3روز بعد از تصویب تحریمهای سنگین در سنای آمریکا، که رسانههای رژیم نام آن را سیاهچاله گذاشتهاند و در سراپای رژیم ولوله انداخته؛ علی خامنهای روز یکشنبه 28خرداد بهصحنه آمد و حرفهای زیادی زد، اما حتی یک کلمه دربارهٴ تحریمها بهزبان نیاورد و بهجای آن دود و دم قدرت نمایانه راه انداخت و بهقول خودش علیه آمریکا هارت و هورت کرد.
محورهای اصلی سخنرانی خامنهای، عبارت است از:
- با لفاظی بهآمریکا حمله کرد، حملاتی که بهلحاظ سیاسی بیمعنی است؛ مثلاً مقامهای آمریکا را چاقوکش نامید
- آمریکا را تهدید کرد و گفت وقتی آمریکا تو دهنی ما را بخورد خواهد فهمید.
- اعتراف کرد که کسانی در رژیم دلشان لرزیده است.
- تأکید کرد دشمن میخواهد ارزشهای نظام را از بین ببرد.
- با حمله ضمنی بهباند روحانی گفت برخی در همین چارچوب از بین رفتن ارزشهای نظام، قلمفرسایی میکنند.
- این حرف را باز هم تکرار کرد که اگر آنهایی که در سوریه کشته میشوند نبودند، ما باید در تهران میجنگیدیم.
رژیم تلاش کرد با پرتاب موشک بهسوریه بهاین لفاظیها، ماده تزریق کند. شبکه عربی زبان المنار که توسط مزدوران رژیم اداره میشود، ضمن اعلام این خبر تأکید کرد که این حمله تنها ساعتهایی پس از سخنرانی خامنهای بوده که او در آن تأکید کرده دشمنان نمیتوانند بهما سیلی بزنند؛ ما بهآنها سیلی خواهیم زد. یک ژست تبلیغاتی مسخره با یک مغلطة آشکار! چرا که خامنهای در آن سخنرانی، اساس حملهاش بهآمریکا بود، در نتیجه اگر میخواست این لفاظیها پشتوانة عملی داشته باشد، بایستی اقدام عملیاش هم بر ضد آمریکا باشد، در حالی که رژیم بهقول خودش بهتکفیریها موشک زد؛ آن هم موشکهای کهنه و از رده خارج شده که بهگفته منابع نظامی منطقه، با خطای فاحش در هدفگیری و اصابت همراه بوده است؛ رژیم برای سرپوش گذاشتن بر این فضیحت، تلاش میکند با های و هو و دود و دم تبلیغاتی، آن را فتحالفتوح جلوه بدهد و از این رو، بیدرنگ و به فاصله کوتاهی بعد از موشکپرانی که طی آن دریافت هیچ گزارشی از صحنه امکان پذیر نبود، اعلام کرد 18نفر کشته شدهاند و انبوهی خسارت وارد شده است و تازه طلبکار هم هست که چرا هیچ یک از منابع و رسانههای خبری بینالمللی آن را جدی نگرفتهاند و بهآن انعکاس ندادهاند؟! آن هم اقدامی که در صورت موفقیت و اصابت بههدف، باز یک اقدام نظامی پیش پا افتاده محسوب میشود که نظیر آن یا قویتر از آن در سوریة جنگزده هر روز اتفاق میافتد!
نکته این است که در این هیاهو، موضوع اصلی گویی گم شده است! موضوع اصلی و بحرانی که نفس رژیم را بند آورده، تحریمهای سنای آمریکاست که بهاذعان خود رژیم «مادر تحریمها» «سیاهچالة تحریمها» و بدتر و شدیدتر از تحریمهای پیش از برجام است، اما نه خود خامنهای بهآن اشاره کرد و نه اکنون که بحث بهاصطلاح تودهنی زدن بهآمریکا مطرح است، کمترین اشارهیی بهآن میشود که بالاخره پاسخ رژیم بهاین نقض برجام و اقدامی که هم بر ضد روح برجام و هم جسم آن است، چیست؟
یک هدف دیگر این موشکپرانی، روحیه دادن به «دوستان با اخلاص و دوستانی که برخی مواقع دلشان میلرزد» میباشد؛ این اعتراف آشکار خامنهای در همین سخنرانی (28خرداد 96) بهوضوح ابعاد پریشان احوالی و تزلزل در رژیم را نشان میدهد که نه تنها نیروهای بدنهٴ رژیم، بلکه «دوستان با اخلاص» و نیروهای اخص رژیم را هم فراگرفته است؛ واقعیتی که رمزگشای تبلیغات سرسامآوری است که در اطراف یک موشکپرانی پیش پا افتاده و شکست خورده، این روزها فضای تبلیغات رژیم را اشباع کرده است.
رژیم درمانده با این قشقرق تبلیغاتی، میخواهد ضعف و انفعال مفرط خود در قبال تحریمهایی که حیات اقتصادیاش را مورد تهدید قرار داده بپوشاند؛ از یک طرف مجلس ارتجاع را که گویا قرار است با یک مقابله بهمثل و تصویب تحریمهای متقابل علیه آمریکا، جواب سنا را بدهد، بهمرخصی دو هفتهیی فرستاده و از طرف دیگر تنها بهاحضار کاردار سوئیس (بهعنوان حافظ منافع آمریکا) بهمنظور «اعتراض بهاظهارات وزیر خارجه آمریکا» (1) و نه تحریمها! بسنده کرده است.
روشن است که اگر رژیم درصدد مقابله بهمثل یا حتی یک پاسخ درخور بهتحریمها بود، از آنجاکه تحریمها از موضوعات کلان و استراتژیک نظام است، بایستی خود خامنهای آن را اعلام میکرد، یا دستکم مجلس از مرخصی فراخوانده میشد و جلسه فوقالعاده و اضطراری تشکیل میداد و تصمیمی قاطع مانند از سرگیری غنیسازی یا راهاندازی سانتریفوژها و امثالهم را اعلام میکرد؛ اما چون رژیم خوب میداند که بهای چنین اقدامی بهکار افتادن مکانیسم ماشه و قرار گرفتن رژیم ذیل بند7 مادهٴ 42 منشور مللمتحد و صدور مجوز برای اقدام نظامی علیه طرف خاطی است، هرگز جرأت نزدیک شدن بهآن را ندارد؛ بنابراین تلاش میکند جای خالی آن را با لفاظی و فحاشی و با موشکپرانی بهبیابانهای عراق و سوریه و هیاهو در اطراف آن پر کند تا شاید جلو ریزش نیروها و «دوستان با اخلاص» نظام را بگیرد.
محورهای اصلی سخنرانی خامنهای، عبارت است از:
- با لفاظی بهآمریکا حمله کرد، حملاتی که بهلحاظ سیاسی بیمعنی است؛ مثلاً مقامهای آمریکا را چاقوکش نامید
- آمریکا را تهدید کرد و گفت وقتی آمریکا تو دهنی ما را بخورد خواهد فهمید.
- اعتراف کرد که کسانی در رژیم دلشان لرزیده است.
- تأکید کرد دشمن میخواهد ارزشهای نظام را از بین ببرد.
- با حمله ضمنی بهباند روحانی گفت برخی در همین چارچوب از بین رفتن ارزشهای نظام، قلمفرسایی میکنند.
- این حرف را باز هم تکرار کرد که اگر آنهایی که در سوریه کشته میشوند نبودند، ما باید در تهران میجنگیدیم.
رژیم تلاش کرد با پرتاب موشک بهسوریه بهاین لفاظیها، ماده تزریق کند. شبکه عربی زبان المنار که توسط مزدوران رژیم اداره میشود، ضمن اعلام این خبر تأکید کرد که این حمله تنها ساعتهایی پس از سخنرانی خامنهای بوده که او در آن تأکید کرده دشمنان نمیتوانند بهما سیلی بزنند؛ ما بهآنها سیلی خواهیم زد. یک ژست تبلیغاتی مسخره با یک مغلطة آشکار! چرا که خامنهای در آن سخنرانی، اساس حملهاش بهآمریکا بود، در نتیجه اگر میخواست این لفاظیها پشتوانة عملی داشته باشد، بایستی اقدام عملیاش هم بر ضد آمریکا باشد، در حالی که رژیم بهقول خودش بهتکفیریها موشک زد؛ آن هم موشکهای کهنه و از رده خارج شده که بهگفته منابع نظامی منطقه، با خطای فاحش در هدفگیری و اصابت همراه بوده است؛ رژیم برای سرپوش گذاشتن بر این فضیحت، تلاش میکند با های و هو و دود و دم تبلیغاتی، آن را فتحالفتوح جلوه بدهد و از این رو، بیدرنگ و به فاصله کوتاهی بعد از موشکپرانی که طی آن دریافت هیچ گزارشی از صحنه امکان پذیر نبود، اعلام کرد 18نفر کشته شدهاند و انبوهی خسارت وارد شده است و تازه طلبکار هم هست که چرا هیچ یک از منابع و رسانههای خبری بینالمللی آن را جدی نگرفتهاند و بهآن انعکاس ندادهاند؟! آن هم اقدامی که در صورت موفقیت و اصابت بههدف، باز یک اقدام نظامی پیش پا افتاده محسوب میشود که نظیر آن یا قویتر از آن در سوریة جنگزده هر روز اتفاق میافتد!
نکته این است که در این هیاهو، موضوع اصلی گویی گم شده است! موضوع اصلی و بحرانی که نفس رژیم را بند آورده، تحریمهای سنای آمریکاست که بهاذعان خود رژیم «مادر تحریمها» «سیاهچالة تحریمها» و بدتر و شدیدتر از تحریمهای پیش از برجام است، اما نه خود خامنهای بهآن اشاره کرد و نه اکنون که بحث بهاصطلاح تودهنی زدن بهآمریکا مطرح است، کمترین اشارهیی بهآن میشود که بالاخره پاسخ رژیم بهاین نقض برجام و اقدامی که هم بر ضد روح برجام و هم جسم آن است، چیست؟
یک هدف دیگر این موشکپرانی، روحیه دادن به «دوستان با اخلاص و دوستانی که برخی مواقع دلشان میلرزد» میباشد؛ این اعتراف آشکار خامنهای در همین سخنرانی (28خرداد 96) بهوضوح ابعاد پریشان احوالی و تزلزل در رژیم را نشان میدهد که نه تنها نیروهای بدنهٴ رژیم، بلکه «دوستان با اخلاص» و نیروهای اخص رژیم را هم فراگرفته است؛ واقعیتی که رمزگشای تبلیغات سرسامآوری است که در اطراف یک موشکپرانی پیش پا افتاده و شکست خورده، این روزها فضای تبلیغات رژیم را اشباع کرده است.
رژیم درمانده با این قشقرق تبلیغاتی، میخواهد ضعف و انفعال مفرط خود در قبال تحریمهایی که حیات اقتصادیاش را مورد تهدید قرار داده بپوشاند؛ از یک طرف مجلس ارتجاع را که گویا قرار است با یک مقابله بهمثل و تصویب تحریمهای متقابل علیه آمریکا، جواب سنا را بدهد، بهمرخصی دو هفتهیی فرستاده و از طرف دیگر تنها بهاحضار کاردار سوئیس (بهعنوان حافظ منافع آمریکا) بهمنظور «اعتراض بهاظهارات وزیر خارجه آمریکا» (1) و نه تحریمها! بسنده کرده است.
روشن است که اگر رژیم درصدد مقابله بهمثل یا حتی یک پاسخ درخور بهتحریمها بود، از آنجاکه تحریمها از موضوعات کلان و استراتژیک نظام است، بایستی خود خامنهای آن را اعلام میکرد، یا دستکم مجلس از مرخصی فراخوانده میشد و جلسه فوقالعاده و اضطراری تشکیل میداد و تصمیمی قاطع مانند از سرگیری غنیسازی یا راهاندازی سانتریفوژها و امثالهم را اعلام میکرد؛ اما چون رژیم خوب میداند که بهای چنین اقدامی بهکار افتادن مکانیسم ماشه و قرار گرفتن رژیم ذیل بند7 مادهٴ 42 منشور مللمتحد و صدور مجوز برای اقدام نظامی علیه طرف خاطی است، هرگز جرأت نزدیک شدن بهآن را ندارد؛ بنابراین تلاش میکند جای خالی آن را با لفاظی و فحاشی و با موشکپرانی بهبیابانهای عراق و سوریه و هیاهو در اطراف آن پر کند تا شاید جلو ریزش نیروها و «دوستان با اخلاص» نظام را بگیرد.
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ خبرگزاری تسنیم ـ 29خرداد 96.
1 ـ خبرگزاری تسنیم ـ 29خرداد 96.