728 x 90

حمله به اشرف,

افشای سیرک خامنه‌ای -مالکی و جنایات دژخیمان رژیم علیه خانواده‌های مجاهدین در داخل ایران

-

شهر اشرف
شهر اشرف
مجاهد اشرفی صادق مرسلی سیرک مفتضح خامنه‌ای مالکی در ورودی اشرف و جنایات دژخیمان دیکتاتوری آخوندی در داخل ایران و در زندانها علیه خانواده‌های مجاهدین را افشا می‌کند:

صادق مرسلی
با سلام به بینندگان سیمای آزادی و کلیه هموطنان اشرف‌نشانم در سراسر جهان. چند روز پیش جهت دیدن یکی از دوستانم به نام اکبر شفقت به بیمارستان اشرف رفته بودم. این بیمارستان در ورودی درب اصلی شهر اشرفه. ۲۰ دقیقه در محل بودم با مواردی مواجه شدم که تحت پوش خانواده دلقکهایی جهت پیشبرد خط ولایت‌فقیه به این محل آورده شده بودند. خواستم این خاطرات را برای شما بازگو کنم من خودم سه سال در زندانهای رژیم خمینی بودم در زندانهای ابهر اردبیل و تبریز. یادم میاد مشابه همین وضعیت در زندان تبریز بود در بند سه‌گانه بلندگوهای زیادی رو نصب کرده بودند جهت اذیت و آزار مستمر شعار می‌دادن تهدید می‌کردند که می‌کشیم مثله می‌کنیم و یا حتی بعضی مواقع می‌گفتند فکر نکنید شما رو آزاد می‌کنیم بلکه هر وقت بهمون فرمان داده بشه به هر اتاق یک نارنجک میندازیم آتیش می‌زنیم آخر سر هم میگیم خودشون شورش کردن و خودشون رو آتیش زدن. همین حرفها نمونه همین حرفها رو در همین ۲۰ دقیقه‌ای که این‌جا بودم تحت پوش خانواده می‌شنیدم یادم میاد سال ۶۰ در زندان ابهر بودم پدرم رو آوردن زندان وقتی پرسیدم تو رو برای چی زندان آوردن برگشت گفت به من میگن به بچه‌هات نصیحت کن که به مبارزه ادامه نده دنبال زندگی خودشان برن و تعهد بده که دیگه هیچ مجاهد خلقی رو تو خونه‌ات راه ندی. والا زندان در انتظارته و میندازیمت زندان مثل بچه‌های خودت. پدرم رو ۵سال فقط به‌خاطر این‌که مجاهدین میومدن تو خونه شون و یا این‌که بچه‌هاش مجاهد بودن در انواع و اقسام زندانها نگهداری کردن بعد از مدتی که من در اون زندان رفته بودم پدرم تعریف می‌کرد و می‌گفت یک بار دادستان وقت ابهر وارد زندان شد. وقتی من رو دید برگشت و گفت پیرمرد اگه از تو یک تریلی مواد مخدر می‌گرفتن من شخصاً همین الآن حکم آزادی تو رو می‌دادم. ولی به‌دلیل این‌که بچه‌هات مجاهد هستن و تو اصرار در این حرف داری و از اونها دفاع می‌کنی اونقدر می‌زنیم تازیر شلاق و شکنجه تموم کنی پدرم تعریف می‌کرد و می‌گفت من در دومین شلاق بود که نفهمیدم بیهوش شدم.

چنین پدری افتخار منه چنین خانواده‌ای افتخار منه نه این‌که یکسری تحت عنوان خانواده سفلگانی که فقط خودشون رو خانواده‌شون رو بستگان خودشون رو به رژیم ولی‌فقیه فروخته باشن. خاطره دیگه‌ای که در همین ملاقات به ذهنم زد. خاطره‌ای بود از عموی شهیدم عمویم صدق‌علی مرسلی روز عاشورا سال ۶۰ برای دیدن پسرش مجاهد شهید یحیی مرسلی که بعد از شهادت همین عمویم در زندان سپاه زنجان اعدام کرده بودن. به ملاقات رفته بود به‌دلیل مشکلات جسمانی که داشت شروع به اعتراض می‌کنه رئیس زندان مربوط به کمیته که در مهد کودک سابق زندان درست کرده بودن. میاد بیرون و عموی من رو به اسم این‌که می‌خواد ملاقاتی بده داخل زندان می‌بره در داخل زندان با نیروهاش میریزن سرش اونقدر میزنن تا زیر کتک و شکنجه شهید میشه. بعدش هم می‌برن نزدیکی شهرمون میندازن زیر یه پل. پدرم که بعدها سال ۶۵ در این زندان بود تعریف می‌کرد می‌گفت من قرآن می‌خوندم وتفسیر می‌کردم می‌دیدم که در قرآن هم همین چیزها کارهایی که رژیم خمینی می‌کنن هست یک بار رئیس زندان وقت من رو صدا کرد برد در راهروی زندان توی یک نقطه‌یی نگه‌داشت گفت پیرمرد یا قرآن خوندن رو کنار میذاری یا مثل برادرت در همین نقطه‌یی که ایستادی اونقدر می‌زنیم که تموم کنی پدرم باور نمی‌کرد چون که گفته بودن صدق‌علی مرسلی رو دزدها جبیشو زدن و کشتنش بعدها یک کمیته‌چی مزدور تعریف کرده بود، گفته بود، سید علی مرسلی به‌دلیل این‌که شعار داد اعتراض کرد به وضعیت این‌که ملاقات نمی‌دادیم آوردیمش توی همین زندان داخل راهرو اونقدر زدیم در عرض ۵ دقیقه تموم کرد. ای ننگ بر شما که به خانواده مجاهدین در داخل چه‌ها می‌کنید و بعد یکسری مزدور و مواجب بگیر را که سفلگانی بیش نیستند جهت اذیت و آزار و پیشبرد خط ولی‌فقیه به اشرف می‌فرستی هم‌چنین یاد می‌کنم از برادرم علی مرسلی که در زندان زنجان توسط همین دژخیمان بعد از انبوهی شکنجه فقط به‌دلیل این‌که به اینها آری نگفت و قبل از اعدام شعار می‌داد زبونش رو بریدن و جانانه به پیشواز اعدام رفت و یا پسرعمویم یحیی مرسلی که بر اثر شکنجه شنوایی و بیناییش رو از دست داده بود باز هم به اینها سر خم نکرد و اعدام شد. هم‌چنین حسن بوشی کاندید شهرمون که پسرعموم بود در زندان تبریز چنان مقاومتی کرد که رژیم مجبور شد اعدامش کنه. هم‌چنین احمد بوشی همافر انقلابی در تهران به دست همین مزدوران به شهادت رسید. هم‌چنین خانوده‌هایی که هم‌اکنون حکم اعدامشون صادر شده فقط به‌خاطر این‌که با اشرف یک بار اومدن و یا رابطه دارن و یا فرزندانشون توی اشرف هستن باهاشون تجدید خاطره بکنم تجدیدعهد بکنم که تا پای جان می‌ایستیم خانواده ما اینها هستن خانواده ما اونهایی بودن که به این رژیم ضدبشری نه گفتن و تا پای جان ایستاد نه مشتی مزدور که برای رژیم خمینی بیان در دم در اشرف برای ما زوزه بکشن و یا لغز بخونن در پایان می‌خواستم از هموطنان خارج کشور به‌خصوص در این روزها در نیویورک که در تدارک تظاهرات بزرگی علیه این احمدی‌نژاد دست‌نشانده ولی‌فقیه که قراره بیاد برای سخنرانی در ملل‌متحد دست مریزاد میگم ثانیه به ثانیه لحظه به لحظه اخبار شما رو دنبال می‌کنیم مطمئن هستم که درس بزرگی به این جنایتکار خواهید داد که دیگه از این غلط ها نکنه فردی که تیر خلاص به کلی از جوونها ی ایران زده باز هم حرفهای ولی‌فقیه رو نشخوار کنه ما به شما مینازیم حرفهای شما برنامه‌های شما رو به‌جان دل نگاه می‌کنیم گوش می‌کنیم منتظر اون روز هستیم در آخر می‌خواستم سلام گرم اشرفیها رو به کلیه هموطنانم در داخل کشور به کلیه خانواده‌های مقاومت به قیام‌آفرینان که در این روزها میدونم یک لحظه به دشمن امان نمی‌دهید دیدار ما در تهران و به ولی‌فقیه ارتجاع میگم وعده ما در تهران کوهها بجنبن اشرف از جای خودش تکون نمی‌خوره چرا که عهدی بستیم با جانان.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5798cbc3-9d0a-4bfa-949b-b050a20ba658"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات