رحیم مشایی مشاور پاسدار احمدینژاد، در مصاحبهای که در نشریه نیویورکر ۷ مه به چاپ رسیده، در پاسخ به سوالات خبرنگار این روزنامه که با خبرنگاران دست آموز خودی متفاوت است، دچار زحمت میشود و جا بهجا به تناقض گویی میافتد وی که در این گفتگو ابتدا بهصورت مسخرهای سعی میکند ادای یک دولتمرد لیبرال را در بیاورد، اما درکورنر گیر میکند و جا بهجا به تناقض گویی میپردازد و سرانجام مجبور میشود ماهیت فاشیستی رژیم ولایت را برملا کند.
بخشهایی از این گفتگو را ملاحظه میکنید:
لورا سکور خبرنگار نیویورکر: صبح دیروز فرصت کمیابی داشتم تا با مردی گفتگو کنم که خیلیها او را دست راست و مورد اطمینانترین مشاور رئیسجمهور ایران میدانند. او دوست قدیمی احمدینژاد، فامیلی سببی، و از اعضای حلقه یاران اوست. هم مسلکی آن چنان نزدیک که دسته جدیدی در دسته حاکم بر ایران شکل داده. نام او اسفندیار رحیم مشایی است و در حال حاضر رئیس دفتر رئیسجمهور ایران است. او را که برای گفتگوهای این هفته سازمان ملل در مورد معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای به اینجا آمده بود در هتلی در نیویورک ملاقات کردم. مردی لاغراندام و ۴۹ ساله با موهای جوگندمی و ظاهری مصمم در حالیکه کت تیره و پیراهن راه راه بدون یقهای پوشیده بود.
خبرنگار: دیشب در برنامه چارلی رز، آقای احمدینژاد گفتند که اپوزیسیون در ایران آزادانه فعالیت میکند. و آنهایی که به زندان افتادند فقط کسانیاند که به تخریب اموال عمومی پرداختند. کسانی که شیشهها را شکستند و ماشینها را آتش زدند. آیا این را مقارن با حقیقت میدانید؟
مشایی: کاملا ”صحیح است. در حقیقت افراد زیادی در زندان نیستند. صدها و هزاران نفر از مردمی که به خیابانها آمدند عقایدشان را بیان کردند. اگر قرار بود همه آنها را بگیریم که زندانها اینقدر جا نداشتند. معدودی که در زندانند کسانیاند که خرابکاری کردند، خشونت آفریدند و امنیت مردم را سلب کردند.
خبرنگار: هنوز گروههای بینالمللی گزارش میدهند که ۳۸ روزنامهنگار در زندانهای ایرانند و ۱۸ نفر دیگرشان نیز در مرخصی اند. اتهامات آنها هیچ ارتباطی با خرابکاری ندارد. چرا این افراد در زندانند؟
مشایی: خرابکاری کردن فقط این نیست که شما خودت دست به بزهکاری بزنی. این افراد عملا“ دیگران را به انجام خرابکاری تحریک کردهاند. ما هزاران ژورنالیست داریم که در زمینههای مختلف کار میکنند و هنوز فعالند و هرگز هم دست از کارشان نکشیدهاند. اما آنها فضایی آفریدند که خشونت در آن غالب شود.
خبرنگار: این که شما از آن صحبت میکنید یک جرم سیاسی است نه آتش زدن ماشین. شما میگویید این افراد بهخاطر حرفهایشان…
مشایی: در هر کشوری قوانینی وجود دارد. و مردم برای داشتن جامعهای سالم باید از آن پیروی کنند.
در اینجا آن روی رحیم مشاعی بالا میآید و در حالیکه کف بر دهان آورده میگوید: افرادی بودهاند که کمپینهای عظیم تبلیغاتی به راه انداختند تا مردم را تحریک کرده و در کشور هرج و مرج به راه بیندازند. به همین طریق آنها قصد خشونت آفرینی داشتند.
البته جرمهای متفاوت مجازات متفاوتی دارند. این هم وظیفه دولت نیست بلکه وظیفه دستگاه قضایی است که قوه مستقلی محسوب میشود. من فقط تلاش میکنم نظرم را بگویم.
افرادی هستند که در فعالیتهای سازمان شدهای دخیلند. آنها گروهای خاصی تشکیل داده و سعی کردهاند از شهرهای مختلف ماشین و چیزهای دیگر به تهران بیاورند و در آنجا افرادشان را متمرکز کنند.
همچنین کسانی وجود دارند که وابسته به این گروهها هستند و از طریق رسانههای عمومی به وظیفهشان عمل میکنند. اینها با کسانی که فقط روزنامهنگارند فرق دارند.
افراد زندانی شده بخشی از همان گروههای سازمانیافته هستند. طبیعتا ”من نمیتوانم بگویم که اینها مجرم نیستند. جایگاه دولت کمک به این افراد در طی پروسه قضایی است. دستگاه قضایی مستقل است اما دولت قصد خیری دارد تا به این افراد کمک کند.
خبرنگار (در حالیکه با شنیدن «قصد خیر» دولت ولایت مدار کم مانده از تعجب شاخ در بیاورد) میگوید: در تعجبم که چرا دولت شما باید چنین قصد خیری داشته باشد اگر این افراد آن طور که شما میگویید تهدیدی برای کشور محسوب میشوند؟!
مشایی: آنها تهدید نیستند. این افراد دنبال تغییر دولتند و تلاش شگرفی هم برای تحقق آن کردهاند اما در موقعیتی نیستند که بتوانند خواستهشان را عملی کنند. آنها تهدید نیستند. تا آن حد نرسیدند. آنها در زندانند چون قانون شکنی کردند.
خبرنگار: خوب اگر قانون شکنی کردهاند، چرادولت شما باید برای برخورد ملایم با آنها فشار بیاورد؟
مشایی: این افراد خانواده دارند (!) و برخی از آنها از کردهشان ابراز ندامت کردهاند و ما هیچی خطری از جانبشان نمیبینیم. بنابراین اگر موضعی برای کاهش مجازاتشان اتخاذ کنیم موضع خوبی است.
خبرنگار: کسانی که تابستان گذشته محاکمه شدند. آیا مدعی هستید این افراد هم، از جمله محمدعلی ابطحی مشاور رئیسجمهور سابق و مصطفی تاج زاده در وزارت کشور، در ماشین آتش زدن و تحریک به خشونت نقش داشتند؟
مشیایی (در حالی که آب دهانش را قورت میدهد) : آنهایی که زمینه مساعدی را برای اغتشاش فراهم میکنند و وضعیت آنارشی بوجود میاورند قانون شکنند. هر کسی میتواند متعلق به جریان اپوزیسیون باشد. اما افرادی هستند که برای تغییر حاکمیت سازماندهی و متمرکز میشوند و برای نیل به هدفشان دست به هر کاری میزنند.
شما کشوری در دنیا نشانم بدهید که اینگونه فعالیتها را جرم محسوب نکند. آیا در ایالات متحده یا اروپا تشویقشان میکنند؟ نه. اما آنها آزادند که آزادانه عقیدهشان یا مخالفت و نارضایتی خود را از دولت بیان کنند. فعالیتهایی که وضعیت آنارشی خلق کنند اکیدا در قانون منع شده.
خبرنگار (رودربایستی را کنار میگذارد) : از جوابتان گیج شدم. مثلاًًًًًً“ مصطفی تاجزاده مدیر کمپین موسوی بود. کاندیدایی که برای حضور در رقابت انتخاباتی تایید شده بود. او حتی قبل از اینکه ناآرامی در خیابانها به وجود بیاید دستگیر شد.
مشایی : حقیقت ندارد. هزاران نفر در کمپینهای انتخاباتی شرکت داشتند. نفرات زیادی از دوستان آقای تاجزاده وجود دارند که دستگیر نشدند.
خبرنگار: اما افراد دیگری از سران احزاب فردای انتخابات بازداشت شدند. این قبل از هر گونه ناآرامی در خیابانها بود.
مشایی: خیلی از آنها دستگیر شدند ولی به زندان نرفتند. بعضی از آنها که اصلا ”دستگیر نشدهاند. بعضیشان موقتا“ بازداشت و سریعا ”آزاد شدند. اتهامی علیه آنها اقامه نشد. تفاوت در این است که این دسته افراد سعی در سازماندهی فعالیتهای خاصی در جامعه میکردند. آنها آنارشی و خشونت بوجود آوردند. آقای تاجزاده دوستان دیگری دارد که در حزب فعال بودند و هنوز هم به فعالیتشان ادامه میدهند.
خبرنگار: اما حزبشان تعطیل شده. چرا دو حزب اصلی اصلاح طلب در کشوری که اپوزیسیون آزاد دارد تعطیل شدند؟
مشایی (بعد از قدری من و من) : احزاب سیاسی وظیفه دارند تا یک فضای سالم سیاسی در کشور ایجاد کنند. اگر هر حزبی در مسیری خلاف منافع ملی قدم بردارد به آن اجازه ادامه فعالیت داده نخواهد شد. قواعد مشخصی برای تشکیل یک حزب وجود دارد. بنیانگذاران حزب باید التزام به اطاعت از قانون داشته باشند. اگر قانون شکنی کردند حزبشان تعطیل خواهد شد. اما آن افراد میتوانند در آینده احزاب دیگری تشکیل دهند. مسأله اینست که سران این احزاب به مشکل خوردهاند. شاید بتوانند فعالیتهایشان را تجدید کرده و احزابشان را بازگشایی کنند (!)
خبرنگار: یکی از اتهاماتی که به بعضی زندانیان وارد شد و من را گیج میکند این بود که بهعنوان یک جرم، اتهام صحبت کردن با خبرنگاران خارجی مطرح میشد و اینک من و شما میتوانیم بدون هیچ مشکلی با هم صحبت کنیم. چه فرقی بین موقعیت آنها و موقعیت شما وجود دارد؟ چرا برای برخی افراد صاحب منصب رسمی مصاحبه با خبرنگاران خارجی ممکن است در حالیکه بعضی دیگر که منصبی ندارند از این حق محرومند؟
مشایی: نه نه. این درست نیست. یک اشتباه است. درست نیست. ما چنین وضعیتی نداریم. آنها درگذشته میتوانستند با خبرنگان خارجی درتماس باشند. شاید یک چیزی باعث شد شما تصور کنید چنین اتفاقی برای آنها افتاده. شاید بعضی از افرادی که دستگیر شدهاند و اینک در زندانند مصاحبههایی با خبرنگان خارجی داشتند اما این جرم واقعیشان نیست که به آن متهم شده باشند. مخالفین دولتند که میگویند این افراد فقط بهخاطر داشتن مصاحبه دستگیر شدهاند. اگر ما آن را جرم حساب کنیم افراد زیادی خواهند بود که باید به زندان بروند. این یک جرم محسوب نمیشود و در حال حاضر و در آینده خلاف قانون نیست و نخواهد بود.
رئیسجمهور ما با رسانههای جمعی خارجی صحبت میکند (پس چرا دستگیر نمیشود؟). اگر این خلاف قانون باشد، رئیسجمهور هم نباید اینکار را بکند. اگر خلاف قانون نیست پس هیچکس بهخاطر انجام آن نباید دستگیر شود.
خبرنگار: برای پایان دادن به این بحث و سوالات مربوط به حقوقبشر، آیا معتقد هستید که در زمان بعد از انتخابان ژوئن گذشته واقعهای باشد که سوء مدیریت شده باشد؟ آیا چیزی هست که از نگاه دولت تاسف برانگیز باشد؟ یا اینکه شما معتقدید دولت موقعیت را به خوبی مدیریت کرده است؟
مشایی: هیچ سوء مدیریتی در کار نبود. غرب رهیافت دوگانهای برای بحث حقوقبشر دارد. آنها سعی میکنند از آن بهعنوان یک ابزار سیاسی استفاده کنند. مثلاًًًًًً“ در زمان انتخابات دست به تبلیغات وسیعی علیه ایران زدند. اتفاق مشابهی همیشه در اروپا و همین آمریکا میفتد. اما آنها فقط یک طرف اخبار را پوشش میدهند. اگر مسألهای در ایران رخ دهد آنها تا ماهها دربارهاش در روزنامهها و رادیو و تلویزیون مینویسند و حرف میزنند.
مشایی: هیچ سوء مدیریتی در کار نبود. غرب رهیافت دوگانهای برای بحث حقوقبشر دارد. آنها سعی میکنند از آن بهعنوان یک ابزار سیاسی استفاده کنند. مثلاًًًًًً“ در زمان انتخابات دست به تبلیغات وسیعی علیه ایران زدند. اتفاق مشابهی همیشه در اروپا و همین آمریکا میفتد. اما آنها فقط یک طرف اخبار را پوشش میدهند. اگر مسألهای در ایران رخ دهد آنها تا ماهها دربارهاش در روزنامهها و رادیو و تلویزیون مینویسند و حرف میزنند.
خبرنگار مشاعی را بهحال خود میگذارد تا آنچه را میخواهد بگوید، در این حالت او هرچه بیشتر بگوید، خود و رژیم متبوعش را بیشتر افشا میکند.