. من مدت زیادی است درباره مجاهدین می‌دانم چون این سازمانی بود که اولین بار واقعاً در برابر خامنه‌ای (خمینی) و دست‌اندازی به قدرت بعد ازسقوط شاه مقاومت کرد. من در طول سالهای 70، 80 و 90 آن را دنبال کرده‌ام ولی جهان این کار را نکرد.
این تراژدی، این قتل‌عام، این جنایت جنگی در کمپ اشرف یک اشتباه بزرگ برای رژیم ایران بود چون حالا جهان کمپ اشرف را می‌بیند.
من به شما آن‌چه را به‌عنوان یک سرباز آموختم، خواهم گفت. که سلاحهای جنگ، وحشتناک هستند، آنها افراد را می‌کشند، مجروح می‌کنند، بسیار بد هستند. ولی هیچ چیز قدرتمندتر از یک آرمان که با تعهد در قلب زنان و مردان است، نیست. من معتقدم شما در این جنبش چنین آرمانی دارید و اگر به آن چنگ بزنید، هیچ چیزی شما را شکست نمی‌دهد.
من به‌اصطلاح بهار اعراب را که دارد اتفاق می‌افتد نگاه می‌کنم. من نمی‌دانم در تونس یا مصر چه اتفاقی خواهد افتاد. می‌دانم که قذافی نهایتاً خواهد رفت و امیدوارم سایر کشورها هم دموکراسی را انتخاب کنند. امیدوارم دولت بهتری در سوریه داشته باشیم ولی می‌دانم در ایران چه چیزی می‌تواند صورت گیرد چون زمان انتظار برای برنامه هسته‌یی آنها – کمی تمدید شده چون با ویروس کامپیوتری مشکل دارند – و برنامه هسته‌یی آنها که منطقه را تهدید می‌کرد به‌صورتی که می‌خواهند پیش نمی‌رود.
آنها کماکان دنبال هژمونی هستند ولی با کمپ اشرف اشتباه بزرگی کردند چون روحیه، اراده قاطع و سازمانی که شما دارید و طی همه این سالها آن را پرورش داده‌اید، می‌تواند بذری باشد که رشد می‌کند و رشد می‌کند و رشد می‌کند و در خارج و داخل ایران قوی می‌شود و این بر روی فدا، شجاعت و تعهد آنها که در کمپ اشرف هستند استوار است و می‌تواند آلترناتیوی برای دولت ملاها در تهران ایجاد کند.
شما می‌توانید این کار را بکنید و من به شما در این جمعیت نگاه می‌کنم و در واشنگتن، جامعه ایرانیان مقیم آمریکا. من به پایداری، شجاعت و تعهد شما نگاه می‌کنم و می‌پرسم: چرا نباید جهان از شما حمایت کند، چون شما به‌دنبال آوردن استانداردهای کرامت نوع انسان و حقوق‌بشر به ایران هستید. چرا آنها از شما حمایت نمی‌کنند؟
من فکر می‌کنم آنها خواهند کرد و باید بکنند. من فکر می‌کنم وزارت‌خارجه لیست‌گذاری سازمانهای تروریست خارجی را دارد بازبینی می‌کند. من فکر می‌کنم آنها خواهند کرد. فکر می‌کنم باید بکنند. من یک مرد نظامی هستم من می‌دانم چه چیزی در انتظار دولت تهران خواهد بود اگر با تلاشهایشان برای به دست آوردن سلاحهای هسته‌یی پیش بروند. می‌دانم چه چیزی در انتظار است. همه رؤسای جمهور آمریکا گفته‌اند «نه به سلاح اتمی برای رژیم ایران».
