بیانیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی بهمناسبت ۱۶آذر روز دانشجو خطاب به دانشجویان مدافعان سنگر آزادی و استبدادستیزان نوشته شده است و جهت انتشار برای ارسال شده است، متن بیانیه به قرار زیر میباشد:
با درود به تمامی جانباختگان راه آزادی بشر،
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه، دموکراتمنش و نیکاندیش جهان،
و با تجدید پیمان با تمامی جمهورخواهان دموکرات و سکولار ایرانی،
برمیخیزم با چراغی در دست
و چراغی دل
من به جنگ سیاهی میروم
آزادیخواهان، دانشگاهیان و دانشجویان ایرانزمین
دانشگاه جایی است که بیشترین اجتماع جوانان ورزیده در آن شکل میگیرید و به همین دلیل همواره بیشترین حجم اعتراضها در آن بروز و نمود مییابد. از آغاز تاسیس نهاد دانشگاه در کشور، جنبش دانشجویی ایران نیز از این مهم مستثنی نبوده است.
علاوه بر حضور کمی و وجود کیفی نیروها، آنچه به اعتراض معنا و ارزش میبخشد، چرایی و چگونگی آن است که میتواند با ارائه گفتمان مشترک و قرار یافتن در بستر اجتماعی مطلوب، حرکت موردنظر را به شایستگی بیافریند.
در کشورهای جهان سوم بهدلیل عدم وجود احزاب شکلگرفته از متن جامعه و نیز فقدان نهادهای مدنی و سیاسی ریشهدار بهناچار وظایف آنها بر دوش جنبش سنگینی میکند و چون در عرصههای مختلف اجتماعی دانشجو به راحتی میتواند با نیروهایی گوناگون رابطهای نزدیگ و مستحکم برقرار نماید، این بخت تاریخی را مییابد که مراحل اولیه تغییرات محتوم بعدی را پیشتازی کند. زیرا اعتراضهای عملی دانشجویان در جهت نیل به آزادیهای اجتماعی و تامین دموکراسی سیاسی بهعنوان عوامل زمینهساز برای مشارکت حداکثری اعضا در امور جامعه مدنی و گسترش عدالت همگانی همواره تلاشی مثمرثمر و تاثیرگذار میگردد.
در مقطع حساس پیشارو چنانچه رادیکالیزم و پیشتازی جنبش دانشجویی از خواستها و ناخواستهای مشترک بخشهای گوناگون اجتماعی نشأت گرفته باشد، همزمان با ورود به حوزه افکار عمومی حمایتهای مادی و معنوی آنان را به منتها درجه ممکن کسب میکند و با پیشنهاد رویکرد اجتماعی متناسب میتواند ضمن دعوت از سایر جنبشها و کمک به سازمانیابی نیروهای روشنگر، به آن عمل سیاسی دست بیازد که شتابان به حرکتی تعیینکننده در مسیر ایجاد تضاد بنیادین برای رسیدن به سرمنزل مطلوب متنهی شود.
بدون تردید مطالبه آزادانه و آگاهانه ایرانیان در ۱۵۰سال گذشته، در مدار دموکراسی و مدرنیزه بوده ولی بهرغم جانفشانیهای بسیار، جامعه ایرانی در گذار از سنت به مدرنیزه فرو مانده و در کنار کامیابیهای موقت، ناکامیهای فراوان تجربه نموده است. برای کامیابی نهایی باید بتوانیم با شناخت محدودیتهای آرمانگرایی و تبدیل آرمان به ایدههای کاربردی استراتژی موثر و تاکتیکهای سازندهای برای آینده نزدیگ تعیین کنیم در غیراینصورت فداکاریها و از خود گذشتگیهای نیروهای صادق پرانرژی و تاثیرگذار بویژه جوانان و دانشجویان، همچون گذشتهها به هدر میرود و نیروهای روشنگری همچنان به رنج حبس، شکنجه، زندان و تبعید گرفتار میمانند.
در کشوری که بهطور اصولی مسأله، تغییر وضعیت موجود است، این وظیفه دانشگاهیان است که با تمسک به نظر یات جدید آینده نوینی را برای جامعه رغم بزنند. زیرا نظریههایی که کارشان به تفسیر یا توجیه وضع موجود میانجآمد، دیگر مفید به فایده نخواهد بود.
در یک مبارزه اصیل و راهگشا، اکثریت مردم به فعالان اجتماعی سیاسی بهخصوص جوانان و بویژه دانشجویان چشم امید دارند. امروز مشکل اصلی جنبشها و دستجات ایرانی، فقدان رهبریت فکری و کارآمد نیست بلکه در مقطع تاریخی پیشارو، شکلگیری یک حرکت فراگیر اجتماعی در گرو غلبه یک راهبرد اعتمادبرانگیز برای انسجام دادن به فعالان اجتماعی و مبارزان سیاسی است تا با تمسک به آن همراه با تهییج فرهنگ مبارزه و تقویت روحیه مردم، عزم همگانی برای نیل به تغییرات محتوم آینده معنا، انگیزه و شتاب لازم را بیابد.
دانشجویان عزیز، رژیم خود مخرب حاکم تا مغز استخوان پوسیده و در شرف اضمحلال است. ایجاد تغییرات دموکراتیک علاوه بر شعارهای مورد قبول و مورد پسند مردم، به یک الگوی جدی برای جایگزینی نظام سیاسی مستقر نیاز دارد. فقدان یک استراتژی فراگیر یا عدم توافق بر سر یک راهبرد که امکان مقبولیت عام داشته باشد، ما را به جایی نمیرساند.
از زندان رجاییشهر دستان امیدوارم را بههسوی همگان دراز نموده انتظار دارم با مراجعه به مطلب نوشته شده که تحت عنوان «نظام وکیل جمهوری» یک ساختار تمامعیار برای حل مشکلات جامعه در چارچوب نظام وکیل جمهوری یاری نمایید.
ایران هرگز نمیمیرد،
ارژنگ داودی
۱۰آذر ۱۳۸۹
با درود به تمامی جانباختگان راه آزادی بشر،
با سلام به تمامی انسانهای آزادیخواه، دموکراتمنش و نیکاندیش جهان،
و با تجدید پیمان با تمامی جمهورخواهان دموکرات و سکولار ایرانی،
برمیخیزم با چراغی در دست
و چراغی دل
من به جنگ سیاهی میروم
آزادیخواهان، دانشگاهیان و دانشجویان ایرانزمین
دانشگاه جایی است که بیشترین اجتماع جوانان ورزیده در آن شکل میگیرید و به همین دلیل همواره بیشترین حجم اعتراضها در آن بروز و نمود مییابد. از آغاز تاسیس نهاد دانشگاه در کشور، جنبش دانشجویی ایران نیز از این مهم مستثنی نبوده است.
علاوه بر حضور کمی و وجود کیفی نیروها، آنچه به اعتراض معنا و ارزش میبخشد، چرایی و چگونگی آن است که میتواند با ارائه گفتمان مشترک و قرار یافتن در بستر اجتماعی مطلوب، حرکت موردنظر را به شایستگی بیافریند.
در کشورهای جهان سوم بهدلیل عدم وجود احزاب شکلگرفته از متن جامعه و نیز فقدان نهادهای مدنی و سیاسی ریشهدار بهناچار وظایف آنها بر دوش جنبش سنگینی میکند و چون در عرصههای مختلف اجتماعی دانشجو به راحتی میتواند با نیروهایی گوناگون رابطهای نزدیگ و مستحکم برقرار نماید، این بخت تاریخی را مییابد که مراحل اولیه تغییرات محتوم بعدی را پیشتازی کند. زیرا اعتراضهای عملی دانشجویان در جهت نیل به آزادیهای اجتماعی و تامین دموکراسی سیاسی بهعنوان عوامل زمینهساز برای مشارکت حداکثری اعضا در امور جامعه مدنی و گسترش عدالت همگانی همواره تلاشی مثمرثمر و تاثیرگذار میگردد.
در مقطع حساس پیشارو چنانچه رادیکالیزم و پیشتازی جنبش دانشجویی از خواستها و ناخواستهای مشترک بخشهای گوناگون اجتماعی نشأت گرفته باشد، همزمان با ورود به حوزه افکار عمومی حمایتهای مادی و معنوی آنان را به منتها درجه ممکن کسب میکند و با پیشنهاد رویکرد اجتماعی متناسب میتواند ضمن دعوت از سایر جنبشها و کمک به سازمانیابی نیروهای روشنگر، به آن عمل سیاسی دست بیازد که شتابان به حرکتی تعیینکننده در مسیر ایجاد تضاد بنیادین برای رسیدن به سرمنزل مطلوب متنهی شود.
بدون تردید مطالبه آزادانه و آگاهانه ایرانیان در ۱۵۰سال گذشته، در مدار دموکراسی و مدرنیزه بوده ولی بهرغم جانفشانیهای بسیار، جامعه ایرانی در گذار از سنت به مدرنیزه فرو مانده و در کنار کامیابیهای موقت، ناکامیهای فراوان تجربه نموده است. برای کامیابی نهایی باید بتوانیم با شناخت محدودیتهای آرمانگرایی و تبدیل آرمان به ایدههای کاربردی استراتژی موثر و تاکتیکهای سازندهای برای آینده نزدیگ تعیین کنیم در غیراینصورت فداکاریها و از خود گذشتگیهای نیروهای صادق پرانرژی و تاثیرگذار بویژه جوانان و دانشجویان، همچون گذشتهها به هدر میرود و نیروهای روشنگری همچنان به رنج حبس، شکنجه، زندان و تبعید گرفتار میمانند.
در کشوری که بهطور اصولی مسأله، تغییر وضعیت موجود است، این وظیفه دانشگاهیان است که با تمسک به نظر یات جدید آینده نوینی را برای جامعه رغم بزنند. زیرا نظریههایی که کارشان به تفسیر یا توجیه وضع موجود میانجآمد، دیگر مفید به فایده نخواهد بود.
در یک مبارزه اصیل و راهگشا، اکثریت مردم به فعالان اجتماعی سیاسی بهخصوص جوانان و بویژه دانشجویان چشم امید دارند. امروز مشکل اصلی جنبشها و دستجات ایرانی، فقدان رهبریت فکری و کارآمد نیست بلکه در مقطع تاریخی پیشارو، شکلگیری یک حرکت فراگیر اجتماعی در گرو غلبه یک راهبرد اعتمادبرانگیز برای انسجام دادن به فعالان اجتماعی و مبارزان سیاسی است تا با تمسک به آن همراه با تهییج فرهنگ مبارزه و تقویت روحیه مردم، عزم همگانی برای نیل به تغییرات محتوم آینده معنا، انگیزه و شتاب لازم را بیابد.
دانشجویان عزیز، رژیم خود مخرب حاکم تا مغز استخوان پوسیده و در شرف اضمحلال است. ایجاد تغییرات دموکراتیک علاوه بر شعارهای مورد قبول و مورد پسند مردم، به یک الگوی جدی برای جایگزینی نظام سیاسی مستقر نیاز دارد. فقدان یک استراتژی فراگیر یا عدم توافق بر سر یک راهبرد که امکان مقبولیت عام داشته باشد، ما را به جایی نمیرساند.
از زندان رجاییشهر دستان امیدوارم را بههسوی همگان دراز نموده انتظار دارم با مراجعه به مطلب نوشته شده که تحت عنوان «نظام وکیل جمهوری» یک ساختار تمامعیار برای حل مشکلات جامعه در چارچوب نظام وکیل جمهوری یاری نمایید.
ایران هرگز نمیمیرد،
ارژنگ داودی
۱۰آذر ۱۳۸۹