728 x 90

نمايش انتخابات رياست جمهورى ,

تکرار ۳۸ساله یک نمایش!

-

مناظره اول نمایش قلابی انتخابات رژیم
مناظره اول نمایش قلابی انتخابات رژیم
مناظره نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم روز جمعه 8اردیبهشت 96 انجام شد. از زوایای مختلف می‌توان این شعبده را مورد بررسی قرار داد از جمله از این زاویه که این مناظره با مناظره‌های قبلی، مثلاً مناظره سالهای 88 و92 چه تفاوتی داشت؟

در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت با این‌که وقت را خیلی کوتاه کرده بودند، اما تصویری که از بحران درونی بیرون زد، شدت خیلی بیشتری را نسبت به قبل به نمایش گذاشت. این از تفاوت. اما مهم مشابهت‌هاست که واقعیت مهمی را نشان می‌دهد. واقعیتی که شاید آن قدر در این رژیم عادی شده باشد که به ظاهر حس نشود. چرا که اساساً در این نظام با تمام 11 رئیس جمهوری که از سر گذرانده یک برنامه سیاسی و اقتصادی جامع وجود نداشته و این بار هم خبری از آن نبود. البته از این رژیم چنین انتظاری هم نیست، اما از طریق این واقعیت می‌توان به نتایجی رسید و دست یافت.

از رفراندوم آری یا نهٴ فروردین 58 تا الآن این رژیم 11 رئیس‌جمهور و صدها نمایندهٴ مجلس و چند هزار عضو شورای شهر و روستا و... انتخاب و عوض کرده است.

ولی آیا چیزی عوض شده؟ وضعیتی تغییر کرده است؟
چرا در انتخابات فرضا آمریکا با تغییر رئیس جمهور، تقریباً تمامی سیاستهای خدمات اجتماعی و بهداشت و آموزش گرفته تا وضعیت بازنشستگان دستخوش تغییر شده! و سیاست خارجی‌شان تقریباً ”کن فیکون“ ! می‌شود؟

چرا در کشورهای کوچکتری که به ما شبیه‌تر هستند، مانند فیلیپین یا شیلی یا ترکیه، یک تغییر رئیس دولت، با هزاران دگرگونی در وضعیت زندگی و سیاستهای داخلی و خارجی همراه می‌شود؟

اما به ایران خودمان که می‌رسیم، با یک دور باطل و تکراری در رفت و برگشت قدرت و ثروت بین باندهای حاکمیت مواجه می‌شویم که جابه‌جایی‌شان هیچ تاثیری در زندگی مردم و سیاستهای داخلی وخارجی کشور ندارد.

مشکل کجاست؟ داستان چیست؟ آیا مشکل فقط در برنامه داشتن یا نداشتن است؟

نه ابدا! وقتی که گفته می‌شود برنامه، منظور از برنامه آن چیزی است که از ماهیت هر رژیمی در می‌آید. از ماهیت یا هویت یک دیکتاتوری که مردم را مشابه صغار (کودکان) می‌داند که باید برای آنها یک قیمی به اسم ولی‌فقیه گذاشت همین درمی‌آید که یک اقلیت 4 درصدی به قول قالیباف یا 5 درصدی به قول مهندس بازرگان، در همان اوایل انقلاب، به یک اکثریت 96 درصدی حکومت می‌کنند!

اقلیتی به‌شدت مسلح و بی‌رحم و سرکوبگر با یک قانون اساسی به‌شدت فاشیستی.

انتخاباتی هم که برگزار می‌کند، برای انتخاب یک رئیس‌جمهور است از بین کاندیداهایی که گرچه از درون خود این رژیم هستند، اما اول توسط شورای نگهبان منتخب ولی‌فقیه غربال و تأیید می‌شوند و تازه وقتی هم از صندوق در می‌آورند، هیچ قدرتی در برابر ولی‌فقیه مطلق‌العنان ندارند و اگر فرض شود (فرض محال که محال نیست) با رأی اکثریت مطلق مردم هم انتخاب شده باشند، باز هم تا وقتی که ولی‌فقیه حکم ریاستش را امضا نکرده باشد، مشروعیت ندارن و به قول خودشان طاغوت محسوب می‌شود. !

بنابراین بعد از دور اول ریاست جمهوری، که به سرانجام نرسید، در بقیهٴ دوره‌ها، هیچ دوره‌ای نبوده که اولاً بین ولی‌فقیه و رئیس جمهورش اختلاف‌نظر در حد بحران به‌وجود نیامده باشد مثل اختلاف‌نظری که بین خمینی و خامنه‌ای بر سر اختیارات ولی‌فقیه بود و خمینی گوش همین خامنه‌ای را اساسی کشید تا اختلاف بین خامنه‌ای وقتی که ولی‌فقیه شد با رئیس جمهورش رفسنجانی یا بین خامنه‌ای و خاتمی یا بین خامنه‌ای و احمدی‌نژاد تا حالا که کار اختلافاتشان کشیده است به درگیری با روحانی.