رئیس‌جمهور باراک اوباما وقتی کاندیدا بود این را گفت. این سیاست این دولت است. من می‌دانم چه چیزی در انتظار است. و جنگ چیز وحشتناکی است که لازم نیست اتفاق بیفتد. نباید اتفاق بیفتد. در عوض مردم ایران باید با هم و با شما جمع شوند آنها باید با عقاید شما، اشتیاق شما، شجاعت شما، تعهد شما، تعهد شما به کرامت انسان و حقوق‌بشر پیوند بخورند و ما باید این را جلو ببریم تا شما ایران و خاورمیانه جدیدی را بر اساس این ارزشها و این فداکاریها، خون، شجاعت و تعهد افراد شما در کمپ اشرف، بسازید. متشکرم.

سخنان اینگرید بتانکورد،
کاندیدای ریاست‌جمهوری کلمبیا:


من با احساس شور و شعف بسیار امروز از آزادیم بهره می‌گیرم تا این‌جا با شما باشم. این‌جا که می‌آمدم تا به شما بپیوندم، از خود می‌پرسیدم: چه می‌شود کرد؟ چه می‌شود کرد؟ این‌جا که رسیدم خبر فوق‌العاده‌یی شنیدم، این‌که کسی که از هنگام آزاد شدنم به دنبالش می‌گشتم و به او دین بسیار دارم، اما نتوانسته بودم با او تماس بگیرم، پروفسور الی ویزل، قراراست بین ما باشد و این برای من سعادت بزرگی است.
سعادت بزرگی است زیرا وقتی در دست تروریستها اسیر بودم، احساس می‌کردم به‌حال خودم رها شده‌ام و دیگر کسی به وضعیت من توجهی ندارد. اما ندایی برخاست که در کنار ندای فرزندانم قرارگرفت و این صدای پروفسور الی ویزل بود. از آن لحظه به بعد، مبارزه خانواده من و تمام کسانی که می‌خواستند ما را از آن اسارت نجات دهند، قوت بیشتری یافت و امکانپذیر شد. سپس به مرور ایام و در لحظه مناسب ما به برکت یک عملیات نظامی‌توانستیم از اسارت رها شویم.
به همین دلیل است که من از سعادتی که در کنار پروفسور الی ویزل نصیبم شده، صحبت می‌کنم، زیرا فکر می‌کنم دقیقاً همین کاری است که باید کرد. وقتی انسان در تاریکی به‌سر می‌برد، به روشنایی نیاز دارد. و این روشنایی را صدای کسانی می‌آورد که خود حامل نور هستند. هم‌چنین من احساس شعف بسیار می‌کنم از این‌که در این لحظات پرهیجان با شخصیتهای فوق‌العاده‌یی نظیر آقای پاتریک کندی، ژنرال کلارک، ژنرال جیمز جونز و آقای بوردون که او هم این‌جا با ماست، سهیم و شریک هستم. من هم‌چنین مایلم از تمام کسانی که برگزاری کنفرانس امروز را ممکن ساختند تا ما بتوانیم از آن‌چه در اشرف گذشته، صحبت کنیم، تشکر کنم.
این‌جا من هم مانند آقای الی ویزل باید اعتراف کنم که از فاجعه نسل‌کشی در اشرف بی‌اطلاع بودم. و تازه خودم را کسی می‌دانم که به آن‌چه در جهان می‌گذرد، همواره توجه و علاقه دارم و با این حال از خودم می‌پرسم که آیا من همان روزی که این خبر منتشر شده برنامه اخبار را ندیده‌ام؟ نمی‌دانم. چیزی که می‌دانم این است از لحظه‌یی که از آن‌چه در اشرف گذشته اطلاع یافتم، خواستم بیشتر بدانم.
هنگامی که تحقیق در این باره را شروع کردم، قصدم این بود دریابم در اشرف چه اتفاقی افتاده و انبوهی اطلاعات و مطالب در اختیارم قرار گرفت که قدری مرا ناراحت کرد. می‌خواهم این مطالب را با شما در میان بگذارم، چرا که امروز معتقدم اگر بخواهیم کاری بکنیم باید اشرف را در روشنایی قرار دهیم و روشنایی همان حقیقت است، زیرا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که دروغ ما را احاطه کرده و ما باید با این دروغها مواجه شویم.
اولین چیزی که به‌عنوان اطلاعات با آن روبه‌رو شدم این بود که این جنبش یعنی مجاهدین و اپوزیسیون ایران یعنی شما، کمونیست هستید. پس باید پیگیری و پرس و جو می‌کردم که ببینم شما کمونیست هستید یا خیر و خوب، دریافتم که نیستید، حتی اگر کمونیست هم بودید فرقی نمی‌کرد. اما واقعیت این است که تابیدن نور و روشنایی است که راهنمای ما در کنش متقابل با انسانها می‌شود.
مایلم بدانید که من مدت 6سال و نیم توسط یک جنبش کمونیستی ربوده و گروگان گرفته شده بودم. پس خوب می‌شد تصور کرد که قدری از این‌که با یک حزب کمونیست سر و کار داشته باشم، ناراحت باشم. اما خیر، حتی اگر این یک حزب کمونیست بود، با آن تصاویری که دیدم، هیچ فرقی نمی‌کرد، آن‌چه فرق می‌کند نیتی است که پشت این حرف است که گفته شود این جنبش، یک جنبش کمونیستی است. مانند دیگر چیزهایی که گفته شده، مثلاً این جنبش و این اپوزیسیون یک سکت است و می‌خواهم با احترام تمام بگویم که آن‌چه این‌جا می‌بینم واقعاً چنین چیزی...
اما می‌توانم درک کنم چرا کسانی می‌خواهند به توان شما برای مبارزه در راه آزادی در ایران لطمه بزنند می‌خواهند شما را به‌عنوان یک جنبش فرقه‌گونه و سکت معرفی کنند، چون می‌خواهند شما چنین چیزی باشید، اما نیستید. یا شاید به این دلیل که اگر شما تنها یک فرقه بودید، جنگیدن با شما آسان‌تر می‌بود. بعد به مطلب دیگری برخورد کردم...
که با این باید البته مقابله کرد. خواندم که یکی از اتهامات علیه سازمان مجاهدین اینست که این جنبش در قتل‌عام کردها در عراق شرکت کرده است. پس تحقیقات خودم را شروع کردم تا ببینم افراد در عراق چگونه شهادت داده‌اند و مردم عراق چه می‌گویند. اما آنها چیز دیگری می‌گویند که شما هرگز در هیچ‌گونه عمل و اقدامی علیه کردها شرکت نداشته‌اید بلکه برعکس در واقع آنها معتقدند که شما انسانهای قابل احترامی هستید و کلمه‌یی که خواندم، بسیار مرا تحت تأثیر قرارداد، چون به نظرم رسید کلمه زیبایی است ـ این‌که شما در عراق مهمانان محترمی هستید ـ و چه زیبا است، این بخش دیگر عراق که به سوی شما می‌آیند و به شما احترام می‌گذارند و می‌خواهند شما بمانید. البته آن‌چه ما این‌جا داریم بحثش را می‌کنیم تبلیغات است، افترا است تا جنبش را لگدمال کنند و امکان آزاد ساختن ایران و بردن نور و دموکراسی به کشور عزیزتان را از شما بگیرند.
من هم‌چنین به چیزی دست یافتم که فکر می‌کنم دنیا باید بداند، چون من نمی‌دانستم که کشورهای ما یعنی دنیای غرب به یمن تلاش شما از پایگاهها و برنامه اتمی رژیم ایران آگاه شدند. شما بودید که این اطلاعات را برای جهانیان افشا کردید.
