یک نماینده مجلس ارتجاع به رواج خرید و فروش پایاننامه، سرقت آثار علمی و کپی و پیست اعتراف کرد. خبرنامه حکومتی موسوم به دانشجویان ایران روز ۴شنبه ۲۸تیر ۹۶ بهنقل از آخوند مجتبی ذوالنوری نماینده مجلس ارتجاع از قم در نشست علنی صبح روز چهارشنبه مجلس افزود «خرید و فروش پایاننامه، سرقت آثار علمی و کپی و پیست متأسفانه چهره علمی کشور را در مجامع علمی مخدوش کرده است».
بیشتر بخوانید:
روزنامه حکومتی شرق: ”تقلب“ و رواج رفتارهای غیراخلاقی در آموزش عالی، آسیب اجتماعی نوظهور
روزنامه حکومتی شرق 27آبان 95 به موضوع پایان نامه نویسی در کشور پرداخته و اعتراف کرده است که این تقلب و سرقت علمی ناشی از سیستم نظام آموزش عالی در رژیم است.
این روزنامه مینویسد: «برای بهتأخیر انداختن ورود نیروی جوان به بازار کار، درهای آموزشعالی را باز کردیم و سپس در ادامه، درها را به دروازههای بزرگی تبدیل کردیم و همه به امید روزی که «یک مدرک دکترا» داشته باشند از این دروازهها به آسانی عبور کردند..- بدون اینکه واقعاً ظرفیت و توان ادامه این راه را داشته باشند- باید میدانستیم روزگاری نهچندان دور با جماعت بزرگی مواجه خواهیم بود که برای دریافت مدرک دکترا باید پایاننامه بنویسند و حداقل دو مقاله چاپ شده داشته باشند. این در حالی است که نه توان علمی این کار را دارند و نه فرصت آن را».
بعد اضافه میکند که این وضعیت جای تعجبی ندارد: «مدیران آموزشعالی شگفتزده شدهاند که مقالهنویسان میدان انقلاب چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند؟ در واقع آنها پاسخگویان به تقاضاهایی هستند که همین سیستم با بازکردن دروازههای دوره دکترا و تعداد کثیر دانشجویان ایجاد کرده است.»
بعد هم به بیپایگی آموزش کشور پرداخته و نوشته است: «وقتی دانشگاهی که حتی مدرسان کافی برای برگزاری دورههای کارشناسی ندارد، چند ده نفر دانشجوی دکترا را با پول شخصی یا بورسیههای دولتی ثبتنام میکند که تعدادی از آنها حتی نمیتوانند یک کتاب را به زبان انگلیسی در یک ترم بخوانند، چگونه انتظار داریم که چندین مقاله ISI بنویسند؟».
بیشتر بخوانید:
روزنامه حکومتی شرق: ”تقلب“ و رواج رفتارهای غیراخلاقی در آموزش عالی، آسیب اجتماعی نوظهور
روزنامه حکومتی شرق 27آبان 95 به موضوع پایان نامه نویسی در کشور پرداخته و اعتراف کرده است که این تقلب و سرقت علمی ناشی از سیستم نظام آموزش عالی در رژیم است.
این روزنامه مینویسد: «برای بهتأخیر انداختن ورود نیروی جوان به بازار کار، درهای آموزشعالی را باز کردیم و سپس در ادامه، درها را به دروازههای بزرگی تبدیل کردیم و همه به امید روزی که «یک مدرک دکترا» داشته باشند از این دروازهها به آسانی عبور کردند..- بدون اینکه واقعاً ظرفیت و توان ادامه این راه را داشته باشند- باید میدانستیم روزگاری نهچندان دور با جماعت بزرگی مواجه خواهیم بود که برای دریافت مدرک دکترا باید پایاننامه بنویسند و حداقل دو مقاله چاپ شده داشته باشند. این در حالی است که نه توان علمی این کار را دارند و نه فرصت آن را».
بعد اضافه میکند که این وضعیت جای تعجبی ندارد: «مدیران آموزشعالی شگفتزده شدهاند که مقالهنویسان میدان انقلاب چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند؟ در واقع آنها پاسخگویان به تقاضاهایی هستند که همین سیستم با بازکردن دروازههای دوره دکترا و تعداد کثیر دانشجویان ایجاد کرده است.»
بعد هم به بیپایگی آموزش کشور پرداخته و نوشته است: «وقتی دانشگاهی که حتی مدرسان کافی برای برگزاری دورههای کارشناسی ندارد، چند ده نفر دانشجوی دکترا را با پول شخصی یا بورسیههای دولتی ثبتنام میکند که تعدادی از آنها حتی نمیتوانند یک کتاب را به زبان انگلیسی در یک ترم بخوانند، چگونه انتظار داریم که چندین مقاله ISI بنویسند؟».