دو مجاهد اشرفی دیگر، به روشنگری درباره دستگیری و شکنجه اعضای خانوادههای مجاهدان اشرف در ایران پرداختند و سیرک ننگین خامنه ای- مالکی در ورودی اشرف را افشا کردند.
سخنان مجاهدان اشرفی مجید مهرنیا و محسن حسن کاویار در زیر آورده میشود:
مجید مهر نیا
خبرهایی که اخیرا میشنویم حاکی از این است که رژیم ضدبشری آخوندی فشارخودش رو بر روی زندانیان سیاسی روز به روز داره بالا میبره یکی از این زندانیان پدر من امید علی مهرینا هستش که در چند روز بعد از قیام روز عاشورا توسط وزارت اطلاعات با حمله به خانه مون و دستگیرش میکنند و به نقطه نامعلومی میبرند. توی این پروسهای که در واقع پدرم رو میبرند خانوادهام با دوندگیهای زیاد نزدیک به 4ماه بعد متوجه میشوند که در واقع کجاست معلوم میشه که در انفرادیهای زندان اوین است خوب اینهم یکی از شیوههای رژیم ضدبشری خمینیه که میخواهد با فشار آوردن بروی به اصطلاح خانوادههای مجاهدین آنها رو اذیت و آزار کنه خوب علت دستگیری پدرم هیچی چیزنیست غیر از اینکه من و خواهرم 23سال است در شهر اشرف پایداری ایستادهایم در کنار دیگر خواهر و برادرانم خوب مثل پدرم خیلی از پدران و مادران و خواهران و برادران ساکنین اشرف هستند که توسط رژیم ضدبشری خمینی بهطور خاص در این پروسه قیام دستگیر شدن و حتی بهخاطر یک دیدار خانوادگی ساده به حبسهای طویلالمدت و حتی اعدام . دقت کنید حتی اعدام در حقشون اعمال داره میکنه خود سوالی که اینجا برای هر کس که این خبرها رو میشنود انیکه خوب رژیم چه نیازی داره به این دستگیری به دستگیری پدر 70ساله به مادران پیر برای فشار آوردن به خانوادههای مجاهدین به کسانی که فرزاندانشان در شهر اشرف هستند خوب این سؤال خیلی واقعیه ولی واقعیت اینکه ادم یک مقدار به صحنه سیاسی دقت میکنه میبینه رژیم در برابر قیام مردم ایران کاملاًًدرمانده و مستاصل شده خودش هم به زبان اشهد خودش بارها و بارها در رسانههای خودش در زبان سردمداران خود رژیم اعلام کردند که در واقع نقطه کانونی همین مجاهدینه و بدلیل همین تمام جوانهای ایران تمام قیام آفرینان از شهر اشرف و از پایداری اشرف واز فدا و صدقت اشرف الهام میگیرند و این صحنهها را در داخل ایران در واقع خلق میکنند خوب رژیم هم مجاهدین را خیلی سالهاست تجربه کرده تو سی سال اخیر اگه نگاه کنیم میبینیم که در صحنه نظامی و رو در رو با مجاهدین همیشه شکست خورده و مفتضح بوده و هر موقع دست به یک توطئه زده هر کاری خواسته بکنه با پس گردنی سر جاش نشسته.
سخنان مجاهدان اشرفی مجید مهرنیا و محسن حسن کاویار در زیر آورده میشود:
مجید مهر نیا
خبرهایی که اخیرا میشنویم حاکی از این است که رژیم ضدبشری آخوندی فشارخودش رو بر روی زندانیان سیاسی روز به روز داره بالا میبره یکی از این زندانیان پدر من امید علی مهرینا هستش که در چند روز بعد از قیام روز عاشورا توسط وزارت اطلاعات با حمله به خانه مون و دستگیرش میکنند و به نقطه نامعلومی میبرند. توی این پروسهای که در واقع پدرم رو میبرند خانوادهام با دوندگیهای زیاد نزدیک به 4ماه بعد متوجه میشوند که در واقع کجاست معلوم میشه که در انفرادیهای زندان اوین است خوب اینهم یکی از شیوههای رژیم ضدبشری خمینیه که میخواهد با فشار آوردن بروی به اصطلاح خانوادههای مجاهدین آنها رو اذیت و آزار کنه خوب علت دستگیری پدرم هیچی چیزنیست غیر از اینکه من و خواهرم 23سال است در شهر اشرف پایداری ایستادهایم در کنار دیگر خواهر و برادرانم خوب مثل پدرم خیلی از پدران و مادران و خواهران و برادران ساکنین اشرف هستند که توسط رژیم ضدبشری خمینی بهطور خاص در این پروسه قیام دستگیر شدن و حتی بهخاطر یک دیدار خانوادگی ساده به حبسهای طویلالمدت و حتی اعدام . دقت کنید حتی اعدام در حقشون اعمال داره میکنه خود سوالی که اینجا برای هر کس که این خبرها رو میشنود انیکه خوب رژیم چه نیازی داره به این دستگیری به دستگیری پدر 70ساله به مادران پیر برای فشار آوردن به خانوادههای مجاهدین به کسانی که فرزاندانشان در شهر اشرف هستند خوب این سؤال خیلی واقعیه ولی واقعیت اینکه ادم یک مقدار به صحنه سیاسی دقت میکنه میبینه رژیم در برابر قیام مردم ایران کاملاًًدرمانده و مستاصل شده خودش هم به زبان اشهد خودش بارها و بارها در رسانههای خودش در زبان سردمداران خود رژیم اعلام کردند که در واقع نقطه کانونی همین مجاهدینه و بدلیل همین تمام جوانهای ایران تمام قیام آفرینان از شهر اشرف و از پایداری اشرف واز فدا و صدقت اشرف الهام میگیرند و این صحنهها را در داخل ایران در واقع خلق میکنند خوب رژیم هم مجاهدین را خیلی سالهاست تجربه کرده تو سی سال اخیر اگه نگاه کنیم میبینیم که در صحنه نظامی و رو در رو با مجاهدین همیشه شکست خورده و مفتضح بوده و هر موقع دست به یک توطئه زده هر کاری خواسته بکنه با پس گردنی سر جاش نشسته.
ما یک تشکر به ولیفقیه بدهکاریم و آن هم اینه که تشکر کنیم از اینکه اینطور مزدوران عراقی و کمیته سرکوب همه دم دنبالچه هاش و خود مالکی را رو کرد و نشان داد که چطور دم از حاکمیت عراق میزدند و این افتضاح را جلوی درب اشرف به بار آوردند و اینطور مزدوران عراقی رو بور کرد و بارز کرد از آنطرف هم این درخشندگی شهر اشرف رو این پایداری شکوهمند این استواری رو هر چه برجستهتر کرد و تو چشم همه دنیا فرو کرد خوب این خیلی صحنه پر شکوهیه و در واقع یکی از صحنههایی است که تو تاریخ ایران ثبت خواهد شد و ما اشرفیان هم به آن میبالیم و افتخار میکنیم و همواره هم میگیم بیا بیا و یک جواب هم بیشتر به ولیفقیه و عنتر ش نداریم آن هم اینکه باباجان حرف ما تو خیابانهای تهران در صف مقدم قیام افرینان با ارتش ازادیه حرف ما انجاست حالا بیا بیا بیا و ما هم منتظریم و منتطر باش که در خیابانهای تهران جواب تو را خواهیم داد خوب یکی از در واقع سوژههای این جنگ کثیف روانی و این صحنه که ایجاد کردن برادر عزیزم محسن حسن کاویار که میتوانه شما رو در جزئیات در واقع این طرح کثیف رژیم آخوندی قرار بده خواهش میکنم.
محسن حسن کاویار:
بله خیلی ممنونم بله همینطوری که مجید گفتش در این شوی مسخره مالکی- خامنهای که جلوی درب اشرف الان دایر هستش پدر منهم در این شو هست اینجا بد نیست که مختصری به عقب برگردم و اشارهای به سابقه ننگین این مزدور بکنم که در سالهای 82 و 83 تحت یک تور گسترده اطلاعات اینها با چندین اتوبوس به اشرف آمدند و قبل از اینکه اینها به اشرف برسند در بغداد دست به تظاهرات زدند علیه اشرفیان و مسئولین ساکنان اشرف کهگویی که الان مسئولین و فرماندهان اشرفیها هستند که از این دیدار خانوادگی ممانعت میکنند و نمیگذارند بیایند فرزندانشان رو ببینند از این که بگذریم با اینکه ما شاهد این کار کثیف و ننگین اینها بودیم در بغداد ولی واقعا وقتی که به اشرف رسیدند از آنجاییکه مجاهدین رو به عواطف و علائق به رابطههای پاک انسانی میشناسند باهمه آن گنده کاری که کرده بودند واقعا ما پذیرایشان شدیم به استقبالشان رفتیم به گرمی از اینها پذیرایی کردیم استقبال کردیم اینها رو به داخل خانههای خودمان آوردیم و مهمان ما بودند از اینها پذیرایی کردیم خوب وقتی از اون سؤال کردم به اصطلاح پدر سؤال کردم کهچی شده و به چه دلیل که این کار رو داری میکنی و هم کاسه و همدست وزارت اطلاعات شدی ابتدا حاضر نبود حرفی بزنه در این رابطه زبان باز بکنه بعد از اینکه این رو بردمش توی اشرف در محلهای مختلف اشرف مثل موزه مثل پارک اشرف مزار شهدا مسجد فاطمه الزهرا گردوندم وبه محلها حتی به محل زندگی ساکنان اشرف آمد و با واقعیتهای مجاهدین و اشرفیها مواجه شد دیگه اینجا بود که واقعا نتوانست خودش رو کنترل بکنه و دیگه زبان باز نکنه شروع کرد ریز به ریز از جزییاتی که در تهران و توجیهاتی که شده برای من گفت مثلاًًًً اینکه از یک هفته قبل، قبل از اینکه به عراق اعزام بشه وزارت اطلاعات با او تماس میگیره و از او میخواهد که برود تهران و در تهران با ارگانی به نام انجمن نجات تماس میگیره توسط همان ارگان توجیهات لازمه رو میشه و بعد اعزام میشه توجیهات حالا اگه بخواهم مختصر ی اشاره کرده باشم به همین توجیهات مثلاًًًً اینکه مجاهدین الان در اشرف در محاصره آمریکاییها هستند دولت سابق عراق سقوط کرده الان آمریکا اشرف رو محاصره کرده در شرایط سختی دارند زندگی میکنند زیر چادر هستند از هیچگونه امکانات رفاهی و صنفی برخوردار نیستند و بهزودی قراره که منتقل بشوند به زندان گوانتامانا همین در ادامه همین توضیحات مثلاًًًً تأکید کرده بودند به همین پدرم هر طور شده هدف یک تا هزار تو اینه که بهر شکل ممکن بروی عراق فرزند یا بچه ات رو که من باشم برداری و از عراق بیاوری که با این تا از شر مجاهدین و این شرایط سخت خلاص بشه و به فرزندت و پسرت بگو که مطمئن باشه برگرده ایران هیچ کاری باهاش نداریم ما هیچ اذیت و آزارش نمیکنیم میتوانه بیایید اینجا برای خودش آزادنه زندگی بکنه تمام امکانات رفاهی امکانات زندگی را برایش فراهم میکنیم میتونه تشکیل خانواده بدهد میتوانه ماشین داشته به اون ماشین میدهیم و هزار جور خلاصه دروغ و دوز کلک برای اینکه بخواهد چی؟ این خط و این توطئه ننگین خودش رو پیش ببره بواقع وقتی من این صحبتها رو از این پدرم شنیدم خودم در یک کلام به حقانیت به آن خلاصه راه پاک مجاهدین که در این سالیان که خود من الان حدود 22ساله در این مسیر قرار گرفتم ایمانم صد چندان شد ایمانم به مبارزه به سرنگونی رژیم ولیفقیه صد برابر بیشتر شد که چقدر اشرف نقشش اهمیت داره چقدر اشرف مهمه که این رژیم دست به هر کاری به هر توطئهای میزنه ولو یک مجاهد ولو یک مجاهد رو از اشرف بکنه اینجا میخواستم بگم که بعد از این توضیحات و این خلاصه افشا گری که شد من برای همین به اصطلاح پدرتوضیح دادم که این داستان از این نقطه به بعد تمام میشود تو برمیگردی دوباره تو ایران در خلاصه زیر سلطه همین رژیم همین دیکتاتوری همین اختناق به هر دلیلی اگر یکبار دیگه بتو مراجعه بشه من حاضر به هیچگونه دیدار از این نوع و در این پوش و با این تور آمدن نیستم یعنی تعیین تکلیف نهایی رو با این کردم ضمن اینکه همین دورهای که اینها در اشرف بودند من از آنها عکسهایی گرفتیم که پذیرایی که از آنها کردیم خوبه که اینجا بیندگان عزیز این عکسها و تصاویر را ببینند که واقعا همینطور که ملاحظه میکنید اینجا عکسهایی هستش تظاهراتی که در بغداد کردند در بغداد علیه اشرفیان و مجاهدین و ایزن همین هم همان هم صحنههایی دیگه از همان تظاهراته اینجا در حال آمدن به اشرف و اینجا که پیاده شدن جلوی اشرف دارن به سمت درب اشرف میآیند دیده میشه کاملاًً واضحه اینجا برخورد اولیه من و پدرم است که به گرمی از او استقبال کردم اینجا باز هم دیده میشود و این دو عکس زیری هم در محلهای عمومی مجاهدین اشرفه که دوستان و مجاهدین به چقدر به اینها اینهارو از اینها پذیرایی کردن و مهماننوازی کردن و این عکسها هم همچنین همینه پذیرایی و دیدار اولیه بعد در جمع مجاهدین در عکس آخر و در نهایت موقعی که داشتش میرفت یک عکسی هم که خودم ازش گرفتم که این هستش که کاملاًً واضحه پیشم مانده که خوبه بینندگان ببینند و بدانند که واقعا این هفت سال چه جوری بر مجاهدین گذشته.
اینجا خوبه که واقعا به این اشاره به این اشاره بکنم که بعد از گذارندان این صحنهها ودیدن این واقعیتها اینقدر این مزدور تحت تاثیر این روابط پاک مجاهدین قرار گرفته بود و شاهد بود از نزدیک عواطف تکتک ساکنان اشرف روموقعی که میخواست برود خودش چند خطی برای من نوشت یعنی یک به اصطلاح نامه با امضای خودش چند خطی نوشت که من اینجا دارم بد نیست که قسمتی از اینو بخوانم و مشخص باشه که وبه واقع از کجا به کجا این توطئه ادامه داره و ادامه خواهد داشت اینجا نوشته که لازم میدانم تسریع کنم که وزارت اطلاعات آخوندی از علائق انسانی ما به فرزندانمان سوء استفاده کرده و با فریبکاری و دروغ پردازی ما را مجبور کرده که وانمود کنیم که مجاهدین اجازه دیدار با فرزندنمان را نمیدهد ملاحظه میکنید که واقعا وقتی که آن توضیحات آن توجیهات توسط انجمن نجات میشه از اینطرف میآید چیزی رو 180 درجه آن میبینه چه جوری میشه که اینجا خودش اعتراف میکنه و پرده از این توطئه ننگین برمیداره واقعیت این است که وقتی به قرارگاه اشرف آمدیم با استقبال و برخورد گرم مجاهدین روبهرو شدیم بهرغم اینکه آمادگی پذیرایی و دیدار را نداشتن از هیچ تلاشی برای دیدار ما با فرزندنمان کوتاهی نکردند که مجددا سپاسگزارم
حسین حسن کاویار 26
حسین حسن کاویار 26
با خط و امضای خودش اینجا کاملاًً واضحه خوب حالا این فرد با این وضعیت برمیگرده داخل ایران در همین رژیم مشغول خلاصه زیر همین دیکتاتوری مشغول بهکار خودشه که در سال 87 موقعی که سازمان از لیست تروریستی اتحادیه اروپا خارج شد مجددا وزارت اطلاعات سراغ همین ناپدری ما میرود به استخدامش در میآورده و اینها رو میبرد جلوی وزارت سفارت انگلستان در تهران تظاهرات میکنن مثلاًًًً جلوی سفارت انگلیس رفتن و تظاهرات بر علیه مجاهدین مثلاًًًً فکر میکنید حرف اینها چی بوده مثلاًًًً چی میخواستن بگن چه چیز عجیب و غریبی را میخواستن بگن؟ هیچی در یک کلام میخواهند بگند حرفشون این بود که چرا فرزندان ما رو از لیست تروریستی در اوردید چرا فشار رو از روی اینها برداشته شده خوب واقعا میبینید چقدر مسخره است چقدر واقعا خندهداراست واقعا بهعنوان یک طنز تاریخ میشه از این نام برد فردی که تا دوسال قبلش اینجوری در رابطه با مجاهدین میگه با خط و امضای خودش سندش هست صحبت میکنه خیلی راحت رژیم روی او سرمایهگذاری میکنه خیلی راحت به استخدامش در میآید بر علیه ما اینچنین جلوی سفارت و خواهان اینه که روی ما فشار باشه خوب این چه خانوادهای است این واقعا بهعنوان یک طنز بهعنوان یک جوک میشه از این استفاده کرد.
نکته اخر که خواستم اضافه بکنم آنها اینه که در این هفت سال بعد از سقوط دولت سابق عراق آمریکاییها تعهد دادن یعنی آمریکاییها قرارگاههای ما رو بمباران کردن و خسارات زیادی به اماکن ساکنان اشرف وارد کردن و از ما شهید گرفتن و در قدم بعد تحت سلاحهای تمام ساکنین اشرف و مجاهدین رو گردآوری کردند که مابه ازای آن قرار داد و توافقنامهای امضا شد که مابه ازای این گردآوری سلاحها امنیت و حفاظت ساکنین اشرف رو تامین کنند که متاسفانه تا بحال به این تعهد خودشون پاینبد نبودند و به آن پشت کردن من به این اقدام آمریکا نیروهای آمریکایی واقعا اعتراض دارم و از مجامع بینالمللی میخواهم که به دولت آمریکا گوشزد بکنند و از آن بخواهند که به تعهد خودش وفادار باشه حفاظت ساکنین اشرف رو بعهده بگیره و بر آن امضایی که با تکتک ما داشته پایبند باشه.