پس سؤال این است که چطور ممکن است دولتها، دولتهای نیرومند، دولتهای جدی برچسبی به جنبشی بچسبانند که برای آزادی جنگیده، اطلاعاتی را به سود صلح در جهان افشا کرده و سلاحهایش را تحویل داده است. چطور می‌توان به این جنبش برچسب تروریستی زد؟ تنها توجیه آن، سیاست رئال پلیتیک است. تنها توجیهش این است که گاه ما با دولتهایی سرو کار داریم که به‌دنبال منافعشان هستند و در پی مبارزه برای اصول نیستند. و البته همیشه منافعی هست، منافع بسیاری هست. اما دلیل این‌که من این‌جا هستم این است که معتقدم ما باید جهان را تغییر دهیم و باید جهان را در کلیه وجوهی از این دنیا که نمی‌پسندیم و در آن زندگی می‌کنیم، تغییر دهیم. و یکی از چیزهایی که مرا همیشه ناراحت می‌کند این است که می‌بینم منافعی در ظلمت تصمیماتی را که برای ما گرفته می‌شود دیکته می‌کنند. یعنی مردمی که در دموکراسی زندگی می‌کنند و می‌خواهند رأی بدهند و مشارکت کنند. اگر قرار بود من رأی بدهم به شما رأی می‌دادم. به مردمی رأی می‌دادم که آزادی می‌خواهند، صلح می‌خواهند و البته آری، احترام به حقوق زنان را می‌خواهند.
من با رئال پلیتیک مماشات هم مشکل دارم و فکر می‌کنم با دروغ باید با حقیقت روبه‌رو شویم و با نفرت با عشق مقابله کنیم. من کاملاً متقاعد شده‌ام که ما باید دنیا را تغییر دهیم. این بهار عرب برای ما خبر خوبی است زیرا این پیام را برایمان دارد که آرمانها می‌توانند به واقعیت تبدیل شوند. من امروز خبری شنیدم ـ نمی‌دانم شما هم شنیده‌اید یا خیر، اما مایلم آن را با شما درمیان بگذارم زیرا فکر می‌کنم واقعاً خبری فوق‌العاده و زیباست. در تونس جدید، قانونی گذرانده‌اند که حق ویژه‌یی برای زنان قائل می‌شود. اما فکر می‌کنم به قدری خاص است که باید قدری درباره‌اش تعمق کنیم. این قانون می‌گوید که باید در مجالس پارلمان تعداد زنان با مردان برابر باشد. موافق نیستید که این واقعاً عالی است؟ واقعاً زیبا است. بنابراین ما نیاز داریم قوی باشیم. ما نیاز داریم با هم باشیم. من دیگر احساس تنهایی نمی‌کنم چرا که با این شخصیتهای برجسته‌یی که شما مریم دعوت کرده‌اید چه اقدام درستی انجام داده‌اید. و من مطمئن هستم که ما برای شما نه به‌خاطر شما بلکه برای خودمان کار خواهیم کرد، برای شرافت. چیزی که برای من خیلی خاص است.
این را مایلم به فرانسه بگویم که حق آزاد بودن را باید گرفت. این حقی است که باید گرفت، باید سزاوارش بود، حق آزاد بودن را. و تنها از راه با هم بودن است که می‌توانیم با هم مبارزه کنیم که می‌توانیم با یکدیگر همبستگی داشته باشیم و یکدیگر را یاری و همراهی کنیم و دست یکدیگر را بگیریم و یکدیگر را رها نکنیم و فراموش نکنیم، تا حق آزاد زیستن را به دست آوریم. و از آن‌جا که ما امروز این‌جا در فرانسه آزاد هستیم، وظیفه داریم برای کسانی که به‌خاطر آزادیشان در اشرف می‌جنگند و زندگیشان را به‌خاطر حفظ شرف و کرامت همه ما، مردان و زنان آزاد جهان، می‌دهند، مبارزه کنیم.
متشکرم.

سخنان ویلیام بوردون،
حقوقدان برجسته فرانسه:

متشکرم. همیشه افتخار بزرگی است که به‌عنوان وکیل مقاومت ایران و به‌طورخاص خانم رجوی صحبت کنم.
من از این فرصت استفاده می‌کنم تا بار دیگر به خانم رئیس‌جمهور بگویم ما تعهدی مطلق، خستگی‌ناپذیر و سرسختانه گرفته‌ایم تا شما و تمام یاران و همراهانتان از تمام این اتهامات منزجرکننده که هم‌چنان ادامه دارد، مبری شوید: ما همراه با هانری لوکلرک و ژان‌پیر اسپیتزر این قرار منع تعقیب را متعهدیم که به دست آوریم و برای به دست آوردنش خواهیم جنگید و به دستش خواهیم آورد.
هم‌چنین می‌خواهم احساس شعفم را ابراز دارم از این‌که از همان تریبونی صحبت می‌کنم که یکی از مردانی که بیش از همه در جهان تحسین مرا برمی‌انگیزند ـ از زمانی که دارای حس تشخیص و تحسین شدم ـ یعنی پروفسور الی ویزل صحبت می‌کند. این برای من موجب شعف و هیجان بسیار است که از تریبونی صحبت کنم که یکی از بزرگترین وجدانهای بیدار بشریت در آن حضور دارد و ضمناً شدت و حدت خوشحالیم را نمی‌دانم، شاید شما بتوانید حدس بزنید.
البته گویا می‌بایست وضعیتی بسیار تراژیک و وحشتناک پیش آید تا ما همگی امروز در این تریبون گردهم آییم. این وضعیت فاجعه‌بار، جنایات موحشی است که روز 8آوریل ۲۰۱۱ در کمپ اشرف روی داده است.
چه کسی نمی‌بیند و چه کسی ندیده است که این تصاویر نشان‌دهنده آن است که جنایات ارتکاب‌یافته از نوع نقض متعارف حقوق‌بشر نیست و با آن فاصله بسیار دارد؟ چه کسی ندیده است که این جنایت ربطی به فلان اشتباه تصادفی عده‌یی نظامی ندارد؟ و چه کسی نمی‌بیند و چه کسی ندیده که آن‌چه دیدیم تنها سزاوار یک توصیف واحد است ولاغیر یعنی « جنایت علیه بشریت» ؟
در پشت و ورای قربانیان و اجسادی که در کمپ اشرف انباشته شده، واضح است که تمام بشریت است که مورد تعرض و تجاوز و اهانت قرارگرفته و بخشی از پیکرش شهید شده است. اکنون کل بشریت است که باید به اشرف بنگرد، یک سره و خستگی‌ناپذیر.
حال کل بشریت است که باید از دژخیمان و سرکوبگران ساکنان شهید اشرف حساب‌کشی کند.
باید از مالکی، همدستانش، مزدورانش و حامیانش حساب خواست. مالکی و مزدوران و حامیانش چند روزی است که به باشگاه خصوصی دژخیمان و درندگان بزرگ کره زمین پیوسته‌اند. آنها روزی بی‌چون و چرا بر صندلی متهمان در یک مرجع کیفری بین‌المللی یا ملی خواهند نشست، مانند پینوشه، مانند میلوسویچ، مانند شاید فردا قذافی، یا شاید فردا بشار الاسد. سرنوشت و عاقبت آنان جز این نیست و روزی باید در برابرش قرار گیرند.
کار اجرای عدالت طولانی و دشوار است. موانع بزرگی بر سر راه است، مصالح و منطقه‌یی حکومتی که پشت استدلالات و بحث و فحصهای مزورانه دیپلوماتیک و اخلاقی پنهان شده، خود را بروز خواهند داد. اما امروز زمان، زمان متحد قربانیان کمپ اشرف است. زمان امروز دشمن جلادان و سرکوبگران کمپ اشرف است.
ما دست بکار خواهیم شد. قوه تخیل و سرسختی و پشتکار بسیار لازم است. اما همه می‌دانند برای آن که عدالت بین‌الملل معتبر و مورد اعتماد باشد و واقعاً جهان‌گستر و جهانگیر شود، قطعاً نباید دیگر عدالتی چند رویه باشد، عدالتی که دائم این تصویر را بروز دهد که بر پایه «دو پیمانه و دو معیار» استوار است.
ما با دوستانمان در مقاومت ایران دست بکار این مهم خواهیم شد. ما به جستجو و انتخاب تعدادی مسیرهای قضایی ممکن در هفته‌ها و روزهای آینده خواهیم پرداخت. ما معتقدیم که این وظیفه ما به‌عنوان حقوقدان محض است. باید به کشته‌شدگان کمپ اشرف ادای احترام کنیم. دیده‌ایم و باز هم به خوبی می‌بینیم که کمپ اشرف مورد حمله قرار گرفته زیرا کمپ اشرف یک کانون انسانیت است. پناهگاه مقدسی است برای ارزشهای انسانی که همه ما وظیفه داریم نگاهبان آنها باشیم.
و از آن‌جا که کانونی برای انسانیت است ما با هم وظیفه داریم از جامعه بین‌الملل بخواهیم از آن حفاظت کند و مکلفیم همگی که از جامعه بین‌الملل بخواهیم کاری کند که کسانی که جلادان این کانون بوده‌اند مورد محاکمه قرار گیرند.
متشکرم.

سخنان کنت اولسون،
نماینده پارلمان سوئد:


بسیار متشکرم. مایه افتخار من است که امروز در این‌جا باشم و در کنار چنین سخنرانان فوق‌العاده‌یی که تواناییهای زیادی در پهنه‌های مختلف دارند. و مفتخرم که خانم رجوی را بار دیگر می‌بینم. هم‌چنین مفتخرم که همه شما را می‌بینم.
اما من شوکه هم شده‌ام، از آن‌چه در ویدئوها می‌بینم. من صحنه‌های جنگ را در تلویزیون دیده‌ام اما آن‌چه امروز شاهد آن بودم مرا خیلی تکان داد. افراد چگونه می‌توانند به چنین اعمالی در اشرف دست بزنند؟ بر سر انسانیت چه آمده است؟ چطور می‌توانند افراد بیگناه را به قتل برسانند؟ چطور می‌توانند با زرهی از روی انسانها رد شوند؟ بر سر انسان و انسانیت چه آمده است؟ من نمی‌توانم این را درک کنم. و چگونه است که این قضایا مکرراً تکرار می‌شود؟ همانند لیبی که حاکمان بر روی ملت خود آتش گشودند و چه فرقی با هر جایی در جهان دارد که قتل و کشتار در آن‌جا صورت می‌گیرد.
ما امروز در رابطه با بحرین، تونس، یمن، سوریه، لیبی و افغانستان صحبت کرده‌ایم. در ایران هم ملایان مردم خود را به قتل می‌رسانند. فهم آن برای من دشوار است.
ما باید از گسترش دموکراسی حمایت کنیم. باید یک دولت دموکراتیک در ایران به رهبری خانم رجوی برقرار شود. به نظر من این به‌غایت مهم است. ولی من هم‌چنین معتقدم که جای خوشبینی نیز وجود دارد.
سخنرانان قبل از من در رابطه با آن‌چه در طول سال اتفاق افتاده است، صحبت کردند. ما در تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه شاهد انقلاب بوده‌ایم. این نشان می‌دهد که مردم خواهان زندگی تحت دیکتاتوری نیستند. آنها خواهان زندگی در آزادی می‌باشند. آنها خواهان آزادی، برابری و انتخابات آزاد سیاسی هستند. مصر و تونس دیکتاتوری را به دور انداخته‌اند. مردم در سایر کشورها از دیکتاتوری خسته شده‌اند. و این امیدی حتی برای ایران است و این‌که مردم ایران هم از دیکتاتوری خلاص خواهند شد و دارای آزادی و برابری سیاسی، اقتصادی و مذهبی خواهند شد و من مطمئنم که این تحول بسیار زود اتفاق خواهد افتاد.
جنایت فجیعی که در اشرف اتفاق افتاد، به دستور نخست‌وزیر نوری مالکی و به درخواست رژیم ایران صورت گرفت. این واقعه همه ما را سخت آزرده کرد. در حقیقت، بسیار پیشتر از این به جامعه بین‌المللی در رابطه با احتمال این کشتار هشدار داده شده بود. اما واقعیت تلخ این است که از این جنایت به موقع پیشگیری نشد. آن‌چه زجرآورتر است این است که هنوز مسأله پایان نیافته است و نیروهای عراقی هم‌چنان در داخل کمپ اشرف حضور دارند. بنابراین ما اکنون می‌خواهیم با صدای بلند بگوییم که جامعه بین‌المللی نباید کشتار دیگری را علیه ساکنان اشرف تحمل کند. چرا که چنین جنایتی نه فقط علیه ساکنان اشرف بلکه علیه کل بشریت و وجدان بشر خواهد بود. ساکنان اشرف 25سال است که در آن‌جا مستقرند و این شهر کوچک را با پول و امکانات خود ساخته‌اند. ساکنان اشرف افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند و طبق کنوانسیونهای بین‌المللی نمی‌توان آنها را به قتل رساند. اشرف هم‌چنین نقطه امید و الهام‌بخش مردم ایران برای ایجاد تغییر دموکراتیک در سرزمین خود است.
امروز این افتخار به من داده شده که بیانیه حمایتی با لیست ضمیمه که توسط 106عضو پارلمان سوئد از 8حزب مختلف سیاسی امضا شده است را به خانم رجوی تقدیم کنم.
این لیستی از اعضای تمام احزاب سیاسی در پارلمان سوئد است و شامل اعضای کمیته دفاع، امور خارجه و روابط اروپایی می‌شود. همان‌طور که در بیانیه هم گفته شده، من از جانب 106عضو پارلمان سوئد از سازمان ملل و دولت آمریکا می‌خواهم حفاظت کمپ اشرف را تضمین کنند و محاصره ضدانسانی علیه این کمپ و کشتار ساکنان توسط دولت عراق را متوقف کنند. نمایندگان هم‌چنین جنبش مقاومت ایران را برای حقوق‌بشر و دموکراسی به‌رسمیت می‌شناسند و از دولت سوئد دعوت می‌کنند تا با شورای ملی مقاومت ایران وارد گفتگو شود.

سخنان ژان پیر اسپیتزر:

خانمها، آقایان، دوستان گرامی، اکنون جلسه را به پایان می‌بریم. اما پیش از این چند نکته را می‌خواهم مطرح کنم برای جمعبندی آن‌چه گفته شد. ابتدا برای گرامیداشت شهیدان اشرف که با شجاعت خود تا آن جا پیش رفتند که جانشان را برای دفاع از اشرف، این سمبل آزادی و دموکراسی فدا کردند.
لذا باید به آنها ارج گذاشت و هم‌چنین با خانواده‌های آنها همدردی زیادی کرد. دومین موضوع که می‌خواهم مطرح کنم، خانم رئیس‌جمهور گرامی و همه حضار که در کنار شما هستند، می‌خواهم بگویم ما این مبارزه را ادامه خواهیم داد. مبارزه‌یی برای ایران آزاد و دموکراتیک. این مبارزه را در کنار شما و با همه کسانی که این‌جا حضور دارند نظیر آقای پروفسور الی ویزل، کسی که امشب ما بلندنظری و کرامت شخصیت او را مشاهده کردیم که البته برایمان شناخته شده بود.
کلام آخر این‌که از برگزارکنندگان این برنامه سپاسگزارم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/13689bbf-f1dc-4ce7-b2db-c592aed37419"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات