در روزنامههای حکومتی روز دوشنبه دوم مرداد جنگ قدرت و سهمخواهی در کابینه جدید حسن روحانی بیشترین عنوانها را در صفحات اول اشغال کرده است، بهخصوص در روزنامههای باند خودش
آرمان: کابینه اصلاحطلب و وعدههای روحانی
آفتاب یزد: محمدرضا باهنر: میترسم در انتخابات 1400 یک حراف رأی بیاورد
آفتاب یزد: محمدغرضی: روحانی ذخیره نظام باقی بماند
آفتاب یزد: کدام وزراء رفتنی شدند کدام وزراء ماندنی
آفتاب یزد: لابی برخی وزرا با رئیس مجلس؛ توسل به بهارستان برای ابقا در پاست
ابتکار: مدل شتر گاو پلنگ اقتصادی
اعتماد: مرتضی مبلغ: اصلاحطلبان در پی کابینه 24میلیونی اند نه سهمخواهی – اکبرترکان: نمیدانم روحانی تحت فشار است یا نه؟
جوان: 5/6میلیون بیکار و تناقضگویی دولت یازدهم؛ تیم اقتصادی دولت هماهنگ یا نا هماهنگ؟
کیهان: اصلاح طلبان: عامل پیروزی روحانی هستیم بیتعارف سهم خود را میخواهیم
همدلی: افشاگری انتخاباتی میرسلیم:گفته بودند درباره تخلفات قالیباف در مناظرهها سکوت کنم
در روزنامههای باند حسن روحانی سهمخواهی با تناقضگویی همراه است، از التماس برای سهم حداقلی تا تهدید به وارد کردن «شوک جدی» از طریق «وارد کردن مردم به صحنه»
آرمان: سرمقاله: اصلاحطلبان با روحانی گفتگو کنند: ... نه رئیسجمهور خود را بینیاز از گروهها و احزاب حامی میداند، نه گروههای حامی او سعی در تحمیل دیدگاههای خود به رئیسجمهور دارند و هر دو با گفتگو میتوانند به نقطه تعادلی برای رسیدن به کابینه مطلوب برسند.
ابتکار: آخرین تلاشها تا بستنِ کابینه: ... آنچه در پیام اکثر کنشگران سیاسی- اجتماعی موج میزند؛ «ترس» است.
آیا روحانی در عمل به خواست جناح مقابل تن میدهد؟ آیا روحانی مصلحتِ لابیگران را بر صلاح مردم ترجیح خواهد داد؟ اینکه اصولگرایان مدام بر طبل سهمخواهی کوبیده و با هجمههای بیامان به کابینه و روحانی، بهدنبال قواره مناسبِ خود در کابینه هستند؛ بر کسی پوشیده نیست، اما روحانی را راه گریزی هست؟ واقعیت این است که ضعف تحزب-تشکلگرایی و وجود نهادهای مدنیِ مردمی در کشور سوی دیگر ترس انباشته تحولخواهان است... . اصلاحطلبان و ترقیخواهان را راهی جز ابراز نارضایتی در سپهر عمومی نیست، که آن هم راهِ 84را میرود. نزدیکترین راه، همان شُک لحظهای در جامعه است. شُکی که از طرف چهرههای محبوب و مردمیِ جریان تحولخواه بر فرقِ سهمخواهان دوزیست و اصولگرایان بازنده رقابت فرود آید. شُکی که با وارد کردن مردم به صحنه از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی امکانپذیر است... دولتمردانِ همسو با رأی 24میلیونی در کابینه اندکاند. تا چینش کابینه همچون شب اعلام نتایج انتخابات بایستی بیدار و هوشیار ماند. نه راهِ پس داریم (ناامیدی مردم از تحولخواهان) و نه راهِ پیش و تندادن به کابینهای متوسط. راهِ دورتر برای مُکَلف کردن نهادهای قدرت برای تقدیم کابینه به نمایندگان جبهه پیروز انتخابات، همان نهادسازی مدنی، تحزب و فرهنگسازی است. ترسِ این روزهای کنشگران سیاسیِ تحولخواه را جدی بگیریم و فریاد زنیم؛ مبادا کابینه جدید مردم را ناامید از راهِ رفته گرداند.
ابراز نگرانی از سرنوشت برجام و تحریمهای جدید آمریکا هم موضوع مشترک در روزنامههای هر دو باند حاکم است:
اعتماد: ایران، روسیه و کره شمالی در سبد تحریمهای جدید؛ قدرتنمایی بیسابقه کنگره در برابر کاخ سفید
جوان: نیویورک تایمز: آمریکا ماده 29برجام را نقض کرده است
وطن امروز: برجام نقض میکنیم
در روزنامههای باند حسن روحانی سهمخواهی با تناقضگویی همراه است، از التماس برای سهم حداقلی تا تهدید به وارد کردن «شوک جدی» از طریق «وارد کردن مردم به صحنه»
آرمان: سرمقاله: اصلاحطلبان با روحانی گفتگو کنند: ... نه رئیسجمهور خود را بینیاز از گروهها و احزاب حامی میداند، نه گروههای حامی او سعی در تحمیل دیدگاههای خود به رئیسجمهور دارند و هر دو با گفتگو میتوانند به نقطه تعادلی برای رسیدن به کابینه مطلوب برسند.
ابتکار: آخرین تلاشها تا بستنِ کابینه: ... آنچه در پیام اکثر کنشگران سیاسی- اجتماعی موج میزند؛ «ترس» است.
آیا روحانی در عمل به خواست جناح مقابل تن میدهد؟ آیا روحانی مصلحتِ لابیگران را بر صلاح مردم ترجیح خواهد داد؟ اینکه اصولگرایان مدام بر طبل سهمخواهی کوبیده و با هجمههای بیامان به کابینه و روحانی، بهدنبال قواره مناسبِ خود در کابینه هستند؛ بر کسی پوشیده نیست، اما روحانی را راه گریزی هست؟ واقعیت این است که ضعف تحزب-تشکلگرایی و وجود نهادهای مدنیِ مردمی در کشور سوی دیگر ترس انباشته تحولخواهان است... . اصلاحطلبان و ترقیخواهان را راهی جز ابراز نارضایتی در سپهر عمومی نیست، که آن هم راهِ 84را میرود. نزدیکترین راه، همان شُک لحظهای در جامعه است. شُکی که از طرف چهرههای محبوب و مردمیِ جریان تحولخواه بر فرقِ سهمخواهان دوزیست و اصولگرایان بازنده رقابت فرود آید. شُکی که با وارد کردن مردم به صحنه از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی امکانپذیر است... دولتمردانِ همسو با رأی 24میلیونی در کابینه اندکاند. تا چینش کابینه همچون شب اعلام نتایج انتخابات بایستی بیدار و هوشیار ماند. نه راهِ پس داریم (ناامیدی مردم از تحولخواهان) و نه راهِ پیش و تندادن به کابینهای متوسط. راهِ دورتر برای مُکَلف کردن نهادهای قدرت برای تقدیم کابینه به نمایندگان جبهه پیروز انتخابات، همان نهادسازی مدنی، تحزب و فرهنگسازی است. ترسِ این روزهای کنشگران سیاسیِ تحولخواه را جدی بگیریم و فریاد زنیم؛ مبادا کابینه جدید مردم را ناامید از راهِ رفته گرداند.
ابراز نگرانی از سرنوشت برجام و تحریمهای جدید آمریکا هم موضوع مشترک در روزنامههای هر دو باند حاکم است:
اعتماد: ایران، روسیه و کره شمالی در سبد تحریمهای جدید؛ قدرتنمایی بیسابقه کنگره در برابر کاخ سفید
جوان: نیویورک تایمز: آمریکا ماده 29برجام را نقض کرده است
وطن امروز: برجام نقض میکنیم
روزنامههای باند ولیفقیه تقصیر شکست برجام را به گردن باند رقیب انداخته و به آن حمله کردهاند. اما در این میان وحشت خود را هم از پیامدهای تحریمها نتوانستهاند پنهان کنند:
کیهان: درست اما دیر
سخنان رئیسجمهور پس از سخنان ظریف و دیگرانشان، اعتراف بزرگ و دیرهنگام به اشتباهی است که چهار سال سرمایه مادی و معنوی و عمر ملت بزرگ ایران را به هدر داد.
اگر قرار بود که هستهیی تعطیل شود و دانشمندان اخراج شوند و رآکتورمان سیمان شود و تحریمها بماند و تمدید و تشدید شود و پولی نیاید، چه نیازی به ژنرال نامیدن معمولیها و نشان افتخار دادن به آنها بود، یک سرباز بیتجربه هم میتوانست چنین بکند.
جوان: شما حرمت رسانه را به احترام آمریکا فروختید!... عمده رسانههای مکتوب کشورکه متعلق به جریان اصلاحطلب است در هفت، هشت روزی که گذشت، حرمت خود را به برجام و به آمریکا یعنی به حرمت «برجام آمریکا» فروختند، در حالی که ما هم یک سر برجام هستیم و انتظار اطلاعرسانی در این باره داریم. این یک ادعا با سندهای زنده و آنلاین است که در دسترس شما و پیشروی شماست. اسنادی که نشان میدهد هیچیک از رسانههای جریان اصلاحطلب که به اسم زنجیری خوانده میشوند و رسانههای حامی دولت، در یک هفته گذشته غوغای ظریف در نیویورک و سپس پشتیبانی روحانی از سخنان او در هیأت دولت را نشنیدند و ندیدند!... اینان حتی حرمت برجام را هم نگه نداشتند زیرا وقتی دکتر ظریف میگوید «مطابق ماده 36توافقنامه برجام اگر آمریکا مرتکب نقض عمده برجام شود، ایران بهعنوان یکی از طرفها حق خروج جزیی و کلی از برجام را دارد»، چنین اظهارنظری کاملاً در چارچوب برجام و ذاتی برجام است. بنابراین حتی اگر از ظریف بهخاطر چنین سخنی رنجیده باشید، لااقل حرمت برجام عزیزتان را نگه می داشتید، اما شما نه حرمت برجام را نگه داشتید و نه حرمت وزیر خارجه ایران را، آنچنانکه به او تاختید که «چرا در نیویورک، از عرف دیپلوماتیک خارج شده و سخن را به خروج از برجام کشانده است (!) » عجبا از این همه حس وطنفروشی که در خانه دل شما رخنه کرده است!... به نظر میرسد ظریف در آنچه طی یک هفته حضورش در نیویورک مطرح کرد، کاملاً جدی بود، چرا جدی؟ چون آنچه بر سر برجام در حال فرو ریختن است، کاملاً جدی است! تحریمهای جدید هر چند از نظر دکتر ظریف، نقض کلی به حساب نیاید، اما او میداند که حساب توئیتر برای تذکر دادن به آمریکا در این موارد، دیگر کششی ندارد و مردم واکنش تأثیر گذارتری را میطلبند... مغز و روح و جسم برجام در خطر تصمیمهای جدید آمریکاست و به همین خاطر باید گفت اگر چه برجام گشایشهایی هم داشته است، اما اینها چیزهایی نبود که دکتر ظریف برای آن به پای میز مذاکره رفت، بنابراین «ظریف این روزها» را باید جدی گرفت و مهمتر از این دلایلی که از رفتار آمریکا برای جدی گرفتن ظریف میجوییم، سکوت محض «رسانههای برجام» است که گواه جدی بودن ظریف است، رسانههایی که درباره برجام، شوخیهای جان کری را هم تیتر یک میکردند، اما حالا اظهارات کاملاً نگرانکننده وزیر خارجه کشورشان را میپوشانند تا احترام آمریکا را نگه دارند!
ارگان خامنهای فساد کل نظام را متوجه باند روحانی کرده و نسبت به پیامدهای اجتماعی آن هشدار داده است:
سخنان رئیسجمهور پس از سخنان ظریف و دیگرانشان، اعتراف بزرگ و دیرهنگام به اشتباهی است که چهار سال سرمایه مادی و معنوی و عمر ملت بزرگ ایران را به هدر داد.
اگر قرار بود که هستهیی تعطیل شود و دانشمندان اخراج شوند و رآکتورمان سیمان شود و تحریمها بماند و تمدید و تشدید شود و پولی نیاید، چه نیازی به ژنرال نامیدن معمولیها و نشان افتخار دادن به آنها بود، یک سرباز بیتجربه هم میتوانست چنین بکند.
جوان: شما حرمت رسانه را به احترام آمریکا فروختید!... عمده رسانههای مکتوب کشورکه متعلق به جریان اصلاحطلب است در هفت، هشت روزی که گذشت، حرمت خود را به برجام و به آمریکا یعنی به حرمت «برجام آمریکا» فروختند، در حالی که ما هم یک سر برجام هستیم و انتظار اطلاعرسانی در این باره داریم. این یک ادعا با سندهای زنده و آنلاین است که در دسترس شما و پیشروی شماست. اسنادی که نشان میدهد هیچیک از رسانههای جریان اصلاحطلب که به اسم زنجیری خوانده میشوند و رسانههای حامی دولت، در یک هفته گذشته غوغای ظریف در نیویورک و سپس پشتیبانی روحانی از سخنان او در هیأت دولت را نشنیدند و ندیدند!... اینان حتی حرمت برجام را هم نگه نداشتند زیرا وقتی دکتر ظریف میگوید «مطابق ماده 36توافقنامه برجام اگر آمریکا مرتکب نقض عمده برجام شود، ایران بهعنوان یکی از طرفها حق خروج جزیی و کلی از برجام را دارد»، چنین اظهارنظری کاملاً در چارچوب برجام و ذاتی برجام است. بنابراین حتی اگر از ظریف بهخاطر چنین سخنی رنجیده باشید، لااقل حرمت برجام عزیزتان را نگه می داشتید، اما شما نه حرمت برجام را نگه داشتید و نه حرمت وزیر خارجه ایران را، آنچنانکه به او تاختید که «چرا در نیویورک، از عرف دیپلوماتیک خارج شده و سخن را به خروج از برجام کشانده است (!) » عجبا از این همه حس وطنفروشی که در خانه دل شما رخنه کرده است!... به نظر میرسد ظریف در آنچه طی یک هفته حضورش در نیویورک مطرح کرد، کاملاً جدی بود، چرا جدی؟ چون آنچه بر سر برجام در حال فرو ریختن است، کاملاً جدی است! تحریمهای جدید هر چند از نظر دکتر ظریف، نقض کلی به حساب نیاید، اما او میداند که حساب توئیتر برای تذکر دادن به آمریکا در این موارد، دیگر کششی ندارد و مردم واکنش تأثیر گذارتری را میطلبند... مغز و روح و جسم برجام در خطر تصمیمهای جدید آمریکاست و به همین خاطر باید گفت اگر چه برجام گشایشهایی هم داشته است، اما اینها چیزهایی نبود که دکتر ظریف برای آن به پای میز مذاکره رفت، بنابراین «ظریف این روزها» را باید جدی گرفت و مهمتر از این دلایلی که از رفتار آمریکا برای جدی گرفتن ظریف میجوییم، سکوت محض «رسانههای برجام» است که گواه جدی بودن ظریف است، رسانههایی که درباره برجام، شوخیهای جان کری را هم تیتر یک میکردند، اما حالا اظهارات کاملاً نگرانکننده وزیر خارجه کشورشان را میپوشانند تا احترام آمریکا را نگه دارند!
ارگان خامنهای فساد کل نظام را متوجه باند روحانی کرده و نسبت به پیامدهای اجتماعی آن هشدار داده است:
کیهان: چهکسی مخاطب آن هشدار است؟! (یادداشت روز)
برخی رخدادهای یکی دو سال اخیر را با دیده عبرت مرور کنید؛ حقوقهای نجومی را یادتان هست!؟ آن روز سخنگوی دولت نجومیبگیر مشهوری را ذخیره انقلاب نامید و برای آن دست درازی و به تعبیر رهبر انقلاب «حرامخواری» توجیه تراشید! اعدام مهآفرید خسروی را یادتان هست!؟ او را کارآفرین نامیدند و برای مرگش اشک تمساح ریختند! سخنان فلان مسئول اجرایی که گفته بود: «ما نان و پنیرخور نیستیم، شیشلیک میخوریم» را یادتان هست!؟ توجیه این بود که مسئولان برای جامعه زحمت میکشند و باید هیچ دغدغهای نداشته باشند! آنها مزد زحمتشان را میگیرند! چند نمونه دیگر از این قبیل را میتوانیم برشماریم!؟
همین چند روز قبل، وزیر بهداشت در مصاحبهیی از وضع و سبک زندگی خود سخنانی گفت که بیاختیار فرمایش اخیر حضرت علی علیهالسلام را به ذهن متبادر میکرد، سخنانی که از آن آشکارا بوی توجیهتراشی برای مانور تجمل به مشام میرسید.
او بعد از شرح و بیان مقدماتی برای خرید خودرویی گرانقیمت ، در توجیه اقدامش میگوید: «ما به جاده میرویم و بالاخره باید ماشینمان امن باشد. «من که پول دارم» (!) «دلم هم که میخواهد» (!) وقتی نخرم یعنی «نفاق دارم» (!) آن هم بهخاطر حرف دیگران... بالاترین آسیبی که به کسی ممکن است وارد شود، دچار نفاق شدن و ریاکاری است... آنها که همین اتهامها را میزنند، آنها خودشان از همه ریاکارتر هستند (!) بنابراین باید جامعه را عادت داد (!) و افراد را و بهخصوص مسئولان را، که آن چیزی که هستند بنمایانند.
نه آنی که مردم دوست دارند. اگر خودشان را به آن شکل درآوردند، معنیاش این است که نفاق دارند و این در بزنگاههای مختلف، هزینههای سنگینی را برای دین و برای کشور ایجاد میکند.»
این خطر بزرگی است که برخی مسئولان نظام در قلههای افسانهای ثروت چندهزار میلیارد تومانی باشند و بعد هم در مقام توجیه سبک زندگی اشرافی خود، در پی توجیهتراشی دینی باشند و مانور تجمل بدهند.
وجود چنین آفتهایی، زنگهای خطر را به صدا در میآورد.
برخی رخدادهای یکی دو سال اخیر را با دیده عبرت مرور کنید؛ حقوقهای نجومی را یادتان هست!؟ آن روز سخنگوی دولت نجومیبگیر مشهوری را ذخیره انقلاب نامید و برای آن دست درازی و به تعبیر رهبر انقلاب «حرامخواری» توجیه تراشید! اعدام مهآفرید خسروی را یادتان هست!؟ او را کارآفرین نامیدند و برای مرگش اشک تمساح ریختند! سخنان فلان مسئول اجرایی که گفته بود: «ما نان و پنیرخور نیستیم، شیشلیک میخوریم» را یادتان هست!؟ توجیه این بود که مسئولان برای جامعه زحمت میکشند و باید هیچ دغدغهای نداشته باشند! آنها مزد زحمتشان را میگیرند! چند نمونه دیگر از این قبیل را میتوانیم برشماریم!؟
همین چند روز قبل، وزیر بهداشت در مصاحبهیی از وضع و سبک زندگی خود سخنانی گفت که بیاختیار فرمایش اخیر حضرت علی علیهالسلام را به ذهن متبادر میکرد، سخنانی که از آن آشکارا بوی توجیهتراشی برای مانور تجمل به مشام میرسید.
او بعد از شرح و بیان مقدماتی برای خرید خودرویی گرانقیمت ، در توجیه اقدامش میگوید: «ما به جاده میرویم و بالاخره باید ماشینمان امن باشد. «من که پول دارم» (!) «دلم هم که میخواهد» (!) وقتی نخرم یعنی «نفاق دارم» (!) آن هم بهخاطر حرف دیگران... بالاترین آسیبی که به کسی ممکن است وارد شود، دچار نفاق شدن و ریاکاری است... آنها که همین اتهامها را میزنند، آنها خودشان از همه ریاکارتر هستند (!) بنابراین باید جامعه را عادت داد (!) و افراد را و بهخصوص مسئولان را، که آن چیزی که هستند بنمایانند.
نه آنی که مردم دوست دارند. اگر خودشان را به آن شکل درآوردند، معنیاش این است که نفاق دارند و این در بزنگاههای مختلف، هزینههای سنگینی را برای دین و برای کشور ایجاد میکند.»
این خطر بزرگی است که برخی مسئولان نظام در قلههای افسانهای ثروت چندهزار میلیارد تومانی باشند و بعد هم در مقام توجیه سبک زندگی اشرافی خود، در پی توجیهتراشی دینی باشند و مانور تجمل بدهند.
وجود چنین آفتهایی، زنگهای خطر را به صدا در میآورد.
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع نسبت به تحریمهای جدید آمریکا با تناقض گوییهای مضحک دود و دم کردهاند:
جوان: مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران
«آمریکا قبل از تحریم سپاه پایگاههای خود را از منطقه جمع کند.» فهم و هضم این جمله فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آمریکاییها، بس سخت و دشوار خواهد بود؛ اما آمریکاییها چارهای جز کنار آمدن با واقعیات دنیای امروز ندارند
آمریکاییها پس از بهرهمندی از برجام هستهای، هماکنون بهدنبال جایگزین کردن قدرت دفاعی ایران به جای برنامه هستهیی و آغاز کردن مجموعهیی از تحریمها و فشارها به جمهوری اسلامی به این بهانه هستند. طرح تحریم CIDA در واقع، طرحی برای هدف قرار دادن اقتدار دفاعی، توان موشکی و قدرت نظامی ایران از طریق تحریمهای گسترده و بیسابقه میباشد. طراحان این طرح، بهدنبال آن هستند تا از طریق اعمال تحریمهای گسترده، زمینههای یک برجام نظامی را با هدف محدودسازی قدرت دفاعی ایران فراهم سازند...
آمریکاییها باید بدانند از نظر تمامی ملتهای منطقه سپاه پاسداران نیروی محوری و رکن اساسی در ائتلاف واقعی مبارزه با گروهکهای تروریستی به حساب میآید...
روزنامههای باند حسن روحانی نسبت به دود و دم پاسداران در مواجهه با تحریمهای آمریکا ابراز نگرانی کردهاند:
«آمریکا قبل از تحریم سپاه پایگاههای خود را از منطقه جمع کند.» فهم و هضم این جمله فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آمریکاییها، بس سخت و دشوار خواهد بود؛ اما آمریکاییها چارهای جز کنار آمدن با واقعیات دنیای امروز ندارند
آمریکاییها پس از بهرهمندی از برجام هستهای، هماکنون بهدنبال جایگزین کردن قدرت دفاعی ایران به جای برنامه هستهیی و آغاز کردن مجموعهیی از تحریمها و فشارها به جمهوری اسلامی به این بهانه هستند. طرح تحریم CIDA در واقع، طرحی برای هدف قرار دادن اقتدار دفاعی، توان موشکی و قدرت نظامی ایران از طریق تحریمهای گسترده و بیسابقه میباشد. طراحان این طرح، بهدنبال آن هستند تا از طریق اعمال تحریمهای گسترده، زمینههای یک برجام نظامی را با هدف محدودسازی قدرت دفاعی ایران فراهم سازند...
آمریکاییها باید بدانند از نظر تمامی ملتهای منطقه سپاه پاسداران نیروی محوری و رکن اساسی در ائتلاف واقعی مبارزه با گروهکهای تروریستی به حساب میآید...
روزنامههای باند حسن روحانی نسبت به دود و دم پاسداران در مواجهه با تحریمهای آمریکا ابراز نگرانی کردهاند:
جهان صنعت: افزایش هزینه تصویب و اعمال تحریمها علیه ایران، آنگونه که رسانهها و چهرههای نزدیک به نظامیان و محافظهکاران ایرانی میگویند، چه ابعادی را دربر خواهد گرفت؟ آیا ایران این سختگیریها، تحریمها و ماجراجوییها را در یمن، سوریه، عراق یا حتی خلیجفارس پاسخ خواهد داد؟ در این صورت تهران- واشینگتن با شتاب به سمت تصادفی خطرناک حرکت میکنند؟
آرمان: گزینههای جدید روی میز ایران و آمریکا
در دیدار فرستادگان ظریف و تیلرسون چه گذشت؟
گزینههای جدید روی میز ایران و آمریکا
اظهارات چند روز اخیر مقامات ایران و آمریکا نشان میدهد دو کشور قرار نیست در مسیر دیپلوماسی قرار بگیرند یا حداقل تلاشها در این زمینه تاکنون بیثمر بوده است، موضوعی که میتواند آینده برجام و روابط میان دو کشور را در فضایی غیرقابل پیشبینی و ریسک پذیر قرار دهد. از دو هفته پیش به نظر میرسید که سناریویی در روابط ایران و آمریکا در جریان است، وزیر خارجه عمان به تهران آمد تا باز هم حدس و گمانهایی درباره لابیهای پشت پرده و محرمانه با میانجیگری عمان بر سر زبانها بیفتد،
تا جایی که نیویورک تایمز از تیلرسون وزیر خارجه آمریکا خواست گوشی را بردارد و با ظریف تماس بگیرد. ظریف وزیر خارجه کشورمان برای شرکت در نشست شورای خارجی واشینگتن عازم آمریکا شد تا جنب و جوشها در این زمینه تشدید شود
در این بین نخستین دیدار دوجانبه میان هیأت ایرانی و آمریکایی در دولت ترامپ در وین جمعه گذشته برگزار شد، در این دیدار عراقچی و روانچی بهعنوان معاونان شریف و روسای هیأت ایرانی در نشست مشترک برجام با معاون رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، دیدار و گفتگو کردند.
عراقچی جزئیات این دیدار را اینگونه روایت میکند: با هیأت آمریکایی نیز طبق معمول دیدار دوجانبهای داشتیم. معمولاً بیشتر اشکالات مربوط به اجرای برجام، مربوط به هیأت آمریکایی است، از این رو ما با طرف آمریکایی تمام مسائل را مرور و مطرح کردهایم. در این جلسه تمام مواردی که مربوط به نقض عهد، بدعهدی، تأخیر و تعلل از سوی آمریکاییها بود را ذکر کردیم. آنها توضیحاتی ارائه کردند، البته از نظر ما این توضیحات قابلقبول نیست و نتیجه مباحث را به تهران منتقل میکنیم.
اخیراً افرادی جدید از ایرانیان در کشورهای مختلف بهدرخواست آمریکاییها دستگیر شدهاند. این موارد را منتقل کردیم، اعتراض کردیم و خواهان آزادی آنها شدیم. در این بین اما به نظر میرسد در روزهای اخیر تلاشها برای ایجاد این کانال به در بسته خورده است، و سلسله اظهارنظرهایی متفاوت در خصوص آینده برجام از سوی مقامات دو طرف عنوان میشود.
تهدید ترامپ برای آزادی زندانیان آمریکایی در ایران در حالی است که یک سال پیش در نتیجه دیپلوماسی میان ایران و آمریکا تعدادی از شهروندان بازداشت شده دو کشور آزاد شدند، ترامپ اما این روند را باجدهی واشینگتن به تهران خوانده بود و اکنون برای آزادی شهروندان خود دست به تهدید زده است.
عراقچی که به وین رفته و در حاشیه نشست کمیسیون مشترک برجام با هیأت آمریکایی دیداری دوجانبه برگزار کرده بود نیز درباره بدعهدی طرف آمریکایی این چنین گفت: ما گزینههای مختلفی در این ارتباط در دسترس داریم. برخی از این گزینهها در متن برجام است و برخی از گزینهها در دستورات مجلس، شورای عالی امنیت ملی و مقام معظم رهبری وجود دارد و اینها همه ملاک ما خواهد بود. ما با توجه به منافع کشور و حقوق خودمان تصمیم میگیریم و حتماً نسبت به همه بد عهدیها واکنش لازم را در زمان و شکل مناسب خواهیم داشت. به نظر میرسد سیگنالهای مثبتی درباره همکاری بر سر برجام از سوی گروه 1+5شنیده نمیشد و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و در پیش گرفتن خط مشیهای تندروانه در قبال ایران این کشور را در مسیر ادامه سیاستهای خصمانه و خارج از عقلانیت قرار داده است، باید منتظر ماند و دید که این رویه در نهایت چه سرنوشتی را برای برجام رقم خواهد زد.
آرمان: روابط ایران و آمریکا در تابستان ۹۶، بغرنج است
فواد ایزدی: روابط ایران و آمریکا در تابستان 96، بغرنج است
فواد ایزدی گفت: روابط ایران و آمریکا در تابستان 96، وضعیت بغرنجی را سپری میکند.
اما باید به این نکته توجه کنیم که در حال حاضر در آمریکا با دولتی سر و کار داریم که با منطق و بحث و گفتگو رابطه خوبی ندارد. صحبت از تغییر رژیم در ایران میکند و به نظر میرسد که از تاریخ درس نگرفته است.
برجام نیز در وضعیت خوبی قرار ندارد و آمریکاییها با استفاده از راهکارهای مختلف تلاش دارند که تعهداتشان را اجرایی و عملیاتی نکنند.
با توجه به سیاستهای دولت فعلی آمریکا به نظر میرسد حرفهای خوب آقای ظریف در واشینگتن خیلی پذیرش ندارد.
بعضا اقداماتی از سوی برخی دولتها در ایران جهت بهبود روابط با این کشور صورت گرفته اما به نتیجه نرسیده و از میزان فشارها و تحریمهای آمریکا کاسته نشده است.
ابراز وحشت از کابوس سرنگونی در سالگرد حماسه عقیدتی میهنی عملیات کبیر فروغ جاویدان در روزنامههای حکومتی با تناقض گوییهای معمولشان ادامه دارد:
آرمان: گزینههای جدید روی میز ایران و آمریکا
در دیدار فرستادگان ظریف و تیلرسون چه گذشت؟
گزینههای جدید روی میز ایران و آمریکا
اظهارات چند روز اخیر مقامات ایران و آمریکا نشان میدهد دو کشور قرار نیست در مسیر دیپلوماسی قرار بگیرند یا حداقل تلاشها در این زمینه تاکنون بیثمر بوده است، موضوعی که میتواند آینده برجام و روابط میان دو کشور را در فضایی غیرقابل پیشبینی و ریسک پذیر قرار دهد. از دو هفته پیش به نظر میرسید که سناریویی در روابط ایران و آمریکا در جریان است، وزیر خارجه عمان به تهران آمد تا باز هم حدس و گمانهایی درباره لابیهای پشت پرده و محرمانه با میانجیگری عمان بر سر زبانها بیفتد،
تا جایی که نیویورک تایمز از تیلرسون وزیر خارجه آمریکا خواست گوشی را بردارد و با ظریف تماس بگیرد. ظریف وزیر خارجه کشورمان برای شرکت در نشست شورای خارجی واشینگتن عازم آمریکا شد تا جنب و جوشها در این زمینه تشدید شود
در این بین نخستین دیدار دوجانبه میان هیأت ایرانی و آمریکایی در دولت ترامپ در وین جمعه گذشته برگزار شد، در این دیدار عراقچی و روانچی بهعنوان معاونان شریف و روسای هیأت ایرانی در نشست مشترک برجام با معاون رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، دیدار و گفتگو کردند.
عراقچی جزئیات این دیدار را اینگونه روایت میکند: با هیأت آمریکایی نیز طبق معمول دیدار دوجانبهای داشتیم. معمولاً بیشتر اشکالات مربوط به اجرای برجام، مربوط به هیأت آمریکایی است، از این رو ما با طرف آمریکایی تمام مسائل را مرور و مطرح کردهایم. در این جلسه تمام مواردی که مربوط به نقض عهد، بدعهدی، تأخیر و تعلل از سوی آمریکاییها بود را ذکر کردیم. آنها توضیحاتی ارائه کردند، البته از نظر ما این توضیحات قابلقبول نیست و نتیجه مباحث را به تهران منتقل میکنیم.
اخیراً افرادی جدید از ایرانیان در کشورهای مختلف بهدرخواست آمریکاییها دستگیر شدهاند. این موارد را منتقل کردیم، اعتراض کردیم و خواهان آزادی آنها شدیم. در این بین اما به نظر میرسد در روزهای اخیر تلاشها برای ایجاد این کانال به در بسته خورده است، و سلسله اظهارنظرهایی متفاوت در خصوص آینده برجام از سوی مقامات دو طرف عنوان میشود.
تهدید ترامپ برای آزادی زندانیان آمریکایی در ایران در حالی است که یک سال پیش در نتیجه دیپلوماسی میان ایران و آمریکا تعدادی از شهروندان بازداشت شده دو کشور آزاد شدند، ترامپ اما این روند را باجدهی واشینگتن به تهران خوانده بود و اکنون برای آزادی شهروندان خود دست به تهدید زده است.
عراقچی که به وین رفته و در حاشیه نشست کمیسیون مشترک برجام با هیأت آمریکایی دیداری دوجانبه برگزار کرده بود نیز درباره بدعهدی طرف آمریکایی این چنین گفت: ما گزینههای مختلفی در این ارتباط در دسترس داریم. برخی از این گزینهها در متن برجام است و برخی از گزینهها در دستورات مجلس، شورای عالی امنیت ملی و مقام معظم رهبری وجود دارد و اینها همه ملاک ما خواهد بود. ما با توجه به منافع کشور و حقوق خودمان تصمیم میگیریم و حتماً نسبت به همه بد عهدیها واکنش لازم را در زمان و شکل مناسب خواهیم داشت. به نظر میرسد سیگنالهای مثبتی درباره همکاری بر سر برجام از سوی گروه 1+5شنیده نمیشد و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و در پیش گرفتن خط مشیهای تندروانه در قبال ایران این کشور را در مسیر ادامه سیاستهای خصمانه و خارج از عقلانیت قرار داده است، باید منتظر ماند و دید که این رویه در نهایت چه سرنوشتی را برای برجام رقم خواهد زد.
آرمان: روابط ایران و آمریکا در تابستان ۹۶، بغرنج است
فواد ایزدی: روابط ایران و آمریکا در تابستان 96، بغرنج است
فواد ایزدی گفت: روابط ایران و آمریکا در تابستان 96، وضعیت بغرنجی را سپری میکند.
اما باید به این نکته توجه کنیم که در حال حاضر در آمریکا با دولتی سر و کار داریم که با منطق و بحث و گفتگو رابطه خوبی ندارد. صحبت از تغییر رژیم در ایران میکند و به نظر میرسد که از تاریخ درس نگرفته است.
برجام نیز در وضعیت خوبی قرار ندارد و آمریکاییها با استفاده از راهکارهای مختلف تلاش دارند که تعهداتشان را اجرایی و عملیاتی نکنند.
با توجه به سیاستهای دولت فعلی آمریکا به نظر میرسد حرفهای خوب آقای ظریف در واشینگتن خیلی پذیرش ندارد.
بعضا اقداماتی از سوی برخی دولتها در ایران جهت بهبود روابط با این کشور صورت گرفته اما به نتیجه نرسیده و از میزان فشارها و تحریمهای آمریکا کاسته نشده است.
ابراز وحشت از کابوس سرنگونی در سالگرد حماسه عقیدتی میهنی عملیات کبیر فروغ جاویدان در روزنامههای حکومتی با تناقض گوییهای معمولشان ادامه دارد:
جوان: گفتگوی «جوان» با سرهنگ «هادی عازمنیا» از رزمندگان حاضر در عملیات مرصاد... شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن قطعنامه 598حمله کردند و حتی خرمشهر تا آستانه تصرف مجدد پیش رفت، سازمان (مجاهدین) عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد.
آنها در یک عملیات غافلگیرانه در سوم مرداد 1367به یگانهای مرزی جمهوری اسلامی حمله کردند... عصر آن روز سازمان (مجاهدین) خلق با تانک و توپ و خودروهای مسلح برای عملیات دوربرد و پرتحرک ابتدا وارد قصرشیرین شدند و در همان روز اول نیز اسلامآباد را اشغال کردند.
برگ برندهشان اصل غافلگیری بود.
(مجاهدین) سلاح و مهمات و تانکهای پیشرفتهای داشتند که سرعت بالایی داشتند. بیسیمهای پیشرفتهای هم در اختیارشان بود
روز عملیات مرصاد که پنجم مرداد بود، رزمندگان از زمین و نیروی هوایی و هوانیروز از آسمان بر سرشان آتش باریدند
کلاً از جاده آن طرفتر نمیرفتند! طراحی شده بودند حمله کنند و زود به تهران برسند! تمام خودروها و تانکهایشان پرتحرک بودند
(مجاهدین) اگر در عملیات مرصاد موفق میشدند... یک پیروزی بزرگ کسب میکردند... از طرفی (مجاهدین) قصد داشتند حکومت جمهوری اسلامی را ساقط کنند و در ایران حکومت مستقل تشکیل دهند... در اثنای این عملیات از طریق هوا به منطقهیی گندمزار منتقل شدیم. نمیدانستیم به کدام سمت برویم و جهت ها کدام سمت هستند. رها شده بودیم. فقط پخش شدیم.
آنها در یک عملیات غافلگیرانه در سوم مرداد 1367به یگانهای مرزی جمهوری اسلامی حمله کردند... عصر آن روز سازمان (مجاهدین) خلق با تانک و توپ و خودروهای مسلح برای عملیات دوربرد و پرتحرک ابتدا وارد قصرشیرین شدند و در همان روز اول نیز اسلامآباد را اشغال کردند.
برگ برندهشان اصل غافلگیری بود.
(مجاهدین) سلاح و مهمات و تانکهای پیشرفتهای داشتند که سرعت بالایی داشتند. بیسیمهای پیشرفتهای هم در اختیارشان بود
روز عملیات مرصاد که پنجم مرداد بود، رزمندگان از زمین و نیروی هوایی و هوانیروز از آسمان بر سرشان آتش باریدند
کلاً از جاده آن طرفتر نمیرفتند! طراحی شده بودند حمله کنند و زود به تهران برسند! تمام خودروها و تانکهایشان پرتحرک بودند
(مجاهدین) اگر در عملیات مرصاد موفق میشدند... یک پیروزی بزرگ کسب میکردند... از طرفی (مجاهدین) قصد داشتند حکومت جمهوری اسلامی را ساقط کنند و در ایران حکومت مستقل تشکیل دهند... در اثنای این عملیات از طریق هوا به منطقهیی گندمزار منتقل شدیم. نمیدانستیم به کدام سمت برویم و جهت ها کدام سمت هستند. رها شده بودیم. فقط پخش شدیم.