یک
ضربالمثل قدیمی ایرانی در تعریف آدمی که حقهباز باشد میگوید: «زاغچه سیاه را
رنگ کرده بجای قناری میفروشد» و من همیشه فکرکردهام چه کسی ممکن است از چنین فرد
حقهبازی فریب و رودست بخورد؟ چون هر بچه مدرسهیی هم تفاوت جثه و آواز زیبای
قناری را از زاغچهیی سیاه بهخوبی تشخیص میدهد. اما در زمانه رذالتهای بیحساب،
آشفتگیهای بیحد و انواع بحرانهای گریبانگیر جهانی متشنج ومشتعل از آتش جنگهای
محلی ومنطقهیی وعمدتاً منطقه خاورمیانه وقتی این ضربالمثل بهطور کامل وتام و
تمام تحقق مییابد که یک یاچند نفری، گروه یا سازمانی و خلاصه یک کسی، بیشتر البته
ناکسی، بخواهد مانند قائد اعظم خود «آدولف خمینی» وبه مصداق «نگاه به دست ننه کن
مثل ننه غربیله کن» ، واژهها و شرافت کلام را کلاً بهبازی و سخره گرفته وآنها را
تماماً از معنا و مفهوم واقعی تهی سازد. در اینصورت اطلاق این ضربالمثل به چنین
بچه “اس اس های” صادقی، صد البته بسیار کمرنگ و بیرمق است. چون بهطور مثال اگر
آدمی حقهباز زاغچهیی سیاه را بهجای قناری زیبا و خوش آواز رنگ کرده و بفروشد که
بیشتر و به یقین از فقر و مسکنت است، اما جماعت شیادان سیاستباز حرفهیی،
کبوترمعصوم و سپید صلح را نیز در مکاره بازار زدوبندهای روز و در جهت منافع باجدهندگان
و اربابان عمامهدار رنگ سیاه زده و گستاخانه خیال میکنند با مردمی مانند خودشان،
فاقد درک وآگاهی طرفند که بتوانند در برابر آنها از یکسو بیچاره کبوتر نیمهجان
صلح را به تعفن خمینیسم آلوده نموده و درست مانند دجال آنرا در مرداب مرگبار «جنگ
جنگ تاپیروزی یا جنگ جنگ تارفع فتنه ازعالم» پرواز دهند و از سوی دیگر نیز با
تزویر و ریا پرچم دروغین نفرت ازجنگ البته جنگ با رژیم بی ترحم فاشیست مذهبی را بر
بام کشورهای جهان بیفرازند که یعنی به دولتمردان گوشزد و یادآوری کنند از اقدام به
یک جنگ سیاسی جدی با رژیم آخوندی بپرهیزند، چه رسد به تهدید این هیولای جهانخوار
به یک جنگ مثلا نظامی برای ممانعت ازجنگی بسا خطرناکتر مانند دو جنگ جهانی دیگر که
از قضا حقایق هراسآور ملموس، گواه فراهم شدن شرایط بسیار هولناکیست که رژیم خونآشام
آخوندی با زنجیرهیی از تحریکات آشوبآفرین بنیادگرایانه و تحرکات تروریستی در
منطقه و عمدتا عراق، جهان را عمداً بهسوی سومین جنگ جهانگیر و بیتردید جنگی اتمی
ونابودکننده سوق میدهد. و گر نه مقاومت ایران که از چندین سال پیش از زبان رئیسجمهور
برگزیده دوران انتقال، خانم مریم رجوی با شعار «نه مماشات، نه جنگ، بلکه تغییر
دموکراتیک بهدست مردم و مقاومت ایران» بارها کشورها را از اقدام به یک جنگ نظامی
علیه ایران برحذر داشتهاند
کبوتر سیاه صلح - طرح از استاد بهرام عالیوندی
اما متأسفانه اکنون دیگر روزهایی چندان دورودراز پیش رونمانده است که بهعلت مماشات بیوقفه دولتها با ملایان و ایجاد راهبندهای کثیف سیاسی در برابر تنها آلترناتیو دموکراتیک این رژیمـ زنگی مست تیغ برکفـ با بمبهای مرگزای اتم در دست و با جنگی که سالهاست با صدور بنیادگرایی و کشتارهای بیوقفه در آسیا، اروپا و آمریکا راه انداخته است و بهخصوص باتروریسم افسارگسیخته هاری که این رژیم وحشی امروزه در کشتار مردم بیگناه عراق در پیشگرفته و علاوه بر تاختوتاز و دخالتهای ویرانگر در لبنان، افغانستان، سومالی و سودان، تدارک بلعیدن سراسر خاورمیانه را در سر میپرورد، چیزی نخواهد گذشت که با دستیابی به بمبهای اتمی، سراسر دنیا را نیز بهخاک و خون و تمدن بشری را به نیستی و نابودی بکشد. حالا چنانچه در میانه مکاره بازار و میدان معرهگیران مارگیر اقتصادی و سیاسی، همه صلحپرستان جهانوطن!؟ (با لفظ کلام دجال: همه “بافتح ه و م” باهم) درکنارهم جمع شوند و یکصدا فریاد “یا صلح” سر دهند، نه کسی از غلظت «اندیشه پلید خمینیسم» در این شعار دروغین فریب خواهد خورد، نه چهره جنگ افروز واقعی که کسی جز فاشیسم اسلامی در ایران نیست و نه آتشبیاران معرکه جنگطلبیهای وطنفروشان با یا بیعمامه از دید تیز مردم ایران وجهان پنهان خواهد ماند. آنهم مردم میهن دربندی که طی هشت سال جنگ جنایتکارانه “آدولف خمینی” برای تحقق شعار دجالانه فتح قدس از راه کربلا و در واقع بلعیدن عراق، یک میلیون نوجوان و نانآور خود را بهعلت اصرار جنونآمیز“پیشوا” به ادامه آن جنگ ضدمیهنی از دست دادهاند ومیلیاردها دلار در آمد نفت ایران هم که باید صرف آبادانی کشور و رفاه مردمی میشد که اکثر آنها زیر خطفقر و فاقه زندگی میکنند، بنا به اصرار پدرخوانده تروریسم و برای ادامه این فاجعه خانمانسوز درازمدت بهکوره جنگ ضدمیهنی وضدانسانی هیولای آدمخوار ریخته شد. جنگی که دامنه آن امروزه نیز توسط اسلاف خمینی همچنان در سرزمینهای فلسطین، افغانستان، عراق و سایر نقاط دنیا بهوسیله سپاه تروریست قدس وسپاه پاسداران درابعاد بسا هولناکتری جاریست وهزاران هزار قربانی بیگناه از مردم سرزمینهای دیگر را هم در کام بنیادگرایی افسارگسیخته اسلامی فرومیبلعد. گفتم که روزگار تهی از آرمان آلوده به انواع رذالت و بیپرنسیپیهای بیحساب اخلاقیست. وقتی رژیمی که علاوه بر بیستوهشت سال کشتار و سرکوب، جنگ و ترور مردم جهان و ایران هزاران قربانی از مردم بیگناه دنیا گرفته است، وقتیکه طی ماههای اخیر جلادان هزارتیر بهفرمان “رهبرجنایتکار” روزانه دهها نفر را در زندانها و در ملأعام بهچوبههای دار و جراثقال آویخته و صدها نفر از دانشجویان، زنان، معلمان وکارگران گرسنه و یا آزادیخواه را بهزیر تیغ شکنجه برده و اعضای بدنشان را قطع میکنند و یا آنها را به قتل میرسانند، آنوقت خیلی از مدافعین دودوزهباز و دروغگوی حقوقبشر هم زبان در کام میکشند، انگار لال میشوند ولب از لب نمیگشایند. وقتی مقاومت خونبار مردم ایران را ضمن کثیف ترین بندوبستهای تاریخ سیاسی در لیست منحوس تروریستی قرار میدهند و مجاهدین را با ضرب وشتم دستگیر و روانه زندان میکنند، فریاد دادخواهی و صلحپرستی بعضی از مدافعین صلح و دوستی در گلویشان خفه میشود و صدایی از آنها در نمیآید. اما وقتی بحث اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه رژیم آخوندی و زدن پوزهبند به این رژیم برای ممانعت از صدوربنیادگرایی و تروریسم و تکمیل پروژه های اتمی، فراگیرومبتلابه همه دولتهای جهان میگردد، ناگهان خاطر خطیرشان آشفته و دچار رقت قلب میگردند که واویلا دود تحریم بهچشم مردم ایران خواهد رفت. انگار نه انگار که طی سه دهه تسلط دستار برسران، برایران، مردم ایران هر روز بیشتر از روز پیش دچار فقر، بیخانمانی، آوارگی و هزاران مصیبت فردی و اجتماعی دیگر شدهاند. وقتی هم که در حد نطق و سخنرانی از تنبیه نظامی احتمالی رژیم حرفی گفته میشود، عرق وطنپرستی جماعت بانوان رقیقالقلب وجنتلمنهای ایرانیتبار ساحل تایمز، سایرکشورهای اروپا و ینگه دنیا، چنان بهجوش میآید که جملگی پا برهنه و در خارجه البته “سربرهنه” و بدون رعایت «قوانین جاری کشور متبوع خود که در آن سرزمین دربند، سخت بدان پایبند هستند» بهمیانه میدان میدوند تا از فرط خوش قلبی و بشردوستی آنهم از این سر دنیا، هم تمامیت ارضی ایران را حفظ کنند؟! هم مانع بروز یک جنگ خارجی یا ریختن یک قطره خون از دماغ فرزندان دولتمردانی گردندکه پس ازبیست وهشت سال مماشات ننگین با فاشیسم مذهبی ملایان وسرکوب مقاومت برحق مردم ایران، تااین اواخر هم هنوز فقط «نشستند وگفتند و برخاستند» که مبادا مجبور شوند بهعلت کله شقیهای بیش از حد رژیم، سرآخر از لاس زدنهای سیاسی و مماشات با رژیم وکلوخاندازی در برابر مقاومت ایران دست بردارند تا باعث وحشیتر شدن فاشیستهای مذهبی اسلامی نشوند و امکان برقراری خلافت بنیادگرایی اسلامی را نیز در منطقه و جهان توسط ملایان از آنان سلب نمایند. وقتی هم که پاسدار هزارتیر و قلادهدارش، همه اوباش عمامهدار و پاسدارانش برساختن بمب اتم پای میفشارند وجهان رابه چالش میطلبند، جماعتی ازخوشنشینان وطنی که هوای داشتن جلال وقدرت میهن؟! درسواحل آرام و لذتبخش دنیا هرگز از سرشان بیرون نمیرود یادشان میآید که هند و پاکستان و اسراییل هم در منطقه بمب اتم دارند، پس چرا “سرزمین پدری” فاقد آن باشد. راستراستی که آدم یا باید خیلی کودن و ابله باشد، یا خود را به حماقت بزند یا لابی و مزدور رژیم باشد، وگرنه چه کسی هست حالا که نداند اگر پروژه اتمی رژیم در خدمت منافع غیرنظامی بود، چرا آن را 18سال آزگار از افکار عمومی جهان پنهان کرده بود تاآن که توسط مقاومت ایران فاش و برملا گردید. تازه مگر ایجاد و تکمیل پروژه مرگبار اتمی جز در دست و بازوی نظامی رژیم، سپاه پاسداران ترور و کشتار است؟ مگر هیچیک از کشورهای دارای بمب در خاورمیانه هرگز مانند رژیم بنیادگرای اسلامی ملایان، با صدور تروریسم و آشوب در منطقه و بهخصوص در عراق، جهان را اینگونه تا لبه پرتگاه جنگ جهانی سوم رساندهاند؟ حالا پس از اینهمه سال و انبوه تجارب ملموس و عینی چه کسی نمیداند که میلیاردها دلار درآمد نفت ایران و سرقت نفت مردم عراق توسط سردمداران جهل و جنایت فقط در راستای تقویت سپاه قدس و پاسداران مصروف میگردد تا ضمن تکمیل پروژههای اتمی با دستباز بتوانند ضمن اعمال هژمونی بر منطقه، جهان را نیز با باجگیری و باجدهی و ارعاب و تهدید به جنگ و نابودی بکشند. اکنون اگر خانمها و آقایان زیاد مسالمتجو و صلح طلب البته با فاصله جغرافیایی بسیار از ایران و بیخبر از فقر خونبار، فحشا، فروش اعضای بدن و مصیبتهای هولناک گریبانگیر مردم ایران، رویارویی احتمالی جدی با فاشیسم مذهبی و اتخاذ یک سیاست غیرمماشاتگرایانه دولتها علیه این دیکتاتوری هار را جنگی خطرناک ارزیابی میکنند و از سوی دیگر با شعار و تبلیغات عوامفریبانه میهنپرستی، بیشرمانه جنگ بیست وهشت ساله فاشیسم مذهبی با مردم ایران و قربانیان بیگناه ترورهای ملایان را در سراسر دنیا نادیده گرفته و آگاهانه یا ناآگاه منطقه و جهان را بسوی جنگ و نیستی سوق میدهند، اما یک نکته بسا مهمتر را نیز در هر حال نباید فراموش کنند که مقاومت ایران بهمثابه یگانه آلترناتیو دموکراتیک و مترقی موجود در برابر بنیادگرایی افسارگسیخته اسلامی درمنطقه وجهان، نقش مهم و تاریخی خود را درشطرنج سیاسی متشنج منطقه بهخوبی و درستی بازی کرده و حضور اسطورهوار، ایستادگی و شیردلی زنان و مردان اشرفی، شاخ سنگین و سخت هیولای بنیادگرایی اسلامی را در ایران و عراق غصب شده توسط ملایان و به تبع آن در منطقه و سراسر دنیا خواهد شکست تا جهان سرانجام از چنگ تروریسم و جنگافروزی استعمارگران ضدبشر و دین برای همیشه نجات یابد. خوشنشینان جزایر ثبات و آرامش دوردست، اما چنانچه از شدت بیجربزگی،“لابیگری” یا غلظت انواع قطبهای ضدانسانی دیگری، آزادی و رهایی مردم محروم ایران از چنگ جلادان در جزیره مرگ و نیستی ملایان را برنمیتابند، باید اما آخرالامر بفهمند که جنگ مردم ایران و مقاومت بیهمتا و کارسازشان با غاصبین سرزمین شیر و خورشید تا رهایی میهن دربند، ناگزیر و بیوقفه ادامه خواهد داشت و در این راستا همچنان که تجارب بیست و پنجسال اخیرنشان داده است نه هیچیک از اقشار مردم رنجدیده ایران بهخصوص زنان و جوانان و نه تک تک مجاهدین و اعضای مقاومت دیرپای ایران، ذره یا لحظهیی از آرمان آزادیخواهی منتخب خود فروگزار نخواهند نمود. تجلی درخشان این وطن پرستی صادقانه و پاک که بهپای آن هزاران هزار شهید سرفراز جان فداکردهاند، در“ اشرف” پایدار و قهرمانان ساکن“اشرف شهرها” تجلی مییابد. از اینجهت بهنظرم بیشتر صلاح دراین است که کبوتربازان نیمه یا غیرحرفهیی صلح اگر به عمد یا فریبخورده، عاشقانه یا مکدر و شاید هم از لذت بوی دلار و نفت، جربزه وجرأت آن را ندارند که جثه درحال موت بیچاره کبوتر صلح را از چنگال عفریت جنگ وفاشیسم مذهبی “ورثه آدولف خمینی” نجات دهند بهتر است از“کفترپرانی” با عقاب مرگ ملایان و برفراز بام جهانیان نیز دست بردارند و سر از پا نشناخته با هیاهو و شعار کاذب صلحجویی به ادامه کشتار و سرکوب مردم ایران، صدور تروریسم، بنیادگرایی و افروختن آتش جنگی اتمی در جهان بهوسیله آخوندهای هار دامن نزنند و خود را بیش از این به نحوست ملایان آلوده نکنند.
همه ایرانیان ناگزیر گریخته از وطن، هر ایرانی آزاده و میهنپرست و همه مردم آزادیخواه وصلحجوی جهان، امروزه میدانند که از کیسه مارگیری رمالان آلوده به پلشتیهای خمینی، اسلاف او و حرامیان پاسدارگونهاش جز افعیهای هزار سر و انواع دستار بر سران مزور، جانداری دیگر هرگز برون نخواهد آمد و نه حتی زاغچهیی کوچک، معصوم و سیاه که بتوان آنرا بهنام نامی کبوتر زیبای صلح، سپید و به دیگران غالب کرد.
به
نقل از نشریه مجاهد شماره 883