از این‌ها چند نتیجه می‌توان گرفت.
نتیجه اول اینکه: رئیس‌جمهور در این مملکت طبق قانون عددی نیست و همه کاره طبق قانون اساسی نظام، شخص ولی‌فقیه است! رئیس‌جمهور حداکثر یک گماشته یا تدارکاتچی نظام محسوب می‌شود! (گفته محمد خاتمی)

نتیجه دوم اینکه: رئیس جمهورهای این نظام هیچکدومشان برنامه مشخص اقتصادی اجتماعی نداشتند اما با توجه به قدرت و نظر ولی‌فقیه، اگر برنامه‌یی هم به فرض می‌داشتند که خارج از پسند ولی‌فقیه و قرائتش از اسلام و قانون باشد، باید رئیس‌جمهور برنامه‌اش را بگذارد در کوزه و آبش را بخورد!.

ضمن این‌که در رابطه با همان بخشهای اجرایی هم که رئیس‌جمهور مسئولیتهایی دارد، در عمل با ولی‌فقیه به جنگ و دعوا کشیده شده است.

حالا سؤال این است که پس چرا این همه دردسر تحمل می‌کنند و این خیمه‌شب بازی به نام انتخابات را راه می‌اندازند؟

آخوند مصباح یزدی جواب این سؤال را خیلی خوب داده و در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است:
«انتخابات از نظر ما دو فایده دارد؛ یکی این‌که با برگزاری آن و توجه به آرای مردم، آنها خود را در ایجاد حکومت دینی سهیم خواهند دانست و در نتیجه بیشتر و بهتر در حمایت از نظامی که به دست خودشان تحقق یافته، می‌کوشند و آنگاه آرمانهای مهم حکومت دینی تحقق می‌یابد. فایده دیگر این است که امام راحل (ره) - بنیانگذار این نظام الهی – با تأکید بر اهمیت نقش مردم و آرای آنان مخالفان نظام را خلع‌سلاح کردند، زیرا آنان با تبلیغات مسموم خود قصد داشتند، نظام اسلامی را مستبد جلوه دهند، ولی هنگامی که آرای مردم در این نظام مورد احترام و اهتمام باشد، حربه مخالفان از کار خواهد افتاد». (پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج ۱، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۳۳)

بنابراین به حرف اول مقاله برمی‌گردیم که با تغییر مهره‌ها در این رژیم، هیچ چیز در رابطه با مردم عوض نمی‌شود.

برای مثال:
- در دوران خاتمی اصلاحاتچی با آن ظاهر و خنده‌ها، تعداد اعدامها حداقل دو برابر سال 1375 و چهار برابر سال 1374 شده بود!

احمدی‌نژاد اصول‌گرا از خاتمی بدتر، و روحانی با رکورد 3000 اعدام از هردوی آنها بدتر!

-فقر و سرکوب پیوسته رو به افزایش است.
-هر کدام که می‌آیند یک نهاد سرکوبگر جدید به تعداد قبلیها اضافه می‌کنند.

خبرگزاری فارس پاسداران مهر 93 نوشته بود 16 نهاد اطلاعاتی داریم و باز هم ممکن است به آنها اضافه شود!

-طبق قوانین آخوندی تا همین الآن حدود هزار و هشتصد عنوان عمل مجرمانه تعریف شده که مردم نباید انجام بدهند! از چطور لباس پوشیدن تا چی خوردن تا کتاب خواندن و ماهواره نگاه کردن! (17آذر 94 رئیس سازمان تعزیرات حکومتی) برای مقایسه خوب است بدانید در فرانسه فقط 300 عنوان عمل مجرمانه تعریف شده!

-ارزش پول ملی پیوسته در حال سقوط است
-کم و کیف اختلاس‌ها سال به سال افزایش پیدا میکنه!
-دخالت در کشورهای منطقه و شرکت در کشتار مردم در زمان همه آنها بوده و اوج هم گرفته است.

نه در سیاست داخلی و نه در سیاست خارجی، چه تفاوتی بین خامنه‌ای با رفسنجانی با خاتمی یا احمدی‌نژاد یا روحانی می‌توان پیدا کرد؟

به جز شعر و شعارهای بی‌محتوایی که تنها هدفشان همان نمایش به قول خودشان مردمسالاری، همان چیزی که در عالم واقع از اسمش هم می‌ترسند و فرار می‌کنند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/440e4d8a-77f2-49b6-a09b-3aa79d0fd5b5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات