یک دختر 32ساله در تهران عصر روز پنجشنبه 30شهریور 96 خود را جلوی قطار در حال حرکت در متروی دروازه دولت انداخت و متأسفانه جان باخت.
افزایش خودکشی در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهخصوص در بین جوانان و زنان، محصول فقر افسار گسیخته، تحقیر و سرکوب مردم توسط رژیم جنایتکار آخوندی است.
بیشتربخوانید:
خودکشی خانوادگی در اسلامآباد غرب
روز دوشنبه 27شهریور 96 مرد خانواده در اسلامآباد غرب از توابع کرمانشاه خودش و 4عضو خانوادهاش را با شلیک گلوله کشت.
اطلاعی از انگیزه جمعی این خانواده برای خودکشی در دست نیست، بسیاری از خودکشیها در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهدلیل سرکوب و خفقان از یک سو و فقر و محرومیت اقتصادی از سوی دیگر صورت میگیرد.
کاهش سن خودکشی به ۱۲سالگی و رتبه اول خودسوزی زنان ایرانی در خاورمیانه
روند فزاینده خودکشی در میان اقشار مختلف در شهرهای سراسر کشور و در تمامی ردههای سنی بهویژه در میان نسل جوان به یک فاجعه انسانی در ایران تبدیل شده است.
در روز ۲۳شهریور اسرا رضایی، یک دختر نوجوان کرد (۱۶ساله) در سقز خود را حلقآویز کرد. به گزارش رسانههای حکومتی در روز ۲۲شهریور، تنها در فاصله یک روز هفت دختر و پسر در تهران، ماسال، سقز و نهاوند با خودکشی به زندگی خود پایان دادند. در روز ۲۰شهریور عبدالسلام خوشامن، دانشجوی ٢٨ساله کرد که پس از ۵سال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز به بهانه گرایشات سیاسی از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود، در اعتراض به نظام سرکوبگر آخوندی خود را حلقآویز کرد. در روز ۱۸شهریور، یک سرباز کُرد در اعتراض به «تنبیه زیاد از سوی فرمانده پادگان سقز» به کاروان قربانیان خودکشی پیوست.
نمونههای تکاندهنده هر روز گوشهیی از این فاجعه جانکاه را بازتاب میکند:
خودسوزی دو برادر از پیروان یارسان در اعتراض به احضار و بازجویی و تهدید به مرگ مستمر توسط عوامل اطلاعاتی رژیم (کرمانشاه -۲۴فروردین) ؛ خودکشی یک نوجوان ۱۳ساله که خود را از پل یخسازی رشت به پایین پرت کرد (3اردیبهشت ۹۶) و خودکشی یک نوجوان ۱۲ساله که دو ماه پیش از او در گناباد خود را حلقآویز کرد؛ خودکشی دستکم چهار نفر از جمله یک دختر ۱۹ساله در مهاباد، زنی ۲۵ساله در سقز، یک جوان بیکار ۱۹ساله در تکاب و یک مرد ۴۴ساله در نظام آباد تهران (اول خرداد)، خودسوزی دختر دانشآموز ۱۷ساله مریوانی (۶خرداد) ؛ خودکشی یک جوان ۲۴ساله و متأهل در روستاهای نهاوند و یک راننده کامیون ۲۵ساله در مریوان (۱۱خرداد) ؛ خودکشی یک زن ۲۴ساله مادر یک کودک خردسال (مریوان-۱۴خرداد) ؛ خودکشی یک جوان ۲۳ساله و یک کارمند شهرداری از هموطنان کرد (مهاباد-۲۱تیر) ؛ خودکشی پدر یک خانواده که ناتوان از تأمین یک زندگی بخور و نمیر برای خانوادهاش پس از خوراندن قرص برنج به پسر دو ساله و دختر شش سالهاش به زندگی خود پایان داد (تهران- 30تیر) ؛ مرگ یک دختر ۱۸ساله که خود را از بالای یک ساختمان شش طبقه به پایین پرتاب کرد (استان مازندران-۳۱تیر) و خودکشی یک کارگر ساختمان که در همان روز در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد ناچیزش توسط ارگان چپاولگر موسوم به دانشگاه آزاد در کرج خود را از بالای جر اثقال به پایین پرتاب کرد؛ خودکشی یک دختر و یک مرد جوان در کمتر از دو ساعت با پرتاب از روی پل رسالت (تهران-۱۶مرداد) ؛ خودسوزی دستفروشانی که سرمایه ناچیزشان توسط مأمورهای دزد و سرکوبگر رژیم غارت میشود، خودکشی سیف الله بیداری معلم شریف اهل بهبهان که در اعتراض به فقر به زندگی محنت بار خود پایان داد؛ خودکشی یونس افشاری ۲۶ساله اهل ارومیه که بهرغم تحصیلات دانشگاهی بیکار بود و مرگ جانکاه علیرضا یاوری نانوای ۳۸ساله اهل گلپایگان که بر اثر افزایش قیمت آرد و مخارج بالای زندگی و ورشکستگی خود را به آتش کشید؛ گوشههایی از جهنم سوزانی است که بر تودههای ستمدیده بهویژه در مناطق محروم تحمیل شده و هر روز از میان آنها قربانی میگیرد.
خودکشی یک مرد ۴۰ساله در بابل، دو جوان یکی در دشتستان و دیگری در شوش، یک زن و یک مرد در جوانرود، خودکشی دو تن یکی در اصفهان و دیگری در تهران؛ یک کارگر جوان ۲۸ساله در فاز ۲۲پارس جنوبی و یک جوان ۳۸ساله اهل لاهیجان و یک دختر ۱۸ساله اهل بانه و یک دختر جوان آبادانی و دو دختر نوجوان ایلامی از دیگر موارد ثبت شده در فاصله روزهای ۲۵مرداد تا ۷شهریور است. همچنان که در روز ۱۰شهریورماه روزنامهها از خودکشی بهت انگیز زن ۲۸ساله اهل گرگان خبر دادند که متأهل و صاحب فرزند بود و روز بعد یک جوان ۲۰ساله تهرانی با انداختن خود در ریل متروی تهران دست به خودکشی زد. در روز ۱۴شهریور زن جوان اهل جوانرود در اثر خودسوزی جان سپرد و در همان روز یک جوان ۲۳ساله دشتستانی به زندگی خود پایان داد. در روز ۱۵شهریورماه یک دختر ۱۹ساله زابلی خودکشی کرد و دو روز بعد دو جوان دیگر در تهران اقدام به خودکشی کردند… .
افزایش نگرانکننده خودکشی در بین جوانان حاصل ۳۸سال حاکمیت استبدادی نظام ولایت فقیه است که جز فقر و فساد و بیکاری و فحشا و اعتیاد و طلاق و جامعه نومید از دگرگونی ارمغانی برای مردم ایران نداشته است.
تنها راه برونرفت از این دور تسلسل بحران و ناهنجاریهای اجتماعی اتحاد و همبستگی تمام اقشار بهویژه جوانان و زنان آزاده ایرانی از هر قشر و طبقه برای برانداختن نظام سرکوبگر و غارتگر ولیفقیه و تحقق یک جامعه دموکراتیک و آزاد و برخوردار از رفاه و آزادیهای اجتماعی است.
افزایش خودکشی در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهخصوص در بین جوانان و زنان، محصول فقر افسار گسیخته، تحقیر و سرکوب مردم توسط رژیم جنایتکار آخوندی است.
بیشتربخوانید:
خودکشی خانوادگی در اسلامآباد غرب
روز دوشنبه 27شهریور 96 مرد خانواده در اسلامآباد غرب از توابع کرمانشاه خودش و 4عضو خانوادهاش را با شلیک گلوله کشت.
اطلاعی از انگیزه جمعی این خانواده برای خودکشی در دست نیست، بسیاری از خودکشیها در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهدلیل سرکوب و خفقان از یک سو و فقر و محرومیت اقتصادی از سوی دیگر صورت میگیرد.
کاهش سن خودکشی به ۱۲سالگی و رتبه اول خودسوزی زنان ایرانی در خاورمیانه
روند فزاینده خودکشی در میان اقشار مختلف در شهرهای سراسر کشور و در تمامی ردههای سنی بهویژه در میان نسل جوان به یک فاجعه انسانی در ایران تبدیل شده است.
در روز ۲۳شهریور اسرا رضایی، یک دختر نوجوان کرد (۱۶ساله) در سقز خود را حلقآویز کرد. به گزارش رسانههای حکومتی در روز ۲۲شهریور، تنها در فاصله یک روز هفت دختر و پسر در تهران، ماسال، سقز و نهاوند با خودکشی به زندگی خود پایان دادند. در روز ۲۰شهریور عبدالسلام خوشامن، دانشجوی ٢٨ساله کرد که پس از ۵سال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز به بهانه گرایشات سیاسی از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود، در اعتراض به نظام سرکوبگر آخوندی خود را حلقآویز کرد. در روز ۱۸شهریور، یک سرباز کُرد در اعتراض به «تنبیه زیاد از سوی فرمانده پادگان سقز» به کاروان قربانیان خودکشی پیوست.
نمونههای تکاندهنده هر روز گوشهیی از این فاجعه جانکاه را بازتاب میکند:
خودسوزی دو برادر از پیروان یارسان در اعتراض به احضار و بازجویی و تهدید به مرگ مستمر توسط عوامل اطلاعاتی رژیم (کرمانشاه -۲۴فروردین) ؛ خودکشی یک نوجوان ۱۳ساله که خود را از پل یخسازی رشت به پایین پرت کرد (3اردیبهشت ۹۶) و خودکشی یک نوجوان ۱۲ساله که دو ماه پیش از او در گناباد خود را حلقآویز کرد؛ خودکشی دستکم چهار نفر از جمله یک دختر ۱۹ساله در مهاباد، زنی ۲۵ساله در سقز، یک جوان بیکار ۱۹ساله در تکاب و یک مرد ۴۴ساله در نظام آباد تهران (اول خرداد)، خودسوزی دختر دانشآموز ۱۷ساله مریوانی (۶خرداد) ؛ خودکشی یک جوان ۲۴ساله و متأهل در روستاهای نهاوند و یک راننده کامیون ۲۵ساله در مریوان (۱۱خرداد) ؛ خودکشی یک زن ۲۴ساله مادر یک کودک خردسال (مریوان-۱۴خرداد) ؛ خودکشی یک جوان ۲۳ساله و یک کارمند شهرداری از هموطنان کرد (مهاباد-۲۱تیر) ؛ خودکشی پدر یک خانواده که ناتوان از تأمین یک زندگی بخور و نمیر برای خانوادهاش پس از خوراندن قرص برنج به پسر دو ساله و دختر شش سالهاش به زندگی خود پایان داد (تهران- 30تیر) ؛ مرگ یک دختر ۱۸ساله که خود را از بالای یک ساختمان شش طبقه به پایین پرتاب کرد (استان مازندران-۳۱تیر) و خودکشی یک کارگر ساختمان که در همان روز در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد ناچیزش توسط ارگان چپاولگر موسوم به دانشگاه آزاد در کرج خود را از بالای جر اثقال به پایین پرتاب کرد؛ خودکشی یک دختر و یک مرد جوان در کمتر از دو ساعت با پرتاب از روی پل رسالت (تهران-۱۶مرداد) ؛ خودسوزی دستفروشانی که سرمایه ناچیزشان توسط مأمورهای دزد و سرکوبگر رژیم غارت میشود، خودکشی سیف الله بیداری معلم شریف اهل بهبهان که در اعتراض به فقر به زندگی محنت بار خود پایان داد؛ خودکشی یونس افشاری ۲۶ساله اهل ارومیه که بهرغم تحصیلات دانشگاهی بیکار بود و مرگ جانکاه علیرضا یاوری نانوای ۳۸ساله اهل گلپایگان که بر اثر افزایش قیمت آرد و مخارج بالای زندگی و ورشکستگی خود را به آتش کشید؛ گوشههایی از جهنم سوزانی است که بر تودههای ستمدیده بهویژه در مناطق محروم تحمیل شده و هر روز از میان آنها قربانی میگیرد.
خودکشی یک مرد ۴۰ساله در بابل، دو جوان یکی در دشتستان و دیگری در شوش، یک زن و یک مرد در جوانرود، خودکشی دو تن یکی در اصفهان و دیگری در تهران؛ یک کارگر جوان ۲۸ساله در فاز ۲۲پارس جنوبی و یک جوان ۳۸ساله اهل لاهیجان و یک دختر ۱۸ساله اهل بانه و یک دختر جوان آبادانی و دو دختر نوجوان ایلامی از دیگر موارد ثبت شده در فاصله روزهای ۲۵مرداد تا ۷شهریور است. همچنان که در روز ۱۰شهریورماه روزنامهها از خودکشی بهت انگیز زن ۲۸ساله اهل گرگان خبر دادند که متأهل و صاحب فرزند بود و روز بعد یک جوان ۲۰ساله تهرانی با انداختن خود در ریل متروی تهران دست به خودکشی زد. در روز ۱۴شهریور زن جوان اهل جوانرود در اثر خودسوزی جان سپرد و در همان روز یک جوان ۲۳ساله دشتستانی به زندگی خود پایان داد. در روز ۱۵شهریورماه یک دختر ۱۹ساله زابلی خودکشی کرد و دو روز بعد دو جوان دیگر در تهران اقدام به خودکشی کردند… .
افزایش نگرانکننده خودکشی در بین جوانان حاصل ۳۸سال حاکمیت استبدادی نظام ولایت فقیه است که جز فقر و فساد و بیکاری و فحشا و اعتیاد و طلاق و جامعه نومید از دگرگونی ارمغانی برای مردم ایران نداشته است.
تنها راه برونرفت از این دور تسلسل بحران و ناهنجاریهای اجتماعی اتحاد و همبستگی تمام اقشار بهویژه جوانان و زنان آزاده ایرانی از هر قشر و طبقه برای برانداختن نظام سرکوبگر و غارتگر ولیفقیه و تحقق یک جامعه دموکراتیک و آزاد و برخوردار از رفاه و آزادیهای اجتماعی است.