728 x 90

محیط زیست,

فاجعه زیست بوم ایران در نقطه بی‌بازگشت

-

دریاچه هامون
دریاچه هامون
بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از سرقت انقلاب ضدسلطنتی توسط دیکتاتوری دزد و چپاولگر ولایت‌فقیه، زیست بوم میهن اسیر چنان در معرض انهدام و نابودی قرار گرفته است که به جرات می‌توان گفت محیط‌ زیست ایران به سوی نقطه بی‌بازگشت خود نزدیک شده است.

روند شتابان و رو به قهقرای انهدام میراث طبیعی چندمیلیون ساله میهن چنان گسترده و وسیع می‌باشد که خبرگزاری حکومتی برنا 18خرداد 96 در توصیف آن با صراحت این چنین اعتراف می‌کند: «آن گونه که پیش‌بینیها نشان می‌دهد، ادامه روند کنونی باعث می‌شود ایران در 50سال آینده به سرزمینی بدل شود، فاقد خاک حاصلخیز و آب و جنگل و مرغزار، سرزمینی برهوت و لم یزرع، عرصه‌ای تفته و سوزان مشابه چاد که به قلب مرده آفریقا مشهور است. آیا آن روز فرا خواهد رسید که ایران قلب مردهٴ خاورمیانه لقب بگیرد.

آمار رسمی ارائه شده از سوی ارگانهای غارت و چپاول رژیم که از میان سطور نشریات و رسانه‌های رژیم به‌دست می‌آید نشان‌دهنده تصویری از وضعیت فاجعه‌بار محیط‌‌‌زیست میهن، ظرف چهار دهه حاکمیت منحوس آخوندها است، به‌صورتیکه اگر آنها را کنار هم قرار دهیم نه تنها وضعیت فاجعه‌بار کنونی به خوبی ترسیم می‌شود بلکه می‌توان تصویری از آینده این بحران را نیز در آن مشاهده کرد.

خشک شدن بخش عمده‌ای از دریاچه ارومیه، خشک شدن تالاب‌ها، خشک شدن رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود، آتش‌سوزی جنگل‌ها، آتش زدن پوشش گیاهی زمین‌ها به‌منظور تغییر کاربری آنها و... تنها گوشه‌هایی ناچیز از کارنامه سیاه و فاجعه‌بار محیط‌زیست در حاکمیت آخوندها است. در این میان بررسی وضعیت تالابهای کشور به‌خوبی آشکار خواهد کرد که سیاستهای خانمانسوز و وطن‌فروشانه آخوندها تا کجا زیست بوم ایران امروز را بر پرتگاه نابودی قرار داده است.

خبرگزاری حکومتی مهر 30خرداد 96 اوضاع به‌ غایت فاجعه‌بار کنونی تالابهای ایران را این‌گونه منعکس می‌نماید: «مشکل تالاب‌ها محدود به یک استان کشور نیست، از تالاب‌های لرستان و همدان در غرب ایران گرفته تا تالاب‌های اصفهان و فارس، تالاب‌های شمال کشور و هورالعظیم در جنوب هر کدام مشکلات مشابهی دارند که استمرار بی‌توجهی به این معضل موجب خسارات زیادی شده است».

بیان چند نمونه از آنچه تا به امروز بر تالاب‌های میهن اسیر رفته است درک و استنباط بمراتب بهتری از عمق این فاجعه بما خواهد داد:
- دریاچه ارومیه روزگاری نه چندان دور با مساحت بیش از ٥هزار کیلومتر مربع، با طول 140کیلومتر و عرض 85کیلومتر و با عمق نزدیک به 17متر، با داشتن بیش از یک‌صد جزیره کوچک صخره‌ای برای توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و اردک... یکی از زیباترین نقاط میهن اسیر و در بند به‌شمار می‌آمد. همچنین این دریاچه با وسعتی بیش از ۳٪مساحت کل کشور در عین‌حال که عنوان بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران را با خود یدک می‌کشید عنوان دومین دریاچه بزرگ آب‌شور در دنیا نیز به خود اختصاص داده بود.

این دریاچه در حالی که توسط ۶۰رودخانه فصلی و دایم از جمله رودهای زرینه رود و سمینه و تلخه رود سیرآب می‌شد از اواسط دهه ۱۳۸۰در نتیجه سیاستهای ضدملی و وطن‌فروشانه باندهای غارتگر مافیای آب رژیم که عمدتاً توسط سپاه پاسداران ضد‌مردمی کنترل می‌شود شروع به خشک شدن کرد به‌صورتیکه در حال حاضر بیش از 90درصد دریاچه تبدیل به کویر نمک شده است.

در توصیف مختصات کنونی این دریاچه کافی است یادآور شویم رسانه‌های رژیم چنین اعتراف می‌کنند «دریاچه ارومیه به مصیبتی برای مردم تبدیل شده زیرا خشکی دریاچه به مرحله خطرناک نزدیک شده است، به نوعی که بخش قابل توجهی از دریاچه خشک شده و برداشت نمک و رفت و آمد کمپرسی‌ها زمینه‌ساز بروز گرد و غبار نمکی شده است».

-استان فارس در گذشته دارای بیشترین تعداد دریاچه‌های دائمی کشور بود. این تالابها بدو دسته دریاچه‌های آب شور و دریاچه‌های آب شیرین تقسیم‌بندی شده بودند. مهمترین دریاچه‌های آب شور این استان دریاچه مهار لو، بختگان، طشک، و هیرم با وسعت تقریبی ۱۴۵۰۰۰هکتار بود.

مهمترین دریاچه‌های آب شیرین این استان با وسعت تقریبی ۳۰۰۰۰هکتار عبارت بودند از دریاچه پریشان، تالاب ارژن، برم شور، کافتر.

روزنامه حکومتی مهر 16خرداد 96درتوصیف شرایط فاجعه‌بار تالابهای استان فارس چنین می‌نویسد: «در حال حاضر بیش از ۱۱سال است که از خشک شدن دریاچه‌های استان فارس می‌گذرد و هنوز اقدام مناسبی از سوی مسئولان استانی برای برون‌رفت دریاچه‌ها از این معضل انجام نشده است. در حالی که دریاچه بختگان به‌عنوان دومین دریاچه بزرگ کشور بعد از ارومیه محسوب می‌شود اما هنوز برای احیای این دریاچه اقدامی نشده و فقط گنبدهای نمک از این دریاچه باقی مانده است. دیگر دریاچه‌های استان فارس نیز مانند پریشان و کافتر شرایط بهتری نسبت به پریشان نداشته و این دریاچه‌ها نیز کاملاً خشک هستند به‌گونه‌یی که فقط بستری از خاک از آنها باقی مانده است».

این روزنامه حکومتی در ادامه به‌نقل از مدیرکل محیط‌زیست فارس چنین اعتراف می‌کند: «وضعیت آب و هوایی استان فارس به‌زودی مانند خوزستان می‌شود زیرا تالابها خشک شده و ۹کانون بزرگ داخلی فارس به شکل فرسایشی شکل گرفته است. در حال حاضر به‌دلیل خشک شدن دریاچه و بالا رفتن شوری آب در اطراف دریاچه بختگان و مهارلو شاهد وجود گنبدهای نمکی زیادی هستیم که به‌دنبال وزش باد نمکها از سطح دریاچه به سمت مزارع می‌روند».

- تالاب گاوخونی که باتلاق گاوخونی نیز خوانده می‌شود یکی از تالاب‌های مشهور در فلات مرکزی ایران دارای وسعت ۴۷۶کیلومتر مربع بود. بخش بزرگی از این تالاب در استان اصفهان و مابقی آن در استان یزد قرار داشت. این تالاب در 140کیلومتری جنوب شرق اصفهان با عمق ۱۵۰سانتیمتر و منابع زیستی غنی در گذشته پناهگاهی برای پرنده‌های مهاجر و یکی از جاذبه‌های گردشگری این استان به‌شمار می‌آمد.

اما امروز در نتیجه سیاستهای غلط و ضد‌مردمی نظام ولایت‌فقیه، زاینده رود که مهمترین رودخانه فلات مرکزی ایران که آبگیر باتلاق گاوخونی بود عملاً خشک شده است و مرداب یا باتلاق گاوخونی در اصفهان به برهوتی بدل شده است. کارشناسان محیط‌زیست ابعاد و آثار خسارتهای ناشی از خشکی زاینده رود و باتلاق گاوخونی را یک فاجعه در ابعاد کلان زیست محیط کشور محسوب نموده‌اند.

روزنامه حکومتی مهر 16اردیبهشت 96تحت عنوان غبار گاوخونی در چشم مردم ورزنه به تبعات خشکی زاینده رود و باتلاق گاوخونی این‌گونه اعتراف می‌کند:
«بیش از ۱۲سال است این تالاب قطره آبی از زاینده‌رود را بر تن خود حس نکرده است و اگر آبی در طول این مدت وارد تالاب گاوخونی شده است فقط شامل ذهاب و پساب بوده است. گاوخونی اکنون تقریباً خشک شده است و فصل گرما که آغاز شود عرض تالاب را می‌توان با موتور سیکلت پیمود».

-دریاچه‌ هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از دریاچه خزر و دریاچه ارومیه به‌عنوان هفتمین تالاب بین‌المللی جهان و بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور با وسعت ۲۴۰هزار هکتار در حال حاضر به بیابانی خشک و لم یزرع تبدیل شده است. این دریاچه که از سه دریاچه کوچک به نام‌های هامون پوزک، هامون سابوری و هامون هیرمند تشکیل می‌شد در زمان فراوانی آب به یکدیگر متصل می‌شدند و دریاچه مشترک هامون بین افغانستان و ایران را تشکیل می‌دادند.

در توصیف اوضاع فاجعه‌بار این دریاچه روزنامه حکومتی جام جم ضمن اعتراف به این‌که واژه تالاب دیگر مناسب هامون نیست به‌نقل از گری لوییس نماینده سازمان ملل در رژیم آخوندی این چنین می‌نویسد: «طی تنها 20سال امکانات معاش مردم نابود شده است. بادهای شرقی که زمانی با وزیدن روی دریاچه عامل تهویه طبیعی هوا بودند حالا فقط توفانهای شن به بار می‌آورند و روزهای متوالی باعث تیرگی هوا می‌شوند و توفان شن را به افغانستان و حتی دورتر یعنی تا پاکستان می‌برند، این فاجعه زیست محیطی باعث شده است که در مجموع 600هزار نفر از اینجا بیرون رفته‌اند. بیشتر آنان با طی مسیری دوهزار کیلومتری به استان گلستان در شمال ایران رفته‌اند تا زندگی تازه‌یی آغاز کنند، دیگران در همه جای ایران پراکنده شده‌اند. آنان که مانده‌اند هرسال فقیرتر می‌شوند».

- تالاب یا مرداب انزلی معروف به «تالاب لاله مردابی» با مساحت حدود 21هزار هکتار واقع در استان گیلان از سال 1354جزو تالابهای بین‌المللی تحت حفاظت شد به‌شمار می‌رفت و مهمترین منبع تکثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر بود. این تالاب به‌دلیل موقعیت جغرافیایی از نظر میزان بالای رطوبت و آب با هیچ‌یک از تالابهای ایران قابل مقایسه نبود زیرا محل تخم ریزی آبزیان، پناهگاه و مأمن پرندگان بومی و مهاجر است. تالاب انزلی با وجود بیش از 100گونه پرندگان، 50گونه ماهی و 100گونه موجودات گیاهی و اکوسیستم بی‌نظیر حکم تصفیه خانه رودخانه‌های منتهی به دریای خزر را داشت.

تالاب انزلی در گذشته از چنان جایگاه رفیعی در زیست بوم ایران برخوردار بود که بنا گفته کارشناسان در کنفرانس بین‌المللی رامسر نه تنها ظرفیت تأمین آب آشامیدنی ایران را داشت بلکه ظرفیت تأمین آب آشامیدنی چند کشور همسایه را نیز دارا بود. اما امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از حاکمیت منحوس ولایت ضمن نابود شدن عرصه زیادی از این اکو سیستم بی‌نظیر طبیعت، عمق آن از ١١متر به کمتر از ٢متر کاهش یافته و از این تالاب غارت شده لجن زاری بیش نمانده است. فاضلاب و پسماند کارخانه‌ها چهره این تالاب را به گونه‌ای تغییر داده که بسیاری از گونه‌های آبزی در این تالاب از بین رفته‌اند. سالانه بیش از 32میلیون مترمکعب فاضلاب در این تالاب تخلیه می‌شود. بخشهایی از تالاب انزلی به زباله دانی تبدیل شده و زباله‌های خانگی در آن تخلیه می‌شود. فاضلاب 6شهر وپسابهای بسیاری ازکارخانه‌ها و بیمارستانهای دولتی وارد آن می‌شود. رسوب مواد آلاینده باعث کاهش عمق این تالاب شده، به حدی که عمیق‌ترین نقطه این تالاب هم‌اکنون از حدود 2متر بیشتر تجاوز نمی‌کند و عمق بسیاری از قسمتهای آن به 30 الی 40سانتیمتر رسیده است.

در توصیف شرایط فاجعه‌بار این مهم‌ترین تالاب ایران که از زیباترین تالابهای جهان بحساب می‌آمد سایت مجلس ارتجاع موسوم به ’خانه ملت’ ۱۵شهریور 94به‌نقل ازیکی از نمایندگان مجلس ارتجاع می‌نویسد: «هر تن زباله حدود ۶۰۰لیتر شیرآبه (درگیلان) وارد محیط می‌کند که اثرات بسیار خطرناکی دارد؛ این شیرآبه‌ها به رودخانه سیاه رود پیوسته و از طریق گوهر رود به تالاب انزلی سرازیر می‌شود و از طریق ماهیان و پرندگان به ما بازمی‌گردد که آمار بالای سرطان و بیماریهای ناشناخته مثل ’ام. اس’ در استان گیلان گواه یک بحران زیست محیطی و بهداشتی است“.

-تالاب بین‌المللی شادگان، پنجمین تالاب جهان از مهمترین سرمایه‌های طبیعی منطقه و جهان و از معدود تالاب‌های جهانی است که در سازمان بین‌المللی یونسکو ثبت شده است. این تالاب بین‌المللی از سه تالاب شادگان، خورموسی و خور الامیه تشکیل شده است و در جنوب شهر شادگان در استان خوزستان واقع می‌باشد. آب این تالاب از رودخانه‌های جراحی و کارون همچنین جزر و مد خلیج‌فارس تأمین می‌شود و ب‍ه رغ‍م فصلی بودن ب‍خ‍ش آب ش‍ی‍ری‍ن آن، آب ش‍ور ت‍‍الاب ب‍ه دل‍ی‍ل م‍ت‍ص‍ل ب‍ودن به خ‍وره‍‍ا و خ‍ل‍ی‍ج ف‍‍ارس، دای‍م‍‍ی می‌باشد. وسعت تالاب شادگان در گذشته بیش از ۴۵۰هزار هکتار بود و بیش از ۲۰۰نوع وگونه پستاندار، خزنده وپرنده و.. در آن زندگی می‌کردند که بیشتر این گونه‌ها را پرندگان مهاجر از مناطق سردسیر تشکیل می‌دادند.

اما در نتیجه سیاستهای ضد‌مردمی و غارتگرانه رژیم فاسد آخوندی از قبیل سدسازی، کم شدن آب ورودی به کارون و ذخیره و انتقال آب این رودخانه به مناطق دیگر، تخلیه پساب‌های آلوده‌ای چون مزارع نیشکر، پرورش ماهی و فولاد خوزستان، عبور لوله‌های نفتی، فعالیت ۳۰واحد پتروشیمی و تخلیه و دفن زباله‌های شهر در وسط هور، باعث شده است که این تالاب منحصربه‌فرد از سال ۱۳۷۲وارد فهرست قرمز تالاب‌های بین‌المللی (لیست مونترو) شده است و در حالی که معیشت حدود ۱۰۰هزار نفر اهالی منطقه به تالاب شادگان و حیات آن وابسته است هم‌اکنون در حال خشک شدن می‌باشد.

-سایت حکومتی سلامت نیوز 3شهریور 95تحت عنوان شادگان شهری که در فاضلاب غرق شد می‌نویسد: «پروژه‌های زیرساختی مثل فاضلاب در شادگان حال و روز خوشی ندارد و به بهانه کمبود اعتبار نیمه تمام رها شده است. شادگانی که قرار بود تالابش و روستای صراخیه‌اش همان «ونیز» ایران نقطه هدف گردشگری باشد امروز دیگر این مسائل ابتدایی اما حیاتی یقه‌اش را گرفته است. شهرستانی که 53کیلومتر مرز دریایی دارد و یک شهر ساحلی و مرزی شمرده می‌شود به جای دغدغه‌های گردشگری دغدغه ورود فاضلاب به خانه‌های مردم را دارد. تالاب شادگان از منطقه عطیش در خروجی اهواز تا آبادان و شادگان امتداد دارد که می‌توان با سرمایه‌گذاری در آن فرصتهای شغلی و گردشگران خارجی را جذب کرد، اما اکنون خود تالاب در امان نیست از سیل خانمانسوز فاضلابهای صنعتی و پسابهای نیشکر که حیات جاندارانش را نیز به خطر انداخته است».

-در استان همدان سه تالاب طبیعی به نام‌های «چم شور»، «آق گل» و «پیرسلمان» و ۴تالاب مصنوعی به نام‌های «اکباتان»، «شیرین سو»، «آبشینه» و «سد کلان» ملایر وجود دارد، در این میان تالاب «آق‌گل» با وسعت ۸۳۰هکتار در جنوب شرقی روستای اسلام‌آباد از توابع شهرستان ملایر، مهمترین تالاب‌ غرب کشور و بزرگ‌ترین تالاب طبیعی استان همدان می‌باشد که از محل رودخانه قره‌چای از زیر حوزه کمیجان و از طریق بارندگی‌های زمستانه تغذیه می‌شود.

روزنامه حکومتی مهر 30مهر 96 درتوضیح مختصات زیست محیطی استان همدان به‌نقل از کارشناسان محیط‌زیست ضمن اعتراف به این‌که در حال حاضر تمامی تالابهای استان همدان با بحران کم‌آبی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اضافه می‌کند: «طی ۳۰سال گذشته موضوع آب در هیچ نقطه‌ای از استان همدان چالشی ایجاد نکرده بود، اما امروز موضوع آب بزرگ‌ترین بحران پیش روی این استان و بسیاری از استانهای کشور تلقی می‌شود. توجه نداشتن به موضوع حق آب‌های سطحی و زیرسطحی، حفر چاه‌های عمیق به نیت کسب آب بلااستفاده در سفره‌های زیرزمینی، از بین بردن حق آبه رودخانه‌های استان با ایجاد بندها و سدهای خاکی و حتی تغییر مسیر آنها و نبود برنامه مدون و مشخص حفاظت از آب دلیل قرارگیری موضوع آب در صدر بحرانهای زیست‌محیطی و حیاتی استان همدان است».

این روزنامه حکومتی در ادامه ضمن تأکید به این‌که هم‌اکنون حجم آب تالاب آق‌گل به 30درصد کاهش یافته و طی دو ماه آینده این تالاب کاملاً خشک می‌شود اضافه می‌کند: «خشک شدن تالاب آق گل منبعی برای تولید ریز گردها است، چرا که این تالاب

در برابر نیروهای طبیعی مانند باد و توفان مثل یک بادشکن عمل می‌کند، همچنین با خشک شدن این تالاب تمامی محصولات کشاورزی وابسته به آن نیز از بین می‌رود».
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/41dffd86-6950-407d-ba1a-1a76d9c39bdd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات