*دیگر بهانهیی برای اعمال فشار از جانب دیکتاتوری ولایت فقیه به دولت عراق در مورد ساکنان اشرف باقی نمانده است.
*بستن اشرف، خواسته و دیکته ارتجاع پلید آخوندی و از اساس غیرقانونی است.
*پس از حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا، رژیم زخمخورده آخوندی بر اشرف چنگ انداخته تا کلان ضربهای را که خورده است جبران کند و به تعادل بازگشتناپذیر پیشین دست یابد.
*رژیم آخوندی، اشرف را دینامیسم انزجار و مخالفت سه میلیون شیعه و 5میلیون و دویست هزار تن دیگر از مردم عراق با خودش میداند و گمان میکند با ممنوع کردن تردد شهروندان عراقی به اشرف، از خشم و انزجار مردم عراق در امان میماند.
*رژیم میخواهد در شکاف جابجایی دولت قبلی آمریکا با دولت جدید این کشور، یکبار دیگر شانس خود را برای بستن اشرف امتحان کند و در مذاکره بعدی با آمریکا موضع قویتری داشته باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفته بودیم که اگر اشرف بایستد، جهان به حمایت برمیخیزد. اکنون دنیا آن را به وضوح در سیما و عزم جزم مریم میبیند. در 6سال گذشته کوهها جنبیدند اما اشرف بر جای خود محکم ایستاد و در برابر توطئههای زنجیرهای و عملیات تروریستی رژیم ملایان و نیروی تروریستی قدس سر فرود نیاورد.
به صراحت میگویم تا همه بشنوند: مردم و مقاومت ایران و مجاهدان اشرف هرگز و به هیچ قیمتی تسلیم خواستها و سیاست دیکته شده از سوی فاشیسم دینی حاکم بر ایران نخواهند شد. پایداری اشرف در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه و نیروی تروریستی قدس و عوامل آن در عراق افتخار تاریخ ایران و تاریخ معاصر است.
پس از حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی اتحادیه اروپا، رژیم زخمخورده آخوندی بر اشرف چنگ انداخته تا کلان ضربهای را که خورده است جبران کند و به تعادل بازگشتناپذیر پیشین دست یابد. بستن اشرف، خواسته و دیکته ارتجاع پلید آخوندی و از اساس غیرقانونی است.
رژیم آخوندی، اشرف را دینامیسم انزجار و مخالفت سه میلیون شیعه و 5میلیون و دویست هزار تن دیگر از مردم عراق با خودش میداند و گمان میکند با ممنوع کردن تردد شهروندان عراقی به اشرف، از خشم و انزجار مردم عراق در امان میماند.
رژیم میخواهد در شکاف جابجایی دولت قبلی آمریکا با دولت جدید این کشور، یکبار دیگر شانس خود را برای بستن اشرف امتحان کند و در مذاکره بعدی با آمریکا موضع قویتری داشته باشد.
******
چند روز پیش، با واسطه، پیام خواهر مجاهد مژگان پارسایی را در مورد یاوههایی که رژیم ملایان در مطبوعات و رسانههاش درباره استرداد و محاکمه و مجازات ساکنان اشرف منتشر کرده بود، دریافت کردم. خواهر مژگان نوشته بود که بسیاری از خواهران و برادرانمان تصمیم به اعتصاب غذای نامحدود و بقول خودشان «اعتصاب تا مرگ» گرفتهاند. همزمان مطلع شدم که بسیاری خانوادهها و هموطنانمان در آمریکا و اروپا نیز تصمیم به تحصن و اعتصاب نامحدود در برابر کاخ سفید و در برابر سفارتهای عراق گرفتهاند.
من به خواهر مژگان پاسخ دادم و از اشرفیان خواهش و استدعا کردم دست نگه دارند و چند روز صبر کنند… .
امروز پس از حذف برچسب تروریستی از سوی 27کشور اتحادیه اروپا فکر میکنم چیزی چرخید و صبر جمیل به بار نشست. دیگر هیچ دستآویزی برای اعمال فشار از جانب دیکتاتوری ولایت فقیه به دولت عراق در مورد ساکنان اشرف به بهانه تروریسم، باقی نمانده است. از اینرو توضیحات زیر را برای همه طرفها ضروری میبینم:
******
1-برخلاف آنچه گاه برخی مقامهای عراقی از سر بیاطلاعی یا تحت تاثیر القائات رژیم ایران میگویند، نام سازمان مجاهدین خلق ایران هیچگاه در لیستهای تروریستی ملل متحد نبوده و حقوقدانان بینالمللی این موضوع را بارها به مقامهای عراقی خاطرنشان کردند. استنادهای رژیم ایران به قطعنامه 1373 شورای امنیت ملل متحد علیه سازمان مجاهدین خلق ایران، تقلب و فریبهکاری و مغلطه عمدی است. قطعنامه 1373 شورای امنیت به تاریخ 28سپتامبر2001 مربوط به القاعده و حوادث 11سپتامبر است. قطعنامه 1267 شورای امنیت در سال 1999 نیز هیچ ربطی به سازمان مجاهدین خلق ایران نداشت.
در پاییز سال 2001 میلادی شورای امنیت بر اساس قطعنامههای قبلی، در مجموع اسامی 281 فرد و گروه تروریستی را در سراسر جهان اعلام نمود که در آن هیچ اسمی از سازمان مجاهدین خلق ایران نبود. در آخرین بررسی شورای امنیت در آوریل 2006 و لیست تروریستی کمیته 1267 شورای امنیت که شامل 467 فرد و موجودیت در کشورهای مختلف جهان است، باز هم هیچ نامی از سازمان مجاهدین خلق ایران وجود ندارد.
2-دولت آمریکا از 5سال پیش (ژوئیه 2004)، به دنبال تحقیقات 16ماهه، برخورد با اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف را مقولهای جدا از نامگذاری تروریستی این سازمان شناخته و اعلام کرد هرچند سازمان را کماکان در لیست خود دارد اما ساکنان اشرف افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون4 ژنو میباشند. در همان زمان «مقامهای ارشد آمریکا گفتند که در مصاحبههای گسترده مقامهای وزارتخارجه و اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) هیچ مبنایی برای متهم کردن هیچیک از اعضای این گروه یافت نشده است» (نیویورک تایمز-27ژوئیه2004)
3-دولت عراق نیز تا امروز هیچ لیست مصوب و جداگانه تروریستی نداشته و بنابراین بهلحاظ حقوقی اکنون دیگر هیچ دستاویزی برای تنظیم رابطه تروریستی با ساکنان اشرف یا تروریست نامیدن آنها ندارد مگر اینکه صرفاً از روی رژیم ایران کپیبرداری شود. رژیمی که بسیاری مقامهای و ارگانهای آن در قطعنامههای ملل متحد مورد تحریم قرار گرفته و در لیستهای تروریستی و تسلیحات کشتار جمعی دولت آمریکا ثبتنام گردیدهاند.
4- اشرف، بشرحی که ذیلا میآید و همچنان که نیروهای چندملیتی بارها در 5سال ونیم گذشته تأکید کردهاند، یک منطقه خلع سلاح شده غیرنظامی است که هیچ فرد مسلح و نیروی نظامی و انتظامی مجاز به ورود در آن نیست. بهمین خاطر اشرف را از سال 2004، شهر اشرف نامیدیم.
5-در دوم دی ماه (22دسامبر 2008) کاخ سفید نسبت به رویکرد و اظهارات غیرقانونی مشاور امنیتی دولت عراق علیه ساکنان اشرف واکنش نشان داد واعلام کرد ایالات متحده از دولت عراق تضمین گرفته است که آنان از عراق اخراج نخواهند شد و هیچکس به اجبار به کشوری منتقل نخواهد شد که در آن بیم اذیت و آزار و شکنجه او بهخاطراعتقادات سیاسی یا مذهبیاش برود.
روز بعد، درسوم دی ماه (23دسامبر2008) دستیار وزیر و سخنگوی رسمی وزارتخارجه آمریکا در همین خصوص اعلام کرد: «ما میخواهیم مطمئن شویم که تمامی حقوق، برای همه اشخاص، هر جا که هستند چه در کمپ اشرف و چه جای دیگر حفظ شود… . زیرا استانداردها و کنوانسیونهای بینالمللی وجود دارند که هرکسی میخواهد مطمئن شود دولت عراق و هر کشور دیگری در جهان به آنها پایبند باشد».
یک روز بعد، در چهارم دی ماه (24دسامبر2008) همین مواضع از سوی یک سخنگوی دیگر وزارت خارجه آمریکا تکرار شد.
سپس در روز 8 دی ماه (28دسامبر2008) بیانیه سفارت آمریکا در عراق در همین خصوص منتشر شد. دراین بیانیه در عین یادآوری اینکه دولت آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را تروریستی نامگذاری کرده است، تصریح میشود: «نیروهای آمریکایی در کمپ اشرف حضور خواهند داشت و کمک به دولت عراق در تامین تضمینهای رفتار انسانی با ساکنان کمپ اشرف را ادامه خواهند داد». این بیانیه با اشاره به «تضمینهای مکتوب دولت عراق درباره رفتار انسانی با ساکنان کمپ اشرف» میافزاید: «دولت آمریکا از طریق سفارت خود در عراق و نیروهای نظامی که تحت قرارداد امنیتی دوجانبه جدید حضور دارند به کار برای مطمئن شدن از یک انتقال آرام مسئولیت امنیت ساکنان اشرف به نیروهای عراقی ادامه خواهد داد». همچنین «دولت آمریکا و دولت عراق با سازمانهای بینالمللی مناسب کار خواهند کرد تا به ساکنان کمپ در تامین یک آینده امن کمک نمایند».
6- اجازه بدهید برای روشن شدن بحثمان مختصری به سوابق امر اشاره کنم:
شورای ملی مقاومت ایران که سازمان مجاهدین خلق ایران هم در آن عضویت دارد در نامه رسمی 4فوریه 2003 به کالین پاول وزیر خارجه وقت ایالات متحده و همچنین به وزارت دفاع انگستان یکبار دیگر اطلاع داد که حضور بخشی از نیروهای مجاهدین در خاک عراق تنها و تنها برای مبارزه با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران بوده و این سازمان نه در گذشته و نه درآینده در هیچ جنگ دیگری در خاک عراق شرکت نداشته و نخواهد داشت (از جمله جنگ کویت در 1991). درحقیت ما از ایران فقط برای مبارزه و جنگ با فاشیسم دینی حاکم بر میهنمان خارج شده بودیم و نه برای هیچ جنگ و درگیری دیگری و خوشبختانه به این اصل و به این آرمان وفادار ماندیم.
7-در جریان جنگ عراق در مارس و آوریل 2003 من فرمان دادم که به رغم بمبارانها و هرگونه شلیک از جانب طرف مقابل، مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران خویشتنداری کنند و حتی یک شلیک هم بجانب نیروهای آمریکایی صورت نگرفت.
-این واقعیت در قرارداد ”آتش بس“ مورخ 15آوریل 2003 امضاء شده توسط نیروهای آمریکایی و سازمان مجاهدین خلق ایران / ارتش آزادیبخش ملی ایران تصریح شده است.
-این موضوع همچنین در 26 ژوئیه 2004 مورد تأکید آدام ارلی سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا قرار گرفت. او در همین باره اعلام کرد که سازمان مجاهدین خلق ایران در جنگ عراق درگیر نبوده و نیروی نامتخاصم تعریف میشود و از این رو مشمول کنوانسیون چهارم ژنو میباشد.
در 27 ژوئیه2004 نیویورک تایمز نیز بهنقل از مقامهای آمریکایی درباره سازمان مجاهدین خلق ایران نوشت که آنها درگیر هیچ گونه اقدام خصمانه در جریان جنگ نبودهاند.
8- من دراردیبهشت 1382 درپی گفتگوهای دوروزه خواهر مجاهد مژگان پارسایی جانشین رهبری مقاومت ایران در اشرف با ژنرال اودیرنو فرمان دادم که مجاهدین تمامی سلاحها و مهماتشان (حدود 20هزار قطعه سلاح سنگین و سبک و حدود 20هزار تن مهمات) را به نیروهای آمریکایی تحویل بدهند. در توافق 10می سال 2003 بین سازمان مجاهدین خلق ایران با نیروهای ائتلاف بر گردآوری سلاحها درقرارگاه علوی تأکید گردیده است. رسیدهای مربوط به تحویل 518 تانک، 448نفربر زرهی، 898تیربار زرهی، 359 قطعه توپخانه، 284 قبضه سلاح پدافند هوایی و 17000 قبضه سلاح سبک و خمپاره انداز و ضدهوایی و همچنین 17119573عدد انواع فشنگها و گلولهها و موشکها و مواد انفجاری که به امضای افسران و فرماندهان آمریکایی رسیده است اکنون در اختیار دولت و مقامهای عراقی قرار گرفته است.
9- در 10 می 2003 ژنرال اودیرنو برهمکاری بینهایت سازمان مجاهدین خلق ایران انگشت گذاشت و به خبرگزاری فرانسه گفت در مورد نامگذاری تروریستی آنها باید تجدید نظر شود. آنها برای دمکراسی و علیه ظلم و ستم میجنگند… .
10- فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) در اطلاعیههای 10 و 17می سال 2003 اعلام کرد: پروسه داوطلبانه و مسالمت آمیز گردآوری سلاحها از سوی مجاهدین خلق بهنحو بارزی به ایجاد یک محیط امن و امان برای مردم عراق کمک کرده است.
در همین خصوص در 22 می 2003 «همکاری عالی» سازمان مجاهدین خلق ایران مورد تأکید کلنل یانگ که مسئول گردآوری سلاحها بود قرار گرفت (خبرگزاری فرانسه -22می2003)
11 - در دوازدهم تیرماه 1383 (2ژوئیه 2004) دولت آمریکا طبق بیانیه فرمانده نیروهای چندملیتی در عراق موقعیت قانونی ساکنان اشرف را بهعنوان «افراد حفاظتشده» مشمول کنوانسیون چهارم ژنو تأیید کرد و آن را به کمیته بینالمللی صلیبسرخ در ژنو ابلاغ نمود.
12-درموافقتنامه امضاء شده بین تکتک نفرات با نیروهای آمریکایی، که همزمان با اعلام موقعیت قانونی اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف صورت گرفت، همه ساکنان اشرف، خشونت و حمایت از تروریسم و هرگونه مشارکت در آن را رد نموده و تأکید کردند بهطور غیرقانونی مسلح نخواهند شد.
طبق همین موافقتنامه، حفاظت اشرف و ساکنانش تا تعیین تکلیف نهایی برعهده نیروهای آمریکایی قرار گرفته است.
در این موافقتنامه سه گزینه در برابر همه افراد قرار گرفت: بازگشت به ایران یا رفتن به کشور ثالث و یا ماندن در اشرف و استمرار اقامت در کشور عراق. 3400نفر همین گزینه سوم را انتخاب کردند.
13-در سال 2003 و 2004، قبل از اینکه موقعیت قانونی یکایک ساکنان اشرف مورد تأیید دولت آمریکا قرار بگیرد، صدها تن از ماموران و مسئولان 9 ارگان آمریکایی از سنتکام، نیروی چندملیتی، وزارتخارجه، اداره مهاجرت، FBI، اطلاعات وزارت دفاع، وزارت امنیت کشور، وزارت دادگستری و سازمان مرکزی اطلاعات، به مدت 16ماه در قرارگاه اشرف به تحقیقات گستردهای از یکایک مجاهدان و رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران اشتغال داشتند. یکسال بعد خانم کلر میسکین قاضی و حقوقدان برجسته انگلیسی در اکتبر 2005 اعلام کرد: «یک نکته بسیار جالب در مورد سازمان مجاهدین این است که نهتنها یک جنبش مقاومت مشروع است، بلکه بیش از هرجنبش دیگری زیر ذرهبین قانون بوده است». به واقع این تنها سازمان و تنها ارتشی بود که در جهان، نفرات آن یک به یک از جمیع جهات زیر ذرهبین رفتند.
14- یادآوری میکنم که در آبان 1381 (4ماه قبل از جنگ) در گردهمایی بزرگ سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش ملی، من در نشست عمومی یکایک نفرات را با فرض اینکه جنگ بهطور قطعی در پیش است، به تأکید مخیّر کردم که اگر توان تحمل سختیها را در خود نمیبینند بهدنبال زندگی عادی خود بروند. در آن زمان در مجموع 18نفر صفوف مبارزه را ترک کردند و با کمک خود ما به هرکجا که میخواستند رفتند. ما همچنین در جریان جنگ و در پروسه سخت و طولانی تحقیقات، از نفرات ضعیف بشدت مراقبت کردیم. بهترین امکانات تغذیه و رفاه و مراقبتهای پزشکی را به آنها اختصاص دادیم. اما وقتی که استاتوی همه ساکنان اشرف بهعنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژن و از سوی دولت آمریکا مورد تایید قرار گرفت و متعاقبا موافقتنامه ساکنان اشرف با نیروهای آمریکایی، توسط همه افراد امضاء شد، بار دیگر به اصرار از کسانیکه گمان میرفت تحمل سختیها را ندارند خواستیم اکنون که از امنیت و استاتوی قانونی برخوردار شدهاند، به زندگی عادی بازگردند. همچنانکه در اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران سوم مرداد 1383 (24ژوئیه2004) آمده است: «سرانجام، کمتر از 200نفرکه دو سوم آنها نفرات جدیدالورود و غیرعضو بودند، خروج از عراق را انتخاب کردند و به خروجی قرارگاه اشرف که تحت کنترل نیروهای امریکایی بود، رفتند و بیش از 3400تن کماکان استقرار در اشرف را برای ادامه مبارزه خود برگزیدند».
دوسال پیش در سال 1385 هم یادتان هست که پیامیبرایتان فرستادم و دوباره تکتک شما را مخیّر و بقول خودتان نسبت به سختیهای راه «اتمام حجت» کردم. آنقدر که بسیاری از شما برشوریدید و نامه و پیام دادید که دیگر کافی است… .
از شما چه پنهان در آخرین پیام در دی ماه گذشته نیز یک بند در همین زمینه نوشته بودم اما شنیدم که دیگر خیلی به مناعت و پایداری شما برمیخورد.
قبل از سررسید دوساله پیام دادم و از خواهر مژگان خواهر صدیقه و همچنین برادران مسئولتون پرسیدم که ما طبق سنت خودمان درسرفصلها وسر رسیدها چراغ خاموش میکردیم تا هرکس که نمیکشد هرکس که نمیخواهد هر کس که نمیتواند دنبال کار خودش برود (شعار جمعیت: هیهات منا الذله)
یک بندی داشت درآخرش که مربوط بود به خاموش کردن چراغ بهطور سنتی، مثل زمانی که صلیبها را بردوش کشیدید، برای ماندگاری دراشرف بعد از جنگ کویت ومروارید مثل بعد از فروغ مثل آخرین ماه رمضان سال 81 شش سال پیش، مثل همیشه. جواب آمد که اشرف و مجاهدانش از این چیزها گذشتهاند. و نیازی به این ماده و به این بند تو برای خا موش کردن چراغها نیست، چون بارها و بارها و بارها در شش سال گذشته چراغ خاموش شده، و هرکه رفتنی بوده است، رفته است، و آنها که ماندهاند، بر پیمان خون و نفس استوارند، بسا فراتر از کوه (کف زدن - حاضر حاضر) اما، اما من با خودم عهد کردم که در اولین فرصت که شما را پیدا بکنم. با خودم عهد کردم که عین واقع را، یعنی آنچه که در پیامم بود، ماده آخرش را، مستقیماً خودم با شما در میان بگذارم (شعار جمعیت: هیهات مناالذله)
15- اخیراً از تهران و از منابع موثق در داخل رژیم مطلع شدم که ملایان حاکم، دولت عراق و فرستادگان آن به تهران را بشدت برای اقدامهای جنایتکارانه علیه ساکنان اشرف تحت فشار قرار دادهاند. ایمیلها و اسناد مربوطه قابل ارائه به هر دادگاه بیطرف بینالمللی و کمیسیون حقیقتیاب ملل متحد در ژنو میباشد و شهود عینی درصورت نیاز آماده شهادت دادن در دادگاه هستند.
یکم-دولت عراق (بیاعتنا به تضمینهایی که به دولت آمریکا داده است) بایستی به گونهای عمل کند که ساکنان اشرف مجبور به بازگشت به ایران شوند. دولت عراق باید بگوید که همه ساکنان اردوگاه اشرف به جز 54نفر مشمول عفو رژیم ملایان قرار گرفتهاند.
دوم-این54نفر بایستی در عراق محاکمه و قصاص شوند.
سوم-هیچ عراقی و هیچ خارجی نباید بدون اجازه رسمی دولت عراق و بدون اطلاع سفیر ایران در بغداد، به قرارگاه اشرف وارد شود. اشرف بایستی حالت زندان پیدا کند.
چهارم-دولت عراق بایستی مکان مخصوصی را برای آن دسته از ساکنان اشرف که میخواهند به ایران یا کشور ثالث بروند آماده سازد و آنها را از اشرف بیرون ببرد و در دسترس مأموران اطلاعات ایران قرار بدهد. این جداسازی برای متلاشی کردن سازمان مجاهدین ضروری است.
پنجم-دولت عراق بایستی یک تیم اطلاعاتی از افرادی که به زبان فارسی تسلط دارند تشکیل بدهد تا به تخلیه اطلاعات ساکنان اشرف مبادرت کند.
ششم-وزارتخانهها و ارگانهای مختلف در دولت عراق (کشور، خارجه، دادگستری، امنیت، مخابرات، مهاجرت و حقوقبشر) هر یک بایستی برنامه عمل حساب شده خود را برای به ستوه آوردن ساکنان اشرف داشته باشند. پیگیری ساکنان قرارگاه اشرف از طرف آژانسهای اطلاعاتی، بهصورت مستمر تا زمان تعیین تکلیف نهایی پرونده آنها باید در دستور باشد.
هفتم- یک کمیته رسمی با عنوان تعطیل یا تمام کردن یا خاتمه دادن به اشرف بایستی تشکیل شود.
هشتم-این کمیته باید به هر قیمت اطلاعات مربوط به نفرات اشرف را از آمریکاییها تحویل بگیرد. اطلاعات مربوط به شهروندان عراقی که داخل قرارگاه کار میکنند باید گردآوری و تدقیق شود و مورد حسابرسی قرار بگیرند (منظورش حسابرسی توسط نیروی تروریستی قدس و انداختن اجساد آنها در بیابان است).
نهم- از هر گونه کمک رسانی اردوگاه اشرف به شهروندان عراقی اعم از آبرسانی یا کمکهای امداد پزشکی و درمانگاه و دادن غذا و اعانه و نذورات که در بین عراقیان بسود مجاهدین احساس مثبت ایجاد میکند، باید جلوگیری شود.
دهم-جلسات هتل منصور علیه مجاهدین خلق و توزیع فرم شکایت علیه ساکنان اشرف همراه با توزیع نشریات که طارق حرب و عدنان سراج با هزینه سفارت ایران انجام میدهند بایستی ادامه پیدا کند. تلویزیون دولتی عراق (العراقیه) و تلویزیون الفرات باید تا آنجا که امکان دارد به این جلسات و شکایتها و نشریات انعکاس بدهند. با هماهنگی سفارت ایران و عوامل آن در عراق باید یک بسیج تبلیغاتی علیه سازمان شروع شود.
یازدهم-وزارت اطلاعات ایران دیدارهای ویژه خانوادههای ایرانی را با ساکنان اشرف ترتیب میدهد اما برای اینکه ساکنان اشرف تحت فشار قرار داده شوند، دیدارها نباید در داخل اشرف باشد بلکه در بیرون از اشرف بایستی محل خاصی در یکی از اماکن بغداد برای این قبیل خانوادهها اختصاص داده شود.
دوازدهم-دولت عراق برخلاف دولت آمریکا بایستی از امضاء هر سند رسمی و دادن آن به ساکنان اشرف درباره حقوقشان خودداری کند و خود را به هیچ چیزی در رابطه با آنها در یک سند رسمی متعهد نکند.
سیزدهم-دولت عراق نبایستی طرف حساب هیأت وکلای مجاهدین در اروپا و آمریکا قرار بگیرد بلکه بایستی با هر فرد مستقیم و بدون واسطه و جداگانه و بدون وکیل و پوشش قانونی برخورد کند.
چهاردهم-دولت عراق باید اعلام کند که در مورد 200نفری که به ایران برگشتند تحقیقات کرده و وضعیت آنها بسیار عادی است و هیچکدام از آنها مشکلی ندارند و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند و بهخوبی در ایران زندگی میکنند.
پانزدهم-همکاری لازم با اقلیم کردستان برای پیدا کردن شهود و درست کردن پروندههای مورد نظر علیه ساکنان اشرف.
شانزدهم- تشکیل یک هیأت ویژه از زنان برای رفتن به اشرف و قانع کردن زنان به خارج شدن از سازمان و ترک اشرف.
هفدهم- در مورد هیأتهای خارجی و بینالمللی که متقاضی بازدید از اشرف هستند ابتدا باید در هتل رشید آمادهسازی شوند و بهطور تفصیلی در مورد مجاهدین با آنها کار شود. شهودی را که عدنان سراج آماده میکند باید با این هیأتها دیدار کنند و بگویند که سازمان بستگان آنها را کشته و معلول کرده است. مقامهای عراقی هم باید قبل یا بعد از دیدار این هیأتها از اشرف، آنها را بهطور خاص توجیه کنند.
هیجدهم-کمیته سه جانبه بین آمریکا و ایران و عراق باید فعال شود و جلسات خاصی علیه سازمان بگذارد.
نوزدهم- اگر کسی از ساکنان اشرف پاسپورت پناهندگی داشت و خواست به خارجه برود باید برای این قبیل نفرات یک دوره آزمایشی و چک وضعیت گذاشت تا معلوم شود که راست میگویند یا خیر و اگر بخواهند دوباره به سازمان برگردند باید در بنگال جداگانه نگهداری شوند و تحت فشار قرار بگیرند. این سازمان بایستی بفهمد که دولت عراق برگهای فشار زیادی علیه آن در اختیار دارد. اهرم اصلی استفاده از محکمه جنایی و ارگانهای قضایی عراق است.
بیستم-خط صحیح در برابر افراد این سازمان، فشار هرچه بیشتر با استفاده از همه شیوههاست تا ناگزیر از ترک عراق و روی آوردن به ایران شوند. افراد جداشده و موردها فراری باید بگویند که در سازمان افراد را زیر فشار قرار میدهند و شکنجه میکنند و حتی به قتل میرسانند. تازگی هم دیدید که رژیم و عواملش در عراق ادعا کردند که بریدهای که میخواست بهدنبال زندگیاش برود، میخواسته برود خودش را توی نیروهای عراقی دم در قرارگاه منفجر کند! غافل از اینکه طرف دو روز نزد نیروهای آمریکایی بوده و این دروغپردازی سخیف به مفت نمی ارزد!
این مختصری از فهرست اقدامهای جنایتکارانه مورد نظر رژیم آخوندی است که دولت عراق را برای اجرای آنها تحت فشار قرار میدهد. این فهرست با برخی مدارک مربوطه از درون رژیم پلید آخوندی با حقوقدانان و پارلمانترها و حامیان اشرف در کشورهای مختلف درمیان گذاشته شده است.
حالا به ادامه حرفهایم گوش کنید. میخواهم هم دوستان بشنوند و هم دشمن شما:
16-میبینید که خواستههای رژیم تماما همان خط وخطوط و کارهایی است که در فاز سیاسی بهسرمان میآورد. از پروندهسازی برای شهید سعادتی و صدها و هزاران پرونده دیگر در شهرهای مختلف کشور و در دادگاهها و محاکم ارتجاع، تا تخلیه ستاد مجاهدین در قم در تابستان 1358به بهانه اینکه وسایل فساد و مواد مخدر در آن پیدا کرده، تا داستان خیابان مبارزان در اواخر 1359.
اما همیشه در برابر روشنگریهای ما و حمایت اجتماعی از ما، سر خمینی به سنگ میخورد تا روز 30خرداد که ناگزیر شد دست از اراجیفی مانند «امت همیشه در صحنه» که مجاهدین را اذیت و آزار میکردند بشوید و با حکم رسمی ولیفقیه و دادستانی ارتجاع فرمان تیر بدهد. چیزی که در عراق الان به خوابش هم نخواهد دید و هیچ غلطی نمیتواند بکند. بنابراین گول جنگ روانی و اظهاراتی را که در تهران از مقامهای عراقی بیرون میکشند نخورید. از اعتصاب نامحدود خودداری کنید. بسیاری از حرفهای رژیم مجعول و یا دیکته شده است. بگذارید همچنانکه کمیته بینالمللی دفاع از اشرف و کمیته در جستجوی عدالت یعنی 8500 حقوقدان و 2000 پارلمانتر برایتان نوشتند، اگر عراق کشور قانون و دولت قانون است، به شیوه متمدنانه، ابتدا وکلای طرفین با یکدیگر بنشینند و در محیط آرام و منطقی بحثهای مستدل حقوقی را طبق موازین بینالمللی پیش ببرند تا ببینیم دولت عراق چه حقوقی را برای مجاهدین بهرسمیت میشناسد و چه حقوقی را مکتوب و اعلام میکند. چنانکه گفتم حالا دیگر 27کشور اروپایی نام مجاهدین را از لیست تروریستی خود حذف کردهاند. آمریکا هم که از قبل اعلام کرده بود که ساکنان اشرف یک به یک مورد تحقیق قرار گرفته و تروریست نیستند. در لیست سازمان ملل هم که از ابتدا نام مجاهدین وجود نداشت پس تکرار میکنم که حالا دیگر هیچ بهانهای برای اعمال فشار از جانب دیکتاتوری ولایت فقیه به دولت عراق در مورد ساکنان اشرف باقی نمانده است. اگر انصاف و قانون در گفتگوی حقوقدانان و وکلای طرفین غلبه کرد، چه بهتر. اما اگر دیکتاتوری دینی در ایران خواست حاکمیت عراق را بدزدد یا نقض کند و خواسته خودش را تحمیل کند آنوقت خود دانید. البته دنیا هم بیدار و هوشیار است، هموطنانمان هم هستند. مردم عراق و نیروها و شخصیتهای سیاسی دموکرات و میهنپرست این کشور هم بارها و بارها بین ما و حکام ایران قضاوت کرده و بر حقوق پناهندگان و افراد حفاظت شده در اشرف تحت کنوانسیونهای بینالمللی تأکید ورزیدهاند.
17-ما از خدا میخواهیم و بغایت استقبال میکنیم که عراق کشور قانون و دمکراسی و دارای حاکمیت بالاستقلال و بقول خودشان دارای سیادت «ذات السیاده» باشد. اما اگر رژیم آخوندی بخواهد این سیادت را سرقت کند و خط خودش را پیش ببرد و قوانین بینالمللی را زیرپا بگذارد، یعنی همان چیزهایی را نقض کند که جامعه بینالمللی و دولت آمریکا و کاخ سفید و سفارت آمریکا و پارلمان اروپا و اکثریت پارلمانهای کشورهای اروپایی آن را در مورد حقوق ساکنان اشرف مورد تأکید قرار دادهاند، آنوقت تا پای جان میایستیم.
18-حقوق اشرفیان که انتظار داریم دولت عراق بلادرنگ و بدون هرگونه اما و اگر طبق تضمینهایی که به دولت آمریکا داده به آن اذعان کند عبارتند از:
-اصل نانرفولمان
-التزام به قوانین بینالمللی و قانون انساندوستانه بینالمللی بخصوص ماده سوم مشترک در کنوانسیونهای ژنو
-صیانت قضایی
-حفاظت فیزیکی و روانی و نفی پروندهسازیها و جنگ کثیفی که فقط خواسته رژیم ایران است.
19 -ببینید همچنان که خواهر مژگان به مقامهای عراقی و فرماندهان و مسئولان آمریکایی گفته است، البته که ما هم در عراق، مثل همه کشورهای دیگر که مجاهدین در آنجاها هستند، التزامات و تعهداتی داریم:
اول- احترام به حاکمیت و سیادت دولت و ملت عراق
دوم- ممنوعیت کار غیرقانونی و نقض قانون در عراق
سوم-عدم دخالت در امور عراق و آن چه به عراق و عراقیان مربوط است
متقابلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً 3 خط قرمز هم برای خودمان داریم که وکلا و حقوقدانان و سازمانهای بینالمللی آنهارا قبول دارند و معقول و منطقی میدانند. چون که سراپا منطبق با قوانین و کنوانسیونها و میثاقهای بینالمللی و حقوقبشر است. این خط قرمزهای ما، خاص عراق نیست، در بقیه کشورها هم صادق است.
اول-حفظ شرافت و حیثیت و عقیده و آرمان خودمان که از 44سال پیش تاکنون، برای آن 120هزار شهید دادهایم. تا آنجا که من میدانم در دنیای معاصر کسی بهاندازه مجاهدین برای عقیده و آرمان و آزادی وطنش فدیه نداده و فداکاری نکرده است.
دوم - حقوق قانونی خودمان طبق معیارهای شناخته شده بینالمللی که اصلا از آن کوتاه نمیآییم. مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً معلوم است که نه ما و نه جامعه بینالمللی هرگز نخواهد پذیرفت که اشرف آنچنان که رژیم میخواهد بالفعل تبدیل به یک زندان بشود.
سوم- امنیت و حفاظت تکتک نفرات در جمیع جهات. طبعاً برادران عراقی ما هم انتظار ندارند ما در هر آن چه برای اطلاعات آخوندی و نیروی تروریستی قدس بهطور مستقیم یا غیرمستقیم راه باز میکند و به فاجعه انسانی میانجامد، تفاهم و همکاری داشته باشیم.
-با این همه بدانید مخصوصاً بعد از خروج از لیست، آخوندهای حاکم در ایران به راستی بقول عراقیها «جنّ جنون» شده و افسار پاره کردهاند. بنابراین تا این رژیم هست دروغپردازی و جنگ روانی و ناسزا و دشنام و توطئه و تروریسم ادامه دارد. والا چنین رژیمی در کار نیست.
20- برخی اشخاص و دستجات عراقی ما را مؤاخذه میکنند که چرا به عراق آمدهایم؟
آیتالله شهید عراقی سید محمد الموسوی القاسمی که در مهرماه سال 1385 درماه رمضان توسط عوامل رژیم ایران بشهادت رسید در این باره چه خوب گفته است که: «اگر قرار باشد کسی را که میخواهد کشورش را آزاد کند مورد مؤاخذه قرار دهیم ابتدا بایستی خودمان را مؤاخذه قرار دهیم و سپس مجاهدین خلق را. ما کسانی هستیم که در ایران بودهایم، کشوری که رودروی کشور خودمان قرار داشت».
آیتالله قاسمی در 30تیر 85 چه رسا و برحق گفت که:
«مجاهدین در هجرت و در غربت زندگی کردند. هر مجاهدی حقی دارد و دولت کنونی ما بهخوبی حقوق مجاهدین را میداند، آنها نبایستی مجاهدین را بهعنوان ابزاری برای جنجالهای تبلیغاتی در اینجا و آنجا مورد استفاده قرار دهند. حقیقت این است که مجاهدین خلق ایران بهعنوان آنتیتز و سد سیاسی محکمی در مقابل بنیادگرایی و نفوذ آن در عراق میباشند، بعبارت دقیقتر، آنها وزنه تعادلی در معادله کنونی در مقابل رؤیاهایی هستند که دشمن آنها در سر میپروراند. بنابراین وقتی که مجاهدین را وزنه تعادل در نظر بگیریم، میبنیم که آنها هدف درجه یک حملههای تبیلغاتی و ادعای دروغ و باطل دشمنشان در ایران میباشند. من به نوبه خودم حکومت عراق را نصحیت میکنم که در حقوق میهمانانش تجدید نظر کند و با آنها برخوردی که لایق و شایسته آنان باشد بهعمل بیاورد. برخوردی شایسته انسانهای آزادیخواه…
دولت عراق بایستی به آنها رسیدگی کرده و رنج و محنت را از آنان دور کند و بهدنبال تمایلات کشورهای همسایه کشیده نشود… .
من شخصاً از قرارگاه مجاهدین دیدن کردم و شخصاً دیدم که آنها تحت اقامت جبری هستند و تحت نظارت نیروهای ائتلاف میباشند. و ما میدانیم که آنان هیچ تعرض و آزاری به مردم عراق نرساندهاند، این واقعیتی است که من میگویم، اگر ادعاها علیه آنها واقعیت میداشت ما از مجاهدین خلق میدیدیم و لمس میکردیم، برعکس، ما بسیار زیاد دیدیم و اطلاعات زیادی از سپاه قدس و قرارگاه رمضان و امثال آن داریم که از سوی ایران اعزام میشوند، و ما میدانیم که از کجا میآیند ولی به خدا واگذار میکنیم».
21- برخی عامدانه میپرسند چرا به ایران نمیروید؟ بارها گفتهایم و تکرار میکنیم که اگر ولیفقیه ارتجاع به خط و امضای خودش انتخابات آزاد تحت نظر ملل متحد و آزادی بیان و پایان دادن به شکنجه و اعدام مجاهدین را بپذیرد و اعلام کند، مجاهدین طی 48ساعت از تمام جهان در تهران خدمت میرسند! قرارگاه اشرف را هم با همه سرمایههایش به استثنای مزار مروارید و شهیدانمان به مردم و دولت عراق هدیه و تقدیم میکنند. شرطش این است که ولیفقیه ارتجاع حکم به انحلال اطلاعات بدنام آخوندی و سپاه پاسداران بدهد. همچنانکه در اواخر حکومت شاه هم ساواک منحل شد. در مورد سپاه پاسداران هم وقتی که مملکت ارتش دارد چه نیازی به سپاه است؟ نیروی نظامی رسمی در یک کشور برای حفظ مرزها و مقابله با حملههای خارجی است. اگر سپاه آخوندی منحل شود، خودمان بجان در حفظ مرزها از هر حمله خارجی میکوشیم و فکر میکنم جدیت مجاهدین را در این رابطه همگان آزموده و به چشم دیدهاند. اما اگر ولیفقیه ارتجاع به دستگاه شکنجه و کشتار و جاسوسی که همان اطلاعات بدنام باشد خیلی نیازمند است و حاضر به انحلال آن نیست، و اگر به سپاه و بسیج هم برای حفظ رژیم و امنیت داخلی خیلی نیاز دارد و بدون این ارگانهای سرکوبگر سرپا نمیماند، آنوقت برای تضمین انتخابات آزاد و آزادی بیان و پایان یافتن اعدام و شکنجه و اینکه مجاهدین هم 48ساعته در تهران خدمت برسند! لااقل یک نیروی بازدارنده ملل متحد را بهعنوان تضمین باید قبول کند.
لاکن اگر رژیم، نه انتخابات آزاد را پذیرفت، نه آزادی بیان را، نه توقف شکنجه و اعدام و نه انحلال ساواک آخوندی و انحلال سپاه جهل و جنایت را و نه حتی یک نیروی بازدارنده بینالمللی را (که هیچکدام از اینها را هرگز قبول نخواهد کرد) بدانید که کوهها هم اگر از جای خود بجنبند، فرزندان دلیر ایران از مواضع خود برای آزادی و دمکراسی و حکومت قانون و سرنگونی فاشیسم دینی تکان نخواهند خورد.
22- بنابراین بگذارید همه بشنوند که اگر به اشرفیان تعرضی بشود (محاکمه وقصاص مورد نظر رژیم که جای خود دارد) … دنیایی به اعتراض برمیخیزد. مریم هست، شورای ملی مقاومت ایران هست، هموطنانمان هستند، حقوقدانان و وکلا و سازمانهای بینالمللی هم هستند، پارلمانها و نیروهای سیاسی هم هستند و چنین چیزی را اجازه نمیدهند.
اشرفیان سلاح خود را دادهاند، هیچ شلیکی هم در جنگ نکردهاند، با هیچ کسی هم جز فاشیسم دینی حاکم بر ایران جنگ و جدل نداشتهاند، از لیست اتحادیه اروپا هم خارج شدهاند. از حداقل حقوق قانونی خود در عراق که مورد اجماع سازمانهای بینالمللی و دولت آمریکا و پارلمان اروپا و 8500 وکیل و حقوقدان اروپایی و آمریکایی و 12هزار حقوقدان عراقی است، دست بر نمیدارند. بگذریم که رژیم آخوندی هرگز از گناه 5میلیون و دویست هزار عراقی و 3 میلیون شیعه و 450هزار تن از اهالی دیالی و 3000تن از شیوخ و معتمدین عشایر نخواهد گذشت. همانها که خواهان خلع ید از این رژیم در امور کشورشان بودند و مجاهدین را متحد و شریک استراتژیکی خود برای امنیت و ثبات و دمکراسی خواندند و خواستار بستن سفارت رژیم و اخراج سفیرش از عراق شدند.
23-در مورد پروندهسازیهای قضایی، تا آنجا که من میدانم اکثریت قاطع قضات عراقی فراتر از آن هستند که شرافت حرفهای خود را به رژیم آخوندها بفروشند. اما بهخاطر خنثی کردن توطئههای رژیم و عوامل خود فروختهاش، بهخاطر خنثی کردن تهدیدات نیروی تروریستی قدس که در کشتار روشنفکران و نویسندگان و خلبانان و دانشمندان و رؤسای عشایر و رجال سیاسی و وکلا و قضات و اطباء و متخصصان شریف عراقی ید طولایی دارد، وکلا و حقوقدانان بینالمللی از پیش، بارها و بارها، به دولت آمریکا، به رئیسجمهور آمریکا، به وزرای خارجه و دفاع آمریکا، به سفارت آمریکا، به دولت عراق، به دادگستری عراق، به ریاست قضاییه عراق و به ریاست محکمه جنایی نوشتهاند که مجاهدین برای حضور در هر دادگاه بیطرف بینالمللی در برابر هر ادعا و شکایتی آمادگی دارند. مجاهدین در عراق خارجی محسوب میشوند. مقامهای رسمی عراقی در حال حاضر تحت فشار رژیم آخوندی میگویند که مجاهدین و ساکنان اشرف هیچ صفت و استاتوی قانونی ندارند. اگر اینطور است، محاکمه آنها از اساس موضوعیت ندارد و دولت عراق به این وسیله صلاحیت قضایی خود را هم در رابطه با آنها خواسته یا ناخواسته نفی کرده است. حقوقدانان در تمام دنیا میدانند که وقتی کسی در جایی هیچ استاتو و صفت و موقعیت قانونی ندارد، وقتی نه شهروند و نه پناهنده و نه شخص حفاظت شده است، پس فقط یک دادگاه بینالمللی است که برای رسیدگی قضایی صلاحیت پیدا میکند و دادگاههای محلی ذیصلاح نیستند.
24-من همین حالا که با شما صحبت میکنم، یک پرونده قطور از نامه نگاریهای این سالیان در همین مقوله را جلویم دارم:
-بهعنوان نمونه، قطعنامه اجلاس مشترک دوستان ایران آزاد و قانونگذاران انگلیسی از همه احزاب و از هر دو مجلس این کشور در پارلمان اروپا به تاریخ 18دسامبر2007 که:
با یادآوری مواضع رهبران سیاسی عراق بویژه دکتر طارق هاشمی، معاون رئیسجمهور، دکتر ایاد علاوی نخست وزیر سابق، دکتر عدنان دلیمی رهبر جبهه توافق، دکتر صالح مطلک رهبر جبهه گفتگوی ملی، شیخ خلف العلیان رهبر شورای گفتگوی ملی و دکتر ندیم جابری، که تاکید کردهاند حضور مجاهدین در عراق مبتنی بر کنوانسیونهای بینالمللی است و مجاهدین بر اساس آن پناهنده محسوب میشوند،
با یادآوری بیانیه 300هزار تن از شیعیان جنوب عراق در حمایت از حضور مجاهدین در عراق که در واشینگتن تایمز 12دسامبر2007 منعکس شده است؛
و با یادآوری بیانیه 5دسامبر شورای ملی عشائر عراق مرکب از رؤساء وشیوخ عشائر عراق از 15 استان، در حمایت از حضور مجاهدین در عراق؛ میگوید که:
حفاظت از شهر اشرف و ساکنان آن میبایستی توسط نیروهای چندملیتی ادامه پیدا کند و میگوید: «نسبت به سوء استفادههای رژیم ایران از دستگاه قضاییه عراق علیه سازمان مجاهدین خلق ایران هشدار میدهیم و به مقامهای عراقی و آمریکائی تعهداتشان را برای عمل کردن مطابق قوانین بینالمللی و کنوانسیون چهارم ژنو در رابطه با ساکنان اشرف، خاطرنشان میکنیم».
-نمونه دیگر: نامه کمیته بینالمللی حقوقدانان برای دفاع از اشرف، شامل 8500 حقوقدان اروپایی به سفیر آمریکا به تاریخ 24دسامبر2007 در مورد توطئهها و تهدیدهای رژیم ایران و سوءاستفاده از ارگانهای قضایی عراقی علیه مجاهدین.
در این نامه نوشته شده که اجازه ندهید محکمه عالی جنایی که از سوی آمریکا پایهریزی شده در یک مسیر انحرافی علیه اپوزیسیون رژیم ایران بهکار گرفته شود. حقوقدانان خاطرنشان کردهاند که «سازمان مجاهدین خلق ایران از هر دادگاه بینالمللی در اروپا یا آمریکای شمالی برای رسیدگی به هر اتهامی که رژیم ایران و عوامل آن در عراق مدعی آن هستند، استقبال میکند».
نمونه دیگر: نامه کمیته بینالمللی حقوقدانان به سفیرآمریکا، 5مارس 2008 که در آن دوباره تأکید میکنند که مجاهدین از هر دادگاه بینالمللی در خصوص هر شکایتی و هر اتهامی استقبال میکنند و پیشنهاد 8500 وکیل و حقوقدان این است که برای تحقیق بیطرفانه درباره انواع و اقسام اتهامهای که از سوی رژیم ایران بیدریغ نثار سازمان مجاهدین خلق ایران شده است، بهترین راه ارجاع این موضوع به کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب است که یک ارگان سازمان ملل متحد میباشد در اینصورت هیچ جایی برای کارزار اطلاعات گمراه کننده ازسوی رژیم ایران باقی نمیماند.
-نمونه دیگر: کمیته بینالمللی حقوقدانان در 7مارس 2008 به دیوید ساترفیلد مشاور ارشد وزارتخارجه آمریکا در امور عراق مینویسد که به تشویق سازمان مجاهدین خلق ایران گروههای بسیاری در عراق به مسالمت و پیوستن به پروسه سیاسی متقاعد شدهاند و این سازمان به ایجاد یک محیط امن و امان در عراق بسیار کمک کرده است. این سازمان گناهی جز اینکه در برابر دخالتهای رژیم ایران در عراق سینه سپر کرده است، ندارد. از اینرو هدف رگبار حملههای و اتهامهای رژیم ایران قرار گرفته است. موکلین ما از حضور در هر دادگاه بیطرفی در اروپا و آمریکای شمالی که طبق قوانین و معیارهای شناخته شده بینالمللی به دادرسی بنشیند بجد استقبال میکنند. حقوقدانان از دولتهای آمریکا و عراق میخواهند که هر اتهامی را، چه ریز یا درشت به کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب در ملل متحد ارجاع بدهند. مجاهدین داوری این کمیسیون را هر چه باشد، میپذیرند و طرف مقابل هم به آن باید گردن بگذارد.
25-در 26فوریه 2008 لرد اسلین قاضی ارشد پیشین در بریتانیا ودادگاه عدالت اروپا و رئیس افتخاری کمیته بینالمللی حقوقدانان برای دفاع از اشرف بهطور رسمی از سوی شورای ملی مقاومت ایران آمادگی سازمان مجاهدین خلق ایران را به کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب اعلام کرد تا به هرگونه اتهامی که از سوی دولت عراق علیه مجاهدین وساکنان اشرف ممکن است وارد شود، رسیدگی کند.
لرداسلین مینویسد بهخاطر نمونهها و شواهد متعدد از کارکردهای موجود در عراق علیه اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و سوء استفاده از برخی ارگانهای قضایی علیه اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران دراین کشور که ناقض معیارهای قانون بشردوستانه بینالمللی در حفاظت از اعضای این سازمان است و بهخاطر بازگشایی موقعیتی که این معیارها و قوانین در آن محترم شمرده شوند، سازمان مجاهدین خلق ایران چنانچه جمهوری عراق هم بپذیرد آمادگی داردتا بهطور جامع و کامل مورد تحقیق کمیسیون بینالمللی حقیقتیاب قرار بگیرد. این سازمان همکاری کامل خود را برای هرگونه تحقیق با هر ارگان بینالمللی ملل متحد اعلام میکند و پیشاپیش داوری کمیسیون حقیقتیاب را میپذیرد.
و حالا یکسال از این درخواست رسمیگذشته و ما هنوز منتظر جواب دولت عراق هستیم و رژیم هم که از سیرتا پیاز قضایا خبر دارد کماکان خفقان گرفته و در عراق دربدر دنبال تکثیر لاجوردی و محمدی گیلانی و سعید مرتضوی و انداختن آنها بجان ما در هتل منصور است! با این تفاوت که در کار شکایت حقوقی هم که یک امر دقیق و ظریف قضایی است، به شیوه آخوندی، کشیمنی شکایت میکند! به این معنی که چند من فرم شکایت علیه مجاهدین در سفارتش در بغداد چاپ کرده است و پاسدار کاظمی قمی از عساکر و گزمههای نیروی تروریستی قدس، آنها را بار زده میآورد بهدست طارق حرب و عدنان سراج میدهد. آنها فرمها را در بین خلایق توزیع میکنند تا آنها را پر کنند و با دریافت چند بسته دینار فیض ببرند!
اینچنین است که رژیم مدعی است مجاهدین دردهه 1990 میلادی 150هزارشیعه را در جنوب عراق قتل عام کردهاندیا کردها را درکرکوک و سلیمانیه زیرتانکهایشان له کردهاند و یا در مسجد حکمت در بغداد بجانب شیعیان تیراندازی کردهاند! جالب اینجاست که هیچ مجاهدی در عراق حتی برای یک بار هم در عمرش به چنین مسجدی دربغداد نرفته و در اثنای جنگ کویت هم مجاهدین مطلقا در کرکوک و سلیمانیه یا جنوب عراق حضوری نداشتهاند. اسناد و اطلاعیههای تخلیه کلیه پایگاهها و مراکز مجاهدین در شمال و جنوب عراق قبل از جنگ کویت و در اثنای جنگ و بعد از این جنگ در اختیار مراجع بینالمللی گذاشته شده و حقوقدانان، بسیاری از این اسناد را برای ارگانهای قضایی و محکمه جنایی عراق ارسال کردهاند. نامههای 31ژوئیه و 14اکتبر 2008 و نامه 14ژانویه 2009 از این جمله است.
12000 حقوقدان و وکیل عراقی نیز قبلا درباره دعاوی رژیم و کارزار اطلاعاتی گمراه کننده و دروغین آن به تفصیل تحقیق نموده و نتایج تحقیقات خود را 3سال پیش در ژانویه 2006 در بیانیه حقوقدانان عراقی امضا و منتشر کردند و برای شهادت دادن در هر دادگاهی اعلام آمادگی نمودند.
26- یادتان هست که خمینی ما را عوامل آمریکا و اسرائیل میخواند اما درافتضاح ایران گیت و در داستانهای کلت و کیک و دریافت سلاح از اسرائیل فضیحت آنقدر بالا گرفت که خمینی حتی اعضای مجلس ارتجاع را تهدید کرد که اگر در این باره خفقان نگیرند در مجلس را گل خواهد گرفت!
- یادتان هست که کعبه را در سال 66آتش زد و بهپای مجاهدین انداخت؟ بعد در جریان جنگ گرگها و سگ دعوای درونی رژیم رقبا دست همدیگر را در قضایای مکه رو کردند و کار به فضیحت کشید؟
- یادتان هست که در حرم امام رضا بمبگذاری کردند و خامنهای شخصا یک ساعت بعد آن را به گردن مجاهدین انداخت؟ بعد که قضایا فاش شد و از درون رژیم دروغ بودن این ادعا بیرون زد، رژیم عناصر خودش را تهدید کرد که اگر لب بجنبانند و ادامه بدهند سرشان را از دست خواهند داد یا در دره خواهند افتاد یا به ”تصادف تحمیلی“ دچار میشوند!
- یادتان هست که رژیم آخوندی کشیشها را کشت و سر بریدهشان را در یخچال گذاشت و بعد بریده مزدوران را آورد تا ادعا کنند که کشیشها را مجاهدین کشتهاند؟ بعد یک گزارشگر ملل متحد به تهران رفت و ته و توی قضایا را در آورد و موج بجانب خود رژیم برگشت.
- یادتان هست که رژیم آخوندی مدعی بود سلاحهای کشتار جمعی عراق در قرارگاههای مجاهدین است و در این باره فیلمها و اعترافهای گستردهای هم سرهمبندی کرد. بخصوص آن فیلمی که در تلویزیون کانادا به نمایش گذاشت و گفت یک بریده با دوربین مخفی در زیر پوتیناش این تصاویر و سخنان را در قرارگاههای مجاهدین ضبط کرده است. در این فیلم انبوهی شیشههای شیمیایی و قرع و انبیق را که در کارگاههای نمدمالی قم تصویرگذاری شده بود نشان دادند. نقشههای متعددی هم از مخفیگاههای تسلیحات کشتار جمعی در پناهگاههای زیرزمینی در قرارگاههای مجاهدین باصطلاح با جزئیات کامل در اتاواسیتی زن کانادا منتشر کردند. در همان زمان مجاهدین تأسیسات مخفی نطنز و اراک را فاش کردند اما کشورهای غربی توجه نکردند و دست آخوندها را نخواندند تا به همین جنگ عراق منجر شد که آقای اوباما در مخالفت با آن رأی داد. قبل از جنگ آنمویک همه قرارگاههای مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران را بازدید کرد. خودمان مختصات کامل قرارگاههایمان را به آنمویک و بازرسان ملل متحد داده بودیم و خودمان به بازدید دعوت کردیم. مختصات کامل مقرهایمان را به وزارت دفاع انگلستان هم دادیم و دعوت کردیم برای بررسی بیایند. پارلمانترهای انگلیس درجریان هستند و در دادگاه پوئک هم گواهی دادند. بعد از جنگ هم آمریکاییها آمدند و وجب به وجب قرارگاه اشرف را از زمین و هوا با انواع و اقسام تجهیزات چک و آزمایش و بازرسی کردند و در اینجا بود که معنی کارزار گمراه کننده اطلاعاتی و کارزارشیطان سازی توسط رژیم آخوندی رادریافتند. معلوم نشد که زندانهای مخفی که رژیم ادعا میکرد که در آنها 650 و 750 و بعد هم 1250 مجاهد ناراضی زندانی هستند چگونه دود شده و به هوا رفته است! این است ماهیت رژیم دجالی که به گفته لاجوردی بر اساس فتوای امامش، واجب است که به زن و منافق و کافر حتماًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً دروغ بگوید!
اما این دروغها بهطور قانونمند در مصاف با مقاومت ایران سریعا مانند کف روی آب افشا و برطرف میشود وموج بجانب همین رژیم برمیگردد و سراپای خودش را لجن مال میکند. بهمین خاطر برای حضور در هر دادگاه بیطرف بینالمللی و در ارتباط با هر اتهام و شکایتی اعلام آمادگی کردهایم.
27- در شهریور 1386 رژیم اعلام کرد که پرونده صیاد شیرازی را در دادستانی ضدتروریسم فرانسه بازگشایی کرده است. ما به غایت استقبال کردیم و باز هم میکنیم. هر چند که رژیم جا زد و بهسرعت به اشتباه بزرگ خودش پی برد چون به ناگهان با یک آمادگی و ظرفیت عظیم از جانب مجاهدین و شورای ملی مقاومت و ازجانب هزاران تن از هموطنانمان و صدها شاهد روبهرو شد و از آن زمان به بعد خفقان گرفت. من به ولیفقیه ارتجاع توصیه میکنم پرونده هم ریش و هم کاسه بازاری خودش یعنی لاجوردی جلاد را هم هر چه سریعتر به دادگستری فرانسه بکشاند تا ببینیم نتیجه چه میشود.
میخواهم بگویم که حرف ما این است که هر گاه یک دادگاه بیطرف بینالمللی بر طبق اصول و معیارهای شناخته شده حقوقی و قضایی در کار باشد، ما به رژیم آخوندی میگوییم: بفرمایید به دادگاه، خواهش میکنیم به دادگاه بیایید.
بیایید به کمیسیون حقیقتیاب در ژنو، وابسته به ملل متحد. بیایید به دادگاه لاهه یا در برلین. همانجایی که ولیفقیه و اذنابش را محکوم شناخت. سران رژیم را دعوت کردیم و تکرار میکنیم اگر که جرئت دارید، بفرمائید به دادگاه. نه دادگاههای سنخ خودتان. منظور حکام شرع ریایی شما نیست. یا منظور دادگاههای تحت نفوذ شما نیست که عواملتان بتوانند عدالت را تحت تأثیر قرار بدهند. منظور دادگاه بینالمللی است. ما هم آمادهایم و میتوانید هر ادعایی را علیه ما مطرح کنید. من هم شخصا آمادهام و از ولیفقیه ارتجاع دعوت میکنم اگر جرئت دارد بلادرنگ در یک محکمه بینالمللی با حضور خود من حاضر شود. به لوطی ولایت میگویم که عنترش را هم با خودش بیاورد! رفسنجانی را هم که بسا از خامنهای سیّاستر و حواس جمعتر است و در زمان خمینی هم چند مدار بالاتر از خامنهای قرار داشت برای تشخیص مصلحت نظام در دادگاه، با خودش بیاورد. خاتمی شیاد را هم با خودش بیاورد تا در میان پرده، از بابت تغییر ذائقه حضّار «با اسبک و بازینک، شنگینک و منگینک» شکلک «جامعه مدنی» و «گفتگوی تمدنها» در بیاورد و به ما بگوید که آنچنانکه بتازگی رقبا افشا کردند، در حالیکه قبل از ریاست جمهوری هیچ مدرک لیسانسی هم نداشت، چگونه به ناگهان به سبک کردان دکتر خاتمیشد!
28- ولی نمیدانم کسانی که بهطور رسمی آن اطلاعیه سخیف را صادر میکنند که فرد بریده میخواسته برود توی نیروهای عراقی خودش را منفجر کند (و بعد به هتل منصور برود!) چرا وقتی در روز روشن نفرات مجاهدین ربوده میشوند و به وزارت کشور عراق برده میشوند، سکوت پیشه میکنند؟
چرا وقتی در اتوبوس کارگران اشرف بمبگذاری میشود و 11تن بهشهادت میرسند و اسم و آدرس عوامل نیروی تروریستی قدس را هم مجاهدین برملا میکنند، باز هم سکوت میکنند؟
چرا وقتی از سال 2005 تا امروز، 55 فروشنده و واسطه عراقی که تدارکات اشرف را تأمین میکردند ترور میشوند، حرفی نمیزنند؟ همچنین در جریان انفجار لولههای آبرسانی و انفجار ایستگاه آب و در جریان شلیک موشکهای کاتیوشا به اشرف در 6خرداد و 14تیرهمین امسال…
عجیب است که لیست افشا شده 32000 مأمور نیروی تروریستی قدس را هم زیرسبیلی رد میکنند. دخالتها و جنایتهای رژیم ایران را هم به روی خود نمیآورند و بجای اخراج رژیم از عراق، بر طبل اخراج مجاهدین محصور و بدون سلاح میکوبند.
29- یک نکته مهم دیگر درباره حق حفاظت و «مسئولیت حفاظت» که از بالاترین اصول و دستاوردهای حقوقی معاصر است بگویم و صحبت را تمام کنم.
درنیمه تیرماه امسال (15ژوئیه 2008) بان کیمون دبیرکل ملل متحد سخنرانی بسیار مهمی درباره تعهد دولتها به «مسئولیت حفاظت» ایراد کرد. مسئولیت حفاظت که به اختصار به آن آرتوپی (RtoP) میگویند (1) مبتنی بر سندی است که توسط سران دولتها در سال 2005 امضا شده است. چکیده حرف دبیرکل که مبتنی بر آخرین نظریههای متقن حقوقی است این بود که «مسئولیت حفاظت»، حاکمیت کشورها را مخدوش نمیکند.
رژیم آخوندی به دولت عراق فشار میآورد تا بگوید که چون عراق دولتی دارای حاکمیت و بقول خودشان «ذات السیاده» است پس حق دارد مجاهدین را اخراج کند یا هر بلایی بهسرشان بیاورد. اما درست برخلاف این ادعا، حرف دبیرکل ملل متحد این بود که بر اساس توافق بینالمللی بر روی سند سال 2005 همه دولتها میتوانند برای پیشگیری از چهار نوع جنایت دست بهکار شوند و ممانعت کنند و این، نقض اصل حاکمیت کشور ذیربط نیست. یعنی اگر بیم نسل کشی، بیم جنایت جنگی، بیم پاکسازی قومی، و بیم جنایت علیه بشریت وجودداشته باشد، نمیتوان پشت حق حاکمیت پنهان شد. واضح است که چون وضعیت مجاهدین در عراق ناشی از آثار جنگ است، بیم جنایت جنگی و بیم جنایت علیه بشریت درباره آنها صدق میکند و بنابراین مکانیسم و اصل «مسئولیت حفاظت» بایستی درباره ایشان بهکار بیفتد و مانع جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت بشود. این ممانعت را نمیتوان نقض حاکمیت دولت عراق محسوب کرد زیرا مسئولیت حفاظت مکمل حق حاکمیت دولتها است. دبیرکل ملل متحد در این باره گفته است «در چنین شرایطی، صحبت از اینکه مسئولیت حفاظت (آر تو پی) در تضاد با حق حاکمیت کشور مربوطه است فرضیه غلطی است و اگر درست درک شود آر تو پی متحد حق حاکمیت است و نه دشمن آن. دولتهای قوی از مردمشان حمایت میکنند در حالی که دولتهای ضعیف یا نمیخواهند و یا قادر نیستند این کار را انجام بدهند. لذا با کمک به دولتها که به یکی از مسئولیتهای مرکزی خودشان پایبند بمانند، آر تو پی حاکمیت آن کشور را تقویت هم میکند نه اینکه آنرا تضعیف نماید».
درحقیقت در شرایط کنونی عراق که دولت نوپای این کشور بشدت از جانب رژیم حاکم برایران در تهدید است، مسئولیت پذیری حفاظتی نیروهای آمریکایی در رابطه با ساکنان اشرف از قضا در خدمت تقویت حاکمیت دولت عراق و مصون داشتن آن از تضعیف توسط ملایان حاکم بر ایران است. چکیده حرف دبیرکل ملل متحد این است که مسئولیت حفاظت برسه اصل یا بر سه ستون بنا میشود:
اول اینکه دولتها متفقا التزامات حقوقی اولیه و مداوم درباره حفاظت از ساکنانشان را - چه تبعه آن کشور باشند و چه نباشند - در برابر نسل کشی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی و جنایت علیه بشریت، پذیرفتهاند و تصریح کردهاند که ”ما آن مسئولیت را میپذیریم و بر طبق آن عمل خواهیم کرد“.
دوم اینکه بزرگی این 4نوع جنایت نیازمند اقدامهای بازدارنده و پیشگیری کننده است. نیازی به اجماع در شورای امنیت و نیازی به عکسهای فاش کننده این جنایتها که وجدان بشریت را شوکه میکند ندارد. این سیاست عاقلانهای نیست که اختیارات جهانی را به نظاره کردن کشتار بیگناهان محدود کنیم.
سومین نکته کلیدی، واکنش نشان دادن سریع و منعطف و متناسب با نیازهای مشخص هر وضعیت، بدور از درک کوته بینانه در مورد حق حاکمیت کشورهاست. واکنش میتواند از هر نوع در طیف ابزارهای سازمان ملل باشد، چه اقدامهای صلح جویانه به اعتبار فصل ششم منشور ملل متحد، چه اقدامهای قهری طبق فصل هفتم این منشور، یا درهمکاری منطقهیی یا زیرمنطقهیی تحت فصل هشتم.
ملاحظه میکنید که وضعیت اشرف که در معرض جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت قرار دارد از مصادیق بارز و بینالمللی «مسئولیت حفاظت» در دنیای معاصر است. مشخصا ما امیدواریم و قویا تلاش میکنیم رئیسجمهور جدیدایالات متحده ونیروی چندملیتی در عراق و همچنین اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب این مسئولیت را جدی بگیرند و جدیت آن را به دولت عراق هم خاطرنشان کنند. از هموطنانمان هم درخواست میکنم در هر کجا و در هر فرصتی بر این مسئولیت خطیر بینالمللی پافشاری کنند.
30 - در پایان بار دیگراز همه خواهران و برادرانم که خواهش مرا برای صرفنظر کردن از اعتصاب نامحدود پذیرفتند سپاسگزاری میکنم و بخصوص از خواهران مجاهد مژگان پارسایی و صدیقه حسینی بهخاطر تلاش طاقت فرسایشان در متقاعد کردن دیگران باید تشکر و تقدیر نمود. خوشبختانه تا بحال یاوه بودن حرفها و دعاوی رژیم و مواضعی که رژیم دیکته کرده به اثبات رسیده است، اما همچنانکه هموطنان و حقوقدانان و پارلمانترها و شخصیتهای برجسته سیاسی در کشورهای مختلف جهان خاطرنشان کردهاند، مطمئن باشید که اگر تعرضی به امنیت و حقوق اشرفیان صورت بگیرد، دنیایی برمیشورد.
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران
ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) - مخفف Responsibility to Protection