گاه یک فداکاری و جانفشانی میتواند سرنوشت مردمی را رقم بزند. گزارشی از لیبی
این جا محل استقرار نظامیان قذافی در بنغازی است که ماه گذشته توسط قیام کنندگان درهم کوبیده و تسخیر شد. این مکان که محل صدور فرامین سرکوب و اعزام گروههای کشتار علیه مردم بود در ابتدا محلی تسخیر ناپذیر به نظر میرسید، تا اینکه در یکی از همان روزها این بنبست توسط مردی بهنام مهدی محمد زیو گشوده شد. مهدی ۴۹ساله، کارمند شرکت نفت و دارای دو فرزند، در آن ایام به این فکر میکرد که چگونه میتواند در قیام مردمش عنصر مؤثری باشد. از اینرو ناگهان تصمیم گرفت که با یک عملیات راهگشایانه جان خود را فدای مردمش کند. فرزندان او میگویند آنها بههیچوجه از طرحی که پدرشان در پی انجامش بود باخبر نبودند. همسر وی از فرط پریشانی و حزن و اندوه، حاضر نشد در مقابل دوربین ظاهر شود.
ساجده دختر کوچکتر وی میگوید: ”ما نمیتوانیم بگوییم ما چقدر دلمان برای او تنگ است“. خواهر بزرگتر او زهور نیز ادامه میدهد ”ما خیلی به یاد او هستیم، او در تمام لحظات زندگی با ما بود“.
اینجا همان محلی است که مهدی جان خود را فدا کرد، یعنی محل استقرار نظامیان قذافی در بنغازی. امروز البته جز خرابهای از آن به جای نمانده است. اما در روز ۱۹فوریه، هنگامی که قیام کنندگان گرداگرد این محل جمع شده بودند و تلاش میکردند وارد آن شوند، با آتش سنگین سربازانی روبهرو شدند که از پشتبامها بهسوی آنها شلیک میکردند. همه منتظر یک لحظه چرخش در تعادل قوا بودند. در چنین لحظاتی مهدی ماشین خود را مملو از دبههای بنزین و کپسولهای گاز کرد. شاهدان میگویند او ماشینش را در آن نقطه پارک کرد. سپس نماز خواند و به مدت نیمساعت قرآن خواند و بعد با سرعت به سوی دروازه اصلی مقر سربازان حرکت کرد و خود و ماشین را منفجر کرد. این تصویر صمیمیترین دوست مهدی یعنی عبدالفرهود است درحالیکه بازماندههای جسد او را بعد از این عملیات فدایی با خود حمل میکند. عبدالفرهود میگوید: اگر من جسد او را داخل اتومبیل ندیده بودم، هیچوقت باور نمیکردم که او دست به این کار زده باشد. عبدالفرهود در ادامه صحبتهایش گفت مهدی با این فداکاری راه را برای قیام کنندگان باز کرد و سربازان با دیدن این صحنه همگی پا بهفرار گذاشتند و دژ آنها به دست قیام کنندگان تسخیر شد.
عبدالفرهود میگوید: او یک قهرمان است. یک قهرمان واقعی.
تسخیر این قلعه برای قیام کنندگان بنغازی یک واقعه تاریخی بود. واقعهای که خالق آن مهدی بود. یکی از صدها و هزاران نفری که برای لیبی جان خود را فدا کردند. برای دختران او از دست دادن ناگهانی پدرشان خیلی تلخ است. اما مطمئناً روزی آنها خواهند گفت از داشتن چنین پدری افتخار میکنند.
زهور (دختر شهید) میگوید: او کار خیلی مهمی انجام داد. قطعاً ما خیلی به او افتخار میکنیم.
این جا محل استقرار نظامیان قذافی در بنغازی است که ماه گذشته توسط قیام کنندگان درهم کوبیده و تسخیر شد. این مکان که محل صدور فرامین سرکوب و اعزام گروههای کشتار علیه مردم بود در ابتدا محلی تسخیر ناپذیر به نظر میرسید، تا اینکه در یکی از همان روزها این بنبست توسط مردی بهنام مهدی محمد زیو گشوده شد. مهدی ۴۹ساله، کارمند شرکت نفت و دارای دو فرزند، در آن ایام به این فکر میکرد که چگونه میتواند در قیام مردمش عنصر مؤثری باشد. از اینرو ناگهان تصمیم گرفت که با یک عملیات راهگشایانه جان خود را فدای مردمش کند. فرزندان او میگویند آنها بههیچوجه از طرحی که پدرشان در پی انجامش بود باخبر نبودند. همسر وی از فرط پریشانی و حزن و اندوه، حاضر نشد در مقابل دوربین ظاهر شود.
ساجده دختر کوچکتر وی میگوید: ”ما نمیتوانیم بگوییم ما چقدر دلمان برای او تنگ است“. خواهر بزرگتر او زهور نیز ادامه میدهد ”ما خیلی به یاد او هستیم، او در تمام لحظات زندگی با ما بود“.
اینجا همان محلی است که مهدی جان خود را فدا کرد، یعنی محل استقرار نظامیان قذافی در بنغازی. امروز البته جز خرابهای از آن به جای نمانده است. اما در روز ۱۹فوریه، هنگامی که قیام کنندگان گرداگرد این محل جمع شده بودند و تلاش میکردند وارد آن شوند، با آتش سنگین سربازانی روبهرو شدند که از پشتبامها بهسوی آنها شلیک میکردند. همه منتظر یک لحظه چرخش در تعادل قوا بودند. در چنین لحظاتی مهدی ماشین خود را مملو از دبههای بنزین و کپسولهای گاز کرد. شاهدان میگویند او ماشینش را در آن نقطه پارک کرد. سپس نماز خواند و به مدت نیمساعت قرآن خواند و بعد با سرعت به سوی دروازه اصلی مقر سربازان حرکت کرد و خود و ماشین را منفجر کرد. این تصویر صمیمیترین دوست مهدی یعنی عبدالفرهود است درحالیکه بازماندههای جسد او را بعد از این عملیات فدایی با خود حمل میکند. عبدالفرهود میگوید: اگر من جسد او را داخل اتومبیل ندیده بودم، هیچوقت باور نمیکردم که او دست به این کار زده باشد. عبدالفرهود در ادامه صحبتهایش گفت مهدی با این فداکاری راه را برای قیام کنندگان باز کرد و سربازان با دیدن این صحنه همگی پا بهفرار گذاشتند و دژ آنها به دست قیام کنندگان تسخیر شد.
عبدالفرهود میگوید: او یک قهرمان است. یک قهرمان واقعی.
تسخیر این قلعه برای قیام کنندگان بنغازی یک واقعه تاریخی بود. واقعهای که خالق آن مهدی بود. یکی از صدها و هزاران نفری که برای لیبی جان خود را فدا کردند. برای دختران او از دست دادن ناگهانی پدرشان خیلی تلخ است. اما مطمئناً روزی آنها خواهند گفت از داشتن چنین پدری افتخار میکنند.
زهور (دختر شهید) میگوید: او کار خیلی مهمی انجام داد. قطعاً ما خیلی به او افتخار میکنیم.